جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » مناظرات امام صادق علیه السّلام

مناظرات امام صادق علیه السّلام

مناظرات اهل بیت علیهم السلام/مناظرات امام صادق(ع) – ۱

روزى ابو حنیفه نزد امام صادق (ع ) بود،

امام فرمود: تو که هستى ؟
گفت : ابو حنیفه.
امام صادق(ع): مفتى اهل عراق ؟
ابوحنیفه: آرى
امام صادق(ع): به چه فتوى مى دهى ؟
ابو حنیفه: به کتاب خدا
امام صادق(ع): آیا کتاب خدا را مى دانى؟ ناسخ ومنسوخ، محکم ومتشابه آن را می شناسی؟
ابوحنیفه: آرى
امام صادق(ع): پس درباره این آیه شریفه (وقدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالى وایاما آمنین ) ((سبا/۱۸)) یعنی : و فاصله هاى متناسب در آن قرار دادیم , در آنجا شبها وروزها در امنیت مسافرت کنید، این چه جایى است ؟
ابوحنیفه: میان مکه ومدینه .
امام به دو طرف مجلس نگاه کرد و گفت : شما را به خدا، وقتى میان مکه ومدینه سفر مى کنید, آیا نا امنى برجان خود در برابر قتل , وبر مال خود در برابر دزدى وجود دارد ؟
حضار جواب دادند: آرى، به خدا.
امام صادق(ع): واى بر تو اى ابو حنیفه، خداوند جز حق سخنى نمى گوید. حال به من خبر بده از معنای آیه شریفه (ومن دخله کان آمنا) ((آل عمران/۹۷)) یعنی: و هر کس وارد آن شود ایمن خواهد بود، آنجا کجاست؟
ابوحنیفه: منظور بیت الله الحرام است.
امام به دو طرف مجلس نگاه کرد و گفت : شما را به خدا، آیا می دانید هنگامیکه عبدالله بن زبیر و سعید بن جبیر وارد بیت الله الحرام شدند از کشته شدن ایمن نبودند؟
حضار جواب دادند: آرى، به خدا.
امام صادق(ع): واى بر تو اى ابو حنیفه، خداوند جز حق سخنى نمى گوید.
ابو حنیفه: من به کتاب خدا آشنا نیستم، ولى صاحب قیاس هستم .
امام صادق(ع): اگر اهل قیاسى , این مساله را قیاس کن : آیا قتل نزد خدا عظیم تر است یا زنا ؟
ابوحنیفه: قتل عظیم تر است .
امام صادق(ع): پس چگونه در قتل به دو شاهد اکتفا شده ولى در زنا جز چهارشاهد پذیرفته نیست ؟
امام صادق(ع): آیا نماز افضل است یا روزه ؟
ابوحنیفه: نماز افضل است .
امام صادق(ع): پس بنابر قول تو زن حائض باید نمازهاى از دست رفته در حال حیض را قضا کند, نه روزه ها را, در حالى که خداوند متعال قضاى روزه را واجب فرموده , نه نماز .
امام صادق(ع): آیا بول پلیدتر است یا منى ؟
ابوحنیفه : بول پلیدتر است .
امام صادق(ع) : پس بنابر قیاس تو باید براى خروج بول غسل کرد نه براى منى , درحالى که خداوند متعال غسل را براى خروج منى قرار داده نه براى بول
ابوحنیفه: من صاحب رایم .
امام صادق(ع): نظر تو چیست درباره مردى که غلامى دارد، در یک شب خود و غلامش ازدواج کرده ودر یک شب بـا هـمـسران خود همبسترشدند، سپس به سفر رفته وهمسران خود را در یک منزل نگه داشتند، وآنـها دو پسر به دنیا آوردند، پس از آن منزل بر سر آنهاخراب شده، دو زن کشته شده و دو فرزند زنده ماندند، به نظر شماکدامیک مالک وکدامیک مملوک برده است ؟ کدامیک وارث وکدامیک موروث است ؟
ابوحنیفه: من تنها صاحب حدودم .
امام صادق(ع): به نظر تو اگر مردى نابینا, چشم سالمى را کور کند, یا مردى که دودستش بریده , دست کسى را قطع کند, چگونه باید حد بر آنهاجارى شود ؟
ابوحنیفه: من آگاه به تاریخ انبیاء هستم.
امام صادق(ع): پس به من خبر بده در مورد آیه شریفه (لعله یتذکر أو یخشى ) ((طه/۴۴)) یعنی: شاید فرعون متذکر شود یا بترسد. و “لعل – شاید” در نزد تو از ادات تردید است.
ابوحنیفه: بله
امام صادق(ع): آیا خدا شک داشته که فرموده است: “لعل”
ابـو حـنـیـفـه : من نمى دانم .
امام صادق(ع): گمان می کنی بر اساس قرآن فتوا می دهی در حالیکه وارث آن نیستی! گمان می کنی صاحب قیاس هستی در حالیکه اولین قیاس کننده ابلیس (لعنه الله) بود و دین اسلام بر قیاس استوار نشده است! و گمان می کنی صاحب رای هستی در حالیکه پیامبر(ص) که خطا ندارد صاحب رای است زیرا خداوند در آیه ۱۰۵ سوره مبارکه نساء درباره آنحضرت (ص) می فرماید: “لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ” یعنی: بین مردم به آنچه خدا به تو آموخته است قضاوت نما، و در مورد کسی دیگر ای حرف را نزده است! و گمان می کنی صاحب حدود هستی در حالیکه آنکه قرآن براو نازل شده سزاوارتر است از تو! وگمان می کنی عالم به تاریخ انبیاء هستی در حالیکه پیامبر(ص) عالم تر است به این موضوع، اگر نمى گفتند که ابوحنیفه برفرزند رسول خدا وارد شده ولى اواز ابو حنیفه چیزى نپرسید, من هرگز از تو نمى پرسیدم، حال اگر اهل قیاسى برو و قیاس کن .
ابوحنیفه: من بعدازاین جلسه هرگز باراى وقیاس در دین خداسخن نخواهم گفت.
امام صادق(ع): هرگز، حب ریاست تو را رها نخواهد کرد، همچنانکه پیشینیان را ترک نکرد.

 

متن عربی حدیث

أن الصادق علیه السلام قال لأبی حنیفه لما دخل علیه : من أنت ؟
قال : أبو حنیفه
قال علیه السلام : مفتی أهل العراق ؟
قال : نعم
قال : بما تفتیهم ؟
قال : بکتاب الله
قال علیه السلام : وأنک لعالم بکتاب الله ، ناسخه ومنسوخه ، ومحکمه و متشابهه ؟
قال : نعم
قال : فأخبرنی عن قول الله عز وجل : ( وقدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی وأیاما آمنین أی موضع هو ؟
قال أبو حنیفه : هو ما بین مکه والمدینه
فالتفت أبو عبد الله إلى جلسائه . وقال : نشدتکم بالله هل تسیرون بین مکه والمدینه ولا تأمنون على دمائکم من القتل ، وعلى أموالکم من السرق ؟
فقالوا : اللهم نعم
فقال أبو عبد الله : ویحک یا أبا حنیفه ! إن الله لا یقول إلا حقا أخبرنی عن قول الله عز وجل : ( ومن دخله کان آمنا ) أی موضع هو ؟
قال : ذلک بیت الله الحرام ،
فالتفت أبو عبد الله إلى جلسائه وقال : نشدتکم بالله هل تعلمون : إن عبد الله بن الزبیر وسعید بن جبیر دخلاه فلم یأمنا القتل ؟
قالوا : اللهم نعم
فقال أبو عبد الله علیه السلام : ویحک یا أبا حنیفه ! إن الله لا یقول إلا حقا
فقال أبو حنیفه : لیس لی علم بکتاب الله ، إنما أنا صاحب قیاس
قال أبو عبد الله : فانظر فی قیاسک إن کنت مقیسا أیما أعظم عند الله القتل أو الزنا ؟
قال : بل القتل
قال : فکیف رضى فی القتل بشاهدین ، ولم یرض فی الزنا إلا بأربعه ؟
ثم قال له : الصلاه أفضل أم الصیام ؟
قال : بل الصلاه أفضل
قال علیه السلام :فیجب على قیاس قولک على الحایض قضاء ما فاتها من الصلاه فی حال حیضها دون الصیام ،وقد أوجب الله تعالى علیها قضاء الصوم دون الصلاه
قال له : البول أقذر أم المنی ؟
قال :البول أقذر
قال علیه السلام : یجب على قیاسک أن یجب الغسل من البول دون المنی ، وقد وجب الله تعالى الغسل من المنی دون البول
قال : إنما أنا صاحب رأی
قال علیه السلام : فما ترى فی رجل کان له عبد فتزوج وزوج عبده فی لیله واحده ، فدخلا بامرأتیهما فی لیله واحده ثم سافرا وجعلا امرأتیهما فی بیت واحد وولدتا غلامین فسقط البیت علیهم ، فقتل المرأتین وبقی الغلامان أیهما فی رأیک المالک وأیهما المملوک وأیهما الوارث وأیهما الموروث ؟
قال : إنما أنا صاحب حدود
قال : فما ترى فی رجل أعمى فقأ عین صحیح وأقطع قطع ید رجل ، کیف یقام علیهما الحد
قال : إنما أنا رجل عالم بمباعث الأنبیاء
قال : فأخبرنی عن قول الله لموسى وهارون حین بعثهما إلى فرعون : ( لعله یتذکر أو یخشى ) ولعل منک شک ؟
قال : نعم
قال : وکذلک من الله شک إذ قال : ( لعله ) ؟
قال أبو حنیفه : لا علم لی
قال علیه السلام : تزعم أنک تفتی بکتاب الله ولست ممن ورثه ، وتزعم أنک صاحب قیاس وأول من قاس إبلیس لعنه الله ولم یبن دین الإسلام على القیاس ، وتزعم أنک صاحب رأی وکان الرأی من رسول الله صلى الله علیه وآله صوابا ، ومن دونه خطأ ، لأن الله تعالى قال : ( فاحکم بینهم بما أراک الله ) ولم یقل ذلک لغیره ، وتزعم أنک صاحب حدود ، ومن أنزلت علیه أولى بعلمها منک ، وتزعم أنک عالم بمباعث الأنبیاء ، ولخاتم الأنبیاء أعلم بمباعثهم منک ، لولا أن یقال : دخل على ابن رسول الله فلم یسأله عن شئ ما سألتک عن شئ ، فقس إن کنت مقیسا
قال أبو حنیفه : لا أتکلم بالرأی والقیاس فی دین الله بعد هذا المجلس
قال : کلا إن حب الریاسه غیر تارکک کما لم یترک من کان قبلک
تذکر: در متن کتاب احتجاج طبرسی آیه مورد استناد امام صادق(ع) در پایان مناظره اینگونه ضبط شده: “فاحکم بینهم بما أراک الله” در حالیکه صحیح آن چنین است: “لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ” (نساء/۱۰۵)

مناظرات اهل بیت علیهم السلام/مناظرات امام صادق(ع) – ۲

روزی ابوحنیفه نزد حضرت امام صادق علیه السلام بود و با هم غذا می خوردند. زمانی که امام علیه السلام دست از غذا کشیدند، فرمودند:
امام صادق علیه السلام: سپاس خدای جهانیان را، پروردگارا! این نعمت از سوی تو و رسول تو می باشد.
ابوحنیفه: ای اباعبدالله! آیا برای خداوند شریک قرار دادی؟
امام صادق علیه السلام: وای بر تو، خداوند در کتابش می فرماید: « آنها فقط از این انتقام می گیرند که خدا و رسولش آنان را به فضل و کرم خویش بی نیاز ساختند » و در جایی دیگر می فرماید: « اگر به آنچه خدا و رسولش به آنان داده اند راضی باشند و بگویند: خداوند برای ما کافی ست، و به زودی خدا و رسولش از فضل خود به ما می بخشند و تنها رضای او را می طلبیم، برای آنها بهتر است. »
ابوحنیفه: سوگند به خدا! گویا تا کنون هرگز این دو آیه از کتاب خدا را نخوانده ام و نشنیده ام، مگر اکنون.
امام صادق علیه السلام: بله به تحقیق این دو آیه را خوانده بودی و شنیده بودی، اما خداوند متعال در مورد تو و کسانی که به تو شباهت دارند، چنین آیاتی را نازل فرموده است: « یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است. » و نیز فرموده است: « چنین نیست، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است.»

متن عربی حدیث

ذکروا ان أبا حنیفه اکل طعاما مع الإمام الصادق جعفر بن محمد علیهم السلام فلما رفع الصادق علیه السلام یده من اکله
قال: الحمد لله رب العالمین، اللهم هذا منک ومن رسولک صلى الله علیه وآله
فقال أبو حنیفه: {یا} أبا عبد الله أجعلت مع الله شریکا؟
فقال له: ویلک فإن الله تعالى یقول فی کتابه ( وما نقموا الا ان أغناهم الله ورسوله من فضله ) ((توبه/۷۴)) و یقول فی موضع آخر ( ولو أنهم رضوا ما آتاهم الله ورسوله وقالوا حسبنا الله سیؤتینا الله من فضله ورسوله ) ((توبه/۵۹))
فقال أبو حنیفه: والله لکأنی ما قرأتهما قط من کتاب الله ولا سمعتهما إلا فی هذا الوقت
فقال أبو عبد الله علیه السلام: بلى قد قرأتهما و سمعتهما ولکن الله تعالى انزل فیک وفی اشباهک ( أم على قلوب أقفالها ) ((محمد/۲۴)) و قال ( کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون ) ((المطففین/۱۴))

مناظرات اهل بیت علیهم السلام/مناظرات امام صادق(ع) – ۳

هشام بن حکم گفتگوی خود را با ابوشاکر دیصانی چنین نقل می کند:
ابو شاکر دیصانى: در قرآن آیه ای است که عقیده ما را تقویت می کند .
هشام : آن آیه کدام است؟
ابو شاکر : آیه ۸۴ سوره زخرف: “و هو الذى فی السماء إله و فى الارض إله” یعنی: و اوست که در آسمان خداست و در زمین خداست
هشام می گوید نتوانستم جوابش را بدهم، سپس براى اداى مناسک حج به مکه رفتم و ماجرا را محضر امام صادق ( ع ) عرض کردم
امام صادق علیه السلام : این حرف، سخن زندیق ناپاکى است . هنگامیکه مراجعت کردى به او بگو نامت در کوفه چیست ؟ او خواهد گفت فلان، سپس بگو نامت در بصره چیست او خواهد گفت فلان . پس از آنکه در هر دو شهر یک نام براى خود ذکر کرد ، بگو خداى ما هم چنین است .در آسمان اله و در زمین اله و در دریاها اله و در صحراها اله و در هر مکانى إله است .
هشام می گوید هنگامی که برگشتم، نزد ابوشاکر رفتم و جواب سوالش را گفتم.
ابو شاکر: این دانش را از حجاز آورده اى.

 

متن عربی حدیث

عن هشام بن الحکم:
قال أبو شاکر الدیصانی : إن فی القرآن آیه هی قولنا
قلت : ما هی ؟
فقال : ” وهو الذی فی السماء إله وفی الأرض إله ” ((زخرف/۸۴)
فلم أدر بما أجبه ، فحججت فخبرت أبا عبد الله علیه السلام
فقال : هذا کلام زندیق خبیث ، إذا رجعت إلیه فقل له : ما اسمک بالکوفه ؟ فإنه یقول فلان فقل له : ما اسمک بالبصره ؟ فإنه یقول: فلان ، فقل ، کذلک الله ربنا ، فی السماء إله ، وفی الأرض إله ، وفی البحار إله ، وفی القفار إله ، وفی کل مکان إله
قال : فقدمت فأتیت أبا شاکر فأخبرته
فقال : هذه نقلت من الحجاز

مناظرات اهل بیت علیهم السلام/مناظرات امام صادق(ع) – ۴

روزی ابوحنیفه بر امام صادق(ع) وارد شد
امام صادق(ع): به من گفته اند که تو قیاس می کنی؟
ابوحنیفه: آری
امام صادق(ع): قیاس مکن زیرا نخستین فرد قیاسگر ابلیس بود وقتی که گفت: {مرا از آتش آفریدی و او”آدم” را از خاک}((اعراف/۱۲))
او میان آتش و خاک قیاس کرد ولی اگر نورانیت آدم را با نورانیت آتش قیاس می کرد امتیاز میان دو نور و پاکیزگی یکی را بر دیگری درمی یافت.

 

متن عربی حدیث

دخل ابوحنیفه علی ابی عبدالله
فقال له: یا اباحنیفه بلغنی انک تقیس
قال: نعم
قال: لاتقس فان اول من قاس ابلیس حین قال خلقتنی من نار و خلقته من طین فقاس مابین النار و الطین و لو قاس نوریه آدم بنوریه النار عرف فضل مابین النورین و صفاء احدهما علی الاخر.

http://shiamahdi.blogfa.com/post-24.aspx

 

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*