جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » « اوتواالعلم » در آیه ۴۹ سوره عنکبوت چه کسانی هستند؟( قسمت اوّل)

« اوتواالعلم » در آیه ۴۹ سوره عنکبوت چه کسانی هستند؟( قسمت اوّل)

فضیلت علم اعطایی به اهل بیت علیهم السلام

چکیده

یکی از فضایل اهل بیت علیهم السلام، علم اعطا شده خداوند به آنهاست. روایات الکافی  وبصائرالدرجات به این موضوع تصریح دارند وآیه۴۹ سوره عنکبوت­را ناظر و بلکه مختصّ به­ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دانسته اند . برای بررسی این اختصاص ، اصطلاح «اوتو العلم» که با واژه «علم و عالم» اندکی متفاوت است ، در قرآن کاویده و نظرات مفسّران آورده شد.این مفهوم،ویژه اهل بیت علیهم السلام نیست، امّا عطا‌شدگان علم در آیه ۴۹ سوره عنکبوت، تنها همان اهل بیت علیهم السلام هستند. این آیه، قرآن را نه واژه و نوشته، بلکه آیه هایی روشن در سینه«اوتواالعلم»دانسته است. روایت‌های متعدد اثبات‌کننده این انحصار را نیز در این نوشتار آورده ایم.

کلید واژه‌ها: علم اهل بیت علیهم السلام، اوتو العلم، علم اعطایی.

مقدّمه: پرسش‌های پژوهش

در الکافی، کتاب بزرگ، معتبر و جذّاب حدیث شیعه، کلینی بابی را با عنوان:

«انّ الأئمّه قداُوتوا العلم واُثبت فی صدورهم» تشکیل داده و پنج حدیث در آن آورده است (الکافی، ج ۱، ص ۲۱۳). این باب، یکی از ده‌ها باب الکافی در باره فضیلت امامان علیهم السلام و جزئی از منظومه بزرگ او برای اثبات حجیّت قول و فعل ائمّه علیهم السلام است.همان گونه که از عنوان باب و نیزمتن صریح روایات الکافی روشن می شود، این پنج روایت، ناظر به آیه۴۹سوره عنکبوت هستند که در آن، قرآن را آیه هایی روشن در سینه و دل کسانی می داند که به آن‌ها علم داده شده است.متن آیه چنین است:

بَلْ هُوَآیاتُ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ مَا یَجْحَدُ بِآیَتِنَآ إِلَّا الظَّالِمُونَ.

توجّه به سیاق آیات و نیز مفهوم روایت های همین باب از الکافی که متن آن‌ها را در ادامه خواهیم آورد، نشان می دهد که آیه درمقام ردّ گمان کسانی است که قرآن را تنها الفاظی مکتوب میان صفحاتی چند وجلدهایی صحافی شده می بینندو ازما ورای آنچه ازاین الفاظ اراده شده و ازحقیقت ملکوتی آن،که از سوی خداوند به درون جان‌هایی از پیش پاک و تزکیه و آماده شده، دمیده می شود، بی اطلاع هستند. اکنون، پرسش اساسی این است که این انسان های ظرفیت دار که حقیقت قرآن را درون سینه دارند، چه کسانی هستند؟ روایات الکافی در این باب، آن‌ها را ائمّه علیهم السلام دانسته است. امّا لحن آن به گونه ای است که انحصار را نیز اثبات می کند و یکی ـ دو متن صریح هم داریم­که این­علم رابه ائمّه علیهم السلام اختصاص می دهد.درهردوصورت،چه صورت تطبیق محض وچه صورت انحصار،فضیلت بزرگی برای ائمّه علیهم­السلام اثبات می شود، امّا اگر انحصار اثبات گردد،آنگاه این­فضیلت یکی از بزرگ‌ترین فضایل ائمّه علیهم السلام خواهد بود. نکته جالب توجّه این است که دو روایت  نخست  این مجموعه پنج تایی که تنهابصورت تطبیقی،ائمّه علیهم السلام را از مصادیق این آیه مبارکه دانسته اند، از سند ضعیفی برخوردارند،
امّا دو حدیث آخر این مجموعه که با لفظ «خاصّه» و به صراحت، مصداق آیه را منحصر در ائمّه علیهم السلام می کنند، از سند صحیحی برخوردار هستند. با توجّه به این نکته، نمی توان بااین احادیث،برخورد سندی وحذفی داشت و باید تلاش کرد که معنای آن‌ها درست فهمیده شود.شایدگفته شود چه اشکالی داردکه ائمّه علیهم السلام مصداق اصلی ،بارز و یا حتی منحصر به فرد این آیات باشند؟ به سخن دیگر چه انگیزه ای موجب می شود دراین باره تحقیق کنیم که آیااین روایات،انحصار را اثبات می کند و یا تنها تطبیق بر فرد بارز است؟ باید بگوییم که این پرسش از آن جا ناشی می شود که قرآن، خود را هدایت برای همه مردم می داندو تبیان همه چیز؛و ازاین رو اگر آن را در سینه عدّه ای معدود، منحصر و محبوس کنیم، با این شعار وادّعای بارز قرآن سازگاری نخواهدداشت. اشکال دیگرآن است که با نظر به سیاق و آیات پس و پیش این آیه، می توان به سادگی دریافت که این آیه در زمان مجادله مسلمانان با اهل کتاب «یهودیان و مسیحیان» و به سببِ آن نازل شده است؛یعنی درزمانی که هنوز اسلام پانگرفته وتازه گام های نخستین خودرابرجادّه تاریخ می گذارد. زمانی که هنوز امامان علیهم السلام به جزپدربزرگوارشان ، امام علی علیه السلام متولّد نشده و او نیز در سنین جوانی به سر می برد و به امامت نرسیده بود. این نیز پرسشی است که باید بدان پاسخ داد. امّا پیش از همه باید پرسید که آیا مفهوم «اوتوا العلم» یک مفهوم ارزشی است که اثبات آن برای اهل بیت، فضیلتی می آورد؟

مفهوم « اوتوا العلم »

گردآوری و کند و کاو مفهوم « اوتوا العلم » در قرآن به ما می فهماند که این اصطلاح، یک مفهوم ارزشی و متفاوت با علم مطلق است. علم بدون ضمیمه شدن شرط‌ها و یا قرینه های جانبی،نه در قرآن ونه دراحادیث،لزوماً و به طور همیشگی، مثبت و ارزشمند نیست.(بنگریدبه سوره جاثیه،آیه ۲۳:واضلّه الله علی علم) امّا با دقّت در موارد هشت‌گانه کاربرد «اوتوا العلم» درقرآن،می توان فهمید که آن یک مفهوم با بار ارزشی مثبت است. ما برای آن که این نکته را اثبات کنیم،تفاسیر مهم شیعه ویک تفسیر از اهل سنّت را در باره یک­یک آیاتی که این اصطلاح در آن‌ها به کار رفته است،بررسی کرده ایم که حاصل آن می آید. آن چه این پژوهش را توجیه می کند، آن است که عقیده مفسّران را در باره انحصار یا عدم انحصار این مفهوم به ائمّه علیهم السلام در اختیار ما می نهد. هر چند که ممکن است در نهایت، به تفاوت مفهومی این اصطلاح برسیم. یعنی نتوانیم اثبات کنیم که این اصطلاح در همه جای قرآن به یک معنا به کار رفته است و یا با تغییر اندکی در هر آیه بویژه در آیه مورد بحث، هم‌راه شده است.

درهرصورت، نیاز به این پژوهش اوّلیه به چشم می خورد.

اوّلین آیه: سوره نحل، آیه ۲۷:

ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَمَهِ یُخْزِیهِمْ وَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَآءِی الَّذِینَ کُنتُمْ تُشَقُّونَ فِیهِمْ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْی الْیَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَی الْکَفِرِینَ.

اقوال مفسّران در این آیه در باره مراد از «اوتوا العلم» مختلف است. طبرسی، مقصود از آن را عالمان به خداوند،دین خدا و احکام الهی گرفته و گفته ابن عباس را که فرشتگان مقصود آیه است، نیز نقل کرده است( ترجمه مجمع البیان، ج ۱۳، ص ۲۴۸). امّا تفسیر نور الثقلین و المیزان، مقصود را ائمّه معصومان علیهم السلام دانسته اند ( نور الثقلین، ج ۳، ص۳۴۰).علامه طباطبایی، این را برخاسته از صرف لفظ نمی داند و از قرینه سیاق که قرینه مهمّی برای ایشان محسوب می شود،استفاده کرده وبراساس قرینه مقامی، این مورد رامختص امامان علیهم السلام دانسته وقول کسانی راکه مراداز «الّذین اوتوا العلم» را پیامبران و یا مجموع پیامبران و مؤمنان عالم به خداوند، و یا تنها مؤمنان و یا تنها فرشتگان دانسته اند، ردّ می کند ( ترجمه المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۱). دلیل اصلی علامه، افزون بر قرینه مقامی، سخن گفتن این عدّه در روز قیامت است. روزی که جز کسانی که ازخداوند اذن دارند وحرف صواب و درست می‌زنند، اجازه سخن گفتن ندارند (سوره نبأ، آیه ۳۸).
و این دو صفت، تنها بر کسانی مانند معصومان علیهم السلام که مصون از گزاف گویی و خطا وباطل هستند، صدق می کند.(المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ص ۲۳۳) نتیجه آن که با توجّه به استدلال علامه طباطبایی، اختصاص موردی این اصطلاح در این آیه، به ائمّه علیهم السلام ثابت می شود. البته تفسیر نمونه بدون پاسخ‌گویی به دلیل علامه، آیه رااعمّ دانسته وائمّه علیهم السلام را مصداق اتمّ واکمل عالمان دانسته است ( تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۲۰۳).

دومین آیه: سوره اسرا، آیه ۱۰۷:

قُلْ ءَامِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا.

« ترجمه : بگو: به آن ایمان بیاورید یا نیاورید[براى آن یکسان است‏]، همانا کسانى که

پیش از[نزول‏] آن معرفت و دانش یافته‏اند، زمانى که بر آنان مى‏خوانند، سجده‏کنان به

رو در مى‏افتند .»

طبرسی در این جا، مقصود از «اوتوا العلم» را برخی عالمان اهل کتاب دانسته که پیش از نزول قرآن و از طریق اوصافی که در کتب آسمانی پیشین بویژه تورات، از پیامبر شده است، به رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله علم پیدا کرده و به او ایمان آورده اند. گفتنی است طبرسی، این را فقط در باره یکی ـ دو نفر یهودی، مانند عبد الله بن سلّام که از طریق تورات علم پیدا کرده اند می داند و قول به عمومیت آیه را نسبت به همه عالمان اهل کتاب، به برخی افراد نسبت می دهد، هر چند می توان آن را از باب مثال دانست. طبرسی، قول حسن بصری را نیز نقل کرده که مقصود را امّت اسلام و نه اهل کتاب دانسته است ( ترجمه مجمع البیان، ج ۱۴، ص ۲۲۸).
علامه طباطبایی هم با عمومیت آیه نسبت به علمای همه ادیان پیشین موافق است و دلیلی برای تخصیص نمی بیند(ترجمه­المیزان،ج۱۳،ص۳۰۷). تفسیرهای روایی شیعه واهل سنّت هم، روایت خاصّی در این باره نقل نکرده اند و در برخی تفاسیر جدید هم، نسبت به ائمّه علیهم السلام تخصیص داده نشده است.(۱)

سومین آیه: سوره حجّ، آیه ۵۴:

وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحقُّ مِن رَّبِّکَ فَیُؤْمِنُواْ بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الله لَهَادِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ.

« و [نیز براى این است‏] تا کسانى که دانش و آگاهى [دینى‏] به آنان عطا شده بدانند که [محو شدن و نابودى القائات شیطان و استوار شدن آیات‏] از سوى پروردگارت حق است، پس به آن ایمان آورند و دل‏هایشان براى آن رام و فروتن شود و قطعاً خدا هدایت‏کننده اهل ایمان به سوى راهى راست است.»

طبرسی در این جا نیز مراد از کسانی را که علم به ایشان داده شده است، عالمان به خدا و یگانگی و حکمت او دانسته است ( ترجمه مجمع البیان، ج ۱۷، ص ۸). امّا دو تفسیر روایی شیعه و اهل سنّت، یعنی نور الثقلین و الدر المنثور، نکته و گفته ای در این باره ندارند ( نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۶۹ ـ ۵۲۷؛ الدّر المنثور، ج ۴، ص ۳۶۸). جالب توجّه آن است که تفاسیر جدید نیز به همان معنای تحت اللفظی اکتفا کرده اند و برای مثال، تفسیر نمونه آن‌ها را «مؤمنان آگاه حق‌طلب» دانسته است. ( المیزان، ج ۱۴، ص ۳۹۳؛ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۱۳۹) و در هر صورت، هیچ اختصاصی ذکر نشده است. چهارمین آیه: سوره قصص، آیه ۸۰:

وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ الله خَیْرٌ لِّمَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَ لاَ یُلَقَّاهَآ إِلاَّ الصَّبِرُونَ

« و کسانى که معرفت و دانش به آنان عطا شده بود، گفتند: واى بر شما پاداش خدا براى کسانى است که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده‏اند [از آنچه او دارد] بهتر

است. و [این حقیقت الهیه را] جز شکیبایان در نمى‏یابند.»

طبرسی و نیز تفاسیر روایی، در این آیه، سخن خاصّی نگفته اند ( ترجمه مجمع البیان، ج ۱۸، ص ۲۳۷؛ نور الثقلین). امّا تفاسیر جدید، بدون آن که تغییری در معنای ظاهری بدهند، به قرینه مقام و سیاق، مقصود را مؤمنان بنی اسرائیل که عالم به خداوند بوده اند، دانسته اند.( ترجمه المیزان،ج ۱۶، ص ۱۱۷؛ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۱۶۵). از این آیه نیز مانند دو آیه پیشین، هیچ اختصاصی، استفاده نمی شود.

پنجمین آیه: آیه ۴۹ سوره عنکبوت

بَلْ هُوَ ءَایَاتُ  بَیِّنَاتٌ فىِ صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ  وَ مَا یجَْحَدُ بَِایَاتِنَا إِلَّا الظَّلِمُونَ

«بلکه این قرآن آیات روشنى است در سینه کسانى که به آنان معرفت و دانش عطا شده است و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمى‏کنند.»

 

مطابق با ترتیب فعلی قرآن، باید آیه ۴۹ سوره عنکبوت که بلا فاصله پس از سوره قصص است، بیاید، امّا چون روایات الکافی به همین آیه نظر دارند و بحث اصلی بر سر همین آیه است، آن را در این جا بحث نکرده و در آخر آیات می آوریم.

ششمین آیه: سوره روم، آیه ۵۶:

وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْـمَ وَ الاْءِیمَـنَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتَـبِ الله إِلَی یَوْمِ الْبَعْثِ فَهَـذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لَـکِنَّکُمْ کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.

« وکسانى که دانش و ایمان به آنان داده شده است مى‏گویند: بى‏تردید شما[بر طبق قضا و قدر ثبت شده‏] در کتاب خدا [لوح محفوظ] تا روز قیامت درنگ کرده‏اید و این روز قیامت است، ولى شما [به اینکه قیامت حق است‏] معرفت و دانش نداشتید.»

طبرسی در این جا نیز تنها همان معنای اوّلیه و ظاهر را مراد آیه دانسته و گفته است: «مقصود، کسانی هستند که خداوند دلیل‌های وجود خود را برای ایشان بر افراشته و آنان توانسته اند با دقّت و نظر در آن‌ها، به علم و یقین و ایمان به خدا و پیامبر برسند» ( ترجمه مجمع البیان، ج ۱۹، ص ۱۵۴). امّا تفاسیر روایی، بویژه نور الثقلین، البرهان و صافی،بااستناد به روایتی از امام رضا علیه السلام مراد را تنها اهل بیت عصمت و طهارت دانسته اند(نورالثقلین، ج۴،ص۱۹۲؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۵۵؛ الصافی، ج ۴، ص ۱۳۷). جالب توجّه آن که این حدیث در الکافی و در باب نادر مربوط به فضیلت و صفات امام معصوم علیه السلام است.
متأسّفانه علامه طباطبایی این حدیث را در تفسیر شریف خود نیاورده و در باره دلالت و عدم دلالت آن بحثی نکرده ومانند طبرسی، به معنای ظاهری «اوتوا العلم» بسنده کرده است ( المیزان، ج ۱۶، ص ۲۰۶). امّا مفسّران تفسیر نمونه، به روایت اشاره کرده ولی بدون آن که متنش را بیاورند، آن را از قبیل بیان مصداق بارز و روشن آیه دانسته و از این رو مانند طبرسی و علامه طباطبایی،مفهوم«اوتوا العلم»را همان مؤمنان آگاه دانسته ونظر برخی مفسّران راکه مقصودآیه را فرشتگان الهی خوانده اند،نیزنادرست ندانسته اند ( تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۸۵). ما در این جا متن صریح روایت را می آوریم و قضاوت رابه مخاطبان واگذار می کنیم.گفتنی است متن روایت طولانی است وتنها بخش مربوط را می آوریم:

فلم تزل [الامامه] فی ذریّته، یرثها بعض عن بعض قرناً فقرناً حتّی ورّثها الله تعالی النّبیّ صلی الله علیه وآله. فقال جلّ و تعالی:«إنّ أولی الناس بإبراهیم لَلَّذینَ اتَّبعَوهُ وَهذا النَّبی والَّذینَ آمَنوا والله ولی المؤمنین»( الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ح ۱)؛ فکانت له خاصّه فقلّدها صلی الله علیه و آله علیّا علیه السلام بأمر الله تعالی علی رسم ما فرض الله، فصارت فی ذریّته الاصفیاء الّذین آتاهم الله العلم و الایمان، بقوله تعالی:

«قال الَّذینَ أوتُوا العِلمَ والایمان کم لبثتم فی کتابِ الله إلی­یَومِ البَعثِ»(سوره آل عمران، آیه ۶۸)؛ فهی فی ولد علی علیه السلام خاصّهً الی یوم القیامه، اذ لا نبی بعد محمّد صلی الله علیه و آله.فمن أین یختارهولاء الجهّال؟! انّ الامامه هی منزله الانبیاء وارث الاوصیاء، إنّ الامامه خلافه الله وخلافه الرسول صلی­الله علیه­وآله ومقام امیر المؤمنین علیه السلام و میراث الحسن و الحسین علیهما السلام؛

«امامت در ذریّه او، نسل به نسل به ارث رسید تا خداوند متعال آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله رساند و فرمود: «نزدیک‌ترین مردم به حضرت ابراهیم، پیروان او و این پیامبر و مؤمنان هستند، و خداوند سرپرست مؤمنان است».و این تنها برای او بود که آن را به فرمان خدا و آن چه واجب فرموده بود، به علی واگذار کردو در ذریّه برگزیده که خداوند علم و ایمان را به ایشان عطا کرده بود، جاری شد. و دلیل بر اعطای علم و ایمان، سخن خداست:«آنان که علم وایمان به ایشان داده شده بود،گفتند:درنوشته خدا، تاروزرستاخیز چه قدر [در قبرها] ماندید؟». و این تنها در نسل علی علیه السلام تا روز قیامت جاری است.
امامت، جانشینی خدا و رسولش و جایگاه امیر مؤمنان و میراث حسن و حسین علیهما السلام است.

نکته باقی‌مانده،استدلال به­گفته علامه طباطبایی در آیه نخست برای اثبات انحصار این آیه به معصومان علیهم السلام است. سیاق آیات در این جا نیز نشان می دهد که اعطاشدگان علم و ایمان،کسانی هستندکه قدرت سخن گفتن­وپاسخ‌گویی به­مجرمان را در روز قیامت دارند. همان مجرمانی که در آیه پیشین (آیه قبل چنین است:

وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ یُقْسِمُ الْـمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیْرَ سَاعَهٍ کَذَ لِکَ کَانُواْ یُؤْفَکُونَ

و روزی که قیامت بر پا می شود، مجرمان سوگند می خورند که جز لحظه ای درنگ نکرده اند. آری، این گونه دروغ می بندند؛ سوره روم، آیه ۵۵)، سخن و سوگند آنان را نقل کرده است. طبق آن دلیل، تنها کسانی در روز رستاخیز، قدرت سخن گفتن دارند که معصوم باشند، مگر آن که مقام های قیامت را در سخن گفتن با هم متفاوت بدانیم و بگوییم در برخی از جایگاه های اوّلیه آن، سخن گفتن ممکن است و به تدریج که جلو می رود وبه دوزخ و بهشت نزدیک‌تر می شود، کار قیامت سخت تر و سخن گفتن کمتر می شود.دراین صورت دیگر نمی توان سخن گفتن را منحصر به معصومان علیهم السلام کرد و در نتیجه، آیه اعمّ از معصومان و دیگران می شود.

هفتمین آیه: سوره سبأ، آیه ۶:

وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحقَّ وَ یَهْدِی إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْـحمِیدِ.

« و کسانى که معرفت و دانش به آنان عطا شده، مى‏دانند که آنچه از سوى پروردگارت برتو نازل شده حق است،و به راه خداى تواناى شکست‏ناپذیر و ستوده هدایت مى‏کند.»

طبرسی ذیل این آیه، به نقل اقوال مفسّران پیشین پرداخته است و از قول قتاده آورده که مراد، اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله هستند که علم و معرفت به یکتایی خداوند، به آن‌ها داده شده است. طبرسی قول ضحاک که مراد را مؤمنان اهل کتاب دانسته، نیز نقل کرده است. طبرسی احتمال دیگری را که به سبب عام بودن آن، بهتر دانسته،عموم کسانی می داند که به آنان علم و معرفت دینی داده شده است ( ترجمه مجمع البیان، ج ۲۰، ص ۲۱۲). تفسیرهای روایی، «اوتوا العلم» را در آیه، بر امیر مؤمنان علیه السلام تطبیق داده اند، امّا مختص ایشان و منحصر به کسی نکرده اند ( نور الثقلین، ج ۴، ص ۳۱۵؛ البرهان، ج ۴، ص ۵۰۸ به نقل از تفسیر قمی ). تفاسیر جدید نیز، عالمان به خدا و نشانه ها و پیامبرش را مقصود از عطا شدگان علم در این آیه دانسته ( المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۸) و به صراحت، سخن تفاسیر روایی را از باب بیان مصداق اتمّ و اکمل دانسته اند ( تفسیر نمونه، ج ۱۸، ص ۲۰).

هشتمین آیه: سوره محمّد، آیه ۱۶:

 وَ مِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّی إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِکَ قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ ءَانِفًا أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ الله عَلَی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَآءَهُمْ.

«گروهى از آنان [که منافق‏اند در ظاهر به گفتارت‏] گوش مى‏دهند، ولى هنگامى که از نزد تو بیرون روند به کسانى که آگاهى و معرفت به آنان داده شده [از روى مسخره‏] مى‏گویند: هم اکنون چه گفت؟ [ما که گفته او را نفهمیدیم.] آنان کسانى هستند که خدا بر دل‏هایشان مهر [تیره بختى‏] نهاده واز هواهاى نفسانى خود پیروى کرده‏اند،»

طبرسی در این جا نیز، مقصود از «اوتوا العلم» را همان مؤمنان فهیم و دانا گرفته و سخن ابن عباس که خودش را از مصادیق این آیه دانسته، نقل کرده و روایت اصبغ بن نباته که امام علی علیه السلام را به طور ضمنی از مصداق های این آیه بر شمرده، آورده است ( ترجمه مجمع البیان، ج ۲۳، ص ۶۴). تفسیر روایی نور الثقلین نیز همین روایت رابدون هیچ توضیح وتفسیری وبه نقل ازمجمع البیان آورده(نور الثقلین، ج ۵، ص ۳۴) و البرهان نیزهمین یک روایت رانقل کرده،امّاآنراباسندکاملش آورده است(البرهان، ج۵، ص ۶۱).
از فحوای روایت، هیچ نشانه ای بر تخصیص و انحصار به چشم نمی آید. تفسیر المیزان نیز مقصود را صحابیان عالم و فرزانه پیامبر ( المیزان، ج ۱۸، ص ۲۳۵) و تفسیر نمونه، همان مؤمنان آگاه دانسته است ( تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۴۸).

نهمین آیهسوره مجادله، آیه ۱۱:

یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُواْ فِی الْمَجَلِسِ فَافْسَحُواْ یَفْسَحِ الله لَکُمْ وَ

إِذَا قِیلَ انشُزُواْ فَانشُزُواْ یَرْفَعِ الله الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَتٍ وَالله بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ.

«اى مؤمنان! هنگامى که گویند: در مجالس[براى نشستن دیگر برادرانتان‏] جا بازکنید، پس جا باز کنید، تا خدا براى شما [در بهشت‏] جا باز کند. و چون گویند: برخیزید، بى‏درنگ برخیزید تا خدا مؤمنان از شما را به درجه‏اى و دانشمندانتان را به درجاتى [عظیم و باارزش‏] بلند گرداند، و خدا به آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است.»

بیشتر مفسّران، همان معنای ظاهری و اوّلیه «اوتوا العلم» را مصداق آیه دانسته اند و سخنی از اختصاص به دسته ای و یا فرد خاصی، به میان نیاورده اند. به سخن دیگر، در این آیه، همان مؤمنان آگاه، مقصود هستند و آیه در مقام ایمان و علم و گوشزد کردن آن به مؤمنان است.(۲)
____________________________________________________

(۱).ر.ک:نورالثقلین،ج۳،ص۲۳۱؛الدّرالمنثور،ج۴،ص۲۰۵وتفسیرنمونه،ج۱۲،ص۳۱۹.

(۲).ر.ک: مجمع­البیان، ج۹ص۳۸۰؛ نورالثقلین، ج۵، ص۲۶۵؛ الدرالمنثور، ج۶،ص۱۸۵؛ المیزان ،ج ۱۹، ص ۱۸۸؛ تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۴۴۲.

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*