شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » بررسی تجردروح و تقابل آن باقرآن و روایات

بررسی تجردروح و تقابل آن باقرآن و روایات

بررسی توهمی دیگربه نام تجردروح وتقابل آن باقرآن وروایات

یکی‌ از علل‌ گرایش‌ فلاسفه‌ به‌ معاد روحانی‌،وتمثلات وبسیاری از عقایدباطل دیدگاه‌ آنان‌ درباره ماهیت‌ روح‌ و نفس‌ آدمی‌ است‌.[۱] عموم‌ فلاسفه‌ قائل‌ به‌ تجرد نفس‌ و روح‌ آدمی‌ هستند و آن‌ را از هرگونه‌ خواص‌ مادی‌ عاری‌ می‌دانند. این‌ دیدگاه‌ زمینه‌ساز آن‌ است‌ که‌ در مسأله‌ معاد نیز به‌ معاد روحانی‌ و غیرمادی‌ گرایش‌ پیدا کنند. ملاصدرا نیز از جمله‌ کسانی‌ است‌ که‌ قائل‌ به‌ تجرد نفس‌ است‌، با این‌ توضیح‌ که‌ او نفس‌ انسانی‌ را در آغاز تکوّن‌، جسمانی‌ می‌داند اما در صیرورتش‌ از قوه‌ به‌ فعل‌ و در مسیر حرکت‌ جوهری‌اش‌ مجرد می‌شود.[۲] به‌ تعبیر ملاصدرا، روح‌ و نفس‌ آدمی‌ جسمانیهالحدوث‌ و روحانیهالبقاء است‌:

 

«روح‌ در آغاز پیدایش‌، یک‌ جوهر جسمانی‌ است‌ و سپس‌ به‌ تدریج‌ قدرت‌ و کمال‌ بیشتر می‌یابد و خلقت‌ آن‌ تغییر پیدا می‌کند تا آن‌که‌ استقلال‌ یافته‌، از این‌ جهان‌ جدا شده‌، به‌ جهان‌ دیگر منتقل‌ می‌گردد و به‌ سوی‌ پروردگار رهسپار می‌شود. پس‌ روح‌ در حدوث‌، جسمانی‌ و در بقا روحانی‌ است‌.»[۳]

 

ملاصدرا در جای‌ دیگر می‌گوید:

 

«روح‌ انسانی‌ جوهر روحانی‌ [مجرد] مستقلی‌ است‌ که‌ در تداوم‌ وجود خود از بدن‌ مستغنی‌ می‌باشد.»[۴]

 

و باز در جای‌ دیگر:

 

«نظریه‌ فلاسفه‌ این‌ است‌ که‌ روح‌ انسان‌ در ابدان‌ تاریک‌ و مادی‌ محبوس‌ است‌. فلاسفه‌ می‌گویند: این‌ جسد [برای‌ روح‌] به‌ منزله‌ تخم‌ مرغ‌ برای‌ جوجه‌ و به‌ منزله‌ رحم‌ مادر برای‌ فرزند است‌، زیرا دنیا به‌ منزله‌ رحم‌ است‌ و ارواح‌ به‌ منزله نطفه‌ است‌ که‌ از صلب‌ قضای‌ الهی‌ به‌ رحم‌ وارد می‌شود تا به‌ مرتبه کمال‌ برسد. پس‌ روح‌ به‌ حکم‌ غریزه‌ خود، مادامی‌ که‌ خلقت‌ او به‌ مرحله‌ کمال‌ نرسیده‌ و صورت‌ او تکمیل‌ نشده‌ است‌، به‌ بدن‌ عاشق‌ و علاقه‌مند می‌باشد اما وقتی‌ که‌ خلقت‌ آن‌ کامل‌ و به‌ مرحله نهایی‌ رسید، علاقه‌ او نسبت‌ به‌ بدن‌ کمتر شده‌ و سرانجام‌ به‌ کلی‌ قطع‌ می‌شود و همچنان‌ که‌ تخم‌مرغ‌ برای‌ جوجه‌ شکسته‌ می‌شود و دریچه رحم‌ برای‌ تولد نوزاد باز می‌شود، ارواح‌ هم‌ پس‌ از رسیدن‌ به‌ تکامل‌، از قید بدن‌ رها شده‌ و از آن‌ جدا می‌گردند [و دیگر نیازی‌ به‌ بدن‌ ندارند].»[۵]

 

مجرد بودن‌ یک‌ موجود بدان‌ معناست‌ که‌ از هرگونه‌ ویژگی‌ مادی‌ چون‌ زمان‌ و مکان‌ و مقدار و اجزاء و تغییر و تحول‌ و تأثر و… برکنار است‌.

 

فلاسفه‌ علاوه‌ بر روح‌، فرشتگان‌ را نیز مجرد دانسته‌ و عالمی‌ مجرد نیز با عنوان‌ عالم‌ عقول‌ تصویر و ترسیم‌ کرده‌ که‌ به‌ زعم‌ آنان‌، این‌ عالم‌ واسطه‌ای‌ بین‌ خداوند و جهان‌ مادی‌ است‌.[۶] اما از منظر قرآن‌ و عترت‌، وجود مجرد منحصر به‌ خداوند بوده‌ و ماسوای‌ او از دایره‌ تجرد خارج‌ می‌باشد:

 

هرچیزی جزخداوندمتجزی است

 

الامام‌ الجواد علیه السلام: ان‌ّ ماسوی‌ الواحد متجزّی‌، و الله‌ واحد أحد لامتجزی‌، ولا متوهم‌ بالقلّه و الکثره[۷]

 

ـ جز خدای‌ یگانه‌ و واحد، همه‌چیز دارای‌ جزء است‌ و تنها خداوند یکتا و یگانه‌ است‌ که‌ نه‌ جزء دارد و نه‌ قابل‌ توهم‌ به‌ کمی‌ و زیادی‌ است‌.

 

وقتی‌ قرآن‌ درباره‌ فرشتگان‌ سخن‌ می‌گوید، نه‌ تنها نشانه‌ای‌ از تجرد در آن‌ها سراغ‌ نمی‌دهد بلکه‌ برعکس‌ به‌ اوصافی‌ از عدم‌ تجرد و نحوی‌ از وجود مادی‌ و تجسم‌ در آن‌ها اشاره‌ می‌کند[۸]:

 

تعدادبال ملائکه و ویژگی های جسمانی

 

۱٫ الحمدلله‌ فاطر السموات‌ والارض‌ جاعل‌ الملائکه رسلاً اولی‌ اجنحه مثنی‌ و ثلاث‌ و رباع‌[۹]

 

ـ سپاس‌ خداوند را، پدید آورنده آسمان‌ و زمین‌، که‌ فرشتگان‌ را پیام‌رسان‌ گردانده‌ است‌، [فرشتگانی‌] که‌ دارای‌ بال‌های‌ دوگانه‌ و سه‌ گانه‌ و چهارگانه‌اند.

 

۲٫ وتری‌ الملائکه حافین‌ من‌ حول‌ العرش‌، یسبحون‌ بحمد ربهم‌[۱۰]

 

ـ و فرشتگان‌ را بینی‌ که‌ عرش‌ را در میان‌ گرفته‌اند، سپاس‌گزارانه‌ پروردگارشان‌ را تسبیح‌ می‌گویند.

 

۳٫ و نبئهم‌ عن‌ ضیف‌ ابراهیم‌ اذ دخلوا علیه‌ فقالوا سلاماً، قال‌ انا منکم‌ وجلون‌، قالوا لاتوجل‌ انا نبشرک‌ بغلام‌ حلیم‌[۱۱]

 

ـ و به‌ آنان‌ از مهمانان‌ ابراهیم‌ [فرشتگانی‌ که‌ به‌ مهمانی‌ حضرت‌ ابراهیم‌ آمدند] خبرده‌، هنگامی‌ که‌ [فرشتگان‌] بر او وارد شدند و سلام‌ گفتند، گفت‌ ما از شما هراسانیم‌. گفتند نترس‌؛ ما تو را به‌ فرزندی‌ دانا بشارت‌ می‌دهیم‌.

 

از منظر آموزه‌های‌ قرآن‌ و عترت‌، روح‌ آدمی‌ نیز مجرد نبوده‌ بلکه‌ واجد ویژگی‌هایی‌ از تجسم‌ و مادیت‌ است‌ اگرچه‌ با اجسام‌ و مواد قابل‌ رؤیت‌ و حس‌ و لمس‌ نزد انسان‌ها تفاوت‌هایی‌ دارند، چرا که‌ اجسام‌ و مواد دارای‌ ویژگی‌ها و خواص‌ متفاوت‌ بوده‌ و همگی‌ از یک‌ سنخ‌ و جنس‌ نمی‌باشند:

 

خصوصیات جسمانی روح

 

۱٫ الله‌ یتوفی‌ الانفس‌ حین‌ موتها و التی‌ لم‌ تمت‌ فی‌ منامها فیمسک‌ التی‌ قضی‌ علیها الموت‌ و یرسل‌ الاخری‌ الی‌ اجل‌ مسمی‌ ان‌ فی‌ ذلک‌ آیات‌ لقوم‌ یتفکرون‌

 

ـ خداوند جان‌ها را به‌ هنگام‌ مرگ‌ آن‌ها و نیز آن‌ را که‌ نمرده‌ است‌، در خوابش‌ می‌گیرد، سپس‌ آن‌ را که‌ مرگش‌ را رقم‌ زده‌ است‌، نگاه‌ می‌دارد و دیگری‌ را تا زمانی‌ معین‌ گسیل‌ می‌دارد. بی‌گمان‌ در این‌ امر برای‌ اندیشه‌وران‌ مایه‌های‌ عبرت‌ است‌.

 

۲٫ از امام‌ کاظم علیه السلام روایت‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود: شخص‌ وقتی‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ حیوانی‌ در بدن‌ او باقی‌ است‌ اما روح‌ عقلی‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود. عبدالغفار اسلمی‌ از امام علیه السلام درباره آیه‌ «الله‌ یتوفی‌ الانفس‌ حین‌ موتها…» می‌پرسد، مگر آیه‌ بیانگر این‌ امر نیست‌ که‌ ارواح‌ همگی‌ هنگام‌ خواب‌ توسط‌ خداوند توفی‌ و نگاه‌ داشته‌ می‌شوند، آن‌ را که‌ بخواهد، نگاه‌ می‌دارد و آن‌ را نخواهد، باز می‌گرداند؟ امام علیه السلام فرمود: آن‌که‌ هنگام‌ خواب‌ نزد خداوند برده‌ می‌شود، ارواح‌ عقول‌ است‌ اما ارواح‌ حیات‌ در ابدان‌ باقی‌ مانده‌ و جز با مرگ‌ از بدن‌ خارج‌ نمی‌شوند… اصحاب‌ کهف‌ مثالی‌ از این‌ مسأله‌ هستند که‌ هنگام‌ خوابشان‌ روح‌ حیات‌ در بدن‌ آن‌ها باقی‌ بود و از همین‌ رو به‌ طرف‌ راست‌ و چپ‌ گردانیده‌ می‌شدند.[۱۲]

 

تصریح ائمه برجسمانیت روح

 

۶٫ الامام‌ الصادق علیه السلام: والروح‌ جسم‌ رقیق‌ قد البس‌ قالبا کثیفاً[۱۳]

 

ـ روح‌ جسمی‌ رقیق‌ و لطیف‌ است‌ که‌ در قالبی‌ ضخیم‌ و غلیظ‌ (بدن‌) قرار گرفته‌ است‌.

 

۴٫ الامام‌ الباقر علیه السلام: ان‌ العباد اذا ناموا خرجت‌ ارواحهم‌ الی‌ السماء فما رأت‌ الروح‌ فی‌ السماء فهوالحق‌ و مارأت‌ فی‌ الهواء فهو الاضغاث[۱۴]

 

ـ وقتی‌ که‌ بندگان‌ خدا به‌ خواب‌ می‌روند، ارواح‌ آن‌ها به‌ سوی‌ آسمان‌ صعود می‌کند؛ پس‌ آنچه‌ روح‌ (از رویا و خواب‌) در آسمان‌ ببیند، رؤیایی‌ صادق‌ است‌ و آنچه‌ در هوا می‌بیند، خواب‌ آشفته‌ و بدون‌ تعبیر است‌.

 

۵ـ الامام‌ علی علیه السلام: ان‌ الله‌ خلق‌ الارواح‌ قبل‌ الاجساد بالفی‌ عام‌، فاسکنها الهواء فمهما تعارف‌ هناک‌ ائتلف‌ هیهنا و مهما تناکر هناک‌ اختلف‌ هیهنا[۱۵]

 

ـ خداوند ارواح‌ آدمیان‌ را دو هزار سال‌ قبل‌ از اجساد آن‌ها آفرید و آن‌ها را در هوا جای‌ داد؛ پس‌ ارواحی‌ که‌ در آنجا به‌ یکدیگر انس‌ گرفتند، در اینجا نیز انس‌ می‌گیرند و دوست‌ می‌شوند و ارواحی‌ که‌ در آنجا از هم‌ فاصله‌ گرفتند، در اینجا نیز با هم‌ دشمن‌ می‌شوند.

 

۶٫ ان‌ الله‌ خلق‌ الروح‌ و جعل‌ لها سلطاناً فسلطانها النفس‌ فاذا نام‌ العبد خرج‌ الروح‌ و بقی‌ سلطانه‌ فیمر به‌ جیل‌ من‌ الملائکه و جیل‌ من‌ الجن‌، فمهما کان‌ من‌ الرؤیا الصادقه فمن‌ الملائکه و مهما کان‌ من‌ الرؤیا الکاذبه فمن‌ الجن‌[۱۶]

 

ـ خداوند متعال‌ روح‌ را آفرید و برای‌ او سلطان‌ و اقتداری‌ قرار داد که‌ عبارت‌ است‌ از نفس‌.[۱۷] پس‌ هرگاه‌ بنده‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود و سلطنتش‌ [بر بدن‌] باقی‌ می‌ماند؛ در این‌ هنگام‌ روح‌ با فوجی‌ از فرشتگان‌ روبرو می‌شود و با فوجی‌ از جنیان‌؛ پس‌ آنچه‌ رؤیای‌ صادقه‌ است‌، از جانب‌ فرشتگان‌ [به‌ او القاء شده‌] است‌ و رؤیای‌ کاذبه‌ از جانب‌ جنیان‌ است‌.

 

از مجموع‌ آیه‌ و روایات‌ فوق‌ به‌ وضوح‌ فهمیده‌ می‌شود که‌ روح‌ امری‌ مجرد و عاری‌ از هرگونه‌ ویژگی‌های‌ مادی‌ نبوده‌، بلکه‌ جسمی‌ لطیف‌ و دارای‌ خواصی‌ از ماده‌ است‌ و این‌ برخلاف‌ دیدگاه‌ فلاسفه‌ است‌ که‌ روح‌ را مجرد می‌پندارند.[۱۸]

 

زیرنویسها

[۱]– البته‌ این‌گونه‌ نیست‌ که‌ هر کس‌ نفس‌ را مجرد بداند، منکر معاد جسمانی‌ باشد.

[۲]– اسفار۵/ ۲۸۹، البته‌ برخی‌ فلاسفه‌ این‌ نظر را رد کرده‌ و روح‌ را قدیم‌ و بالکل‌ مجرد می‌دانند.

[۳]– ملاصدرا، عرشیه‌/ ۱۳۱ به‌ نقل‌ از معاد از دیدگاه‌ قرآن‌، حدیث‌ و عقل‌، ربانی‌ میانجی‌، حسین/‌۱۸۳

[۴]– المبدأ و المعاد/ ۲۱۳ به‌ نقل‌ معاد از دیدگاه‌ قرآن‌، حدیث‌ و عقل/‌۱۸۳

[۵]– همان/ ‌۲۳۱، همچنین‌ درباره تجرد و نفس‌ از نظر فلاسفه‌ و ملاصدرا ر.ک‌ به‌: اسفار ۸ و ۵/ ۲۸۹

[۶]– نهایه الحکمه/۳۱۵

[۷]– کافی‌۱/ ۱۱۶، بحار الانوار ۴/ ۱۵۳

[۸]– ر.ک‌ به‌ همین‌ کتاب‌، بخش‌ (هفتم‌ فلسفه‌ و تأویل‌)، ذیل‌ عنوان‌ «امام‌ خمینی‌ در برابر تأویل‌ بی‌دلیل‌ قرآن‌ و حدیث‌» در مورد انتقاد امام‌ خمینی‌ (قدس‌سره) از ملاصدرا در مورد مجرد دانستن‌ فرشتگان

[۹]– فاطر/ ۲

[۱۰]– زمر/۷۴

[۱۱]– حجر/۵۰-۵۲، همچنین‌ ر.ک‌ به‌ حجر ۵۷-۵۸، ۶۱-۶۲، ۷۰-۶۷

[۱۲]– بحارالانوار ۵۸/۴۳

[۱۳]– همان‌۱۰/ ۱۸۵

[۱۴]– همان۶۱/‌ ۳۱

[۱۵]– همان۶۱/‌ ۴۱

[۱۶]– همان‌

[۱۷]– شاید مقصود از نفس‌ همان‌ روح‌ حیوانی‌ باشد که‌ در روایت‌ امام‌ کاظم علیه السلام بدان‌ اشاره‌ شد.

[۱۸]– ر.ک‌ به‌: فراتر از عرفان‌، فصل‌ «افسانه‌ وجود مجردات‌»/ ۱۸۵، معاد از دیدگاه‌ قرآن‌، حدیث‌ و عقل/‌۱۷۴

 

برچسب : توهمات فلاسفه, جسمانیت روح, جسمانیت روح براساس قرآن وروایات, مادی بودن روح, مادی بودن ملائکه

منبع : http://www.borhannews.com/news/?p=1719

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*