جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » آیا خداوند فیاض (فیاض علی الاطلاق) است؟

آیا خداوند فیاض (فیاض علی الاطلاق) است؟

images

آیا خداوند فیاض است؟

فیّاض بودن خداوند و محال بودن انقطاع فیض الهی از اموری است که فلاسفه و عرفاء خیلی روی آن مانور می دهند . اما اعتقاد ما این است که خداوند فاعل مختار است یعنی مجبور نـیست ، بلکه اگر بخواهد خلق می کند و می بخشد ، و اگر نخواهد خلق نمی کند و نمی بخشد ، البته هرگز ظلم نمی کند .   و اعتقاد ما این است که خداوند بر هر چیزی که محال عقلی نباشد قادر است و خلق کردن بدون زمان محال عقلی است زیرا خلق کردن چیزی یعنی آن چیز نبود خلق شد و اگر بود خلقتش تحصیل حاصل و محال است . نبود و خدا ایجادش کرد پس ابتدای وجودی دارد به عبارت دیگر زماندار است .   و اگر خلق را به معنای تغییر آن چه که هست بگیرید باید به چیزی منتهی شود که خود از تغییر چیز دیگری بوجود نیامده است یعنی اولین مخلوق که نور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم باشد . نمی توان خدا (خالق) را مبدأ خلقت گرفت زیرا تغییر و تحول در خدا محال است بلکه خدا آن چه را که نیست (مثل روح هر شخص) ایجاد می کند و آن چه را که هست (مثل گلی که منشأ خلقت حضرت آدم بود) تغییر می دهد .   خدا محال است تغییر کند زیرا هر تغییری ، تغییردهنده ای دارد و این تغییر و متغیِّر در گذشته نبود و ایجاد شد یعنی بازگشتش به عدم و ابتدا داشتن است و خدا هرگز معدوم نبوده و خالق زمان و مکان است .   حال با توجه به این که اسماء و صفات ایجابیِ (=ثبوتی) الله تبارک و تعالی ، توقیفی است ، آیا آیه یا روایتی داریم که خدا را فیاض معرفی کرده باشد؟( منظور از توقیفی است یعنی فقط خداوند حق دارد اسم و صفت ثبوتی برای خویش قرار دهد ، دلیل برای توقیفی بودن این است که خداوند مثل و مانندی ندارد و ما نمی توانیم او را بشناسیم تا ما اسم و صفتی شایسته برایش انتخاب کنیم مگر این که او خودش را به ما معرفی فرماید و روایاتی داریم که بیان می کنند خداوند اسماء را خلق کرد و اکثر این اسماء را در اختیار بشر قرار داد تا او را با این اسماء بخوانند . )   فَیَّاض در لغت : یعنی رودخانه ی خروشان و پر از آب که سر ریز کرده باشد .   فَیَّاض در استعاره : برای شخصی به کار برده می شود که مانند رودخانه ای خروشان بسیار سخاوتمند است و از او بخشش هایش مانند همان رودخانه تراوش می کند . این واژه نام برخی مردان و پسران است .   تفاوت فیّاض با وهّاب :   چرا فیّاض گفته می شود نه وهّاب ؟ وهاب هم مبالغه است برای کسی که زیاد هبه (هدیه و بخشش) می نماید و یکی از اسماء خداوند است . اما فرق فیاض و وهاب در این است که رودخانه ی خروشان (فیّاض) نمی تواند از تراوشات و بخشش خویش ، خودداری نماید ولی وهّاب که بدون استعاره بلکه مستقیماً در مورد انسان و هر فاعل مختاری به کار می رود ، می تواند از بخشش خویش خودداری نماید :   لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یخْلُقُ مَا یشَاءُ یهَبُ لِمَنْ یشَاءُ إِنَاثًا وَیهَبُ لِمَنْ یشَاءُ الذُّکُورَ (شوری/۴۹) مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند؛ به هر کس اراده کند دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر، أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَإِنَاثًا وَیجْعَلُ مَنْ یشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ(شوری/۵۰) یا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را برای آنان جمع میکند و هر کس را بخواهد عقیم می‌گذارد؛ زیرا که او دانا و قادر است.   واژه وهّاب سه بار در قرآن آمده و هر سه مورد برای خدا می باشد اما واژه ی فیّاض در قرآن نیامده :   رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ(آل عمران/۸) (راسخان در علم، می‌گویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای!   می گویم اگر خدا فیِاض باشد یعنی جبراً بخشنده باشد درخواست کردن از او کاری بیهوده است زیرا خودش می بخشد .   أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَهِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ(ص/۹) مگر خزائن رحمت پروردگار توانا و بخشنده‌ات نزد آنهاست (تا به هر کس میل دارند بدهند)؟!   می گویم عزیز یعنی شکست ناپذیر و این که در کنار وهّاب آمده یعنی کسی نمی تواند خدا را مجبور به هبه دادن (بخشش) نماید بلکه این رحمت پروردگار است که شامل حال ما می شود نه نتیجه ی اعمال ما و الحاح و شدت درخواست ما .   قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ(ص/۳۵) گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشنده‌ای! (منبع:سایت استاد سنجر/با ویرایش مختصر)

خبرنامه آرمان مهدویت

۲ نظر

  1. سلام بنده سالهاست باهمین کلمه فیاض علی الاطلاق درگیر هستم وهیچ وقت نتوانستم تفسر وتوجیه حکما ومتکلمین وحتی عرفا رانسبت به آن بپذیرم.چون نتیجه اش همان اجباری درونی برای خداوند است وخداوند را مجبور قلمداد می کنند ونمی توانم باچنین خدای که مجبور است عطا کند آرامش داشته باشم وخودم دقیقا به این فرمایش شما رسیده بودم وامروزم خوندم وخیلی راحت شدم.تشکر

    • سلام
      فکر میکنم تصوری که از اختیار خداوند داری اشتباه هست اختیاری که خداوند دارد هرگز مانند اختیار انسان نیست و این مشکل فهم ماست که همه ی صفات خداوند را مثل صفات انسان فرض میکند . به نوعی میتوان گفت که اختیار داشتن خداوند مانند اختیاری که انسان دارد محال عقلیست زیرا انسان با توجه به نیاز ها و نواقص خود اختیار میکند که این دو در مورد خداوند منتفی هستند .
      همچنین عبارت هایی که در این صفحه ذکر شده نیست خالی از اشکال نیست زیرا ذکر شده که خلق تنها در زمان ممکن است و این قطعا باطل است زیرا اولین مورد نقض ان خلق خود زمان است که مشخصا نمیتوانسته در زمان صورت بگیرد بله انسان نمی تواند امور را فارق از زمان تصور کند و لذا خلق و بقیه ی امور را تنها زمانمند می داند اما عدم امکان تصور انسان به معنای محال بودن شیء نیست .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*