جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » داروینیسم یا ترانسفورمیسم (۱)

داروینیسم یا ترانسفورمیسم (۱)

پرسش: آیا فرضیّه ی تکامل داروین (ترانسفورمیسم) با اسلام سازگار است؟ این فرضیّه یک فرضیّه ی تجربی است یا نه؟ اگر فرضیّه ی تجربی است، آیا اثبات شده است؟

پاسخ:

در این باره ابتدا مطلبی از پروفسور سید حسین نصر تقدیم حضور می کنیم؛ سپس مصاحبه ای از پروفسور مایکل جی بهه، زیست شیمی دان آمریکایی را خدمتتان تقدیم می داریم که با طرح نظریّه ی «پیچیدگی کاهش ناپذیر» فرضیّه ی داروین را زیر سوال برده است. آنگاه مطالبی در خصوص اسلام و داروینیسم مطرح می کنیم ودر ادامه به نقد فرضیّه ی داروین ازمنظر فلسفه ی علوم تجربی می پردازیم.

۱ـ گفتاری از پروفسور سید حسین نصر :

این دانشمند ایرانی مقیم آمریکا، و غرب شناس معروف فرموده اند:

« امروزه موضوعات اندکی وجود دارند که به اندازه نظریه تکامل اهمیت بحث داشته و هم طراز با این تئوری دارای معانی ضمنی پنهان و موذیانه ای باشند.

پیش از هر چیز اجازه دهید بگویم من در هاروارد نه تنها فیزیک بلکه زمین شناسی و دیرین شناسی هم خوانده ام و با این پیش زمینه ی فکری است که فهم رایج در خصوص نظریه تکاملی داروینی را – حتی با زمینه های علمی – ردّ می کنم.

نظریه تکامل، ستون خیمه مدرنیسم است و اگر این ستون سقوط کند، کلّ خیمه بر سر مدرنیسم فرو خواهد ریخت. بنا بر این به مانند یک ایدئولوژی با آن رفتار می شود، نه یک تئوری علمی که به اثبات رسیده است. می دانیم که بسیاری از مردم این اظهارات در این مورد را نمی پذیرند، امّا حداقل مسلمانان باید از این دیدگاه به کلّ موضوع بنگرند.

انواع مختلفی از نظریه های علمی وجود دارد. مثلاً مکانیک کوانتوم یا تئوری زنجیره در فیزیک و کیهان شناسی. اکنون اگر کسانی با این نظریه ها مخالفت ورزند، هیچ کس آنها را از دانشگاه اخراج نمی کند و هیچ کس به خاطر بر زبان راندن جمله «من این نظریه را نمی پذیرم»، مانع ارتقای شغلی آنها نمی شود.امّا تئوری تکامل – برعکس همه نظریه ها- موضوعی کاملاًمتفاوت است؛ زیرا این تئوری یک ایدئولوژی است و نه علم متعارف. بدین ترتیب اگر شما استادزیست شناسی در یک دانشگاه به خصوص در دنیای آنگلوساکسون و کمتر در ایتالیا، آلمان و فرانسه باشید و اگر طبق زمینه های کاملاً علمی با نظریه تکامل مخالفت ورزید، فردی مطرود و رانده شده خواهید بود و حتی موفقیت کاری خویش را نیز از دست خواهید داد؛ و همکارانتان شما را ابله می پندارند؛ و ارتقای شغلی نمی یابید و مسائلی از این قبیل.

امکان گونه ای «ریز تکامل» یا «تکامل خُرد» موجود است؛ امّا در مورد «تکامل کلان» پاسخ منفی است. … اکنون من و شما موجودات انسانی هستیم، چینی ها و ژاپنی ها هم به همین نحو موجوداتی انسانی اند. چشمان ما به یک شکل است، چشم های آنها به شکلی دیگر، اگر ما به زیمبابوه مهاجرت کنیم پوست مان تیره تر می شود و اگر به سوئد برویم کمی روشن تر خواهیم شد. اما ما همگی در درون محدوده امکانات بالقوه صورت انسانی قرارداریم.بله این نوع تکامل خُرد امکان پذیر است. مگس ها می توانند کمی بزرگ تر شوند و اگر نوع خاصی از نور در دسترس باشد، گیاهان هم قادرند اندکی بیشتر رشد کنند اما برخی به اشتباه این فرآیند را تغییر گونه ها نامیده اند. این تغییر گونه نیست، این «تکامل» در درون یک گونه ی خاصّ است. هرگونه از موجودات، پهنایی دارد، طیفی،حوزه ای و واقعیتی که گسترده تر از افراد خاصّ درون آن گونه بوده و همه ی آنها را در برمی گیرد و بدین ترتیب افراد دیگر آن گونه می توانند با ویژگی هایی دیگر در آن گونه ظهور یابند و حتی برحسب شرایط محیطی تغییر کنند، بدون اینکه این گونه به گونه ای دیگر بدل شود.

به مانند متفکران مسلمان، شما و من باید همه انتقادهای صورت گرفته از تئوری تکامل را مورد توجه قرار دهیم و این انتقادات تنها نقادی های دینی یا کلامی نیستند، بلکه پیش از همه زیست شناختی اند. زیست شناسان بسیاری از جمله جی. سرمونیک و آر. فوندی- نویسندگان کتاب «پس از داروین» به زبان ایتالیایی- و نیز بسیاری دیگر به مانند جی.موناسترا که اوهم ایتالیایی است وبسیاری دیگر در فرانسه و آلمان هستند که معتقدند داروینیسم مانع رشد و توسعه زیست شناسی شده و با داده های زیست شناختی در تطابق نیست؛ و آنچه در شواهد دیرین شناختی ظهور یافته فی الواقع یک انقلاب است و نه یک تکامل.حتی اگرشما نخواهیدکه درباره ی منشاء پیدایش اشکال نوین زنده صحبت کنید مشاهده می کنید که گونه ها همواره به طور ناگهانی ظاهر می شوند و به همین دلیل هم هست که این نظریه در زبان فرانسه «انقلاب اندام وار انگارانه» نامیده می شود.

تئوری تکامل از سوی بسیاری از زیست شناسان دنیای آنگلوساکسون به بوته نقد کشیده شده؛ کسانی که معمولاً مورد طرد و تحقیر قرار گرفته یا نظریاتشان ناچیز شمرده شده است.این قضیه در مورد شخصی همچون «داگلاس دور» هم صادق است. وی عضو هیات علمی دانشگاه بود؛ اما به محض اینکه دست به قلم برد تا نظریه تکامل را مورد انتقاد قرار دهد به جای اینکه چاپ و انتشار کتابش را به کمبریج ماساچوست بسپارد آن را در تنسی منتشر کرد. اشاره ی خاصّ من به کتاب مشهور او «توهّم دگرگشت باور» است؛ و از آن زمان تا کنون دو نسل گذشته اما تغییرات بسیار کمی صورت گرفته تاآنجا که دپارتمانهای زیست شناسی دراین کشوربه موضوع علاقه مند شدند. از آن هنگام بسیاری کسان دیگر مثل مایکل بهه، نویسنده کتاب «جعبه سیاه داروین» درخصوص این موضوع نوشته اند. (بهه در دانشگاه با همکارانش مشکلاتی پیدا کرد.) یک نقدصرفاً زیست شناختی می تواند بدون انکار تکامل خُرد صورت پذیرد،بدون انکارپذیرش شرایط جدید بوم شناختی توسط یک گونه،بدون در آمیختن یک گونه با نمونه های دیگر درون همانگونه.اگرشما و من به کانادای شمالی وبه میان اسکیموها برویم یابایدشرایط آنجارابپذیریم و طبق آن زندگی کنیم یابمیریم.درمورداین واقعیت هیچ تردیدی وجودندارد،فهم آن هم تیزهوشی خاصّی نمی خواهد.»

۲ـ مایکل جی بهه، زیست شناسی که داروین را به چالش کشیده است.

با توجه به گفتار سید حسین نصر برآنم تا اشاره ای مستقیم به خود مایکل بهه داشته باشم. این بیوشیمیست(زیست شیمی دان)ایده ی مطرح نموده باعنوان«پیچیدگی کاهش ناپذیر» که فرضیّه داروین را بر زمین زده است.

او با طرح این ایده که موجودات و سیستم های زنده از یک پیچیدگی خیلی بالایی برخوردارند و در ثانی اگر یکی از اعضای چنین مجموعه ای را از آن بگیریم سیستم مزبور عملکرد مورد انتظار را نخواهد داشت،درصددنفی تکامل داروینی بر آمده است و طرفدار ایده طراحی هوشمند شده است. البته بنا بر گفته خوداو،وی ابتدا قائل به تکامل داروینی بوده است اماحدود ده سال پیش (یا پیش تر) او به کتابی به نام «تکامل یک تئوری در مسیحیت» از یک بیو شیمی دان استرالیایی، برخورد که فرضیه تکامل را به چالش کشیده بود.

البته مطالب آن کتاب خشم او را تا حدی برانگیخت چرا که او فکر می کرد که فرضیه ی تکامل نه تنها خیلی قبل پیش سوالات مربوط به خلقت را جواب داده است بلکه حتی الان در کتابهای زیست شناسی دوره دبیرستان نیز تدریس می شود. او این چنین به فرضیه ی تکامل علاقه مند می شود و مطالعات خود را در زمینه تکامل شروع می کند اما به نتیجه ای دیگری می رسد. او مطالعات خود را به صورت کتاب «جعبه سیاه داروین» منتشر می کند اما نظرات او از سوی تکامل گراها مورد اعتراض قرار می گیرد.

شاخص ترین ایده او ایده پیچیدگی کاهش ناپذیر است. او در سخنرانی های خود ایده پیچیدگی کاهش ناپذیر را با ذکر مثالهایی از سیستم حرکتی باکتری های گوش و چشم شرح می دهد. آقای هارون یحیی هم که یک دانشمند مسلمان هست که همین ایده ی او را در قالب فیلم مستند جالبی به تصویر کشیده است. در این فیلم ساختار سیستم حرکتی باکتری به عنوان شاخص ترین مثال مورد بررسی قرار می گیرد. با این حال تکامل گراها هم سعی کرده اند تکامل سیستمی حرکتی باکتری را شرح دهند.

حال که با نظریه ی اجمالی مایکل جی بیهه تا حدود آشنا شدیم بهتر است مقاله ی خود او هم ببینیم. مقاله ی وی در ۲۹ اکتبر سال ۱۹۹۶ تحت عنوان داروین و پدیده های میکروسکوپی در روزنامه ی نیویورک تایمز چاپ شده است. و در حال حاضر نیز در نامه علم و دین در دو شماره ی ۲۱ و ۲۴ به طبع رسیده است.

بیهی در این مقاله اش می گوید :

« تا قبل از آنکه پژوهش های دکتری خود را در رشته ی بیوشیمی (زیست شیمی) تکمیل کنم بر این باور بودم که مکانیزم داروین یعنی ترکیبی از جهش اتفاقی و انتخاب طبیعی، تبیین درستی برای تنوع حیات به شمار می آید. اما اینک دریافته ام که این نظریه، نظریه ای ناقص است. طرح پیچیده ی سلول ها مرا برانگیخت تا به تقویت دیدگاهی بپردازم که هرچند در میان دانشمندان طرفداران چندانی نداشت اما به این پرسش می پرداخت که چه چیزی علت تکامل است ؟ من معتقدم که مکانیزم تکاملی داروین، بسیاری چیزها را که زیر میکروسکوپ دیده می شوند تبیین نمی کند. سلول ها بسیار پیچیده تر از آن هستند که به طور اتفاقی تکامل یافته باشند و پیدایش آنها نیازمند هوش و حکمت است.

واژه ی تکامل، همراهان زیادی را به دنبال دارد. این واژه معمولا به معنای تبار مشترک است. مایکل جی بیهی با ایده ی تبار مشترک مخالفتی ندارد و به گمان وی این ایده شباهت های میان انواع را توضیح می دهد. اما این مفهوم به تنهایی اختلافات گسترده میان انواع را توضیح نمی دهد. این همان جایی است که مکانیزم داروین وارد صحنه می شود. همچنین تکامل گاهی مستلزم آن است که جهش اتفاقی و انتخاب طبیعی، تحولات را در حیات پدید می آورند. اساس این دیدگاه آن است که صرفا بر اساس تصادف، حیوانی متولد می شود که در مقایسه با خواهران و برادرانش اندکی قوی تر یا سریع تر است آنگاه فرزندان او این تحول را به ارث برده و نهایتا در مبارزه برای بقا بر اعضای دیگر انواع، فایق و پیروز می شوند. با گذشت زمان، تکرار این فرایند به تحولات و تغییرات گسترده تری منجر می شود و سر انجام به حیوانات کاملا متفاوت می انجامد.این خلاصه ای ازنظریه ی فوق است که این حقیربرای شماگفته است. اما مشکلی که در عمل پیش می آید آن است که این نظریه ی تکاملی را نمی توانیم از راه بررسی فسیل ها بیازماییم. برای آزمون واقعی این نظریه باید تحولات معاصر را در جهان وحش یا در آزمایشگاه مشاهده کنیم و یا دست کم جزئیات مسیری را که می تواند به یک انطباق خاص بینجامد بازسازی کنیم. نظریه ی داروین برای پاره ای از تحولات جدید تبیین موفقی را فراهم می کند. دانشمندان نشان داده اند که میانگین سُهره ها با منقار بلند در جزایر گالاپاگوس در واکنش به الگوهای تغییر آب و هوا تحول یافته اند. به همین ترتیب، نسبت میان رنگ تیره تا روشن در بیدهای انگلستان هنگامی که جمعیت بیدهای با رنگ روشن بیشتر در معرض مشاهده ی شکارچیان قرار گرفتند دچار تحول شدند. همچنین باکتری های جهش یافته با مقاومت در قبال پادتن ها به بقای خود ادامه دادند. این ها در عمل، موارد روشنی از انتخاب طبیعی به شمار می آیند. اما این نمونه ها فقط متضمن یک یا چند جهش بیش نیستند و در آنها ارگانیزم جهش یافته تفاوت زیادی با نیاکانش ندارد؛ و تبدّل نوعی به چشم نمی خورد. اما برای تبیین سراسر حیات مجموعه ی جهش هایی لازم است که گونه های بسیار متفاوتی از موجودات را پدید آورد. در حالی که این نظریه هنوز نتوانسته است آن را اثبات نماید. نظریه ی داروین هنگامی که به تبیین پیدایش و رشد سلول می پردازد با بزرگترین دشواری ها مواجه می شود. شمار فراوانی از سیستم های سلول به گونه ای هستند که مایکل جی بهی آن ها را پیچیدگی های تقلیل ناپذیر می نامد.این بدان معنا است که سیستم های مذکور، پیش از آنکه بتوانند به درستی کار کنند، به چند مولفه و عنصر سازنده نیازمندند. مثال جالب مایکل جی بهی در این زمینه تله موش هاست که هر تله موش با ابزار و ادوات خاص خود مخصوص گرفتن یک موش است.

مایکل جی بهی معتقد به آن است که این گونه سیستم های پیچیده، توسط یک عامل هوشمند وبه گونه ای هدفدار طراحی و ساخته شده اند. او همچنین می گوید که ما هیچ مکانیزم دیگری از جمله مکانیزم داروینی که بتواند چنین پیچیدگی هایی را ایجاد کند سراغ نداریم وتنها یک موجود هوشمند قادر به این کار است.

توضیحی که باید برای اصطلاح طرح هوشمندانه ی وی قایل شد این است که تبیین نهایی برای حیات در ورای تبیین های علمی قرار دارد.

منابع :

۱٫ Behe, Michael J. 1996 (29th October). “Darwin Under Microscope”. The New York Times .

۲٫ مقاله ی نقد نظریه ی تکاملی داروین روزنامه ی اعتماد. شماره ی ۱۷۶۵ . ۱۷/۶/۱۳۸۷٫ بخش اندیشه. متن. ترجمه ی مرضیه ی سلیمانی.

۳٫ مقاله ی پیچیدگی کاهش ناپذیر روزنامه ی رسالت. شماره ی ۶۶۵۴٫ ۱۱/۱۲/۱۳۸۷٫ صفحه ی ۸ رسالت دیپلماتیک. متن.

۴٫ مقاله ی تنازع تکامل. نامه ی علم و دین شماره ی ۲۱٫ پاییز ۱۳۸۲

توضیح:

فیلمی با عنوان « کشف راز حیات » همراه با دوبله فارسی موجود است که مایکل بهه یا بهی، و همکارانش در آن، ایده ی خود را بیان نموده اند.

نقل از : وبلاگ حکمت آباد

احدایمانی

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*