رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن بر زمین نام علـــی از نوک ناخـــن بر نـگار تا توانی نقش دل برگـــل مصوّر داشتن شمع بودن سود ندهد شمس شو از مهر او تا توانی روی گـــیتی را منــــوّر داشتن ذرهیی از مهــــر او روشـــن کنـد آفاق ... ادامه مطلب »
شعر
ما ازپى ائمّه اطهار ميرويم = نى از پى سنائى و عطّار ميرويم
(اين ابيات در مقابل بيت مولويست: ما از پى سنائى و عطّار ميرويم) ما از پى ائمّه اطهار ميرويم نى از پى سنائى و عطّار ميرويم ما را نه بر سنائى و عطّار حاجت است نى از پى گروه خطاكار ميرويم ما را ... ادامه مطلب »
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هرکه طرف کله کج نهاد وتند نشست کلاه داری و آیین سروری داند تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که دوست خود روش بنده پروری داند غلام همت آن رند عافیت سوزم که در گداصفتی ... ادامه مطلب »
اربعین یعنی…..
اربعین بشنو از من ای که هستی دل غمین تا دهم این بار شرح اربعین اربعین یعنی چهل منزل عزا اربعین یعنی شبی بی انتها اربعین یعنی غریبی ، بی کسی اربعین یعنی همه دل وا پسی اربعین یعنی چهل منزل سفر اربعین یعنی همه خوف و خطر اربعین یعنی که در بزم یزید از لب شاه شهیدان خون چکید ... ادامه مطلب »
شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني
شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني (شيعيان من! هنگامي كه آب گوارا نوشيديد، مرا ياد كنيد.) اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني (وياهنگامي كه ازغريبي يا شهيدي خبري شنيديد، برمن ندبه كنيد) فـَاَنا السِّبْطُ الَّذي مِنْ غَيْرِ جُــرْمٍ قَتِلُوني (من، نواده [پيامبر] هستم كه مرا بي گناه كشتند.) وَ بِجَرد الخَيْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُوني (و پس از آن از ... ادامه مطلب »
بیتو درون سینهام ، ناله شرر نمیشود
بیتو درون سینهام ، ناله شرر نمیشود گریه صفا نمیدهد، اشک، گهر نمیشود سوز دل، آتش تبم، روز، سیهتر از شبم این شب تیره تا ابد، بیتو سحر ... ادامه مطلب »
متن کامل ترجیع بندمعروف محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)است
متن کامل ترجیع بندمعروف محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)است. باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نــــوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چـــه رستــخیز عظیم است کز زمین بــی نفخ صــور خــاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کارجهان وخلق جهان جمله درهم است ... ادامه مطلب »
گفتم : که روی ماهت ، از من چرا نهان است …
گفتم : که روی ماهت ، از من چرا نهان است … گفتم : که روی ماهت ، از من چرا نهان است … گفتا : تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است ! … گفتم : که از که پرسم ، جانانشان کویت … گفتا : نشان چه پرسی ، آن کوی بی نشان است ! … گفتم : مراغم تو ، خوشتر زشادمانی … گفتا : که در ره ما ، غم نیز شادمان است ! … گفتم که سوخت جانم ، از آتش نهانم … گفت آنکه سوخت او را ، کی ... ادامه مطلب »
ایوان نجف عجب صفائی دارد
ايوان نجف عجب صفائي دارد حيدر بنـــگر چه بارگاهي دارد اي كعبه به خود مناز از روي شرف جايت بنشين كه هــر كه جائي دارد هرگز نكند واهمه از روز جزا هر كس چو علي پشت وپناهي دارد ريزد گنهش به مثل برگ پائيز گر زائر دلخسته گنــــــاهي دارد هرگز نشود ديده او نابينـــــــا هر كس كه بر اين ... ادامه مطلب »
حشره کيمين اونوتماروخ،عيد غديرى يا على! – شعر آذری غدیر
حشره کيمين اونوتماروخ،عيد غديرى يا على! سنسن ازلدن آخره خلقين اميرى يا عــلى! مهر و وفا سپهرينه گون دی رسول مصـطفا برج ولايتين سنون بدر منيرى يا عـــــلى! قلبيمه يازميشام آدون گول کيمى ايلهرم مدام نئيلي ييرهم بو دهريده مشک و عبيرى يا على! عالِم ... ادامه مطلب »