جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » یک صد سخن کوتاه و پر محتوا از امام حسن مجتبی(علیه السّلام)

یک صد سخن کوتاه و پر محتوا از امام حسن مجتبی(علیه السّلام)

images

یک صد سخن کوتاه و پر محتوا از امام حسن مجتبی

۱٫ از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد:  زهد چیست‌ ؟ فرمود : رغبت‌ به‌ تقوى‌ و بى‌ رغبتى‌ به‌ دنیا .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

۲٫  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : مروت‌ چیست‌ ؟ فرمود : حفظ دین‌ ، عزت‌ نفس‌ ، نرمش‌ ، احسان‌ ، پرداخت‌ حقوق‌ و اظ‌هار دوستى‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

۳٫ از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : کرم‌ چیست‌ ؟ فرمود : بخشش‌ پیش‌ از خواهش‌ و اطعام‌ در قحطى‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

۴٫  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد بخل‌ چیست‌ ؟ فرمود : آنچه‌ در کف‌ دارى‌ شرف‌ بدانى‌ ، و آنچه‌ انفاق‌ کنى‌ تلف‌ شمارى‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

۵٫ از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : بى‌ نیازى‌ چیست‌ ؟ فرمود : رضایت‌ نفس‌ به‌ آنچه‌ برایش‌ قسمت‌ شده‌ ، هر چند کم‌ باشد .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)

۶ .  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : فقر چیست‌ ؟ فرمود : حرص‌ به‌ هر چیز .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)

۷٫ از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : شرف‌ چیست‌ ؟ فرمود : موافقت‌ با دوستان‌ و حفظ همسایگان‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)

۸٫ از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : پستى‌ و ناکسى‌ چیست‌ ؟ فرمود : به‌ خود رسیدن‌ و بى‌اعتنایى‌ به‌ همسر .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)

۹٫ پناهنده‌ به‌ خدا آسوده‌ و محفوخ‌ است‌ ، و دشمنش‌ ترسان‌ و بى‌یاور

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)

۱۰٫ از خدا بر حذر باشید با زیادى‌ یاد او ، و از خدا بترسید به‌ وسیله‌ تقوى‌ ، و به‌ خدا نزدیک‌ شوید با طاعت‌ ، به‌ درستى‌ که‌ او نزدیک‌ است‌ و پاسخگو .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)

۱۱٫  بزرگى‌ کسانى‌ که‌ عظمت‌ خدا را دانستند این‌ است‌ که‌ تواضع‌ کنند ، و عزت‌ آنها که‌ جلال‌ خدا را شناختند این‌ است‌ که‌ برایش‌ زبونى‌ کنند ، و سلامت‌ آنها که‌ دانستند خدا چه‌ قدرتى‌ دارد این‌ است‌ که‌ به‌ او تسلیم‌ شوند .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)

۱۲٫ بدانید که‌ خدا شما را بیهوده‌ نیافریده‌ و سر خود رها نکرده‌ ، مدت‌ عمر شما را معین‌ کرده‌ ، و روزى‌ شما را میانتان‌ قسمت‌ کرده‌ ، تا هر خردمندى‌ اندازه‌ خود را بداند و بفهمد که‌ هر چه‌ برایش‌ مقدر است‌ به‌ او مى‌رسد ، و هر چه‌ از او نیست‌ به‌ او نخواهد رسید ، خدا خرج‌ دنیاى‌ شما را کفایت‌ کرده‌ و شما را براى‌ پرستش‌ فراغت‌ بخشیده‌ و به‌ شکرگزارى‌ تشویق‌ کرده‌ ، و ذکر و نماز را بر شما واجب‌ کرده‌ و تقوى‌ را به‌ شما سفارش‌ کرده‌ ، و آن‌ را نهایت‌ رضایت‌مندى‌ خود مقرر ساخته‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۴)

۱۳٫  اى‌ بندگان‌ خدا ، از خدا بپرهیزید ، و بدانید که‌ هر کس‌ از خدا بپرهیزد ، خداوند او را به‌ خوبى‌ از فتنه‌ها و آزمایشها برآورد و در کارش‌ موفق‌ سازد و راه‌ حق‌ را برایش‌ آماده‌ کند .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۴)

۱۴٫  هیچ‌ مردمى‌ با هم‌ مشورت‌ نکند مگر اینکه‌ به‌ درستى‌ هدایت‌ شوند .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۱۵٫  پستى‌ و ناکسى‌ این‌ است‌ که‌ شکر نعمت‌ نکنى‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۱۶٫ در طلب‌ مانند شخص‌ پیروز مکوش‌ ، و مانند کسى‌ که‌ تسلیم‌ شده‌ به‌ قدر اعتماد نکن‌ چون‌ به‌ دنبال‌ کسب‌ و روزى‌ رفتن‌ سنت‌ است‌ ، و میانه‌روى‌ در طلب‌ روزى‌ از عفت‌ است‌ ، و عفت‌ مانع‌ روزى‌ نیست‌ ، و حرص‌ موجب‌ زیادى‌ رزق‌ نیست‌ . به‌ درستى‌ که‌ روزى‌ قسمت‌ شده‌ و حرص‌ زدن‌ ، موجب‌ گناه‌ مى‌شود .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۱۷٫ انسان‌ تا وعده‌ نداده‌ ، آزاد است‌ . اما وقتى‌ وعده‌ مى‌دهد زیر بار مسؤولیت‌ مى‌رود ، و تا به‌ وعده‌اش‌ عمل‌ نکند رها نخواهد شد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۱۸٫ آن‌ کس‌ که‌ بر حسن‌ اختیار خداوند توکل‌ و اعتماد کند ( و به‌ قضا و قدر الهى‌ خوشنود باشد ) آرزو نمى‌کند در غیر حالى‌ باشد که‌ خداوند برایش‌ اختیار کرده‌ است‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۱۹٫  خیرى‌ که‌ هیچ‌ شرى‌ در آن‌ نیست‌ ، شکر بر نعمت‌ و صبر بر مصیبت‌ و ناگوار است‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)

۲۰٫ آن‌ حضرت‌ – علیه‌ السلام‌ – به‌ مردى‌ که‌ از بیمارى‌ شفا یافته‌ بود ، فرمود : خدا یادت‌ کرد پس‌ یادش‌ کن‌ ، و از تو گذشت‌ پس‌ شکرش‌ کن‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)

۲۱٫  هر کس‌ که‌ پیوسته‌ به‌ مسجد رود یکى‌ از این‌ هشت‌ فایده‌ نصیبش‌ شود :

آیه‌ محکمه‌ ، دست‌یابى‌ به‌ برادرى‌ سودمند ، دانشى‌ تازه‌ ، رحمتى‌ مورد انتظار ، سخنى‌ که‌ او را به‌ راه‌ راست‌ کشد یا او را از هلاکت‌ برهاند ، ترک‌ گناهان‌ از شرم‌ مردم‌ و ترس‌ از خدا .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۸)

۲۲٫  به‌ درستى‌ که‌ پر دیدترین‌ دیده‌ها آن‌ است‌ که‌ در خیر نفوذ کند ، و شنواترین‌ گوشها آن‌ است‌ که‌ تذکرى‌ را بشنود و از آن‌ سود برد ، سالمترین‌ دلها آن‌ است‌ که‌ از شبه‌ها پاک‌ باشد .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۸)

۲۳٫  مردى‌ به‌ امام‌ حسن‌ – علیه‌ السلام‌ – عرض‌ کرد : دخترى‌ دارم‌ ، به‌ نظر شما با چه‌ کسى‌ وصلت‌ کنم‌ . فرمود : با کسى‌ که‌ متقى‌ و باایمان‌ باشد .

چون‌ اگر او را دوست‌ بدارد ، مورد احترامش‌ قرار مى‌دهد ، و اگر از او نفرت‌ داشته‌ باشد ، به‌ او ظ‌لم‌ نمى‌کند .

(مستظ‌رف‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۲۱۸)

۲۴٫ به‌ درستى‌ که‌ نعمت‌ دنیا پایدار نیست‌ ، نه‌ از آسیبش‌ آسودگى‌ هست‌ ، و نه‌ از بدیهایش‌ جلوگیرى‌ ، فریبى‌ است‌ حایل‌ سعادت‌ ، و تکیه‌ گاهى‌ است‌ خمیده‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۹)

۲۵٫  اى‌ بندگان‌ خدا از عبرتها پند گیرید ، و از اثر گذشتگان‌ متوجه‌ شوید ، و به‌ وسیله‌ نعمتها از نافرمانى‌ خدا باز ایستید ، و از پندها سود برید .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۹)

۲۶٫ به‌ درستى‌ که‌ خداوند ماه‌ رمضان‌ را میدان‌ مسابقه‌ خلق‌ خود ساخته‌ تا به‌ وسیله‌ طاعتش‌ به‌ رضاى‌ او سبقت‌ گیرند .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۹)

۲۷٫  به‌ خدا سوگند اگر پرده‌ برگیرند ، معلوم‌ مى‌شود که‌ نیکوکار مشغول‌ کار نیک‌ خود است‌ و بدکار گرفتار بدکردارى‌ خود .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۴۰)

۲۸٫  اى‌ پسرم‌ با هیچکس‌ برادرى‌ مکن‌ تا بدانى‌ کجا مى‌رود و از کجا مى‌آید و چه‌ ریشه‌اى‌ دارد ، پس‌ چون‌ خوب‌ از حالش‌ آگاه‌ شدى‌ و معاشرتش‌ را پسندیدى‌ با او برادرى‌ کن‌ به‌ شرط گذشت‌ از لغزش‌ و کمک‌ در تنگى‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۲۹٫  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : ترس‌ چیست‌ ؟ فرمود : دلیرى‌ بر دوست‌ و گریز از دشمن‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

۳۰٫ ننگ‌ کشیدن‌ آسانتر از دوزخ‌ رفتن‌ است‌ .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)

۳۱٫  سفاهت‌ ، به‌ پستى‌ گراییدن‌ و با گمراهان‌ نشستن‌ است‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۵)

۳۲٫  آن‌ حضرت‌ در وصف‌ برادر ( دوست‌ ) نیکوکارش‌ فرمود : از همه‌ مردم‌ در چشم‌ من‌ بزرگتر بود و سر بزرگوارى‌ او در نظر من‌ کوچکى‌ دنیا در چشم‌ او بود ، جهل‌ و نادانى‌ بر او تسلط نداشت‌ ، اقدام‌ نمى‌کرد مگر بعد از اطمینان‌ به‌ سودمند بودن‌ آن‌ . نه‌ شکایتى‌ داشت‌ و نه‌ خشم‌ و دلتنگى‌ .

بیشتر عمرش‌ خاموش‌ بود، و چون‌ لب‌ به‌ سخن‌ مى‌گشود برهمه‌ گوینده‌ها چیره‌ بود، ضعیف‌ و ناتوان‌ مى‌نمود ، اما هنگام‌ نبرد شیرى‌ درنده‌ بود . چون‌ با دانشمندان‌ مى‌نشست‌ به‌ شنیدن‌ شیفته‌تر بود تا گفتن‌ .

به‌ هنگام‌ ضرورت‌ سخن‌ ، سکوت‌ خود را مى‌شکست‌ . نمى‌گفت‌ آنچه‌ را عمل‌ نمى‌کرد و عمل‌ مى‌کرد آنچه‌ را نمى‌گفت‌ ، چون‌ در برابر دو کار قرار مى‌گرفت‌ که‌ نمى‌دانست‌ کدام‌ خداپسندانه‌تر است‌ آن‌ را در نظر مى‌گرفت‌ که‌ پسند نفسش‌ نبود ، هیچکس‌ را به‌ خاطر کارى‌ که‌ مى‌توان‌ از آن‌ عذرى‌ آورد سرزنش‌ نمى‌کرد .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)

۳۳٫  کسى‌ که‌ عقل‌ ندارد ادب‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ همت‌ ندارد مروت‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ دین‌ ندارد حیا ندارد . و خردمندى‌ موجب‌ معاشرت‌ نیکو با مردم‌ است‌ ، و به‌ وسیله‌ عقل‌ سعادت‌ هر دو عالم‌ به‌ دست‌ مى‌آید .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۳۴٫ تعجب‌ مى‌کنم‌ از کسانیکه‌ در غذاى‌ جسم‌ خود فکر مى‌کنند ولى‌ در امور معنوى‌ و غذاى‌ جان‌ خویش‌ تفکر نمى‌کنند. شکم‌ را از طعام‌ مضر حفظ مى‌کنند ولى‌ در روح‌ و روان‌ خویش‌ افکار پلید و پستى‌ را وارد مى‌کنند .

(بحار الانوار، ج‌ ۱ ، ص‌ ۲۱۸)

۳۵٫  حضرت‌ مجتبى‌ – علیه‌ الاسلام‌ – بهترین‌ جامه‌هاى‌ خود را در موقع‌ نماز مى‌پوشید ، کسانى‌ از آن‌ حضرت‌ سبب‌ این‌ کار را سؤال‌ کردند ، در جواب‌ فرمود : خداند جمیل‌ است‌ و جمال‌ و زیبایى‌ را دوست‌ دارد به‌ این‌ جهت‌ خود را در پیشگاه‌ الهى‌ زینت‌ مى‌کنم‌ ، خداوند امر فرموده‌ که‌ با زینت‌هاى‌ خود در مساجد حاضر شوید .

(تفسیر عیاشى‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۱۴)

۳۶٫ تنها چیزى‌ که‌ در این‌ دنیاى‌ فانى‌ ، باقى‌ مى‌ماند قرآن‌ است‌ ، پس‌ قرآن‌ را پیشوا و امام‌ خود قرار دهید ، تا به‌ راه‌ راست‌ و مستقیم‌ هدایت‌ شوید .

همانا محق‌ ترین‌ مردم‌ به‌ قرآن‌ کسانى‌ هستند که‌ بدان‌ عمل‌ کنند اگر چه‌ آن‌ را حفظ نکرده‌ باشند ، و دورترین‌ افراد از قرآن‌ کسانى‌ هستند که‌ به‌ دستورات‌ آن‌ عمل‌ نکنند گرچه‌ قارى‌ و خواننده‌ آن‌ باشند .

(ارشاد القلوب‌ ، ص‌ ۱۰۲)

۳۷٫ اى‌ مردم‌ هر کس‌ براى‌ خدا اخلاص‌ ورزد و سخن‌ او را راهنماى‌ خود قرار دهد به‌ راهى‌ که‌ درست‌تر و استوارتر است‌ هدایت‌ مى‌شود و خداوند او را براى‌ آگاهى‌ و هوشیارى‌ توفیق‌ داده‌ و به‌ عاقبت‌ خوش‌ کمک‌ کرده‌ است.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)

۳۸٫  پرسش‌ صحیح‌ نیمى‌ از علم‌ است‌ ، و مدارا کردن‌ با مردم‌ نیمى‌ از عقل‌ است‌ ، و اقتصاد و اعتدال‌ در زندگى‌ نیمى‌ از مخارج‌ است‌ .

(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ابن‌ ابى‌ الحدید ، ج‌ ۱۸ ، ص‌ ۱۰۸)

۳۹٫ بیشترین‌ زیرکى‌ ، ترس‌ از خدا و پرهیزکارى‌ است‌ و بیشترین‌ نادانى‌ ، عیاشى‌ و شهوترانى‌ است‌ .

(حلیه‌ الاولیاء ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۳۷)

۴۰٫  مادرم‌ فاطمه‌ ( س‌ ) را دیدم‌ که‌ شب‌ جمعه‌ تا صبح‌ مشغول‌ عبادت‌ و رکوع‌ و سجود بود و شنیدم‌ که‌ براى‌ مؤمنین‌ دعا مى‌کرد و اسامى‌ آنان‌ را ذکر مى‌نمود و براى‌ آنان‌ بسیار دعا مى‌کرد ولى‌ براى‌ خودش‌ دعا نکرد ، پس‌ به‌ او عرض‌ کردم‌ : مادر چرا همان‌ طور که‌ براى‌ دیگران‌ دعا کردى‌ براى‌ خودت‌ دعا نکردى‌ ، فرمودند : پسرم‌ ، اول‌ همسایه‌ را مقدم‌ دار و سپس‌ خود و اهل‌ خانه‌ را .

(بحار الانوار ، ج‌ ۴۳ ، ص‌ ۸۱)

۴۱٫  رسول‌ خدا ( ص‌ ) فرمود : محبت‌ و دوستى‌ ما اهل‌ بیت‌ را اختیار کنید ، چون‌ هر کس‌ خدا را در حالى‌ ملاقات‌ کند که‌ ما اهل‌ بیت‌ را دوست‌ داشته‌ باشد ، با شفاعت‌ ما وارد بهشت‌ مى‌شود .

(محاسن‌ ، ص‌ ۶۱)

۴۲٫ اى‌ مردم‌ ! از جدم‌ پیامبر خدا شنیدم‌ که‌ مى‌فرمود : من‌ شهر علم‌ و دانشم‌ و على‌ ( ع‌ ) دروازه‌ آن‌ است‌ ، آیا از غیر دروازه‌ وارد شهر مى‌شوند ؟

(امالى‌ صدوق‌ ، ص‌ ۲۰۷)

۴۳٫ شخصى‌ به‌ امام‌ حسن‌ – علیه‌ السلام‌ – عرض‌ کرد : اى‌ پسر پیامبر خدا چرا ما از مرگ‌ اکراه‌ داریم‌ و آن‌ را دوست‌ نداریم‌ ؟ حضرت‌ فرمود : چون‌ شما آخرت‌ خود را خراب‌ و دنیایتان‌ را آباد کرده‌اید ، بنابراین‌ انتقال‌ از عمران‌ و آبادانى‌ به‌ خرابى‌ و ویرانى‌ را دوست‌ ندارید .

(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۱۱۰)

۴۴٫ سوگند به‌ خداوند ! هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد ، اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد ، دوستى‌ ما براى‌ او مفید است‌ . همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد ، همانطور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۲۴)

۴۵٫  بیشتر اهل‌ کوفه‌ به‌ معاویه‌ نوشتند : ما با تو هستیم‌ ، اگر مى‌خواهى‌ ما حسن‌ ( ع‌ ) را دستگیر مى‌کنیم‌ و پیش‌ تو مى‌فرستیم‌ . بعد خیمه‌ امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) را غارت‌ کرده‌ و آن‌ حضرت‌ را مجروح‌ کردند .

پس‌ امام‌حسن‌ ( ع‌ ) به‌ معاویه‌ نوشت‌ : همانا این‌ امر ( حکومت‌ ) و جانشینى‌ پیامبر از آن‌ من‌ و اهل‌ بیت‌ من‌ است‌ و براى‌ تو و اهل‌ بیت‌ تو حرام‌ است‌ ، من‌ این‌ مطلب‌ را از رسول‌ خدا شنیدم‌ .

سوگند به‌ خداوند ، اگر یارانى‌ شکیبا و آگاه‌ به‌ حق‌ خویش‌ مى‌یافتم‌ ، تسلیم‌ تو نمى‌شدم‌ و آنچه‌ را مى‌خواستى‌ به‌ تو نمى‌دادم‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۴۵)

۴۶٫  اگر همه‌ دنیا را تبدیل‌ به‌ یک‌ لقمه‌ غذا کنم‌ و به‌ انسانى‌ که‌ خدا را از روى‌ خلوص‌ عبادت‌ مى‌کند بخورانم‌ ، باز احساس‌ مى‌کنم‌ که‌ در حق‌ او کوتاهى‌ کرده‌ام‌ .

و اگر از استفاده‌ کردن‌ کافر از دنیا جلوگیرى‌ کنم‌ تا به‌ آن‌ اندازه‌ که‌ جانش‌ از شدت‌ گرسنگى‌ و تشنگى‌ به‌ لب‌ برسد ، آنگاه‌ جرعه‌اى‌ آب‌ به‌ او بدهم‌ ، خود را اسرافکار مى‌پندارم‌ .

(تنبیه‌ الخواطر و نزهه‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۳۵۰)

۴۷٫ والاترین‌ مقام‌ نزد خداوند ، از آن‌ کسى‌ است‌ که‌ بیشتر از همه‌ به‌ حقوق‌ مردم‌ آشنا باشد و در اداى‌ آن‌ حقوق‌ ، بیشتر از همه‌ کوشا باشد . و کسى‌ که‌ در برابر برادران‌ دینى‌ خود تواضع‌ کند ، خداوند او را از صدیقین‌ و شیعیان‌ امیرالمؤمنین‌ – علیه‌ السلام‌ – قرار مى‌دهد .

(حیاه‌ امام‌ حسن‌ بن‌ على‌ ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۳۱۹)

۴۸٫  پیامبر خدا ( ص‌ ) فرمود : هیچ‌ بنده‌اى‌ حقیقتا مؤمن‌ نیست‌ مگر اینکه‌ نفس‌ خود را شدیدتر از محاسبه‌ بین‌ دو شریک‌ و یا محاسبه‌ مولا از بنده‌ خود مورد محاسبه‌ قرار دهد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۰ ، ص‌ ۷۲)

۴۹٫  پیامبر خدا ( ص‌ ) فرموده‌ است‌ : یکى‌ از موجبات‌ آمرزش‌ گناهان‌ ، مسرور کردن‌ برادران‌ دینى‌ است‌ .

(مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد ، ج‌ ۸ ، ص‌ ۱۹۳)

۵۰٫ دنیا محل‌ گرفتارى‌ و آزمایش‌ است‌ و هر چه‌ در آن‌ است‌ رو به‌ زوال‌ و نابودى‌ مى‌باشد ، و خداوند ما را از احوال‌ دنیا آگاه‌ کرده‌ است‌ تا عبرت‌ گیریم‌ ، و به‌ ما وعده‌ عذاب‌ داده‌ تا بعد از آن‌ ، حجتى‌ بر خدا نداشته‌ باشیم‌ . پس‌ در این‌ دنیاى‌ فانى‌ زهد بورزید و به‌ آنچه‌ باقى‌ و پایدار است‌ رغبت‌ داشته‌ باشید و در خفا و آشکار از خدا بترسید .

(توحید صدوق‌ ، ص‌ ۳۷۸)

۵۱٫  هنگامى‌ که‌ مستحبات‌ به‌ واجبات‌ ضرر برسانند ، آنها را ترک‌ کنید .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۵۲٫  سه‌ چیز مردم‌ را هلاک‌ مى‌کند : تکبر ، حرص‌ و حسد . چون‌ تکبر دین‌ انسان‌ را از بین‌ مى‌برد و شیطان‌ هم‌ به‌ واسطه‌ تکبر ملعون‌ و منفور شد ، و حرص‌ دشمن‌ نفس‌ انسان‌ است‌ و حضرت‌ آدم‌ به‌ سبب‌ حرص‌ از بهشت‌ رانده‌ شد ، و حسد راهبر بدى‌ و بدبختى‌ است‌ و به‌ سبب‌ حسد قابیل‌ برادرش‌ هابیل‌ را کشت‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۵۳٫ علم‌ و دانش‌ خود را به‌ مردم‌ یاد بده‌ و علم‌ دیگران‌ را یاد بگیر تا بدین‌ وسیله‌ هم‌ علم‌ خود را محکم‌ و استوار کنى‌ و هم‌ آنچه‌ نمى‌دانى‌ بیاموزى‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۵۴٫ فقط به‌ دیدار کسى‌ برو که‌ یا به‌ عطا و بخشش‌ او امیدوار باشى‌ و از قدرت‌ او بترسى‌ ، یا از علم‌ او استفاده‌ کنى‌ ، یا به‌ برکت‌ دعاى‌ او امیدوار باشى‌ ، و یا از خویشان‌ تو باشد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۵۵٫ ظالمى‌ شبیه‌تر از حسود به‌ مظلوم‌ ندیده‌ام‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۵۶٫  آنچه‌ از امور دنیوى‌ را که‌ طلب‌ کردى‌ ولى‌ به‌ دست‌ نیاوردى‌ ، فراموش‌ کن‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۵۷٫  هر کس‌ را که‌ خداوند توفیق‌ دعا کردن‌ بدهد ، باب‌ اجابت‌ را برایش‌ باز مى‌کند و هر کس‌ را که‌ توفیق‌ طاعت‌ و عبادت‌ دهد ، باب‌ قبول‌ را برایش‌ باز مى‌کند و هر کس‌ را که‌ توفیق‌ شکرگزارى‌ دهد ، باب‌ افزایش‌ نعمتها را برایش‌ باز مى‌کند .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۵۸٫ به‌ امام‌ مجتبى‌ – علیه‌ السلام‌ – عرض‌ شد : اى‌ پسر پیامبر خدا در چه‌ حالى‌ هستى‌ ؟

فرمود : خدایى‌ دارم‌ که‌ بر من‌ مسلط است‌ ، و آتش‌ جهنم‌ در پیش‌ روى‌ من‌ است‌ ، و مرگ‌ مرا مى‌خواند ، و حساب‌ آخرت‌ مرا احاطه‌ کرده‌ است‌ ، و در قید و بند اعمالم‌ هستم‌ ، نمى‌توانم‌ آنچه‌ را که‌ دوست‌ دارم‌ به‌ دست‌ آورم‌ و آنچه‌ را دوست‌ ندارم‌ از خود دور کنم‌ چون‌ انجام‌ امور به‌ دست‌ دیگرى‌ است‌ .

اگر بخواهد ، مرا عذاب‌ مى‌کند و اگر بخواهد ، مرا مى‌بخشد . پس‌ کدام‌ فقیر و محتاجى‌ است‌ که‌ محتاج‌ تر از من‌ باشد ؟

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۵۹٫  وعده‌ دادن‌ آفت‌ کرم‌ و بخشش‌ است‌ ، و چاره‌ آن‌ انجام‌ و اتمام‌ بخشش‌ است‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۶۰٫  براى‌ مجازات‌ در خطاها و لغزشها عجله‌ نکن‌ ، و بین‌ خطا و مجازات‌ براى‌ عذرخواهى‌ فرصتى‌ باقى‌ بگذار .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۶۱٫ مصیبتها و ناملایمات‌ کلیدهاى‌ پاداش‌ و ثواب‌ هستند .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۶۲٫  نعمت‌ ، امتحان‌ و آزمایش‌ الهى‌ است‌ . پس‌ اگر شکر کردى‌ ، نعمت‌ است‌ و اگر ناسپاسى‌ کردى‌ ، به‌ غضب‌ و خشم‌ الهى‌ تبدیل‌ مى‌شود.

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۶۳٫ از بهره‌ زبانت‌ همان‌ مقدار براى‌ تو کفایت‌ مى‌کند که‌ راه‌ هدایتت‌ را از گمراهى‌ روشن‌ کند .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۴)

۶۴٫ از تفکر و تعقل‌ غافل‌ نشوید ، زیرا تفکر حیات‌ بخش‌ قلب‌ آگاه‌ و کلید درهاى‌ حکمت‌ است‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۵)

۶۵٫  اى‌ پسر آدم‌ ، از زمانى‌ که‌ از مادر زاییده‌ شدى‌ مشغول‌ نابود کردن‌ عمر خود بوده‌اى‌ ، پس‌ از باقى‌مانده‌ عمر خود براى‌ آینده‌ ( عالم‌ آخرت‌ ) ذخیره‌ کن‌ ، به‌ درستى‌ که‌ مؤمن‌ از این‌ دنیا زاد و توشه‌ برمى‌گیرد و کافر خوشگذارنى‌ مى‌کند .

و بعد این‌ آیه‌ را تلاوت‌ فرمودند : ” و زاد و توشه‌ برگیرید ، به‌ درستى‌ که‌ بهترین‌ توشه‌ تقوى‌ است‌ ” .

(کشف‌ الغمه‌ ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۵۷۲)

۶۶٫  آماده‌ سفر آخرت‌ شو و قبل‌ از فرارسیدن‌ مرگ‌ زاد و توشه‌ خود را فراهم‌ کن‌ ، و بدان‌ که‌ تو در حالى‌ دنیا را مى‌طلبى‌ که‌ مرگ‌ ، تو را مى‌طلبد ، و امروز غم‌ و اندوه‌ فردا را نداشته‌ باش‌ ، و بدان‌ که‌ هر چه‌ از مال‌ دنیا بیشتر از غذا و خوراک‌ خود به‌ دست‌ آوردى‌ در حقیقت‌ آن‌ را براى‌ دیگران‌ ذخیره‌ کرده‌اى‌ ، و بدان‌ که‌ اموال‌ حلال‌ دنیا مورد محاسبه‌ قرار خواهد گرفت‌ و اموال‌ حرام‌ دنیا عقاب‌ و مجازات‌ دارد و در اموال‌ شبه‌ناک‌ و مشکوک‌ سرزنش‌ هست‌ .

پس‌ دنیا را مانند مردارى‌ فرض‌ کن‌ و آن‌ مقدار از آن‌ برگیر که‌ تو را کفایت‌ کند ، پس‌ اگر حلال‌ باشد تو زهد ورزیده‌اى‌ و اگر حرام‌ باشد گناهى‌ مرتکب‌ نشده‌اى‌ چون‌ به‌ مقدار اضطرار و ناچارى‌ استفاده‌ کرده‌اى‌ آنچنان‌ که‌ از مردار به‌ هنگام‌ ناچارى‌ استفاده‌ مى‌شود ، و اگر در آن‌ عتاب‌ و سرزنش‌ باشد ، سرزنشى‌ کم‌ و آسان‌ خواهد بود .

(بحار الانوار ، ج‌ ، ۴۴ ، ص‌ ۱۳۹)

۶۷٫  براى‌ دنیایت‌ آنچنان‌ رفتار کن‌ که‌ گویا براى‌ همیشه‌ زنده‌اى‌ ، و براى‌ آخرتت‌ چنان‌ رفتار کن‌ که‌ گویا فردا خواهى‌ مرد .

(بحار الانوار ، ج‌ ، ۴۴ ، ص‌ ۱۳۹)

۶۸٫  اگر به‌ خاطر نیازى‌ مجبور شدى‌ با مردى‌ دوست‌ و همنشین‌ شوى‌ ، پس‌ با کسى‌ دوست‌ شو که‌ وقتى‌ با او همنشینى‌ مى‌کنى‌ ، موجب‌ زینت‌ تو باشد و هنگامى‌ که‌ به‌ او خدمتى‌ کردى‌ ، از تو حمایت‌ کند و هنگامى‌ که‌ از او در خواست‌ کمک‌ کردى‌ ، تو را یارى‌ کند و اگر سخنى‌ گفتى‌ ، سخن‌ تو را تصدیق‌ کند و اگر حمله‌ کردى‌ ، هجوم‌ تو را قوت‌ بخشد و اگر چیزى‌ طلب‌ کردى‌ ، تو را یارى‌ کند و اگر نقصى‌ از تو آشکار شد ، آن‌ را بپوشاند و اگر نیکى‌ از تو دید ، آن‌ را به‌ حساب‌ آورد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۱۳۹)

۶۹٫  هر کس‌ قرآن‌ بخواند ، یک‌ دعاى‌ مستجاب‌ براى‌ او مى‌باشد که‌ یا فورا اجابت‌ مى‌شود و یا با تأخیر .

(بحار الانوار ، ج‌ ۹۲ ، ص‌ ۲۰۴)

۷۰٫ امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) : پیامبر خدا فرموده‌ است‌ : هر کس‌ آیه‌ الکرسى‌ را بعد از نماز واجب‌ بخواند ، تا نماز بعد در پناه‌ و حفاطت‌ خداست‌ .

(مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد ، ج‌ ۱۰ ، ص‌ ۱۰۲)

۷۱٫  هر روزه‌دارى‌ هنگام‌ افطار یک‌ دعاى‌ اجابت‌ شده‌ دارد . پس‌ در اولین‌ لقمه‌ افطار بگو : به‌ نام‌ خدا ، اى‌ خدایى‌ که‌ آمرزش‌ تو فراگیر و وسیع‌ است‌ ، مرا ببخش‌ .

(اقبال‌ الاعمال‌ ، ص‌ ۱۱۶)

۷۲٫  امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) : پیامبر خدا فرموده‌ است‌ : کسى‌ که‌ بعد از خواندن‌ نماز صبح‌ در همان‌ محل‌ بنشیند و مشغول‌ ذکر خدا شود تا خورشید طلوع‌ کند ، براى‌ او پرده‌ و مانعى‌ از آتش‌ عذاب‌ الهى‌ خواهد بود .

(تیسیر المطالب‌ ، ص‌ ۳۵۰)

۷۳٫  به‌ درستى‌ که‌ هر کس‌ طالب‌ عبادت‌ باشد ، خود را براى‌ آن‌ آراسته‌ و پاک‌ مى‌کند .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۷۴٫  سزاوار مرد روزه‌دار این‌ است‌ که‌ ریشش‌ را رنگ‌ کرده‌ و لباسش‌ را خوشبو کند ، و سزاوار زن‌ روزه‌دار این‌ است‌ که‌ موى‌ سرش‌ را شانه‌ کرده‌ و لباسش‌ را خوشبو کند .

(الخصال‌ ، ص‌ ۶۱)

۷۵٫ از پدرم‌ شنیدم‌ که‌ پیامبر خدا فرموده‌ است‌ : هر کس‌ در قضاى‌ حاجت‌ برادر دینى‌ خود کوشش‌ کند ، مانند این‌ است‌ که‌ نه‌ هزار سال‌ خدا را عبادت‌ کرده‌ باشد در حالى‌ که‌ روزها روزه‌ و شبها مشغول‌ عبادت‌ باشد .

(الفقیه‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۱۸۹)

۷۶٫  زکات‌ دادن‌ هرگز موجب‌ کم‌ شدن‌ مال‌ نمى‌شود.

(دعائم‌ الاسلام‌ ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۲۴۶ – ۲۶۴)

۷۷٫  از پروردگارم‌ شرم‌ مى‌کنم‌ از اینکه‌ ملاقات‌ کنم‌ او را و حال‌ آنکه‌ من‌ پیاده‌ به‌ زیارت‌ خانه‌ او نرفته‌ باشم‌ .

(حلیه‌ الاولیاء ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۳۷)

۷۸٫  به‌ حضرت‌ عرض‌ شد چرا شما هرگز نیازمندى‌ را ناامید بر نمى‌گردانید ، اگر چه‌ سوار بر شتر باشید ؟ فرمود : خود من‌ هم‌ محتاج‌ و نیازمند درگاه‌ خداوند هستم‌ و دوست‌ دارم‌ که‌ خداوند مرا محروم‌ نگرداند و شرم‌ دارم‌ در حالى‌ که‌ نیازمند هستم‌ ، نیازمندان‌ را ناامید کنم‌ .

عادت‌ خداوند این‌ است‌ که‌ نعمتهایش‌ را بر من‌ ارزانى‌ بدارد و عادت‌ من‌ هم‌ این‌ است‌ که‌ نعمتهایش‌ را به‌ بندگانش‌ عطا کنم‌ ، و مى‌ترسم‌ که‌ اگر از این‌ عادت‌ خود دست‌ بردارم‌ خداوند هم‌ دست‌ از عادت‌ خود بردارد .

(نور الابصار ، ص‌ ۱۲۳ – کنز المدفون‌ ، ص‌ ۴۳۴)

۷۹٫ وقتى‌ یکى‌ از شما دوستش‌ را ملاقات‌ مى‌کند ، باید جاى‌ نور در پیشانى‌ او را ببوسد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۰)

۸۰٫  آنکس‌ که‌ مرگش‌ فرا رسیده‌ ، مهلت‌ مى‌طلبد تا گذشته‌ را جبران‌ کند و آنکس‌ که‌ مرگش‌ فرا نرسیده‌ و براى‌ عمل‌ صالح‌ فرصت‌ دارد ، امروز و فردا مى‌کند .

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

۸۱٫  اى‌ کسانى‌ که‌ اهل‌ خوشگذرانى‌ و لذات‌ دنیا هستید ، بدانید که‌ این‌ لذات‌ باقى‌ ماندنى‌ نیست‌ ، و مغرور شدن‌ به‌ سایه‌اى‌ که‌ زوال‌ پذیر است‌ ، حماقت‌ است‌ .

(اعلام‌ الدین‌ ، ص‌ ۲۴۱)

۸۲٫ بیشترین‌ عفو و بخشش‌ کریم‌ وقتى‌ است‌ که‌ خطاکار نتواند براى‌ خطاى‌ خود عذرى‌ بیاورد .

(اعلام‌ الدین‌ ، ص‌ ۲۹۷)

۸۳٫  کسى‌ که‌ خدا را بشناسد ، او را دوست‌ مى‌دارد و کسى‌ که‌ دنیا را بشناسد ، در آن‌ زهد مى‌ورزد . و شخص‌ مؤمن‌ عمل‌ لهو و بیهوده‌ انجام‌ نمى‌دهد مگر وقتى‌ که‌ غافل‌ مى‌شود ، و هنگامى‌ که‌ متوجه‌ کار بیهوده‌ خود شد ، محزون‌ مى‌گردد .

(تنبیه‌ الخواطر و نزهه‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۵۲)

۸۴٫ کسى‌ که‌ بندگى‌ خدا کند ، خداوند همه‌ چیز را بنده‌ او مى‌کند .

(تنبیه‌ الخواطر و نزهه‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۱۰۸)

۸۵٫  کسى‌ که‌ کارهاى‌ نیک‌ خود را مى‌شمارد ، احسان‌ و کرامتش‌ را از بین‌ مى‌برد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۴ ، ص‌ ۴۱۷)

۸۶٫  از آن‌ حضرت‌ در باره‌ سکوت‌ سؤال‌ شد ، فرمود : سکوت‌ پرده‌ نادانى‌ و زینت‌ آبرو و عزت‌ است‌ و کسى‌ که‌ سکوت‌ مى‌کند راحت‌ و آسوده‌ ، و همنشین‌ او در امان‌ است‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱)

۸۷٫ مردى‌ از امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) درخواست‌ راهنمایى‌ کرد . امام‌ ( ع‌ ) به‌ او فرمودند :

مرا ستایش‌ نکن‌ که‌ نسبت‌ به‌ خودم‌ از شما آشناترم‌ ، و دروغگو هم‌ نشمار که‌ نظر دروغگو بى‌ارزش‌ است‌ ، و نزد من‌ غیبت‌ هیچ‌ کس‌ را نکن‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۰۹)

۸۸٫  اى‌ پسر آدم‌ از اعمال‌ حرام‌ دورى‌ کن‌ تا شخص‌ عابدى‌ باشى‌ ، و به‌ آنچه‌ خداوند روزى‌ تو کرده‌ خوشنود و راضى‌ باش‌ تا بى‌نیاز باشى‌ ، و حق‌ همسایگى‌ را در باره‌ همسایه‌ات‌ مراعات‌ کن‌ تا مسلمان‌ باشى‌ ، و آنچنان‌ با مردم‌ رفتار کن‌ که‌ دوست‌ دارى‌ با تو رفتار شود تا شخص‌ عادلى‌ باشى‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۲)

۸۹٫  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد زندگى‌ چه‌ کسى‌ از همه‌ بهتر است‌ ؟ فرمود : کسى‌ که‌ مردم‌ را در زندگى‌ خود شریک‌ کند .

(تاریخ‌ یعقوبى‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۲۱۵)

۹۰٫  دست‌ نیافتن‌ به‌ نیازمندیها بهتر از درخواست‌ آن‌ از نااهلان‌ است‌ .

(تاریخ‌ یعقوبى‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۲۱۵)

۹۱٫ بداخلاقى‌ بدتر از بلا و مصیبت‌ است‌ .

(تاریخ‌ یعقوبى‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۲۱۵)

۹۲٫ اى‌ اهل‌ کوفه‌ بدانید که‌ صبر و شکیبایى‌ زینت‌ است‌ ، و وفاى‌ به‌ عهد جوانمردى‌ است‌ ، و عجله‌ و شتابزدگى‌ کم‌خردى‌ است‌ ، و کم‌خردى‌ ضعف‌ است‌ ، و همنشینى‌ با فرومایگان‌ موجب‌ ننگ‌ و رسوایى‌ است‌ ، و رفت‌ و آمد با هرزگان‌ و گناهکاران‌ موجب‌ شک‌ و بدگمانى‌ است‌ .

(ترجمه‌ الامام‌ الحسن‌ ، ص‌ ۱۶۷)

۹۳٫  ما تجربه‌ کردیم‌ و تجربه‌ کنندگان‌ نیز تجربه‌ کردند ، ولى‌ چیزى‌ مفیدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر ندیدیم‌ . با صبر همه‌ امور اصلاح‌ مى‌شود و چیزى‌ جاى‌ آن‌ را نمى‌گیرد .

(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ، ابن‌ ابى‌ الحدید ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۳۱۹)

۹۴٫ هیچ‌ حقى‌ که‌ باطلى‌ در آن‌ نباشد مانند مرگ‌ ندیدم‌ که‌ شبیه‌تر باشد به‌ باطلى‌ که‌ حقى‌ در آن‌ نیست‌ .

(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ، ابن‌ ابى‌ الحدید ، ج‌ ۱۸ ، ص‌ ۳۱۱)

۹۵٫ امام‌ حسن‌ مجتبى‌ – علیه‌ السلام‌ – به‌ هنگام‌ ورود به‌ مسجد سر را به‌ طرف‌ آسمان‌ بلند مى‌کرد و مى‌فرمود : پروردگارا ! مهمان‌ تو جلو درب‌ خانه‌ات‌ ایستاده‌ است‌ .

اى‌ نیکوکار ! بنده‌ گناهکار و بدرفتار به‌ درگاهت‌ شتافته‌ ، از زشتى‌هایى‌ که‌ مرتکب‌ شده‌ به‌ خاطر زیبایى‌هایى‌ که‌ در نزد توست‌ درگذر ، اى‌ بخشنده‌ و کریم‌ .

(بحار الانوار ، ج‌ ۴۳ ، ص‌ ۳۳۹

۹۶٫ دوازده‌ چیز از آداب‌ غذا خوردن‌ بوده‌ و بر هر مسلمانى‌ لازم‌ است‌ که‌ از آنها اطلاع‌ داشته‌ باشد ، چهار چیز آن‌ واجب‌ ، و چهار چیز دیگر سنت‌ ، و چهار مورد باقى‌مانده‌ از ادب‌ و اخلاق‌ است‌ . اما چهار امر لازم‌ : شناسایى‌ منعم‌ ، خشنود بودن‌ به‌ آنچه‌ روزى‌ گردیده‌ ، نام‌ خدا را بر زبان‌ جارى‌ کردن‌ و شکرگزارى‌ در برابر نعمتى‌ که‌ عطا شده‌ است‌ .

و چهار امرى‌ که‌ سنت‌ است‌ : وضو گرفتن‌ پیش‌ از شروع‌ به‌ غذا ، نشستن‌ بر طرف‌ چپ‌ ، غذا خوردن‌ با سه‌ انگشت‌ و لیسیدن‌ انگشتان‌ مى‌باشد . و چهار امرى‌ که‌ از آداب‌ و اخلاق‌ است‌ : خوردن‌ از غذاهاى‌ جلوى‌ خودش‌ ، کوچک‌ برداشتن‌ لقمه‌ ، خوب‌ جویدن‌ غذا و کم‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ صورت‌ دیگران‌ مى‌باشد .

(من‌ لا یحضره‌ الفقیه‌ ، ج‌ ۳ ، ص‌ ۲۲۷ ، ح‌ ۳۸)

۹۷ . شوخى‌ کردن‌ حرمت‌ و احترام‌ را از بین‌ مى‌برد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)

۹۸٫ کار نیک‌ آن‌ است‌ که‌ در انجامش‌ درنگ‌ نشود ، و بعد از انجام‌ آن‌ منت‌ نگذارند .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۵)

۹۹٫ قدر نعمتهاى‌ پروردگار تا موقعى‌ که‌ پابرجاست‌ مجهول‌ و ناشناخته‌ است‌ ، و زمانى‌ شناخته‌ مى‌شود که‌ از دست‌ رفته‌ باشد .

(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۵)

۱۰۰٫ کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى‏کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.

(کافى ، ج۲ ، ص۶۲ )

منبع : http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamHasan/shahadat/87/100Sokhan.aspx

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*