بهترین حرز و محافظ ما !
حرز به معناى پناهگاه و جاى محکم و استوار و دعائى که بر کاغذ نویسند و براى دفع چشم زخم یا دفع بلا همراه خود نگهدارند آمده، و تعویذ هم معانى شبیه حرز دارد و به معناى پناه دادن نیز آمده و مقصود دعاهائى است که با خواندن یا نوشتن و همراه کردن آنها انسان از دردها و یا جانوران موذى و درندگان و ترس و دیگر چیزها در امان ماند.
تمامی موجودات گرفتار فقر ذاتی هستند به این معنا که نیازمند موجود دیگری هستند که آنها را خلق کرده و وجودشان را حفظ کند و این خداوند متعال است که هم خالق و هم حافظ تمامی موجودات است.
حافظ پیغمبر (صلی الله علیه و آله) کیست؟
ابوحمزه از علی بن حسین (علیه السلام) سوال کرد : روزی که یوسف را برادرانش در چاه افکندند چند ساله بود؟ حضرت در جواب فرمود: نه ساله. از کودک نه ساله ای که در چنین وضع سخت و شرایط ناراحت کننده دچار شده جز اضطراب و جزع انتظار دیگری نیست. ولی نیروی ایمان در این کودک اثر عجیب و حیرت زائی گذارده است.
موقعی که حضرت یوسف را از چاه خارج کردند و به غلامی معامله نمودند یکی از حضار به وضع کودک رقت کرد و از روی رأفت و مهربانی گفت: نسبت به این طفل غریب نیکی کنید. حضرت یوسف که این جمله را شنید با اطمینان خاطر و آرامش روان گفت: آن کس که با خداست گرفتار تنهایی و غربت نیست.
حلیمه سعدیه، دایه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می گوید: وقتی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله ) سه ساله شد روزی به من گفت : مادر روزها برادرانم به کجا می روند؟ جواب دادم : گوسفندان را به صحرا می برند. گفت: برای چه مرا با خود به همراه نمی برند؟ گفتم : مایلی بروی؟ جواب داد: بلی. صبح فردا پیغمبر را شست و شو کردم و به موهایش روغن زدم، به چشمانش سرمه کشیدم و یه مهره یمانی که در نخ کشیده بود برای محافظت او به گردنش آویختم. حضرت مهره را از گردن کند و گفت: مادر، خدای من که همواره با من است نگهدار و حافظ من است.
ابن منذر گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام از وحشت (ترس و اندوه از تنهائى) یاد آور شدم فرمود: آیا شما را آگاه نکنم به چیزى که هر گاه آن را بگوئید نه در شب و نه در روز از تنهائى نترسید؟ (و آل اینست): «بسم اللَّه و باللَّه و توکلت على اللَّه و انه مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً، اللهم اجعلنى فی کنفک و فی جوارک و اجعلنى فی أمامک و فی منعک»
حافظ خداست
ابو حمزه گوید: شنیدم از امام باقر علیه السّلام که فرمود: هر مۆمنى حافظى (نگهبانى) دارد و سائبى (عطا و بهرهاى) دارد، عرض کردم: اى ابا جعفر حافظ و سائب چیست؟ فرمود: حافظ از جانب خداى تبارک و تعالى است که او را از ولایت (یعنى از بین رفتن آن) حفظ کند، و مۆمن را در هر کجا باشد بوسیله آن نگاه دارد، و اما سائب (بهره و) مژده حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است که خداى تبارک و تعالى بوسیله آن مۆمن را در هر حال و هر جا که باشد مژده دهد. (الروضه من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى / ج۱)
نقش حرز و دعا چیست؟
در میان ادعیه ها، دعاهایی با نام حرز وجود دارد که هر یک منسوب به یکی از اولیاء ما می باشد مانند حرز امام سجاد (علیه السلام) و یا حرز حضرت خدیجه(سلام الله علیها) و حرز امام حسن (علیه السلام) و … باید گفت: حرز به معناى پناهگاه و جاى محکم و استوار و دعایى که بر کاغذ نویسند و براى دفع چشم زخم یا دفع بلا همراه خود نگهدارند آمده، و تعویذ هم معانى شبیه حرز دارد و به معناى پناه دادن نیز آمده و مقصود دعاهائى است که با خواندن یا نوشتن و همراه کردن آنها انسان از دردها و یا جانوران موذى و درندگان و ترس و دیگر چیزها در امان ماند.
ابن منذر گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام از وحشت (ترس و اندوه از تنهائى) یاد آور شدم فرمود: آیا شما را آگاه نکنم به چیزى که هر گاه آن را بگوئید نه در شب و نه در روز از تنهائى نترسید؟ (و آل اینست): «بسم اللَّه و باللَّه و توکلت على اللَّه و انه مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً، اللهم اجعلنى فی کنفک و فی جوارک واجعلنى فی أمامک و فی منعک»پس فرمود: بما رسیده که مردى سى سال این دعا را میخواند و یک شب آن را ترک کرد و همان شب او را عقرب گزید. (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى/ ج۴ ۳۵۷ ) باید توجه داشت آنچه در این ادعیه و به عبارت دیگر در تمامی دعاها مقصود نظر است توجه به خداوند متعال و یاری جستن از اوست . عبارات و کلمات به تنهایی قادر به کمترین اثری نیستند بلکه آدمی به واسطه این کلمات و اسماء خداوندی از پروردگار خویش یاری می جوید نه از موجودات و اشیائی که خود محتاج نگهداری و حفاظت هستند.
ابو حمزه گوید: شنیدم از امام باقر علیه السّلام که فرمود: هر مۆمنى حافظى (نگهبانى) دارد و سائبى (عطا و بهرهاى) دارد، عرض کردم: اى ابا جعفر حافظ و سائب چیست؟ فرمود: حافظ از جانب خداى تبارک و تعالى است که او را از ولایت (یعنى از بین رفتن آن) حفظ کند، و مۆمن را در هر کجا باشد بوسیله آن نگاه دارد، و اما سائب (بهره و) مژده حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است که خداى تبارک و تعالى به وسیله آن مۆمن را در هر حال و هر جا که باشد مژده دهد.
حافظ را با نام بزرگ بخوان
نقل است که در زمان پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلم تاجرى با تکیه بر توکل به تنهایى سفر مىکرد و هیچ گاه قافلهها را از مدینه به شام همراهى نمىنمود. تا اینکه در یکى از سفرها در راه گرفتار دزد شد و بر او بانگ زد، و تاجر به وحشت افتاد و گفت: همه اموالم مال تو، ولى مرا اذیّت نکن؟ دزد گفت: تو را هم باید بکشم؟ تاجر بسیار التماس کرد و مقبول دزد واقع نگردید. تا اینکه از دزد خواست اجازه چهار رکعت نماز به او بدهد، لذا وضو گرفت و نماز خواند و دستها را به سوى آسمان بالا برد و عرض کرد:
یا ودود یا ودود یا ذا العرش المجید یا مبدئ یا معید یا ذا البطش الشدید یا فعالا بما ترید أسألک بنور وجهک الذى ملاء ارکان عرشک و أسألک بقدرتک التى قدرت بها على جمیع خلقک و برحمتک التى وسعت کل شیء لا اله الا انت یا مغیث اغثنى یا مغیث صل على محمد و آل محمد و اغثنى، و چون دعایش به اینجا رسید، شخصى سوار بر اسب پیدا شد و لباسى سبز رنگ در تن داشت و نیزهاى در دست، و نیزه را بىدرنگ در سینه دزد فرو کرد و او را به قتل رساند.
سپس به تاجر گفت: من فرشتهاى هستم در آسمان سوم چون دعا کردى جبرئیل دستور داد من به داد تو برسم، و بدان که هر بنده گرفتارى چون تو این دعا را بخواند، خداوند گرفتارى او را برطرف مىفرماید: تاجر با سلامتى به مدینه بازگشت و قصّه را براى پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلم تعریف کرد، حضرت فرمود: چون خدا را به نامهاى بزرگ خواندهاى دعایت مستجاب شده است. (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى/ ج۱، ۴۰۶ ) چه پناهگاهی بهتر از آغوش خداوندی که تواناترین و مهربانترین است و از همه بیشتر آدمی را شناخته و به نیازهای او آگاه است .
اى نور رخت چراغ هر درویشى
وى داغ غمت مرهم هر دل ریشى
جز روى تو نیست قبله هر کیشى
بخشاى به حال بىکسى، بىخویشى
مریم پناهنده
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع
۱٫ دیوان امیر المومنین (علیه السلام) / میبدی ، زمانی
۲٫قصه های تربیتی / لطیف راشدی
۳٫إرشاد القلوب / ترجمه سلگى/ ج۱
۴٫ أصول الکافی / ترجمه مصطفوى/ ج۴
۵)الروضه من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى / ج۱