پنج شنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » چند روز تا نیمه ی شعبان باقیست؟ امام زمان کیست؟

چند روز تا نیمه ی شعبان باقیست؟ امام زمان کیست؟

2اوکیست؟

آخرین وصی نبی خاتم در سحرگاه روز جمعه پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ هجرى ( مصادف با چهارشنبه۱۰ مرداد ۲۴۸ هجری شمسی)، درخانه کوچک امام حسن عسکرى(علیه السلام)قدم به عرصه وجود نهاد ( بحار الانوار، ج ۵۱ ، ص ۳ و ۴ )

او در اولین لحظات ولادت به یگانگى خدا و نبوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) شهادت داد و در هفتمین روز در آغوش پدر بزرگوارش این آیه شریفه قرآن را قرائت نمود :

(وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ) ( سوره قصص: ۵ ) (اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.)

او را بر حسب وصیّت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) و مطابق احادیث ساسر بشارت «محمّد» نام نهادند، تا نه فقط با سیماى زیبایش ـ که بیش ترین شباهت را به رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) داشت ـ بلکه با نام و مرامش نیز یاد آور آن آخرین پیامبر بزرگ الهى باشد و آیینه تمام نماى جدّش بزرگوارش خاتم انبیا گردد. کنیه اش را نیز به همین مناسبت «ابوالقاسم» نهادند، بعد ها به مناسبت هایى دیگر کنیه هاى ابو جعفر، ابوعبدالله،و ابوصالح نیز به آن افزوده شد.

مهدى، قائم، منتظر، صاحب العصر، صاحب الامر، صاحب الزّمان ،بقیه الله، حجت الله، منصور، خلف الصالح، موعود، از مشهورترین القابى هستند که در کتاب هاى حدیث و دعا و کتب تاریخى در مورد امام زمان (علیه السلام)تصریح شده اند.

آشنائی با پدر بزرگوار حضرت

حضرت ابو محمد امام حسن عسکرى (علیه السلام) که در طى دو دهه عمر شریف خویش ، جز  مرارت و سختى ندیده و در مبارزه پیدا و پنهان علیه حکومت جابرانه عبّاسیان، همواره گرفتار حبس و مراقبت شدید آنان بوده است،در بیست و سوّمین سال عمر با برکت خود، شاهد ولادت اولین و آخرین فرزند خویش گردیده، و خطاب به اصحاب فرمود:

«ستم گران پنداشتند که مى توانند با کشتن من، این نسل منقطع می گردد!آنان قدرت خدا را نشناخته اند (منتخب الاثر- ص ۴٫)

آری با ولادت حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف) یکى از حسّاس ترین و پرتحرّک ترین فرازهاى امامت حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) آغاز شد ، آن بزرگوار على رغم همه فشارهاى حکومت و مراقبت هاى مأموران ، با زیرکانه ترین اسلوب ها و بهره گیرى از امین ترین اصحاب خویش به شکل هاى مختلف کوشید تا همه شیعیان وموالیان اهل بیت ( علیهم السلام ) را از ولادت قائم آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) با خبر سازد و به مناسبت هاى گوناگون آنان را با چهره امام پس ازخویش آشنا گرداند ( معرفى ولادت و امامت دوازدهمین وصی پیامبر خاتم ،پیشواى شیعیان جهان چنان دقیق و همه گیر طرح ریزى شده بود که حتّى مخالفین هم قادر به انکار آن نشدند. در کتاب شریف منتخب الاثر، ص ۳۲۲ ـ ۳۴۱ نام ۶۵ نفراز مؤلفین و دانشمندان اهل سنّت ذکر شده که در کتاب هاى خود به آن اعتراف دارند.)

مادر حضرت مهدی(عج)

مادر حضرت، بزرگ زاده اى از نسل دو تن از بزرگ ترین شخصیت هاى اجتماعى ـ مذهبى رومیان، ملیکه، دختر «یشوعا» فرزند قیصر روم، که مادرش نیز از فرزندان حضرت شمعون، وصى حضرت عیسى مسیح(علیه السلام) بود، افتخارمادرى حضرت مهدى(علیه السلام)را یافت.

او به دنبال  ماجرایى شگفت که باعث به هم خوردن مراسم ازدواجش با یکى از بزرگ زادگان قیصر شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را در خواب دید و به پذیرش اسلام افتخار یافت و در جریان یکى از جنگ ها خود را در زمره اسیر شدگان رومى به مرکز حکومت عباسیان ( بغداد ) رسانید و در آنجا به امر « امام هادى (علیه السلام) » توسط « بشربن سلیمان » خریدارى شد و در خانه آن امام بزرگوار به همسرى امام حسن عسکرى ( علیه السلام ) در آمد.

او را به نام هاى «نرجس»، «سوسن»، «ریحانه» و «صیقل» ذکر کرده اند – (منتخب الاثر، ص ۳۲۰ )

عفّت، ایمان، طهارت، نیکویى اخلاق و رفتار او به اندازه اى بود که «حکیمه خاتون» که خود فرزند امام و خواهر امام و عمّه امام بود در تکریم و بزرگ داشت او مى کوشید و حضرت امام هادى(علیه السلام) همواره از او به نیکى یاد مى فرمود.

پیش از این ها نیز امیرالمؤمنین(علیه السلام)و امام صادق(علیه السلام) و امام محمد تقى(علیه السلام)، از او با عنوان هاى خِیَرَهُ الأِماء (برگزیده از کنیزان) و سیّده الأِماء (سرور کنیزان) یاد نموده بودند.

هیچ اثری از حمل در تمام مدّت بارداری بر مادر امام زمان(علیه السلام)پدیدار نشد و فقط در آخرین شب بود که امام حسن عسکرى(علیه السلام) از عمّه خود جناب حکیمه خاتون درخواست کردند که:

«اى عمّه! افطار امشب را نزد ما افطار کن; زیرا خداى عزّوجلّ امشب تو را به ولادت ولىّ و حجّت خویش شادمان خواهد ساخت» ( منتخب الاثر، ص ۳۲۳)  مادر امام زمان(علیه السلام) در سال ۲۵۸ وفات یافتند.

امامت آن حضرت

زمانى که یازدهمین پیشواى معصوم اسلامیان به زهر جفاى معتمد، خلیفه ستمگر عبّاسیان، در سّن بیست و هشت سالگى به شهادت رسید، حضرت مهدى(علیه السلام)کودکى پنج ساله بود . ( ارشاد مفید، ص ۳۸۳ )

تاریخ نمونه هایى بارز از این قبیل رهبری رهبران خرد سال را به تکرار به خود دیده و مورد قبول و تصدیق همگان نیز می باشد. آن چنان که قرآن کریم درباره حضرت یحیى(علیه السلام)مى فرماید:

(وَ اتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً) ( سوره مریم : ۱۲) «ما در کودکى او را به نبوّت و حاکمیّت رساندیم».

و درباره حضرت عیسى(علیه السلام)حکایت سخن گفتن او را در گهواره نقل مى فرماید:

(قالَ اِنّى عَبْدُاللّهِ آتانِىَ الْکِتابَ وَ  جَعَلَنى نَبِیّاً) ( سوره مریم: آیه ۳۰ )

«گفت: من بنده خدا هستم و او به من کتاب عنایت کرده و مرا پیامبر قرار داده است.»

دوران غیبت صغرى

همان دلایلى که باعث مخفى ماندن ولادت امام زمان(علیه السلام)از دشمنان و مخالفان گردید، سبب غیبت ایشان نیز گردید.

امام زمان(علیه السلام)را در روایات به حضرت موسى(علیه السلام)تشبیه کرده اند.(منتخب الاثر،ص۳۰۱) که فرعونیان به انگیزه از بین بردن او همه زنان حامله و همه شیرخوارگان آن دوران را مورد هجوم قرار دادند و همه پسران نوزاد را از دم تیغ گذراندند.

عبّاسیان براى حفظ پایه هاى حکومت غاصبانه خویش و جلوگیرى از پدید آمدن آخرین وصى پیامبر عظیم الشّان اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که از بین برنده همه ستمگران و جبّاران معرفى شده بود، براى هر جنایتى آمادگى داشتند.

از اینرو بدنبال شهادت امام حسن عسکری در سال ۲۶۰، که حضرت مهدى(علیه السلام) از حجره بیرون آمده وعموى خود «جعفر کذّاب» را به کنار زده و بر جنازه پدر بزرگوارشان نماز خواندند (ینابع الموده، ص۴۶۱) و با این عمل امامت خویش را اعلام فرمودند. عوامل حکومت عبّاسى به فکر دسیسه افتادند و به شهادت ایشان کمر بستند.

خداوند متعال نیز چونان قبل، آخرین حجّت خویش را با قدرت مطلقه خود، در پس پرده غیبت قرار داد تا او را از توطئه هاى دشمنان در امان بدارد و از کشته شدن او جلوگیرى به عمل آورد.

 (یُریدونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِأفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِروُنَ)(سوره صف : آیه ۸٫)

«مى خواهند نور خدا را با دهان هاى شان خاموش کنند; در حالى که خداوند نور خویش را کامل خواهد ساخت، اگر چه براى کافران ناخوشایند باشد.»

افسانه دروغین سرداب

در سامرا، در جوار بارگاه مقدس امام هادى و امام حسن عسکرى(علیه السلام)سردابى است که به عنوان محل برگزارى نماز توسط سه امام بزرگوار ما حضرت امام هادى و امام حسن عسکرى و امام زمان(علیهم السلام) مورد احترام شیعه بوده وهست. اما متأسّفانه برخى نویسندگان وتاریخ نگاران وهابی مسلک اهل سنّت داستانى ساختگى را مبنى بر غایب شدن امام زمان (علیه السلام) در محل سرداب، در نوشته هاى خویش آورده و با متّهم ساختن شیعیان به انتظار خروج امام زمان(علیه السلام) از سرداب، آن را مسخره کرده و شیعه را مورد انتقاد قرار داده اند (برخى از این مغرضین، همانند، سویدى، ابن حجر، ابن تیمیه و عبداللّه فصیمى) هستند: به حیاه الامام المهدى(علیه السلام)باقر شریف القرشى مراجعه فرمائید.

در پاسخ به این بى احترامى ها، دانشمندان شیعه هم با تحقیق و استدلال، نحوه تلقى آنان را ابطال کرده اند. که ما در این جا تنها به جواب مرحوم علامه امینى در کتاب گران سنگ «الغدیر» اکتفا مى کنیم که فرموده اند:

«…و تهمت سرداب، تهمتى زشت تر است،…شیعه اصلاً اعتقاد ندارد که امام(علیه السلام) در سرداب غیبت کرده است. و نه آنها بوده اند که او را غایب گردانیده اند و نه آن امام معصوم(علیه السلام)از سرداب ظهور خواهد کرد بلکه اعتقاد شیعه به مدد روایات بر آن است که او از مکه معظمه و برابر کعبه ظهور خواهد کرد و هیچ کس به قصّه سرداب قائل نیست …و اگر سازندگان قصّه سرداب در این دروغ فاحش همگى بر یک رأى مى بودند، نشانه هاى ساختگى بودن آن رسوایشان نمى ساخت، و چنین نبود که یکى از آن ها سرداب را در حلّه و دیگرى در بغداد و آن دیگر در سامرا بداند و کسى هم از آن اظهار بى اطّلاعى کند( الغدیر، جلد ۳، صفحه ۳۰۹ )

نوّاب خاص حضرت بقیه الله(عج)

غیبت صغرى تا سال ۳۲۹ هجرى طول کشید. و در مدت ۶۹ سال، اگر چه حضرت مهدى(علیه السلام) از دید کلیّه دشمنان مخفى بودند، لکن تعداد چهار نفر از یاران و اصحاب خالص ایشان یکی بعد از دیگری، با ایشان در ارتباط همیشگى بودند و سؤالات و مشکلات مردم را به حضور حضرت عرضه داشته و پاسخ آن بزرگوار را به مردم مى رساندند.

اوّلین نایب : جناب عثمان بن سعید عمروى بودند که از یازده سالگى در خدمت امام هادى(علیه السلام) به سر مى بردند و بعدها با تظاهر به روغن فروشى در اوج خفقان حکومت متوکّل و سایر حاکمان جور عبّاسى بیش ترین نقش را در انتقال معارف به شیعیان بر عهده گرفتند. او که از وکلا و نوّاب دو امام پیشین بود، به عنوان اوّلین نایب خاصّ حضرت مهدى(علیه السلام)معرفى شد. او در سال ۳۰۰ هجرى در گذشت و در بغداد

مدفون شد.(حیاه الامام المهدى(علیه السلام)، باقر شریف القرشى، ص۱۲۱ ـ ۱۲۳; بحارالانوار، ج۵۱، صفحه ۳۴۴ )

دوّمین نایب : محمّد بن عثمان عمروى، بود که پس از فوت پدر، افتخار نیابت خاص از امام زمان(علیه السلام)را یافت. او که چندین کتاب درفقه وحدیث نگاشته است، چندین بار مورد تأیید خاص قرار گرفت و حضرت مهدى(علیه السلام) در باره اش فرموده اند :

«اِنَّهُ ثِقَتى وَ کِتابُهُ کِتابى» ( تنقیح المقال، ج۳، ص۱۴۹٫)

«او مورد اطمینان من است و نوشته او نوشته من است.»

او در آخر جمادى الاول سال ۳۰۵ هجرى درگذشت.

سوّمین نایب : حسین بن روح نوبختى، محمّد بن عثمان، چندى قبل از فوت خویش، به امر امام(علیه السلام) او را به سفارت و نیابت معرفى نمود. او از بزرگان اهل علم و مشهور به فضیلت و تقوا بود.

مناظراتى که از او نقل شده است دلالت بر قدرت روحى و کثرت دانش او دارد. او چنان با اراده و با استقامت بود که یکى از دانشمندان معاصرش درباره اش گفت:

«اگر دشمنان، اورا ریز ریز کنند او امام زمان(علیه السلام)را به آنان نشان نخواهد داد» (مراقد المعارف ، ج۱، ص۲۵٫)

او بیست و یک سال در مقام نیابت خاص باقى ماند و در سال ۳۲۶ هجرى درگذشت و در «بغداد» مدفون گشت (منتخب الاثر، ص۳۹۳ )

على بن محمّد سیمرى: در عظمت مقام او کافى است که با وجود شخصیّت هاى عظیم علم و تقوا و مؤلّفین گران قدرى هم چون «محمّد بن یعقوب کلینى» صاحب «کافى»، تنها او افتخار نیابت خاص امام زمان(علیه السلام) را پیدا کرد.

شش روز قبل از وفات او امام زمان(علیه السلام) در نامه اى از مرگش خبر داده و شروع غیبت کبرى را به اطلاع مسلمانان رساندند( بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۶۱). او در نیمه شعبان سال ۳۲۹ به جوار رحمت حق انتقال یافت.

آغاز غیبت کبرى

دوران ۶۹ ساله غیبت صغرى به عنوان مقدمه اى براى غیبت کبرى، و فصلى کوتاه براى آماده سازى مردم جهت تحمل غیبتى طولانى به شمار مى رود.

این غیبت که اکنون بیش از یازده قرن به طول انجامیده ، از چند جهت با غیبت صغرى اختلاف دارد:

        ۱ ـ زمانش بسیار طولانى تر از آن است.

       ۲ ـ کسى به عنوان نیابت خاصّه با امام زمان(علیه السلام) ارتباط ندارد.

          ۳ ـ فقیهان جامع الشّرایط ـ که ویژگى هاى آنان در کلام امام صادق و امام عسکرى و امام زمان(علیهم السلام) آمده است، به عنوان نایبان عام امام زمان(علیه السلام)معرفی شده اند.

      ۴ ـ پایان یافتن آن به آماده شدن مردم و فراهم گشتن شرایط براى حکومت واحد جهانى بستگى دارد.

     ۵ ـ مدّت آن را هیچ کس جز خداى متعال نمى داند و مقدار زمان آن در هیچ حدیثى ذکر نشده و تعیین کنندگان وقت ظهور ـ که تعیین کنندگان مدّت غیبت نیز محسوب مى شوند ـ دروغگو و افترا زننده

شمرده شده اند.( منتخب الاثر، ص۴۰۰٫)

(برخى حکمت هاى غیبت)

این که به حقیقت چرا امام زمان(علیه السلام) در پس پرده غیبت پنهان گشته، به اراده حکیمانه خداوند بستگى دارد و از اسرار پیچیده نظام هستى به شمار مى رود. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وقتى دانستیم که خداى عزّوجل حکیم است، تصدیق مى کنیم که افعال و اقوال او همگى حکمت است، اگر چه وجه آن براى ما آشکار نباشد». (کمال الدین، ج۲، ص۴۸۲)

با این همه آن چه در برخى احادیث به عنوان حکمت هاى غیبت ذکر شده است، مى تواند با اشاره به برخى عوامل مؤثر در غیبت، موجب تذّکر و عبرت آموزى و چاره اندیشى بندگان خدا باشد:

۱ ـ سنّت الهى:

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

سنّت هایى که در مورد غیبت هاى پیامبران(علیهم السلام)اتفاق افتاد همگى به طور تمام و کمال در مورد قائم ما اهل بیت، به وقوع خواهد پیوست (کمال الدین، ج۲، ص۳۴۵)

۲ ـ حفظ جان امام و خوف از کشته شدن او، که در حقیقت به معنى از بین رفتن پیام او و نافرجام ماندن مأموریت هاى او در حاکمیّت بخشیدن به اسلام و قرآن است.

۳ ـ آمادگى جهانى براى پذیرش حکومت اسلام و محو سلطه مستکبرین.

۴ ـ آزمایش مردم : پیامبر اکرم (ص)فرمودند :

«در غیبت مهدى(علیه السلام) کسى بر اعتقاد به امامت او ثابت قدم نمى ماند مگر کسى که خداوند قلبش را به ایمان آزموده باشد» ، (کمال الدین، ج۲، ص۱۰۱٫)

۵ ـ گناهان مردم و عدم آمادگى مردم:

 « امام زمان(علیه السلام) خود را به خورشیدى تشبیه مى فرماید که ابرها آن را پوشیده باشند » ( احتجاج ،ص۲۶۳ و بحارالانوار، ج۵۲، ص۹۲٫)

وقتى خاصیت وجود امام زمان چون خورشید نور افشانى و اعطاى فیض است، ابرهاى پوشاننده جز گناهان و قدر ناشناسى مردم چه مى تواند باشد؟

یاد آوری پاره ای از ویژگى هاى دوران غیبت

در برخى از احادیث معصومین (علیهم السلام) تعدادی از دلایل و ویژگیهای دوران غیبت مورد بحث قرار گرفته، لکن هرگز نمى توان از مجموعه این احادیث به تصویرى روشن و قطعى از چگونگى غیبت آن بزرگوار دست یافت. از این رو آن چه در پى مى آید تنها بیانگر برخى از این ویژگى ها است:

۱ ـ همانند خورشید است، آن زمان که ابرها آن را پوشانیده باشند.

«کَما یَنْتَفِعوُنَ بِالشَّمْسِ اِذا سَتَرها سَحاب»( ینابیع الموده، ص۴۷۷٫)

۲ ـ مردم او را مى بینند ولى نمى شناسند.

«یَجْعَلُ اللهَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْخَلْقِ حِجاباً یَرَوْنَهُ وَ لا یَعْرِفوُنَهُ» ( کمال الدین، ج۲، ص۳۵۱ )

۳ ـ هر سال در مراسم حج شرکت مى کند و در عرفات مى ایستد و به دعاى مؤمنین آمین مى گوید.

«وَ اِنَّهُ لَیَحْضَرُ الْمَوسِمَ فى کُلِّ سَنَه وَ یَقِفُ بِعَرَفَهَ فَیُؤَّمَنُ عَلى دُعاءِ الْمُؤْمِنْ»( منتخب الاثر، ص۲۷۷٫)

۴ ـ اگر چه شخص او از دیدگان مردم غایب مى گردد لکن یاد او از دل هایشان نمى رود.

«اِنْ غابَ عَنِ النّاسِ شَخْصُهُ فى حالِ هُدْنَه لَمْ یَغِبْ عَنْهُمْ مَثْبُوتُ عِلْمَهِ» ( همان، ص۲۷۲٫)

۵ ـ بسیارى از شیفتگان و دل دادگان، توفیق دیدار و شناخت او را یافته اند ( در کتبى مانند: بحارالانوار، نجم الثّاقب، جنّه المأوى،  دارالسّلام و عبقرىّ الحسان، صدها حکایت از دیدار کنندگان حضرت مهدى(علیه السلام) نقل شده است. که داستان شیعه شدن آقا سیّد محمد بحر العلوم یمنی بدست آیه الله عظمای اصفهانی که خود سبب استبصار و شیعه شدن بیش از چهار هزار نفر از مردم یمن گردید، خود داستان تشرّف شیرینی دارد )

۶ ـ مکان مشخّصى ندارد و بیش تر در صحراها و اطراف شهرهاى نامشخص زندگى میکند.

۷ ـ او به دور از مساکن ستم گران و به طور ناشناخته همچون سایر انسان ها، در مسکنى خاص به سر مى بَرَد و همانند مردم به غذا و پوشاک و استراحت نیازمند است و همسر و فرزند نیز دارد.

۸ ـ در مجالس مردم شرکت مى کند و بر فرش هاى آنان قدم مى گذارد و در کوچه و بازارهاى شان راه مى رود.

۹ ـ گاهى حکمت الهى اقتضا مى کند که امام زمان(علیه السلام) در مکانى حاضر باشد، ولى دیده نشود. امام رضا(علیه السلام) فرمود:

«لا یُرى جِسْمُهُ» (  بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳٫)

و امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«یَغیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ» ( همان، ص ۳۲٫)

و گاهى حکمت بر آن است که دیده شود لکن شناخته نشود.

محمد بن عثمان عمروى(رحمه الله) گوید:

«یَرَىَ النّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لا یَعْرِفوُنَهُ» ( بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۰٫)

ویژگیهای فردی و امتیازات اخلاقى حضرت

امام زمان ( علیه السلام ) از آن رو که وارث همه پیامبران عظیم الشّأن و اولیاى گران قدر الهى است، مجموعه اى کامل از صفات کمال و جمال را دارا است. او تجلّى بخش اخلاق عظیم پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و خصوصیات شگفت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و مکارم و فضایل والاى فاطمه زهرا(علیها السلام) و فرزندان معصوم او است. اشاره به برخى از این ویژگى ها مى توانند مقدمه اى آگاهى بخش براى تبعیّت از او و همسویى با او باشد.

در قسمتی از صلوات خاصّه حضرت می خوانیم:

أللّهمَّ صلِّ وَسَلِّم، وَ زِد وَ بارِک : بارخدایا! رحمت‌های پیاپی فرست و درودهای خجسته خویش را ارزانی دار

عَلی صاحبِ الدَّعوَهِ النَّبویَّه، بر امام بزرگواری که صاحب دعوت محمّدی است

وَ الصَّولَهِ الحَیدریَّه، و صولت حیدری

و العِصمَهِ الفاطِمیَّه، و عصمت فاطمی

و الحِلمِ الحَسَنِیَّه، و حلم حسنی

و الشّجاعَهِ الحُسَینِیَّه، و شجاعت حسینی

و العِبادَهِ السَّجّادِیَّه، و عبادت سجّادی

و المآثِرِ الباقِریَّه، و مفاخر باقری

و الآثار الجَعفَرِیَّه، و آثار جعفری

و العُلومِ الکاظِمیَّه، و علوم کاظمی

و الحُجَجِ الرَّضَوِیَّه، و حجج رضوی

و الجُودِ التَّقَوِیَّه، و جود تقوی

و النَّقاوَهِ النَقَوِیَّه، و نقاوت نقوی۱

و الهَیبَهِ العَسکَریَّه، و هیبت عسکری

و الغَیبَهِ الإلهیَّه، و غیبت الهی است.

آری امام ما دارای ویژگیهائی از این گونه است :

۱ ـ دانش گسترده :

امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره او فرمودند:

«هو اکثرکم علماً»«او دانشمندترین شمااست» ( غیبت نعمانى، منتخب الاثر، ص۳۰۹)

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

«دانایى به کتاب خداى عزّوجل و سنّت پیامبر او در قلب مهدى ما مى روید همچنانکه گیاهان به بهترین شکل از زمین مى رویند. پس هر کس او را دید بگوید: سلام بر شما اى اهل بیت رحمت و

نبوّت و اى گنجینه علم و جاى گاه رسالت» ( کمال الدین، منتخب الاثر، ص۳۰۹)

۲ ـ زهد و بى اعتنایى به دنیا:

امام رضا(علیه السلام) درباره او فرمود:«وَ ما لِباسُ الْقائِمَ اِلاَّ الْغَلیظُ، وَ ما طَعامُهُ اِلاَّ الْجَشَبُ»

«لباس قائم(علیه السلام) ما چیزى نیست جز پوشاکى خشن و غذاى او چیزى نیست جز طعامى خشک » ( غیبت نعمایى، منتخب الاثر، ص۳۰۷)

۳ ـ عدالت گسترى در بین مردم:

امام باقر(علیه السلام) درباره حضرت مهدى(علیه السلام) فرمود:

«یَعْدِلُ فى خَلْقِ الرَّحْمنِ، اَلْبِرِّ مِنْهُمْ وَالْفاجِرِ»

«او در بین مردم به عدالت رفتار مى کند چه نیکوکار باشند و چه بدکار» ( منتخب الاثر، ص۳۱۰)

۴ ـ عمل به سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم):

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

«او از من است، اسمش همانند اسم من است. خداوند مرا و آیین مرا به وسیله او حفظ مى کند. و او به سنت و روش من عمل مى کند» ( همان و غیبت نعمایى)

۵ ـ جود و بخشش:

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

«مردى به نزد او مى آید و مى گوید: اى مهدى چیزى به من ببخش، عطایى بفرما. پس حضرت مهدى(علیه السلام)آن مقدار از مال را که او بتواند حمل کند در دامنش مى ریزد» ( کنزالعمال، جلد ۶،

ص۳۹; و ینابع الموده، ص۴۳۱)

۶ ـ دعا و عبادت:

نمازهاى خاص و دعاهاى فراوانى که از ناحیه مقدّسه امام زمان(علیه السلام)رسیده است، همگى دلالت بر مداومت آن بزرگوار بر دعاها و عباداتى دارند که به یقین بالاترین نشانه بندگى و قوى ترین عامل در تقرّب به سوى خدا به شمار مى آیند.

اگر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) براى آمادگى یافتن جهت دریافت مسئولیت بزرگ رسالت، مأمور به اقامه نماز شب به صورت واجب مى شود، به این معنا است که کثرت بندگى و شدت اهتمام به نماز ودعا وعبادت ،لازمه پذیرش مسئولیت هاى بزرگ است و از همین رو، قبول مسئولیت حاکمیت بخشیدن به توحید و عدالت در سراسر دنیا توسط امام زمان(علیه السلام)جز در سایه عبادت هاى همیشگى و دعاهاى پیوسته آن بزرگوار میسّر نیست.

۷ ـ شجاعت و صلابت:

رویارویى با همه مشرکان و مستکبران و به زانو درآوردن همه قدرت هاى طاغوتى دنیا، دلاورى بى نظیر و استوارى بى بدیل مى طلبد. کسى که همچون امام حسین(علیه السلام) مرد میدان رزم باشد و همانند امام على(علیه السلام)زرهش پشت نداشته باشد و همچون رسول الله در گرماگرم پیکارها رزمش مایه دل گرمى رزم

آوران و حضور قاطعانه اش پشتوانه کفر ستیزان باشد.

۸ ـ صبر و شکیبایى:

استقامت و صبر هر انسان را باید با بررسى میزان بلاها و مقدار مشکلات وارده بر او، برآورد کرد. صبورترین و

بردبارترین انسان هاى تاریخ چند سال در برابر سختى ها دوام آورده وچه اندازه بلاها وغمها را تحمل کرده اند؟

به یقین محنت ها و بلاها و مصیبت هاى امام زمان(علیه السلام) در طول این همه قرن، هرگز قابل مقایسه با هیچ انسان دیگرى نیست; زیرا نه تنها کثرت بلاها و طول زمان ابتلائات است که صبر و استقامتى والا مى طلبد; بلکه نوع مسئولیت انسان هم درتعیین میزان استقامت و شکیبایى، تأثیرگذار است و حضرت مهدى(علیه السلام) امام زمان و حجت عالمیان و ولى همه مؤمنان و پدر و سرپرست همه شیعیان است.

از میلاد امام زمان(علیه السلام) (۲۵۵ هـ.) تاکنون، ۱۱۷۹سال مى گذرد. این عمر طولانى ممکن است دهها، صدها بلکه هزارها سال دیگر ادامه یابد. با این همه هرگز جاى شگفتى نیست، زیرا:

یکم: خداى بزرگى که انسان را از هیچ آفریده و ایجاد و بقاى هر چیزى تنها به اراده او بستگى دارد.

(اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونَ) ( یس: آیه ۸۲ )

شأن او این است که چون پدید آمدن چیزى را اراده کند، فقط به آن مى‏گوید: باش، پس بى‏درنگ موجود مى‏شود.

«توانایى دارد که حیات یکى از آفریده هاى خویش را بنا به حکمت هایى، چندین هزار سال طولانى

گرداند.»

در قرآن کریم درباره حضرت یونس آمده است که اگر توبه نمى کرد خداوند او را تا روز قیام در شکم نهنگ زنده نگه مى داشت ( صافات : ۱۴۴)

دوم: از نظر منطقى در ارتقاى تدریجى عمر یک موجود نمى توان حد خاصى را معین کرد و بالاتر از آن را ناممکن شمرد. پس اگر عمر یک انسان مثلاً ممکن است صد، صد و پنجاه و دویست باشد بالاتر از این هم ممکن است و این سلسله تدریجى اگر به چند هزار سال هم برسد باز هم نمى توان گفت ناممکن است.

سوّم: علم ثابت کرده است که اگر مواد لازم اندامهاى بدن به مقدار متناسب به آنها برسد و همواره از مریضى ها و نارسایى هاى هر یک از آنها پیشگیرى شود، عمر موجودات زنده بطور شگفت انگیزى قابل ازدیاد است. به این ترتیب هیچ بُعدى ندارد که امام زمان(علیه السلام) با توجه به آگاهى هاى خداداده و دانش بى انتهاى خود دهها برابر عمر طبیعى سایر انسانها عمر داشته باشد.

انتظارموعود

در احادیث شریفه انتظار کشیدن براى مهدى موعود(علیه السلام) همپایه جهاد در راه خدا، بلکه جهاد و شهادت در پیشگاه رسولخدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شمرده شده است.( بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۶)

انتظار هرگز به معنى یکجا نشستن و بى تفاوت ماندن و چشم به آینده دوختن نیست. بلکه به پاخاستن و به انحرافات و کژى ها اعتراض نمودن و براى آینده اى روشن و اسلامى، زمینه سازى کردن است.

صفات منتظران

* شناخت امام و اعتقاد به امامت:

تا امام زمان(علیه السلام)شناخته نشود و امامت او مورد اعتقاد قرار نگرفته باشد چگونه مى تواند انتظار شکل بگیرد؟! و چنین شناخت و اعتقادى اساسى ترین ویژگى منتظران به شمار مى آید از آن رو که خود از ارکان مهم انتظار و مقدمه آن محسوب مى شود. چنانکه در کلام امام سجّاد آمده است:

«أنَّ أهْلَ زَمانِ غَیْبَتِه، اَلْقائِلوُنَ  بِاِمامَتِهِ، اَلْمُنْتَظِروُنَ لِظُهُورِهِ، اَفْضَلُ اَهْلِ کُلِّ زَمانْ»

(بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲، ح۴)، که اولاً نشانگر اهمیت بسیار زیاد انتظار در عصر غیبت، و ثانیاً بیانگر سختى هاى راه انتظار و لزوم مقاومت و سخت کوشى در این مسیر است.

«همانا مردم زمان غیبت حضرت مهدى(علیه السلام) که به امامت او قائل باشند و در انتظار ظهورش به سر برند برتر از مردم هر زمان دیگرند.»

*پرهیزکارى و خوش اخلاقى:

معیار کرامت و برترى در اسلام چیزى جز پرهیزکارى نیست.

«اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقیکُمْ» ( سوره حجرات (۴۹)، آیه ۱۳)

چنان که معیار ارزش ایمان، چیزى جز درجات نیکویى اخلاق نیست.

«اَفْضَلُکُم ایماناً، اَحْسَنُکُم اَخلاقاً»

بنابراین، قابل تصور نیست که فضیلت و کرامت انتظار، براى کسانى، خارج از محدوده تقوا و خوش اخلاقى حاصل آید.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«مَنْ سَرَّ اَنْ یَکوُنَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلَ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنَ الاْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظَرِ»  (بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۰، ح۵۰ )

«هر کس دوست بدارد از اصحاب و یاوران قائم(علیه السلام)باشد، باید انتظار بکشد و بر اساس پرهیزکارى و نیکویى اخلاق رفتار نماید; درحالى که چشم انتظار ظهور است.»

* فرمان پذیرى:

کسى که چشم انتظار امام معصوم خویش است، با اعتقاد به رهبرى همه جانبه او، اطاعتش را واجب مى شمارد و با فرمانبرى از او در دوره غیبت، خود را براى اطاعت بى چون و چرا از او در هنگام ظهور آماده مى سازد.

امام صادق(علیه السلام)فرمود:

«طُوبى لِشَیَعْهِ قائِمَنا الْمُنْتَظِرینَ  لِظُهورِهِ فى غَیْبَتِهِ، وَ الْمُطیعینَ لَهُ فى  ظُهُورِه»( بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۰، ح۷۶)

«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش در انتظار او به سر مى برند و در دوران ظهورش مطیع  او هستند.»

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*