پنج شنبه , ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » آیا فهم‌ استدلالی‌ اصول‌ دین‌ متوقف‌ بر فلسفه‌ دانی‌ است‌؟

آیا فهم‌ استدلالی‌ اصول‌ دین‌ متوقف‌ بر فلسفه‌ دانی‌ است‌؟

 

آیا فهم‌ استدلالی‌ اصول‌ دین‌ متوقف‌ بر فلسفه‌ دانی‌ است‌؟

 

از جمله‌ ادله‌ای‌ که‌ اهل‌ فلسفه‌ در اثبات‌ مطلوبیت‌ و بلکه‌ ضرورت‌ فلسفه‌ ارائه‌ کرده‌اند، این‌ است‌ که‌ عموم‌ علمای‌ دین‌ بر این‌ قول‌اند که‌ تقلید در اصول‌ دین‌ جایز نبوده‌ بلکه‌ باید اعتقاد به‌ این‌ اصول‌، براساس‌ ادراک‌ عقلی‌ مستقل‌ از نقل‌ و تقلید باشد:

«اگر به‌ این‌ نکته‌ توجه‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ دین‌ براساس‌ اصول‌ اعتقادات‌ استوار است‌ و اصول‌ اعتقادات‌ با میزان‌ عقل‌ سنجیده‌ می‌شود، ناچار باید بپذیریم‌ که‌ آنچه‌ فلاسفه‌ در مورد بررسی‌ عقلی‌ دین‌ انجام‌ می‌دهند، پسندیده‌ به‌ شمار می‌آید.»[۱]

در پاسخ‌ به‌ این‌ استدلال‌ باید به‌ نکات‌ زیر اشاره‌ شود:

۱٫ در این‌ استدلال‌ نیز فلاسفه‌ مرتکب‌ مصادره‌ به‌ مطلوب‌ شده‌اند و همچنان‌ بر این‌ ادعا پای‌ فشرده‌اند که‌ استدلال‌ و تعقل‌ مساوی‌ تفلسف‌ است‌ و هرجا که‌ پای‌ عقل‌ و نظر عقلی‌ در میان‌ است‌، فلسفه‌ نیز در همانجا حضور

دارد و بلکه‌ آن‌ عین‌ فلسفه‌ است‌، اما همان‌گونه‌ که‌ گفتیم‌، در اینجا دلیل‌ عین‌ مدعاست‌ و این‌ سرآغاز گفت‌ و گو و بحث‌ است‌ که‌ آیا تفلسف‌ مساوی‌ با تعقل‌ است‌ و آیا هیچ‌گونه‌ تعقل‌ غیرفلسفی‌ متصور نیست‌؟

۲ـ پذیرش‌ این‌ ادعا که‌ فهم‌ عقلانی‌ اصول‌ دین‌ متوقف‌ بر فلسفه‌دانی‌ و فلسفه‌خوانی‌ است‌ و بدون‌ آن‌ امکان‌ اعتقاد صحیح‌ به‌ اصول‌ دین‌ وجود ندارد، به‌ نتایج‌ زیر منجر خواهد شد:

الف‌: اعتقادات‌ عموم‌ مؤمنان‌ از صدر اسلام‌ تا کنون‌ به‌ استثنای‌ اندکی‌، در باب‌ اصول‌ دین‌، غلط‌ و تقلیدی‌ بوده‌ و فاقد ارزش‌ است‌، چرا که‌ آنان‌ بی‌اطلاع‌ از مبانی‌ و قواعد و اصول‌ فلسفی‌ بوده‌ و اغلب‌ کمترین‌ اطلاعی‌ از فلسفه‌ و مباحث‌ آن‌ نداشته‌ و ندارند. اینان‌ هرگز در باب‌ اثبات‌ وجود خدا به‌ برهان‌ امکان‌ و وجوب‌ و یا برهان‌ صدیقین‌ استناد نکرده‌ و کمترین‌ اطلاعی‌ در باب‌ مباحثی‌ چون‌ اصالت‌ وجود یا اصالت‌ ماهیت‌ و… نداشته‌اند. آیا فلاسفه‌ به‌ این‌ نتیجه‌ تن‌ می‌دهند و به‌ تضلیل‌ و تکفیر همه‌ مؤمنان‌ فلسفه‌ندان‌ حکم‌ می‌کنند؟

ب‌: با پذیرش‌ استدلال‌ فوق‌الذکر فیلسوفان‌، نه‌ تنها عموم‌ مؤمنان‌ در عقایدشان‌ تخطئه‌ می‌شوند، بلکه‌ حتی‌ خواص‌ از مؤمنان‌ مثل‌ اصحاب‌ و یاران‌ حضرت‌ رسول صلی الله علیه و آله و ائمه‌ معصومین علیهم السلام  و ستارگان‌ درخشان‌ آسمان‌ ایمان‌ چون‌ سلمان‌ و اباذر و مقداد و عمار و مالک‌اشتر و کمیل‌ و حبیب‌بن‌ مظاهر، زراره‌ و هشام‌ بن‌ حکم‌ و ابان‌ بن‌ تغلب‌ و ابن‌ ابی‌ عمیر و احمد بن‌ ابی‌ نصر بزنطی‌ و یونس‌ بن‌ عبدالرحمن‌ و… نواب‌ اربعه‌ و نیز علمای‌ بزرگی‌ چون‌ کلینی‌، صدوق‌، شیخ‌ مفید، سیدمرتضی‌، شیخ‌ طوسی‌، سیدبن‌ طاووس‌، علامه‌ حلی‌، علامه‌ مجلسی‌، شیخ‌ بهایی‌، شهید اول‌، شهید ثانی‌، صاحب‌ جواهر، شیخ‌ انصاری‌ و… که‌ فلسفه‌دان‌ نبوده‌ و بلکه‌ بعضاً سخت‌ مخالف‌ فلسفه‌ بوده‌اند، می‌بایست‌ به‌ فساد عقیده‌ و حداقل‌ استضعاف‌ فکری‌ و عقیدتی‌ در فهم‌ اصول‌ دین‌ متهم‌ شوند!

ج‌: قائلان‌ به‌ استدلال‌ فوق‌الذکر باید توضیح‌ دهند که‌ فهم‌ عقلانی‌ و استدلالی‌ اصول‌ دین‌ در پرتو کدام‌ مشرب‌ و مذهب‌ فلسفی‌ مقبول‌ است‌؟ مشرب‌ مشّایی‌، اشراقی‌، صدرایی‌ (جمع‌ بین‌ مشّائی‌ و اشراقی‌) و… و آیا تنها یک‌ نحله‌ و مشرب‌ از این‌ نحل‌ و مشارب‌ در عقاید خود مصاب‌ و اهل‌ نجاتند و الباقی‌ گمراه‌ و هالک‌اند؟ یا آن‌که‌، نه‌، اصل‌ بر این‌ است‌ که‌ رویکرد به‌ اصول‌ عقاید، فلسفی‌ باشد و تعلق‌ به‌ مشرب‌ و مذهبی‌ خاص‌ موضوعیتی‌ ندارد؟!

د: اگر بپذیریم‌ که‌ فهم‌ استدلالی‌ اصول‌ عقاید جز با فلسفه‌ مقدور و میسّر نیست‌ و منظور خداوند و معصومین علیهم السلام  از توصیه‌ به‌ تعقل‌ نیز همین‌ امر است‌. آیا در مورد عموم‌ مردم‌ ـ به‌ استثنای‌ افرادی‌ نادر ـ این‌ از مصادیق‌ تکلیف‌ بما لایطاق‌ نیست‌ و آیا صدور چنین‌ تکلیفی‌، به‌ حکم‌ عقل‌ قبیح‌ نمی‌باشد!

مگر نه‌ این‌ است‌ که‌ فهم‌ مسائل‌ فلسفی‌، نه‌ تنها برای‌ عامه‌ مردم‌ بلکه‌ برای‌ بسیاری‌ از خواص‌ نیز بسیار صعب‌ و دشوار است‌؟ ملاصدرا در آثار خود در موارد متعددی‌ به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از فلاسفه‌ از فهم‌ پاره‌ای‌ از مسائل‌ فلسفی‌ عاجز مانده‌اند و یا دچار سوءفهم‌ و اشتباهات‌ فاحش‌ شده‌اند و تنها او ـ آن‌ هم‌ با عنایت‌ ویژه‌ الهی‌ ـ به‌ فهم‌ آن‌ مسائل‌ نایل‌ شده‌ است‌. از جمله‌ این‌ مسائل‌، اصل‌ اعتقادی‌ معاد جسمانی‌ و نیز مسأله‌ حدوث‌ عالم‌ است[۲]  که‌ البته‌ همان‌گونه‌ که‌ پیشتر دیدیم‌، او خود نیز در این‌ دو موضوع‌، به‌ نتیجه‌ای‌ برخلاف‌ نصوص‌ دینی‌ رسیده‌ است‌.

ملاصدرا فهرستی‌ از مسائل‌ مهم‌ فلسفی‌ را ردیف‌ می‌کند که‌ فردی‌ چون‌ ابن‌سینا از فهم‌ و درک‌ صحیح‌ آن‌ها عاجز بوده‌ است‌ و در موردی‌ نیز ابن‌ سینا را به‌ بلادت‌ و کودنی‌ متصف‌ می‌نماید. با این‌ وجود، آیا فلاسفه‌ همچنان‌ بدین‌ اعتقاد پای‌ می‌فشارند که‌ فهم‌ استدلالی‌ اصول‌ دین‌ موقوف‌ به‌ فلسفه‌دانی‌ و فیلسوف‌ شدن‌ است‌؟[۳]

۳ـ این‌ سخن‌ علما و فقهای‌ بزرگ‌ که‌ تقلید در اصول‌ دین‌ جایز نبوده‌ و باید متکی‌ بر استدلال‌ عقلی‌ باشد، هرگز ناظر به‌ قواعد فلسفی‌ نیست‌ و مقصود آنان‌ از استدلال‌ عقلی‌، که‌ همگان‌ باید در اصول‌ عقاید بدان‌ دست‌ یابند، چیزی‌ فراتر از استدلال‌های‌ عقل‌ فطری‌ ـ که‌ همگان‌ واجد آنند- نیست‌. فی‌المثل‌ در اصل‌ توحید، افراد با استناد به‌ برهان‌ صنع‌ و اثر و مؤثر به‌ اثبات‌ وجود خداوند می‌پردازند و با استناد به‌ وجود نظم‌ و آثار تدبیر در نظام‌ خلقت‌، به‌ حکیم‌ و علیم‌ بودن‌ خداوند استدلال‌ می‌کنند. بدون‌ شک‌ فهم‌ براهینی‌ چون‌ برهان‌ صنع‌ و برهان‌ نظم‌ در دسترس‌ همگان‌ بوده‌ و هیچ‌ نیازی‌ به‌ فلسفه‌دانی‌ ندارد.

بعضی‌ از علما بر این‌ موضوع‌ تأکید کرده‌اند که‌ مقصود از لزوم‌ و وجوب‌ تفکر و استدلال‌ در اصول‌ عقاید، خوض‌ در مسائل‌ پیچیده‌ فلسفی‌ و کلامی‌ نیست‌:

۱٫ شیخ‌ طوسی‌ در کتاب‌ «الاقتصاد» پس‌ از ذکر این‌ مسأله‌ که‌ فهم‌ [کلیات‌] اصول‌ عقاید باید مبتنی‌ بر تفکر و تعقل‌ باشد، در پاسخ‌ به‌ اشکالی‌ مقدر که‌ اگر این‌ قول‌ صحیح‌ باشد، در این‌ صورت‌، حکم‌ به‌ گمراهی‌ و تکفیر اکثر مردم‌ شده‌ است‌، چرا که‌ اکثر آنان‌ اعم‌ از فقها و ادبا و رؤسا و تاجران‌ و عوام‌ مردم‌، قادر به‌ فهم‌ استدلالی‌ و عقلی‌ اصول‌ عقاید نیستند و تنها گروهی‌ اندک‌ از متکلمان‌ از این‌ موضوع‌ مستثنی‌ می‌شوند و بلکه‌ منجر به‌ تکفیر و تضلیل‌ صحابه‌ حضرت‌ رسول صلی الله علیه و آله و ائمه‌ معصومین علیهم السلام  و تابعان‌ آن‌ها می‌شود، می‌گوید:

«چنین‌ برداشتی‌ سخت‌ خطاست‌ و حاوی‌ بدگمانی‌ به‌ کسانی‌ است‌ که‌ تفکر و استدلال‌ را در اصول‌ عقاید و معرفت‌ خداوند لازم‌ می‌دانند، چرا که‌ مقصود ما از استدلال‌ و تعقل‌، مناظره‌ و احتجاجات‌ و استدلال‌های‌ رایج‌ بین‌ متکلمان‌ [و فیلسوفان‌] نیست‌ بلکه‌ مقصود تأمل‌ و تفکر در ادله‌ [فطری]ای‌ است‌ که‌ منجر به‌ شناخت‌ خداوند و یگانگی‌ و عدالت‌ او و نیز شناخت‌ پیامبر و درستی‌ پیام‌ او می‌شود و…»[۴]

۲٫ شهید ثانی‌ در این‌ مورد می‌نویسد:

«تحصیل‌ ایمان‌ متوقف‌ بر فراگیری‌ علم‌ کلام‌ و منطق‌ و دیگر علوم‌ تدوین‌ شده‌ نیست‌، بلکه‌ مجرد فطرت‌ انسانی‌ ـ با مراتب‌ مختلفی‌ که‌ در انسان‌ها دارند ـ و تنبیهات‌ شرعی‌ شامل‌ آیات‌ قرآن‌ و روایات‌ متواتر و یا شایع‌ و مشهور که‌ از علم‌ به‌ این‌ امور، علم‌ به‌ مسائل‌ اعتقادی‌ حاصل‌ می‌شود، کافی‌ است‌. هر ممکنی‌ برهان‌، هر آیه‌ای‌ حجت‌ و هر حدیثی‌ دلیل‌ است‌ و فهم‌ مقصود استدلال‌ است‌، و هر عاقلی‌ استدلال‌ آورنده‌ است‌، اگرچه‌ اطلاعی‌ از صغری‌ و کبری‌ و تالی‌ و مقدم‌ و این‌گونه‌ تعابیر و اصطلاحات‌ نداشته‌ باشد.»[۵]

همچنین‌ درمورد فراگیری‌ علم‌ کلام‌ سخنانی‌ دارد که‌ با موضوع‌ مورد بحث‌ ما کاملاً مرتبط‌ است‌، ضمن‌ آن‌که‌ دیدگاه‌ عالم‌ جلیل‌ القدر سیدبن‌ طاووس‌ را نیز در این‌ باره‌ بیان‌ می‌کند:

«باب‌ ششم‌، در مورد فراگیری‌ علم‌ کلام‌ است‌. بدان‌ که‌ کلام‌ دانشی‌ اسلامی‌ است‌ که‌ متکلمان‌ آن‌ را برای‌ شناخت‌ خداوند و صفات‌ برتر او وضع‌ کرده‌اند و گمان‌ برده‌اند که‌ طریق‌ معرفت‌ خداوند منحصر به‌ این‌ دانش‌ است‌ و آن‌ نزدیک‌ترین‌ راه‌هاست‌، اما حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ این‌ طریق‌ دورترین‌ و سخت‌ترین‌ راه‌ها و واجد بیشترین‌ خطرهاست‌ و از همین‌ رو رسول‌ گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از غور [در مسائل‌ کلامی‌] نهی‌ فرمود… سیدمحققین‌ رضی‌الدین‌ علی‌ بن‌ طاووس‌، گفته‌ است‌: مَثَل‌ مشایخ‌ معتزله‌ در آموزش‌ توحید، مثل‌ فردی‌ است‌ که‌ می‌خواهد به‌ فردی‌ دیگر آتش‌ را بشناساند، از همین‌ رو به‌ او می‌گوید: فلانی‌، شناخت‌ آتش‌ نیاز به‌ مقدمات‌ و اسبابی‌ دارد، یکی‌ از آن‌ها سنگ‌ آتش‌زنه‌ است‌ که‌ جز در راه‌ مکه‌ یافت‌ نمی‌شود و دیگری‌ آهن‌ مخصوصی‌ است‌ که‌ این‌ ویژگی‌ها را دارد و سوم‌ جرقه‌ و احتراق‌ با فلان‌ ویژگی‌ است‌. چهارم‌، وجود مکانی‌ است‌ که‌ جریان‌ هوا در آن‌ آرام‌ باشد و بعد آن‌ فرد بیچاره‌ را به‌ سراغ‌ تحصیل‌ این‌ اسباب‌ بفرستد، در صورتی‌ که‌ اگر در همان‌ آغاز به‌ او می‌گفت‌، این‌ جسم‌ نورانی‌ای‌ که‌ مشاهده‌ می‌کنی‌ آتش‌ است‌، هم‌ خود و هم‌ او را راحت‌ کرده‌ بود. سزاوار آن‌ است‌ که‌ بر چنین‌ دانشمندی‌ صفت‌ مضل‌ّ را نهاد نه‌ هادی‌ که‌ مردمان‌ را به‌ راه‌های‌ تنگ‌ و دور می‌کشاند و راه‌ [فطری‌ و نزدیک‌ و سهل‌] حقیقت‌ را بر آنان‌ تنگ‌ می‌کند… [آن‌گاه‌ شهید ثانی‌ می‌افزاید:] می‌گویم‌، این‌ حال‌ دانش‌ کلام‌ در قرون‌ آغازین‌ اسلام‌ است‌ [که‌ هنوز این‌ قدر حجیم‌ و پیچیده‌ نشده‌ بود] حال‌ چه‌ می‌اندیشی‌ درباره‌ مباحثات‌ و منازعات‌ کلامی‌ شایع‌ در روزگار ما؛ ای‌ کاش‌می‌دانستم‌ که‌ جماعت‌ اهل‌ کلام‌ آیا دلیلی‌ عقلی‌ و یا نقلی‌ بر وجوب‌ یا استحباب‌ این‌ دانش‌ داشتند، یا آن‌که‌ به‌ صرف‌ تقلید پدران‌ و گذشتگانشان‌ در این‌ مسیر گام‌ نهاده‌اند و آیا آنان‌ ایمان‌ سابقون‌ در اسلام‌ را باور دارند یا انکار می‌کنند؟ و آیا به‌ ایمان‌ عوامی‌ که‌ از دانش‌ کلام‌ بی‌اطلاع‌اند معترفند یا نه‌؟ اگر به‌ ایمان‌ سابقون‌ در اسلام‌ [که‌ هیچ‌ اطلاعی‌ از دانش‌ کلام‌ نداشتند] و عموم‌ مردم‌ معترفند، پس‌ چه‌ فائده‌ای‌ در این‌ دانش‌ است‌ و اگر نه‌، چگونه‌ با آن‌ها معاشرت‌ می‌کنند و نشست‌ و برخاست‌ می‌کنند در حالی‌ که‌ معتقدند، عدم‌ شناخت‌ [کلامی‌ و فلسفی‌] اصول‌ عقاید کفر است‌ و کافر نجس‌… «فذرهُم‌ یخوضوا و یلعبوا حتی‌ یلاقوا یومهم‌ الذی‌ کانوا یوعدون‌»[۶]

۳٫ شیخ‌ انصاری‌ در کتاب‌ فرائد الاصول‌ پس‌ از تأکید بر این‌ مسأله‌ که‌ استکشاف‌ و استنباط‌ احکام‌ و فروعات‌ دینی‌ با استمداد از مطالب‌ عقلی‌ جایز نیست‌، می‌نویسد:

«و ضروری‌تر از توجه‌ به‌ این‌ مسأله‌، این‌ است‌ که‌ برای‌ فهم‌ اصول‌ دین‌ نیز نباید به‌ استدلالات‌ نظری‌ [و پیچیده‌] عقلی‌ روی‌ آورد چرا که‌ این‌ امر انسان‌ را در معرض‌ هلاک‌ ابدی‌ و عذاب‌ همیشگی‌ قرار می‌دهد. همان‌ گونه‌ که‌ ائمه علیهم السلام اصحاب‌ را از خوض‌ در مسأله‌ جبر و اختیار و برخی‌ از آنان‌ را از مجادله‌ و مناظره‌ در مسائل‌ کلامی‌ نهی‌ فرمودند.»[۷]

ضمن‌ آن‌که‌ شیخ‌ انصاری‌ از جمله‌ فقهایی‌ است‌ که‌ جزم‌ و یقین‌ حاصل‌ از تقلید را در اصول‌ دین‌ کافی‌ می‌داند:

«اقوی‌ آن‌ است‌ که‌ جزم‌ حاصل‌ از تقلید [در اصول‌ دین‌] کفایت‌ می‌کند، زیرا دلیلی‌ بر اعتبار چیزی‌ بیشتر از معرفت‌ و تصدیق‌ و اعتقاد به‌ اصول‌ دین‌ و مقید کردن‌ آن‌ به‌ شیوه‌ای‌ خاص‌ وجود ندارد؛ و انصاف‌ این‌ است‌ که‌ صرف‌ استدلال‌ با براهین‌ عقلی‌، به‌ دلیل‌ فراوانی‌ شبهاتی‌ که‌ در نفس‌ آدمی‌ حاصل‌ می‌شود و یا در کتب‌ استدلالی‌ وجود دارد، نمی‌تواند مایه‌ جزم‌ و یقین‌ باشد. برخی‌ [از کسانی‌ که‌ در وادی‌ استدلالات‌ پیچیده‌ هستند] شبهاتی‌ را ذکر می‌کنند که‌ پاسخ‌ آن‌ها حتی‌ برای‌ آن‌ها که‌ عمرشان‌ را در این‌ راه‌ صرف‌ کرده‌اند، دشوار است‌ تا چه‌ رسد به‌ کسی‌ که‌ می‌خواهد برای‌ تصحیح‌ عقائدش‌ اندکی‌ وقت‌ صرف‌ آن‌ کند و سپس‌ به‌ امور معادش‌ بپردازد. به‌ویژه‌آن‌ که‌ در چنین‌ وضعیتی‌، شیطان‌ فرصت‌ را مغتنم‌ شمرده‌ و به‌ القای‌ شبهه‌ و تشکیک‌ در بدیهیات‌ می‌پردازد و ما خود کسانی‌ را دیده‌ایم‌ که‌ عمرشان‌ را صرف‌ این‌ امور [استدلالات‌ پیچیده‌ فلسفی‌ و کلامی‌] کردند امّا جز نتیجه‌ای‌ اندک‌ عایدشان‌ نشده‌ است‌.»[۸]

۴٫ مرحوم‌ کاشف‌ الغطاء، در آغاز کتاب‌ خود با عنوان‌ کشف‌ العظاء به‌ ذکر مباحث‌ اعتقادی‌ و اصول‌ دین‌ پرداخته‌ و در مبحث‌ توحید می‌نویسد:

«اصل‌ اول‌ توحید است‌، بدان‌ معنا که‌ مکلف‌ بداند خداوند در ربوبیت‌ خود واحد و در معبودیت‌ بی‌همتاست‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ در صفات‌ ثبوتی‌ و سلبی‌ خداوند تأمل‌ و تعقل‌ نماید والبته‌ در این‌ مقام‌ نیازی‌ به‌ خوض‌ در مباحث‌ کلامی‌ [و فلسفی] نبوده‌ و تنها دقت‌ و تأمل‌ در خلقت‌ الهی‌ و پدیده‌هایی‌ چون‌ آمد و شد شب‌ و روز و نزول‌ باران‌ و جریان‌ یافتن‌ رودها و سکون‌ دریاها و حرکت‌ آسمان‌ و دگرگونی‌ هوا و اشیاء و اجابت‌ دعا و آنچه‌ خداوند بر امت‌های‌ پیشین‌ از بلاء و عذاب‌ نازل‌ کرده‌ و نیز آفرینش‌ موجودات‌ و هماهنگی‌ نظام‌ خلقت‌ کافی‌ است‌ و بلکه‌ تنها آفرینش‌ انسان‌، خود دلیلی‌ قاطع‌ و برهانی‌ ساطع‌ بر وجود و یگانگی‌ خداوند است‌.»[۹]

[۱]– ماجرای‌ فکر فلسفی‌ در اسلام‌۳/ ۴۱

[۲]– ملاصدرا در کتاب‌ المظاهر الالهیه‌ مدعی‌ است‌ که‌ تحقیق‌ مسأله‌ حدوث‌ عالم‌ بر فلاسفه‌ و عرفای‌ پیش‌ از وی‌ پوشیده‌ مانده‌ و او نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ فیض‌ الهی‌ به‌ درک‌ آن‌ نائل‌ آمده‌ است‌. (المظاهر الالهیه‌، ترجمه طبیبیان‌/ ۴۹)

[۳]– آیت‌الله‌ جوادی‌ آملی‌ نیز درباره دشواری‌ فهم‌ مباحث‌ فلسفی‌ می‌گوید: «و سرّ صراط‌ مستقیم‌ بودن‌ معارف‌ فلسفی‌ آن‌ است‌ که‌ همانند صراط‌ معروف‌، تشخیص‌ آن‌ از مو باریک‌تر و طی‌ آن‌ بعد از موشکافی‌ و تدقیق‌، از رفتن‌ بر لبه تیز شمشیر دشوارتر است‌، چون‌ از آن‌ تیزتر می‌باشد.» (رحیق‌ مختوم‌، بخش‌ دوم‌ از جلد دوم/ ‌۱۵۵)

[۴]– شیخ‌ طوسی‌، الاقتصاد/ ۹

[۵]– رسائل‌ شهید ثانی۲/‌ ۱۷۴، به‌ نقل‌ از العقائد الاسلامیه/ ‌۲۱۵

[۶]– رسائل‌، شهید ثانی۲/‌ ۱۷۶ به‌ بعد، به‌ نقل‌ از العقائد الاسلامیه/ ‌۲۱۷ـ۲۱۵

[۷]– فرائد الاصول۱/‌ ۲۱

[۸]– همان‌ ۱/ ۲۸۳

[۹]– کشف‌ العظاء۱/ ۳

منبع : منبع: کتاب فلسفه از منظر قران و عترت نوشته مهدی نصیری

 

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*