سی هزار درهم مبلغی بوده که مغیره ابن شعبه برای خرید ده قبیله بزرگ کوفه از طریق رشوه به روسای آن قبایل پرداخت کرده بود البته این مقدار یک دهم ادعای شایعه است. ابن اثیر مورخ بزرگ اهل سنت می نویسد:
نخستین کسی که این موضوع(ولایتعهدی یزید) را مطرح کرد، «مغیره بن شعبه»، حکمران معاویه در کوفه بود و اگر معاویه تا آن زمان به فکر این موضوع بود به خاطر مشکلاتی که به آنها اشاره کردیم، جرأت ابراز آن را نداشت. مغیره که فردی قدرت طلب و از سیاستمداران برجسته آن زمان محسوب می شد، وقتی آگاهی یافت که معاویه حکم بر کناری او را از حکومت کوفه صادر کرده و شخص دیگری را به جای او منصوب کرده است، به فکر افتاد که با طرح موضوع ولیعهدی یزید، در پست خود باقی بماند، از این رو رهسپار شام شد و به یاران خود گفت: «اگر امروز نتوانم حکومت و امارت بر شما را به چنگ آورم، دیگر هرگز به آن نخواهم رسید.» از این رو ابتدا نزد یزید رفت و به وی گفت: «اکنون بزرگان اصحاب پیامبر و سران و سالخوردگان قریش از دنیا رفته اند و جز فرزندان آنها کسی باقی نمانده است و تو از بهترین و سیاستمدارترین و با تدبیرترین و داناترین آنها نسبت به سنت پیامر هستی، ولی نمی دانی چرا امیرالمؤمنین (معاویه) برای تو از مردم بیعت نمی گیرد؟» یزید گفت: «مگر این کار شدنی است؟» مغیره گفت: «بلی».
آنگاه یزید نزد پدرش رفت و قضیه را با او در میان گذاشت و گفتار مغیره را برای او تشریح کرد.
معاویه مغیره را احضار کرد و گفت: «یزید از شما مطالبی نقل می کند.»
مغیره گفت: «ای امیرالمؤمنین دیدی که پس از عثمان چه اختلافی به وجود آمد و چه خونهایی ریخته شد. یزید جانشین توست، اینک برای او بیعت بگیر تا اگر برای تو حادثه ای پیش آمد وی پناهگاه مردم باشد و خونی ریخته نشود و فتنه و آشوبی رخ ندهد.»
معاویه گفت: «چه کسی در این کار با من همکاری خواهد کرد؟»
مغیره گفت: «من اهل کوفه را مطیع می کنم، زیاد (بن ابیه) نیز اهل بصره را آرام خواهد ساخت، بعد از این دو شهر هم احدی با تو مخالفت نخواهد کرد.»
معاویه خوشحال شد و گفت: «به محل مأموریت خود برگرد و موضوع را با افراد مورد اعتماد در میان بگذار. در این هنگام مغیره که به هدف خود رسیده بود با معاویه خداحافظی کرد و کاخ او را ترک گفت.»
او وقتی که به همراهانش پیوست، به وی گفتند: «چه خبر؟» او پاسخ داد: «پای معاویه را در چاله ای عمیق فرو بردم که برای امت محمد(ص) گران تمام خواهد شد و چنان شکافی در میان مسلمانان به وجود آوردم که پر نخواهد شد!»
مغیره به کوفه برگشت و افرادی را که طرفدار بنی امیه بودند، نزد خود فراخواند و جریان را با آنان در میان گذاشت، آنان نیز پذیرفتند.
آنگاه ده نفر از آنان را انتخاب کرد و به آنان سی هزار درهم داد و به سرپرستی فرزندش «موسی» به عنوان نمایندگان اهل کوفه به شام اعزام کرد.
اینان وقتی نزد معاویه حاضر شدند، از وی درخواست کردند که یزید را ولیعهد قرار دهد. معاویه گفت: «در این باره شتاب نکنید، و فعلاً این موضوع را جایی اظهار نکنید.»
آنگاه به موسی گفت: «پدرت دین اینها را به چند خریده است؟» وی گفت: «به سی هزار درهم!» معاویه گفت: «چه دین ارزانی دارند؟»
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ج۳، ص ۵۰۳ و ۵۰۴ نیز ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۲۰۹ و ابن قتیبه دینوری، الأمامه و السیاسه، ج۱ ص ۱۶۵؛با اندک تفاوت.
با سلام.
در ابتدای مطلب از واژه دینار استفاده شده و در انتهای مطلب از واژه درهم. فکر میکنم منظور اولی هم درهم بوده باشد چون همانطور که میدانید درهم سکه نقره است و دینار سکه طلا!
با تشکر
با سلام اشتباه اول اصلاح شد ممنونم از دقتتان