چهارشنبه , ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » مساله عطش در کربلا

مساله عطش در کربلا

مساله عطش در کربلا

چکیده: هر چه از عمر قیام عاشورا می گذرد بر هیبت و عظمت آن افزوده شده و یاد و خاطره شهدای این قیام در قلب ها سرزنده تر می شود. این قیام سرمشقی شده است برای آزادمردانی که از بذل جان در راه احیای ارزش های الهی دریغ نمی کنند، و در مقابل طغیان ظالمان و گردنکشان سدّی محکم و استوارند. همین امر سبب شده تا ظالمان و کوردلان عالم ـ به خیال خود ـ ریشه ها و واقعیّات این قیام بی نظیر را نشانه گرفته و هر ساله با تکرار شبهاتی که دیگر نخ نما شده اند آن را تضعیف کنند. امّا با این حال هر ساله عزاداری امام حسین(علیه السلام) با شور و قوّت مضاعفی برپا می شود.کلمات کلیدی: عطش، آب،امام حسین(علیه السلام)، ذبح، اصحاب، فرات

مقدمه
هر چه از عمر قیام عاشورا می گذرد بر هیبت و عظمت آن افزوده شده و یاد و خاطره شهدای این قیام در قلب ها سرزنده تر می شود. این قیام سرمشقی شده است برای آزادمردانی که از بذل جان در راه احیای ارزش های الهی دریغ نمی کنند، و در مقابل طغیان ظالمان و گردنکشان سدّی محکم و استوارند. همین امر سبب شده تا ظالمان و کوردلان عالم ـ به خیال خود ـ ریشه ها و واقعیّات این قیام بی نظیر را نشانه گرفته و هر ساله با تکرار شبهاتی که دیگر نخ نما شده اند آن را تضعیف کنند. هر چند دشمنان در قالب کتاب و مقاله، و شبکه های ماهواره ای و فضای سایبری، اندیشه قیام ناب سرور و سالار شهیدان را نشانه گرفته اند و هر روز شبهاتی القا می کنند، امّا با این حال هر ساله عزاداری امام حسین(علیه السلام) با شور و قوّت مضاعفی برپا می شود.
در این نوشته بر آن شده ایم تا با پرداختن به «مساله عطش در کربلا»، شبهاتی که در این زمینه بیان شده است را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
تحریم آب، رسمی جاهلی در جنگ ها
برخی مساله تحریم آب ـ را که نمایانگر نهایت خباثت دشمن است ـ بعید می پندارند. ما ابتدا به ذکر مصادیقِ دیگری از تحریم آب (در دوران صدر اسلام) پرداخته و سپس به بررسی شبهات، پیرامون مساله عطش در کربلا می پردازیم. بستن آب در جنگ ها، پیشینه ای در فرهنگ عرب جاهلی دارد و بعنوان یک ترفند نظامی برای شکست دشمن از آن استفاده می کرده اند، همان گونه که وقتی مشرکین در جنگ بدر زودتر از سپاه اسلام به منطقه بدر رسیدند و بر چاه های بدر مسلّط شده و آب را بر روی مسلمین بستند تا عرصه را بر ایشان سخت کنند.(۱)
در جنگ خیبر نیز شخصی از یهودیان به نزد پیامبر(صل الله علیه وآله) آمد و در قالب پیشنهادی گفت: «اگر مجاری آب قلعه را ببندید، آنها را وادار به تسلیم می کنید». امّا ایشان با بستن آب بر دشمن موافقت نکردند.(۲) پیشنهاد شخص یهودی حکایت از این مطلب دارد که در آن زمان این شیوه در جنگ ها مرسوم بوده امّا مورد تایید و پذیرش پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله) نبوده است.
با فراگیر شدن آئین اسلام، اعراب تازه مسلمان روز به روز از فرهنگ و آداب و رسوم جاهلی فاصله گرفته و با فرهنگ اسلامی آشنا می شدند. در تعالیم اسلام حرکات ناجوانمردانه، و خیانت حتّی با دشمن محکوم بوده و کسی حقّ نداشت در مقابله با دشمن از هر روشی استفاده کند.
پس از رحلت نبی مکرّم اسلام(صل الله علیه وآله) و انحراف در مساله جانشینی آن حضرت، شکافی در فرهنگ اسلامی پدیدار شد که راه نفوذ فرهنگ منسوخ جاهلی را باز کرد؛ تا جاییکه فساد آن دامنگیر غاصبان و عاملان خلافت شد.
وقتی ظلم و بی عدالتی خلیفه سوّم، عثمان بن عفّان بیداد می کرد؛ مخالفانش او را در منزلش محاصره کردند. در این میان سران مخالفین از جمله طلحه، بر آن شدند تا از رسیدن آب به عثمان جلوگیری کنند.(۳) تحریم آب بر عثمان تا حدّی به طول انجامید که او از شخصی به نام «حجّاج»،(۴) «خالد بن عاص»(۵)، «امیرالمومنین(علیه السلام)»(۶) و «همسران پیامبر(صل الله علیه وآله)»(۷) درخواست امداد کرد. در این هنگام فقط «امیرالمومنین(علیه السلام) و امّ حبیبه» بود که برای رساندن آب به عثمان تلاش کردند.(۸) بنابر آنچه نقل شده ـ و طبق سیره پیامبر(صل الله علیه وآله) که بستن آب را حتّی بر دشمنان روا نمی دانست ـ امام علی(علیه السلام) تحصّن کنندگان را مورد شماتت قرارداده و حتّی طلحه را توبیخ نمود. سرانجام با تلاش امام(علیه السلام) و با وساطت امام حسن(علیه السلام) تحریم آب شکست.
سیّد مرتضی روایت می کند که امیر المومنین(علیه السلام) فرمود: «صحیح نیست که خانواده عثمان به جرم او در حال تشنگی هلاک شوند».(۹) قاضی ابوحنیفه(۱۰) و ابن کثیر،(۱۱) امیر المومنین(علیه السلام) را تنها کسی می دانند که در راه رساندن آب به منزل عثمان تلاش نمود. ابن ابی الحدید نیز تلاش حضرت(علیه السلام) را اینگونه بیان می کند: «وَ اللهِ لَقَدْ نَصَرَ عُثمانَ لَوْ کانَ الَمحْصُورُ جَعفَرَ بْنِ أبِى طالِب لَمْ یَبْذَلْ لَه إلاّ مِثْلَه»؛ (به خدا قسم، او عثمان را به حدّی یاری کرد که اگر جعفر بن ابیطالب محاصره شده بود، همین گونه به او کمک می کرد).(۱۲)
بطور قطع، تلاش امیر المومنین(علیه السلام) به منظور حمایت از شخص عثمان نبوده بلکه طبق روایتی که از سیّد مرتضی نقل شد، امام(علیه السلام) در پی رفع ظلم از خانواده عثمان بوده و علاوه بر آن، ـ با توجّه به سخنان ایشان در شماتت و توبیخ تحریم کنندگان آب، ـ نفس این عمل از سوی حضرت(علیه السلام) محکوم شده و مورد تایید نیست. چرا که مخالفت صریح با سیره و روش پیامبر گرامی اسلام(صل الله علیه وآله) دارد.
با مطالعه تاریخ جنگ صفّین نیز به خوبی می توان این اندیشه را بررسی کرد. هنگامی که دشمنان بر چاه های آب مسلّط می شوند مانع آب شده، امّا در صحنه نبرد که ورق بر می گردد و سپاهیان امیر المومنین(علیه السلام) به چاه ها دست می یابند، ایشان علی رغم رفتار نا جوانمردانه و جاهلانه سپاهیان معاویه، آب را برای آنها مباح و گوارا می داند.
آری سیره پیامبر اسلام(صل الله علیه وآله) و امیر المومنین(علیه السلام) مطابق با تعالیم و معارف اسلامی است، و روش کسانی که دم از اسلام می زنند امّا بویی از آن به مشام جانشان نرسیده است، مطابق با فرهنگ منسوخ جاهلیّت و منش خیبرنشینان و هلاک شدگان بدر است.
امام حسین(علیه السلام) نیز در مسیر کربلا هنگامی که با لشگریان تشنه حرّ بن ریاحی مواجه می شود، بر طبق سیره جدّ و پدر بزرگوارش آنها را سیراب می کند. حتّی به فرمان ایشان، مرکب و اسب هایشان نیز سیراب می شوند. تاریخ طبری این حرکت جوانمردانه امام(ع) را اینگونه نقل می کند: «… فقام فتیه و سقوا القوم من الماء‌ حتی أرووهم، و اقبلوا یملأون القصاع و الأتوار و الطساس من الماء و یدنونها من الفرس …:»؛ ( گروهی از جوانان بر خاستند و سیرابشان کردند آنها کاسه ها ، طاسها و ظروف را پر از آب کرد و به اسبها می داند).(۱۳)
قطعی بودن عطش در کربــلا
هر چند مساله عطش در کربلا از مسلّمات می باشد و شهید مطهّری نیز در کتاب حماسه حسینی مساله تشنگی امام حسین(علیه السلام) و یارانش را از مسلّمات واقعه کربلا می شمرد. امّا دشمنان و شبهه افکنان سعی دارند تا در این مورد شک و شبهه ایجاد کرده و حقیقت طلبان را دچار تردید کنند. هر چند شبهات مطرح شده در مورد مساله عطش در کربلا قابل نقد و پاسخی کوبنده است. امّا از شبهات که بگذریم، قرائن تاریخی و دلایل فراوانی می باشد که حقیقت را بازگو می کند و آن چیزی جز وجود عطش شدید در کربلا نیست.
قرائنی بر عطش در کربلا
با بررسی و توجّه به چند نکته می توان به حقیقت پی برد:
۱٫ توجّه به نامه ها و مکاتبات بین لشگریان دشمن.
۲٫ توجّه به محاورات و گفتگو های بین دو لشگر.
۳٫ توجّه به حالات شهدای کربلا و آنچه در موردشان از زبان مورخّین نقل شده است.
۴٫ توجّه به فرهنگ عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) و پیروانشان.
نامه و مکاتبات بین لشگریان دشمن
از میان نامه ها و مکاتباتی که بین لشگریان دشمن ردّ و بدل شده و در آن از مساله عطش و بستن آب به میان آمده است، می توان به پیام ابن زیاد به حرّ بن یزید ریاحی اشاره کرد. در این پیام آمده است که ابن زیاد، حرّ را موظف می کند تا کاروان حسینی را به سرزمینی بی آب و علف هدایت کند تا آنها را از لحاظ آذوقه و آب در مضیقه قرار داده باشد.
هرچند امام حسین(علیه السلام) از او خواست تا اجازه دهد تا کاروان در غاضریه و ـ در شمال شرق کربلا که دارای آب و آبادانی بود ـ و یا نینوا فرود آیند،(۱۴) امّا حرّ طبق ماموریّتی که از سوی ابن زیاد دریافت کرده بود؛ نپذیرفت. قسمتی از متن این نامه عبارتست از: «امّا بعد فجعجع بحسین، حیث یبلغک کتابی، و یقدم علیک رسولی، و لا تنزله الّا فی العراء فی غیر حصین و علی غیر ماء: کار را بر حسین تنگ بگیر، هنگامی که نامه من به تو رسید و فرستاده ام بر تو وارد شد، فرود نیاور آنها را مگر در بیابان بى آب و آبادى».(۱۵)
علاوه بر این مورد، می توان به نامه ابن زیاد به عمر سعد اشاره کرد که مطابق آن عمر سعد ماموریّت یافت تا آب را بر روی کاروان حسینی ببندد. طبری نقل کرده که: پس از اینکه پیام ابن زیاد به عمر سعد رسید، او عمرو بن حجاج را با پانصد نفر، مامور و محافظ شریعه کرد و آنها نیز تا سه روز بین کاروان حسینی و آب فاصله انداختند تا اینکه امام حسین(علیه السلام) و یارانشان به شهادت رسیدند. «بعث عمر بن سعد عمرو بن الحجاج علی خمس مائه فارس فنزلوا علی الشریعه و حالوا بینه و بین الماء ثلاثه ایام الی ان قتل».(۱۶)
ماموریّت عمرو بن حجّاج از سوی عمر سعد خود شاهد دیگری بر مساله عطش در کربلا است. طبق نقل ابن شهر آشوب، امام حسین(علیه السلام) چاهی را در نزدیک خیمه ها حفر کردند که پس از اینکه دشمن از آن آگاه شد و خبر به ابن زیاد رسید، او عمر سعد را مورد خطاب قرار داد و به او گفت: «فقد بلغنی ان الحسین یشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورد علیک کتابی هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضیق علیهم و لا تدعهم یشربوا من ماء الفرات قطره واحده»؛ ( به من خبر رسیده است که حسین چاه حفر کرده و آبی مهیّا کرده است. از لحظه ای که این نامه به تو رسید تا می توانی آنان را از حفر چاه منع کن و بر آنان سخت بگیر. حتّی نگذار قطره ای از آب فرات بنوشند).(۱۷)
گفتگوها و محاورات بین دو لشگر
علاوه بر آنچه در بین لشگریان دشمن می گذشته، با دقّت در گفتگوها و محاورات بین دو لشگر نیز در می یابیم که یکی از مسائلی که در کربلا از مسلّمات بوده، مساله عطش و تشنگی می باشد.
از سوی سپاه امام حسین(علیه السلام) و شخص ایشان گفتگوهایی مبنی بر درخواست آب، با سپاه مقابل انجام شده که از باب اتمام حجّت بوده است. هر چند برخی از بزرگان آنرا جزء تحریفات دانسته اند. از سوی دشمن نیز سخنان زیادی مطرح شده تا سبب شود آرامش روانی لشگریان مقابل را بهم بریزد و به یک موج روانی دامن بزند تا امام حسین(علیه السلام) را وادار به تسلیم کند. به همین منظور حتّی عمر سعد علاوه بر اینکه عمرو بن حجّاج زبیدی را نگهبان آب کرد،(۱۸) شخصی را نیز مامور نمود تا فریاد زده و بر مساله منع آب تاکید کند.(۱۹) علاوه بر این مورد، می توان به زخم زبان عبدالله بن ابی حصین الازدی و تمیم بن حصین، یا زخم زبان شمر به امام حسین(علیه السلام) اشاره کرد.
در مورد عبدالله بن ابی حصین الازدی، نقل شده است که امام حسین(علیه السلام) را خطاب کرد و فریاد زد: «ای حسین آیا این آب را می بینی که مانند قلب آسمان صاف است تو یک قطره از آن را نخواهی چشید تا آنکه از تشنگی بمیری».(۲۰) امام حسین(علیه السلام) گفت: «خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش». از حمید بن مسلم نقل شده است که: «به خدا بعدها هنگامی که بیمار بود عیادتش کردم به خدایی که جز او خدایی نیست دیدمش آب می خورد تا شکمش پر می شد و قی می کرد، آنگاه باز آب می خورد تا شکمش پر می شد و قی می کرد امّا سیراب نمی شد و چنین بود تا جان داد»(۲۱)
علّامه مجلسی هم در ضمن گزارشاتش به ریشخند یکی از لشگریان عمر سعد به نام تمیم بن حصین خزاری اشاره کرده که گفت: «ای حسین و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نمی نگرید که چگونه همانند شکم مار می درخشد، به خدا سوگند از آن قطره ای نخواهید آشامید تا آنکه مرگ را دریابید! ».(۲۲) در ادامه، علّامه مجلسی به ریشخند شمر اشاره کرده که پس از آن امام(علیه السلام) او را نفرین کرد.(۲۳) اینها همه حاکی از این است که دشمن از بستن آب به عنوان یک حربه استفاده کرده است.
از یاران امام حسین(علیه السلام) نیز عدّه ای درباره بستن آب سخن گفته اند. در مورد حُرّ(۲۴) و بُرَیر بن حضیر همدانى نیز نقل شده است که در حمایت از ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) در خطاب به لشگریان دشمن گفتند: «او (امام حسین(علیه السلام)) را با زنان و کودکان و اصحابش از آب فرات که یهودى و مجوسى و نصرانى از آن مى نوشند، و خوک ها و سگ های روستا در آن مى غلطند منع داشته اید. تا جاییکه، از تشنگى از پا درآمده اند».(۲۵)
یزید بن الحصین نیز که از یاران امام حسین(علیه السلام) است، به نیروهای عمر بن سعد گفت: «ای مردم، این آب فرات است. سگها و خوکها از آن می خورند و شما مانع شده اید تا فرزند پیامبر از آن بنوشد. آیا این انسانیّت است؟ گفتند: سوگند به خدا، حسین باید تشنه بمیرد.»(۲۶)
مویّد دیگری که می توان بیان کرد گفتگوی نافع بن هلال با عمرو بن حجاج است. لحظه ای که آب در خیمه ها کمیاب شد؛ امام(علیه السلام) حضرت عبّاس(علیه السلام) را به همراه نافع و عدّه ای دیگر، مامور فراهم کردن آب کرد. هنگامی که به نزدیکی نهر رسیدند، عـمـرو بـن حجّاج پرسید، کیستى؟ هلال بن نافع که در پیشاپیش پیادگان حرکت مى کرد گفت: من هلال بن نافعم. عمرو گفت :می توانی از آب بنوشی. ولى ما ماموریم نگذاریم حسین به آب دست یابد. هـلال گفت: «واى بر تو! چگونه من آب بنوشم وقتی که حسین و یارانش تشنه اند».(۲۷) و پس از این جنگ و درگیری میانشان رخ داد.
سیره و بیان اهل بیت(ع)
دیگر از شواهدی که یقین انسان را در مساله عطش در کربلا مضاعف می کند، اشاره ای است که در سخنان و رفتار اهل بیت(علیه السلام) نسبت به حادثه کربلا دیده می شود. نه تنها اهل بیت(علیه السلام) در سخنانشان به این مساله اشاره کرده اند که جبرئیل نیز در در ضمن نقل حادثه عاشورا برای برخی از انبیای الهی آن را بازگو کرده است. نقل شده است که جبرئیل پس از ترک اولای حضرت آدم(ع) و توبه ایشان به مساله عطش اشاره کرده است. او به حضرت آدم(علیه السلام) می فرماید: «یُقتَل عَطْشَاناً غَریباً وَحیداً فَریداً ، لَیسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعینٌ وَ لَوْ تَرَاهُ یا آدَمُ وَ هُوَ یَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّهَ ناصِراه حَتّی یَحُول الْعَطَشُ بَینَهُ وَ بَینَ السَّمَاءِ کَالدُّخان فَلَمْ یُجِبهُ أحَدٌ الَّا بالسُّیوفِ وَ شُربِ الْحُتُوف»؛ (کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد. ای آدم، اگر او را ببینی در حالتی که می گوید: (وا عطشاه، وا قله ناصراه) تا گاهی که از تشنگی چشمش چنان تاریک می شود که آسمان را نتواند دید و هیچ کس او را جواب نگوید الا با زبان شمشیر و شراب مرگ).
در جایی دیگر نیز، جبرئیل برای پیامبر اسلام(صل الله علیه وآله) حادثه کربلا را نقل می کند و به مساله عطش نیز اشاره می کند.
در بیان رسول اکرم(صل الله علیه وآله)
قبل از همه، شخص پیامبر اسلام(صل الله علیه وآله) از این مطلب سخن گفته است؛ که بازتاب آنرا می توان در سخنان امام حسین(علیه السلام) در شب عاشورا مشاهده کرد. در کتاب «الدمعه الساکبه» به نقل از کتاب «نور العین» آمده که از حضرت سکینه(علیها السلام) نقل شده است در دل شب دیدم پدرم در محفلی که اصحابش گرد او نشسته بودند فرمود: «قَدْ قالَ جَدِّی رَسُولُ اللّهِ(صل الله علیه وآله): وَلَدی حُسَیْنٌ یُقْتَلُ بِطَفِّ کَرْبَلاَءَ غَریباً وَحیداً عَطْشاناً فَریداً»؛ (جدّم پیامبر خدا(صل الله علیه وآله) فرموده است: فرزندم حسین(علیه السلام) در کربلا غریب و تنها و تشنه شهید خواهد شد). گویا نبی مکرّم اسلام(صل الله علیه وآله) از عالم غیب بر این مساله واقف بوده و آن را برای امام حسین(علیه السلام) بازگو کرده است.
از پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله) روایت شده است که به دخترش فاطمه(علیها السلام) فرمود: «أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَبَشَّرَنِی بِفَرَحَینِ یَکُونَانِ لَکَ ثُمَّ عَزِیَّتُ بِأَحَدِهِمَا وَ عَرَفَتُ اَنَّهُ یُقْتَلُ غَرِیباً عَطْشَاناً ، فَبَکَتْ فَاطِمَهُ حَتّی عَلَا بُکاؤُها ، ثُمَّ قَالَتْ : یَا اَبَه لِمَ یَقْتُلُوهُ وَ أَنْتَ جَدُّه وَ أَبُوهُ عَلیٌّ وَ أَنَا أُمُّهُ ؟ ! قَالَ(صل الله علیه وآله) ( یَا بُنَیَّهُ لِطَلَبِهِم الْمُلکَ أَمَّا إِنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَیْهِمْ سَیْفٌ لَا یَغمِدُ الَّا عَلی یَدِ الْمَهْدِی مِنْ وُلدِکَ» جبرئیل بر من وارد شد و من را به دو فرزند که از تو متولّد می شوند بشارت داد، سپس تعزیت گفته شدم به یکی از آنها و دانستم که او تشنه و غریب کشته می شود. پس فاطمه چنان گریه کرد که صدایش بلند شد، سپس گفت: ای پدر چرا او را می کشند در حالی که تو جدّش و علی پدرش و من مادرش هستم؟! پیامبر فرمود: دخترم آنها حکومت می خواهند. اما بزودی شمشیری علیه آنان بیرون می آید که غلاف نمی شود مگر به دست مهدی که از فرزندان توست.)(۲۸)
از ابن عباس نیز نقل شده است که در مدینه کم آبی سبب شد تا مردم با تشنگی شدیدی رو برو شوند. تا جاییکه حضرت فاطمه(علیها السلام) امام حسن و حسین(علیهما السلام) را به نزد پیامبر(صل الله علیه وآله) آورد و فرمود: پدر جان حسن و حسین(علیهما السلام) تحمّل عطش را ندارند. پیامبر(صل الله علیه وآله) با گذاشتن زبان مبارک در دهانشان رفع عطش کرد. سپس پیامبر(صل الله علیه وآله) آنان را بر زانو نشاند … در این هنگام جبرئیل حاضر شد و گفت: «إِنَّ هذا وَلَدَکَ الْحَسَن یَمُوتُ مَسْمُوماً مَظْلُوماً ، وَ هَذَا وَلَدُکَ الْحُسَیْنُ یَمُوتُ عَطْشَاناً مَذْبُوحاً»؛ (این فرزندت حسن(علیه السلام) مسموم و مظلومانه از دنیا می رود و این فرزندت حسین(علیه السلام) در حالی دنیا را وداع می گوید که تشنه و سر بریده است».(۲۹)
در بیان امیر المومنین(علیه السلام)
گفته شده است که در نبرد صفین، چون ابو ایوب اعور سلمی آب را بر مردم بست، صدای مردم به العطش بلند شد. سپس امام(علیه السلام) عدّه ای از اسب سواران را فرستاد تا آب را باز کنند ولی موفق نشدند. تا اینکه امام حسین(علیه السلام) با اذن پدر گرامیش رفت تا آب تهیه کند. هنگامی که خبر موفقیّت امام حسین(علیه السلام) به امیر المومنین(علیه السلام) رسید، آن حضرت گریست. چون علّت گریستن حضرت را جویا شدند، ایشان فرمودند: «ذَکَرتُ أَنَّهُ سَیُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ کَربَلا، حَتَّى یَنْفَرَّ فَرَسُهُ وَ یُحَمحِم»؛ (به یاد آوردم که (فرزندم) حسین(علیه السلام) در سرزمین کربلا عطشان کشته خواهد شد در حالی که اسبش می گریزد و صیحه می زند).(۳۰)
در بیان امام حسین(علیه السلام)
ابو حمزه ثمالی در روایتی از امام سجّاد(علیه السلام)، ماجرای وفاداری یاران و خاندان امام حسین(علیه السلام) را در شب عاشورا بازگو می کند. پس از اینکه امام(علیه السلام) خبر شهادت همه یارانش را داد، قاسم از شهادت عبدالله شیرخوار سوال می کند. امام(علیه السلام) در این هنگام می فرماید:«فِداکَ عَمُّکَ یُقْتَلُ عَبْدُاللّهِ اِذْ جَفَّتْ رُوحی عَطَشاً وَ صِرْتُ اِلى خِیَمِنا فَطَلَبْتُ ماءً وَ لَبَنَاً فَلا أَجِدُ قَطُّ»؛ (عمویت به فداى تو باد! عبدالله هنگامى کشته خواهد شد که من از تشنگى زیاد بى تابم و در خیمه ها دنبال آب یا شیر مى گردم ولى چیزى نمى یابم).(۳۱) در روز عاشورا نیز هنگامی که علی اصغر(علیه السلام) را بر دستان گرفت، فریاد زد: «یا قومُ، قَتَلْتُم شِیعَتی و أهلَ بَیْتِی و قَد بَقِیَ هَذا الطِفلُ یَتَلَظَّى عَطَشاً فاسقُوه شَربهً مِنَ المَاء»؛ (اى قوم! شیعیان و اهل بیتم را کشتید و فقط این طفل باقى مانده که از عطش بخود مى‏پیچد، او را با جرعه ای آب سیراب کنید).(۳۲)
در بیان امام سجّاد(علیه السلام)
امام سجّاد(علیه السلام) که خود شاهد صحنه هولناک کربلا بود، در موارد زیادی به مساله عطش اشاره کرده است. پس از حادثه کربلا، در بیان چگونگی دفن پیکر شهدای کربلا نقل شده است که امام سجاد(علیه السلام) نیز؛ هنگامی که بدن مطهّر امام حسین(علیه السلام) را دفن کرد، با انگشت خویش بر روی قبر چنین نوشت: «هذا قَبْرُ الحُسَیْنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِب اَلَّذِی قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَریباً»؛ (این قبر حسین بن على(علیه السلام) است که او را با لب تشنه و غریب کشتند».(۳۳) همچنین، هنگامی که اهل بیت(علیه السلام) از اسارت به مدینه برگشتند امام سجّاد(علیه السلام) فرمود«یقول: لقد ذبح أبو عبد اللّه غریبا عطشانا». (34)
در بیان امام باقر(علیه السلام)
در سخنی که راوی آن را از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند نیز به مساله عطش اشاره شده است: «عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر(ع) قال: إنَّ الْحسینَ صاحِبَ کَرْبَلاءَ قُتِلَ مَظْلوما مَکْروبا عَطْشانا لَهْفانا وَحَقٌّ عَلى اللّه ـ عَزّوجلَّ ـ أَنْ لایَأتِیَه لَهْفانٌ وَلا مَکْروبٌ ولا مُذْنبٌ وَلا مَغْمومٌ وَلا عَطْشانٌ وَلا ذُو عاهَهٍ ثُمَّ دَعا عِنْدَهُ وَتَقَرّبَ بِالْحسینِ علیه السلام إلى اللّه ـ عَزَّوجَلَّ ـ إلاّ نَفَّسَ اللّه کُرْبتَهُ وَأعطاهُ مَسْأَلتَهُ وَغَفَرَ ذُنوبَهُ وَمَدَّ فِی عُمْرِهِ وَبَسَطَ فی رِزْقِه. فَاعْتَبِرُوا یا أولِی الأبْصارِ»(۳۵)؛ (حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرمایند: امام حسین(علیه السلام) همان که در کربلا است در حالى که مظلوم و اندوهگین و تشنه و غصه دار بود، شهید شد. و (کسی) غصه دار و اندوهگین و گناهکار و تشنه و بیمارى به زیارت آن حضرت نیاید و دعا نکند و به واسطه ى آن حضرت به خدا تقرب نجوید، مگر اینکه بر خداست که حزن و اندوه او را برطرف ساخته و نیازش را برآورده سازد و گناهش را بیامرزد و عمرش را طولانى کند و رزق و روزى اش را وسعت دهد؛ پس اى بصیرتمندان عبرت بگیرید).
در بیان امام صادق(علیه السلام)
امام صادق(علیه السلام) نیز مساله عطش را از زبان امام سجّاد(علیه السلام) نقل کرده و می فرماید: «اِنَّ زَیْنَ الْعَابِدِینَ بَکَى عَلَى أَبِیهِ أَربَعِینَ سَنَهً، صَائِماً نَهَارَهِ، قَائِماً لَیْلَهُ، فاذا حَضَرَ الاِفطارُ جَاءَ غُلَامُهُ بِطَعَامِهِ وَ شَرَابِهِ فَیَضَعُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَیَقُولُ: کُلْ یَا مولاىَ، فَیَقُولُ(علیه السلام): قُتِلَ اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ(صل الله علیه وآله) جَائِعاً ، قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ(صل الله علیه وآله) عَطْشَاناً، فَلَا یَزَالُ یُکَرِّرُ ذَلِکَ وَ یَبْکِى حَتَّى یَبِلَّ طَعَامُهُ بِدُمُوعِهِ ، وَ یُمْزَجُ شَرَابُهُ بِدُمُوعِهِ فَلَمْ یَزَلْ کَذَلِکَ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ عَزَّوجَلَّ»؛ ( (امام) زین العابدین (علیه السلام) چهل سال براى پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالى که روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده دارى مى کرد. هنگامى که وقت افطار مى شد غلامش غذا و نوشیدنى براى او مى آورد و جلویش مى گذاشت و مى گفت: بخور، ایشان مى فرمود: فرزند رسول خدا(علیه السلام) گرسنه و تشنه شهید شد. این جمله را تکرار مى کرد و گریه سر مى داد تا اینکه غذایش با اشک چشمش مخلوط مى شد. او همواره اینطور بود، تا این که به جوار رحمت حقّ شتافت).(۳۶)
در جای دیگر نیز امام(علیه السلام) در سخنش به شخصی به نام کرّام بن عمرو به مساله عطش اشاره کرده اند: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لِکَرَّامٍ إِذَا أَرَدْتَ أَنْتَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع) فَزُرْهُ وَ أَنْتَ کَئِیبٌ حَزِینٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ(علیه السلام) قُتِلَ وَ هُوَ کَئِیبٌ حَزِینٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ»(۳۷) و با اسناد حدیث قبل از سعد بن عبد اللّه، از موسى بن عمر، از صالح بن سندى جمّال از کسى که ذکرش نموده از کرام بن عمرو، وى گفت: حضرت ابو عبد اللّه(علیه السلام) فرمودند: اى کرام! هر گاه اراده نمودى قبر حضرت حسین بن على(علیه السلام) را زیارت کنى پس آن حضرت را با حالى غمگین و ناراحت ،و ژولیده و گرفته زیارت نما، زیرا او کشته شد در حالى که غمگین و ناراحت و ژولیده و گرفته و گرسنه و تشنه بودند». همچنین در سخنی دیگر از آن حضرت(علیه السلام) نقل شده است که: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ فِی کَرَامَهِ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ فِی شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍ ص فَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَائِراً یَنَالُ مِنَ اللَّهِ الْفَضْلَ وَ الْکَرَامَهَ (أَفْضَلَ الْکَرَامَهِ) وَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ لَا یَسْأَلُهُ عَنْ ذَنْبٍ عَمِلَهُ فِی حَیَاهِ الدُّنْیَا وَ لَوْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ جِبَالِ تِهَامَهَ وَ زَبَدِ الْبَحْرِ إِنَّ الْحُسَیْنَ ع قُتِلَ مَظْلُوماً مُضْطَهَداً نَفْسُهُ عَطْشَاناً هُوَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ»(۳۸) ؛ (کسی که اراده کرده در کرامت الهی در روز قیامت قرار گیرد و در شفاعت محمد(صل الله علیه وآله) جای داشته باشد، پس زیارت کننده ابا عبد الله الحسین(علیه السلام) باشد!، با فضیلت ترین کرامتها و بهترین ثوابها از طرف خداوند به او هدیه می شود و در زندگی دنیا، از گناه کردار او سوال نمی شود! اگر چه عدد گناهان او به تعداد ریگهای انبوه وکوههای مکه و کفهای دریا باشد. بدرستی که حسین بن علی(علیه السلام) مظلوم کشته شد، و ستم شده بر او در حالی که او و خانواده اش تشنه بودند».
در بیان امام رضا(علیه السلام)
امام رضا(علیه السلام) نیز با اشکهایی که بر قصیده «مدارس آیات» دعبل، از چشمان مبارک روان کرده؛ مهر تاییدی بر مساله عطش زده است. این هنگامی بود که دعبل در حضور امام رضا(علیه السلام) ابیاتی را زمزمه کرد، که بیت زیر در این میان بود:
أَفاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلا
وَ قَدْ ماتَ عَطْشاناً بِشَطِّ فُراتِ(۳۹)
«اى فاطمه! کاش با حسینت در کربلا بودى، که در کنار نهر فرات تشنه جان داد». در بیان امام زمان(علیه السلام)
امام زمان(ع) نیز با قلبی که مملوّ از غم و اندوه است، با ندای: «فَمَنَعُوکَ المَاءَ وَ وُرودَهُ»؛ (پس آب و ورود بر آن را از تو منع کردند)(۴۰) در عزای جدّش به سوگ نشسته است.
در بیان حضرت زینب(علیها السلام)
حضرت زینب(س) نیز ـ هنگامی که اسراء را از کنار قتلگاه عبور می دادند ـ این چنین فریاد و ناله سر داد: «بِأَبِی مَنْ نَفْسی لَهُ الْفِداءُ، بِأبِی الْمَهْمُومَ حَتّى قَضى، بِأبی الْعَطْشانَ حَتّى مَضى، بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّماءِ»؛ (پدرم فداى آن کس که جانم فداى او باد. پدرم فداى آن کس که با دل پرغصّه جان سپرد، پدرم فداى آن کس که با لب تشنه شهید شد، پدرم فداى آن کس که از محاسنش خون مى چکد).(۴۱)
در بیان حضرت عبّاس(علیه السلام)
هنگامی که عبّاس بن علی(علیه السلام) از امام حسین(علیه السلام) اجازه میدان خواست، امام(علیه السلام) به ایشان فرمود: «إِذا غَدَوْتَ إِلَى الْجِهادِ فَاطْلُبْ لِهؤُلاءِ الاْطْفالِ قَلیلا مِنَ الْماءِ»، (هم اینک که قصد رفتن به میدان داری، برای این کودکان آبی مهیّا کن). عباس(علیه السلام) که صدای ناله و العطش طفلان و کودکان حرم به گوشش رسید، بی درنگ مشک را برداشت و سوار بر اسب شد و در ضمن درگیری با سربازان دشمن خود را به شریعه رساند. «هنگامى که خواست مقدارى آب بیاشامد تشنگى امام حسین(علیه السلام) و اهل بیتش را به خاطر آورد، آب را روى آب ریخت، مشکش را پر کرد: فَلَمّا أَرادَ أَنْ یَشْرَبَ غُرْفَهً مِنَ الْماءِ ذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْنِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ فَرَضَّ الْماءَ وَمَلاَ الْقِرْبَهَ» آنگاه مشک را بر دوش راست خود انداخت و به سوی خیمه رهسپار شد …(۴۲) .
در بیان حضرت علی اکبر(علیه السلام)
حضرت علی اکبر(علیه السلام) در حالی که رجزهای حماسی می خواند به سپاه اموی حمله کرد. چون بسیاری از آنان را به هلاکت رساند، تشنگی بر آن حضرت چیره شد. نزد پدر آمد و عرض کرد: «یا أبَهْ! ألْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی، وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ أَجْهَدَنی، فَهَلْ إِلى شَرْبَه مِنْ ماء سَبِیلٌ أَتَقَوّى بِها عَلَى الاْعْداءِ»(۴۳) ؛ (پدر جان! تشنگى مرا از پاى درآورد و سنگینى سلاح ناتوانم ساخت. آیا جرعه آبى هست که بتوانم بنوشم و به جنگ ادامه دهم؟!).
آمده است که امام(علیه السلام) با شنیدن این سخن امّ کلثوم در مورد تشنگی علی اصغر(علیه السلام) طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود: «یا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ أَخی وَ أَوْلادی وَ أَنْصارِی وَ ما بَقِی غَیْرُ هذَا الطِّفْلِ، وَ هُوَ یَتَلَظّى عَطَشَاً مِنْ غَیْرِ ذَنْب اَتاهُ إِلَیْکُمْ، فَاسْقُوهُ شَرْبَهً مِنَ الْماءِ»؛ (اى مردم! شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید و کسى جز این طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مى سوزد، نمانده است، او را با جرعه آبى سیراب کنید).(۴۴)
تلاش برای رفع عطش در کربلا
برخی گفته اند که اگر در کربلا آب را بر کاروان حسینی بسته بودند؛ چرا امام حسین(علیه السلام) و یارانش اقدامی برای تهیّه آب نکردند، مگر اطفال و زنان؛ همراه کاروان نبودند؟ چرا پس از منع آب، چاهی حفر نکردند تا آب مورد نیازشان را تامین کنند؟ مگر کربلا سرزمینی جلگه ای نیست که بتوان با حفر چند متر به آب رسید؟ یا اینکه، چرا ذخیره آبی خود را تنظیم نکردند تا با بی آبی مواجه نشوند؟ چرا برای نظافت و غسل، و شستشوی لباس هایشان در شب و صبح عاشورا آب را هدر دادند؟ مگر نمی دانستند عطش در پیش است؟ یا چرا به سمت نهر آب حمله نکردند تا آب تهیّه کنند، مگر تمام شریعه توسّط دشمنان محاصره شده بود؟
تردیدی نیست که امام و یارانشان برای رفع تشنگی کاروان حسینی از هیچ تلاشی دریغ نکردند.
کندن چاه
امّا اینکه برخی می گویند: «چرا امام حسین(علیه السلام) و یارانش پس از تحریم آب، چاهی حفر نکردند تا آب مورد نیازشان را تامین کنند؟ مگر سرزمین کربلا یک سرزمین جلگه ای نیست؟ مگر در چنین سرزمینی با حفر چند متر نمی توان به آب رسید!؟ بخصوص اینکه این سرزمین در نزدیک نهری پر از آب بوده است. پس اگر تلاش می کردند با کمبود آب مواجه نمی شدند».
هر چند بنا بر آنچه از ابن اعثم و ابن شهر آشوب نقل شده است، امام حسین(علیه السلام) به سمت خیمه زنان رفت و در جهت قبله نوزده قدم برداشت. سپس شروع به کندن زمین کرد. چشمه ای ظاهر شد که آبی گوارا داشت. امام(علیه السلام)، یاران و اصحاب را امر کرد تا از این آب بنوشند و مشک ها را پر کنند.(۴۵)
ولی آن گونه که از ظاهر امر پیدا است، این امر بیشتر به معجزه و امتحانی شبیه است که هدف از آن تقویتِ باور یاران بوده است.
زیرا قبل از اینکه سخن از کندن چاه و رسیدن به آب باشد؛ سخن از جوشش چشمه ای از دل زمین است، آن هم با آبی گوارا! در همین نقل آمده است که پس از نوشیدن آب و پر کردن مشک ها این چشمه خشکیده و پنهان شد.(۴۶)

و شاید آنچه در مورد شب عاشورا نقل شده مربوط به همین چشمه آب بوده است که، امام حسین(ع) رو به یاران کرد و فرمود:
«قُومُوا فَاشْرَبُوا مِنَ الْماءِ یَکُنْ آخِرَ زادِکُمْ، وَ تَوَضَّأُوا وَاغْتَسِلُوا وَ اغْسِلُوا ثِیابَکُمْ لِتَکُونَ أَکْفانَکُمْ: (۴۷) برخیزید و آب بنوشید که این آخرین توشه شماست و وضو گرفته و غسل کنید و لباسهای خود را بشویید تا کفن های شما باشد». با دقّت در سخن امام حسین(علیه السلام) در می یابید که ایشان، یاران را به آب قابل نوشیدن امر کرده که با «الف و لام عهد» مورد اشاره امام(علیه السلام) واقع شده است(فاشربوا من الماء). و در دنباله همین عبارت، می فرماید:(یکن آخر زادکم) یعنی آبی که برای نوشیدن است آخرین جرعه های آن را بنوشید. و پس از این، امر شده که غسل کرده و لباس هایتان را بشوئید.
امّا این شبهه که کربلا سرزمینی جلگه ای می باشد و با حفر چند متر به آب می رسد نادرست است. چرا که با توجه به علم زمین شناسی همه جلگه ها سرسبز و آبخیز نیستند. بلکه برخی از جلگه ها آب و هوایی گرم و خشک دارند که به آنها دشت می گویند.(۴۸) امروزه جلگه ها و دشت های جنوب و جنوب باختری ایران در نواحی خوزستان از این قسم می باشند. ولی با وجود داشتن آب و هوایی گرم و خشک، به علت عبور رودخانه های پر آب و دایمی؛ از امکانات زیستی، کشاورزی و اقتصادی نسبتا مساعدی برخوردارند.(۴۹) بنابراین، جلگه ای بودن یک سرزمین با داشتن آب و هوایی گرم و خشک منافاتی ندارد. کربلا نیز از این قسم سرزمین ها است.
علاوه بر این، یکی از نام های سرزمین کربلا، طفّ می باشد. امام حسین(علیه السلام) در سخنی می فرمایند:«قال جدّی رسول الله: ولدی حسین یقتل بطفّ کربلا غریبا وحیدا عطشانا …»(۵۰) همچنین در احادیث دیگری(۵۱) سرزمین کربلا با نام طفّ خوانده شده است.
در کتب لغت در تبیین معنای واژه طفّ عباراتی آمده است مثل: «الشاطىء: کناره یا ساحل»(۵۲)« المَکَانُ المُرْتفِعُ : مکان بلند»(۵۳)، «طفّفت بفلانٍ موضعَ کذا، أی رفعتُهُ إلیه»؛ (… یعنی ترفیع دادم فلانی را به فلان مقام)(۵۴) . پس طفّ می تواند به معنای کناره، ساحل یا مکان مرتفع باشد. اگر به سرزمین کربلا هم «طفّ» گفته می شود، بخاطر اینست که از یک سو در کنار شریعه واقع شده و از سوی دیگر تمام سطح آن یا مواضعی از آن مرتفع می باشد، چنانکه از عبارت تاج العروس فی من جواهر القاموس این معنا به ذهن می رسد. «طَفُّ الفُراتِ: ما ارْتَفَع منه من الجانِبِ»(۵۵)
پس در صورتی که وجه تسمیّه کربلا به طفّ بخاطر ارتفاع آن از سطح آب باشد، ممکن نیست با کندن چند متر به آب رسید. علاوه بر این، خیام اهل بیت(علیهم السلام) نیز در مکانی بوده که از سطح قتلگاه مرتفع تر است. و در صورتی که وجه تسمیّه کربلا به طفّ بخاطر ساحلی بودن آن باشد، نزدیک بودن نهر علقمه که انشعاب کوچکی از فرات است تاثیر چندانی بر این وضعیّت ندارد.
نتیجه اینکه، بر فرض کندن چاه رسیدن به آب قطعی و آسان نبوده است. چنانکه یاران امام حسین(علیه السلام) خندقی را پشت خیمه ها کنده و داخل آن را پر از هیزم کردند، تا در صورت حمله دشمن ـ خندق و آتش آن، ـ مانع دشمن شود.(۵۶) امّا کسی نقل نکرده که با حفر این خندق آبی جاری شده باشد. اگر زمین کربلا، جلگه ای و آبخیز بوده است ـ آنطور که اشکال کنندگان توصیف می کنند ـ باید آب، گودی خندق را فرا می گرفت و دیگر امکان جمع هیزم و آتش افروختن نبود.
با این حال، بنا بر فرض اینکه: آنها چاهی حفر کردند و به آب هم دست یافتند، آیا آبی که تهیه کرده بودند قابل شرب بوده است؟ با توجّه به اینکه در چند کیلومتری کربلا دریاچه نمکی عظیم قرار گرفته است، بعید است آب آن چاه قابل شرب باشد. «بحیره الملح»، که در نزدیکی کربلاست سبب شده تا منابع آبی آن منطقه را شور کند و نوشیدن آب شور مفید نیست و منفعتی جز تشنگی مضاعف ندارد. لذا، اگر یاران امام حسین(علیه السلام) از طریق چاه به آب دستیافتند ـ به دلیل شور یا تلخ بودن، گل آلود بودن و یا هر دلیل دیگری ـ فقط برای مصارفی غیر از آشامیدن از آن بهره می گرفتند.
در نتیجه یکی از راه هایی که امام(علیه السلام) و یارانش برای تهیّه آب انتخاب کرده و تلاش کردند، کندن چاه بود امّا این تنها انتخاب نبود. این راه هم از سوی دشمن مورد منع واقع شد و یا شرایط آن فراهم نشد.
آب آوردن از نهر
یکی از راه های دیگری که امام(علیه السلام) و یارانش برای تهیّه آب مورد نیاز انتخاب کردند، رفتن به شریعه و پر کردن مشک ها بود. پس از تحریم آب، یک مرتبه حضرت علی اکبر(علیه السلام) با تعدادی از اصحاب به سمت شریعه حرکت کردند و آب آوردند.(۵۷) یک بار دیگر هم، حضرت ابالفضل(علیه السلام) با نافع بن هلال که سی سوار و بیست پیاده همراه ایشان بود به سمت شریعه رفتند آنها در پی نبردی با لشگریان عمرو بن حجّاج توانستند بیست مشک را پر از آب کرده به نزد امام حسین(علیه السلام) باز گردند.(۵۸)
طبری این ماجرا را اینگونه نقل می کند: چون یاران نافع نزدیک رسیدند به پیادگان گفت: «مشکها را پر کنید.» پیادگان هجوم بردند و مشکها را پر کردند. عمرو بن حجاج و یارانش پیش دویدند. عباس بن على بن ابى طالب و نافع بن هلال به آنها حمله بردند و پسشان زدند که به جاى خویش بازگشتند، آنگاه گفتند: «برویم.» اما راهشان را گرفتند. عمرو بن حجاج سوى آنها آمد و درگیرى اندکى شد، یکى از یاران عمرو بن حجاج، که از طایفه صداء بود، زخم خورد، نافع بن هلال زخمش زده بود، مى‏پنداشت چیزى نیست اما پس از آن بدتر شد و از همان زخم بمرد. گوید: یاران حسین با مشکها بیامدند و آب را پیش وى بردند: «فلما دنا منه اصحابه قال لرجاله: املئوا قربکم، فشد الرجاله فملئوا قربهم، و ثار الیهم عمرو بن الحجاج و اصحابه، فحمل علیهم العباس بن على و نافع بن هلال فکفوهم، ثم انصرفوا الى رحالهم، فقالوا: امضوا، و وقفوا دونهم، فعطف سنه ۶۱ علیهم عمرو بن الحجاج و اصحابه و اطردوا قلیلا ثم ان رجلا من صداء طعن من اصحاب عمرو بن الحجاج، طعنه نافع بن هلال، فظن انها لیست بشی‏ء، ثم انها انتقضت بعد ذلک، فمات منها، و جاء اصحاب حسین بالقرب فادخلوها علیه».(۵۹)
دعا و امداد الهی
شاید این سوال پیش آید که چرا امام حسین(علیه السلام) با توجّه به امامتشان از کرامتی برای تهیّه آب استفاده نکردند؟
پاسخ آن اینست که پیشوایان دینی مجاز نیستند که در همه جا از معجزه و کرامت بهره گیرند، مگر در مواردی خاصّ مثل مواردی که پیامبران الهی(علیهم السلام) برای اثبات حقانیّت دین و نبوّت خویش به معجزه تمسّک می جسته اند. علاوه بر این، این امور به اراده الهی تحقّق می یابد و پیشوایان الهی(علیهم السلام) اختیاری در آن ندارند.
در آیه ۱۰۹ سوره انعام خداوند به پیامبر(صل الله علیه وآله) می گوید: «قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللهِ» بگو: معجزات فقط به اراده خداست (و در اختیار من نیست). با این وجود روشن می شود که چرا امام حسین(علیه السلام) از راه معجزه به دنبال تهیه آب نبودند.
باید توجّه داشت که: در کربلا با شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانشان، امّت اسلامی بیدار می شدند. اتفاقا مساله عطش خود در جهت نشان دادن چهره خبیث دشمنان و بیداری مردم نقش زیادی دارد که راه مبارزه با ظلم را هموارتر می کند. دغدغه شهدای کربلا نیز با توجّه به اینکه امام حسین(علیه السلام) جایگاه بهشتیشان را برایشان نمایان کرده بود، چیزی جز مبارزه با ظلم نبود. چرا که امام حسین(علیه السلام) به آنها وعده شهادت داده بود و برایشان تفاوتی نداشت که لب تشنه به مقام شهادت برسند یا سیراب.
نتیجه
آری، مساله عطش در کربلا و تحریم آب واقعیّتی تلخ است که پرده از چهره منحوس دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) برداشته است. امام حسین(علیه السلام) و یارانش، در برخورد با این مساله از هیچ کوششی فروگذار نکردند، امّا در نهایت با لب تشنه به شهادت رسیدند. با این حال عطش برای ما مساله ایست غم انگیز، امّا برای شهدای کربلا مساله مهمّ در آن زمان، مبارزه با ظلم و ستم بوده است که با لب عطشان هم محقّق می شد.
بُد تشــــــنه عدالت و آزادى بشــر آن العطش که از دل پر سوز مى کشید(۶۰)

منبع : https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=1&catid=25435&pageindex=0&mid=254162

نویسنده : حجت الاسلام حسین الادری

۱٫ تفسیر الصافى فیض کاشانى ملا محسن تحقیق حسین اعلمى انتشارات الصدر تهران  چاپ دوم ۱۴۱۵ ق.
۲٫ ناسخ التواریخ زندگانى پیامبر محمد تقى لسان الملک سپهر اساطیر تهران‏ چاپ اول‏ ۱۳۸۰ ش‏.
۳٫ تاریخ الامم و الملوک تاریخ طبری ابو جعفر محمد بن جریر الطبری تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم  دار التراث بیروت طبعه الثانیه ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۴٫ کتاب جمل من انساب الاشراف احمد بن یحیى بن جابر البلاذرى تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى بیروت دار الفکر ط الاولى ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۵٫ کتاب الفتوح ابو محمد احمد بن اعثم الکوفى تحقیق على شیرى بیروت دارالاضواء ط الاولى ۱۴۱۱ق /۱۹۹۱م.
۶٫ تاریخ المدینه المنوره  ابو زید عمر بن شبه النمیری البصری  دار الفکر قم  ۱۴۱۰ ق - ۱۳۸۶ ش.
۷٫ البدایه و النهایه ابو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى بیروت دار الفکر ق۱۴۰۷/ ۱۹۸۶م.
۸٫ الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره شیخ مفید کنگره شیخ مفید قم چاپ اول‏‏ ۱۴۱۳ ق.
۹٫ الکامل فی التاریخ  عز الدین ابو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الاثیر دار صادر بیروت ۱۳۸۵ق /۱۹۶۵م.
۱۰٫ شرح نهج البلاغه  ابن ابی الحدید عبد الحمید بن هبه الله‏ محقق / مصحح ابراهیم محمد ابوالفضل‏ مکتبه ایه الله المرعشی النجفی‏ قم‏ چاپ اول ۱۴۰۴ ق‏.
۱۱٫ شرح الاخبار فی فضایل الایمه الاطهار علیهم السلام‏ ابن حیون نعمان بن محمد محقق / مصحح حسینى جلالى محمد حسین‏ جامعه مدرسین‏ قم‏ چاپ اول‏ ۱۴۰۹ ق‏.
۱۲٫ دایره المعارف تشیع احمد صدرحاج سیدجوادی کامران فانی و بهاء الدین خرمشاهی تهران شهید سعید محبی ۱۳۸۶ش.
۱۳٫ منتهى الامال فى تواریخ النبى و الال علیهم السلام حاج شیخ عباس قمى‏ جامعه مدرسین قم‏ چاپ پنجم‏ ۱۴۲۲ ق.
۱۴٫ الارشاد فی معرفه حجج الله على العباد مفید محمد بن محمد محقق / مصحح موسسه ال البیت علیهم السلام‏ کنگره شیخ مفید قم‏ چاپ اول ‏۱۴۱۳ ق‏.
۱۵٫ بحار الانوار مجلسى محمد باقر بن محمد تقى‏ محقق / مصحح جمعى از محققان‏  دار احیاء التراث العربی‏ بیروت‏ چاپ دوم ۱۴۰۳ ق‏.
۱۶٫ مقاتل الطالبیین ابو الفرج على بن الحسین الاصفهانى  تحقیق سید احمد صقر بیروت دار المعرفه بى تا .
۱۷٫ مقتل الحسین علیه السلام ‏عبد الرزاق مقرم‏ موسسه الخرسان للمطبوعات ‏بیروت‏ ۱۴۲۶ ق- ۲۰۰۷ م‏.
۱۸٫ دلایل الامامه محمد بن جریر بن رستم طبرى‏ بعثت‏ قم‏ چاپ اول‏ ۱۴۱۳ ق‏.
۱۹٫ نوادر المعجزات فی مناقب الایمه الهداه علیهم السلام‏ محمد بن جریر بن رستم طبرى‏ دلیل ما قم چاپ اول‏‏۱۴۲۷ ق‏.
۲۰٫ فضایل امیر المومنین ع ‏ابن عقده کوفى‏ دلیل ما قم‏ چاپ اول‏ ۱۴۲۴ ق‏.
۲۱٫ ریاض الابرار فی مناقب الایمه الاطهار سید نعمت الله جزایرى‏ موسسه التاریخ العربى‏ بیروت چاپ اول‏‏۱۴۲۷ ق- ۲۰۰۶ م‏.
۲۲٫ المنتخب فی جمع المراثی والخطب الشیخ فخر الدین الطریحی النجفی المکتبه الحیدریه الطبعه  الاولى  ۱۴۲۶ ق ۱۳۸۴ش.
۲۳٫ مدینه معاجز الایمه الاثنی عشر و دلایل الحجج على البشر سید هاشم بحرانى‏ موسسه المعارف الاسلامیه قم‏  چاپ اول‏ ۱۴۱۳ ق‏.
۲۴٫ نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم و یلیه نفثه المصدور فیما یتجدد به حزن العاشور شیخ عباس قمى‏ المکتبه الحیدریه نجف‏ چاپ اول‏ ۱۴۲۱ ق‏.
۲۵٫ اللهوف على قتلى الطفوف‏ سید ابن طاوس  مترجم سید ابوالحسن میر ابوطالبى‏ دلیل ما قم‏ چاپ اول‏ ۱۳۸۰ ش‏.
۲۶٫ حیاه الامام زین العابدین علیه السلام‏ باقر شریف قرشى‏ دار الاضواء بیروت‏ چاپ اول‏ ۱۴۰۹ ق‏.
۲۷٫ الامام السجاد جهاد و امجاد حسین الحاج حسن‏ دار المرتضى‏ بیروت‏ بی تا.
۲۸٫ کامل الزیارات‏ ابن قولویه جعفر بن محمد محقق / مصحح امینى عبد الحسین‏ دار المرتضویه نجف اشرف‏ چاپ اول ۱۳۵۶ ش‏.
۲۹٫ مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل‏ نورى حسین بن محمد تقى‏ محقق / مصحح موسسه ال البیت علیهم السلام‏ موسسه ال البیت علیهم السلام‏ قم‏ چاپ اول ‏۱۴۰۸ ق‏.
۳۰٫ اللهوف على قتلى الطفوف‏ سید ابن طاوس‏ جهان‏ تهران‏ چاپ اول‏ ۱۳۴۸ ش.
۳۱٫ ینابیع الموده لذو القربى‏ سلیمان بن ابراهیم قندوزى‏ اسوه‏ قم‏ چاپ دوم‏ ۱۴۲۲ ق‏.
۳۲٫ مناقب ال ابی طالب علیهم السلام ابن شهر اشوب مازندرانى محمد بن على‏ علامه‏ قم‏ چاپ اول‏ ۱۳۷۹ ق‏.
۳۳٫ مقتل الحسین علیه السلام موفق بن احمد خوارزمى‏ انوار الهدى‏ قم چاپ دوم‏‏ ۱۴۲۳ ق‏ ج.
۳۴٫ عاشورا ریشه‏ها انگیزه‏ها رویدادها پیامدها ناصر مکارم شیرازى تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء مولف‏ قم‏ چاپ اول‏.
۳۵٫ وقعه الطف‏ ابو مخنف کوفى لوط بن یحیى‏ محقق / مصحح یوسفى غروى محمد هادى‏ جامعه مدرسین‏ قم‏ چاپ سوم‏ ۱۴۱۷ ق.
۳۶٫ عوالم العلوم و المعارف والاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال مستدرک سیده النساء الى الامام الجواد بحرانى اصفهانى عبد الله بن نور الله محقق / مصحح موحد ابطحى اصفهانى محمد باقر موسسه الامام المهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف‏ قم چاپ اول‏‏ ۱۴۱۳ ق.
۳۷٫ تهذیب اللغه ازهرى محمد بن احمد دار احیاء التراث العربی‏ بیروت‏ چاپ اول بی تا.
۳۸٫ المحیط فی اللغه صاحب بن عباد اسماعیل بن عباد محقق / مصحح ال یاسین محمد حسن‏ عالم الکتاب‏ بیروت‏ چاپ اول ‏۱۴۱۴ ق‏.
۳۹٫ تاج العروس من جواهر القاموس‏ حسینی زبیدی محمد مرتضى‏ محقق / مصحح على هلالى و سیرى على‏ دارالفکر بیروت‏ چاپ اول‏ ۱۴۱۴ ق.
۴۰٫ معجم المقاییس اللغه ابن فارس احمد بن فارس‏ محقق / مصحح هارون عبد السلام محمد مکتب الاعلام الاسلامی ‏قم‏ چاپ اول ‏۱۴۰۴ ق‏.
۴۱٫ الامالی ابن بابویه محمد بن على‏کتابچى‏ تهران چاپ ششم ‏‏۱۳۷۶ ش‏.

پی نوشت:(۱) . تفسیر الصافى، فیض کاشانى ملا محسن، تحقیق: حسین اعلمى، ج‏۲، ص۲۷۴، [سوره الأنفال(۸): آیه ۱۴](۲) . ناسخ التواریخ زندگانى پیامبر، محمد تقى لسان الملک سپهر، ج‏۳، ص۱۲۰۰، [تعبیه زهر در غذاى رسول خداى‏](۳) . الإمامه و السیاسه المعروف بتاریخ الخلفاء، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه الدینوری، تحقیق علی شیری، ج‏۱، ص۵۷، مخاطبه عثمان من أعلى القصر طلحه و أهل الکوفه و غیرهم ؛ الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، شیخ مفید، ص۱۴۱، فصل فی أسباب الخروج على عثمان ؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، ج‏۴، ص۳۸۵، ذکر الخبر عن قتل عثمان رضى الله عنه؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى؛ ج‏۵، ص۵۵۸، مسیر أهل الأمصار إلى عثمان و اجتماعهم الیه مع من اجتمع من أهل المدینه: ؛ کتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، تحقیق على شیرى، ج‏۲، ص۴۰۷، ذکر وصول بعض المصریین إلى المدینه و شکایتهم ضد عاملهم؛ الکامل،ج‏۳، ص۱۶۶، ذکر مسیر من سار إلى حصر عثمان .(۴) . الإمامه و السیاسه المعروف بتاریخ الخلفاء، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه الدینوری، تحقیق علی شیری، ج‏۱، ص۱۰۳، نعی عثمان بن عفان إلى معاویه .(۵) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، ج‏۴، ص۳۸۵، ذکر الخبر عن قتل عثمان رضى الله عنه .(۶) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، ج‏۴، ص۳۸۵، ذکر الخبر عن قتل عثمان رضى الله عنه ؛ تاریخ المدینه المنوره ، أبو زید عمر بن شبه النمیری البصری، ج ۴، ص ۱۲۰۲; کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، ج‏۵، ص۵۶۱، مسیر أهل الأمصار إلى عثمان و اجتماعهم الیه مع من اجتمع من أهل المدینه.(۷). تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، ج‏۴، ص۳۸۵، ذکر الخبر عن قتل عثمان رضى الله عنه .(۸) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج‏۴، ص۳۸۵، ذکر الخبر عن قتل عثمان رضى الله عنه؛ الکامل فی التاریخ ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر ، ج‏۳، ص۱۶۶، ذکر مسیر من سار إلى حصر عثمان ؛البدایه و النهایه، أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى، ج‏۷، ص۱۸۷، صفه قتله رضى الله عنه .(۹) . شرح نهج البلاغه ، ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله‏، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، ج‏۳، ص۲۵، ذکر المطاعن التی طعن بها على عثمان و الرد علیها .(۱۰) . شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار علیهم السلام‏، ابن حیون، نعمان بن محمد، محقق / مصحح: حسینى جلالى، محمد حسین‏، ج‏۲، ص۷۸، [الحجه على من حارب علیا] .(۱۱) . البدایه و النهایه، أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى، ج‏۷، ص۱۸۷، صفه قتله رضى الله عنه .(۱۲) . شرح نهج البلاغه ، ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله‏، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، ج‏۴، ص۶۷، [فصل فی ذکر الأحادیث الموضوعه فی ذم‏] علی .(۱۳) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، ج‏۵، ص۴۰۱، مقتل الحسین رضوان الله علیه، .(۱۴) . دایره المعارف تشیع، احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی و بهاء الدین خرمشاهی، تهران، شهید سعید محبی، ج۱۲، ص۱۸ . و سالوه ان ینزلوا بنینوی و الغاضریه فابی ذلک علیهم. کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، ج‏۳، ص۱۷۶، خروج الحسین بن علی(علیهما السلام) من مکه إلى الکوفه .(۱۵) . کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، ج‏۳، ص۱۷۶، خروج الحسین بن علی(علیهما السلام) من مکه إلى الکوفه .(۱۶) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج‏۵، ص ۴۱۲، مقتل الحسین رضوان الله علیه؛ منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل علیهم السلام، حاج شیخ عباس قمى‏، ج‏۱، ص۶۲۰، الفصل الاول فی بیان نزوله علیه السلام بکربلاء و الوقائع التی وقعت الى الیوم التاسع .(۱۷) . کتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، تحقیق على شیرى، ج‏۵، ص۹۱، ذکر اجتماع العسکر إلى حرب الحسین ابن علی رضی الله عنه .(۱۸) . منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل علیهم السلام، حاج شیخ عباس قمى‏، ج‏۱، ص۶۲۰، الفصل الاول فی بیان نزوله علیه السلام بکربلاء و الوقائع التی وقعت الى الیوم التاسع ؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج‏۵، ص ۴۱۲، مقتل الحسین رضوان الله علیه؛(۱۹) . کتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، تحقیق على شیرى، ج‏۵، ص۹۱، ذکر اجتماع العسکر إلى حرب الحسین ابن علی رضی الله عنه .(۲۰) . الکامل فی التاریخ ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر، ج‏۴، ص۵۳، ذکر مقتل الحسین، رضی الله عنه ؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم،ج‏۵، ص۴۱۲، مقتل الحسین رضوان الله علیه ؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، ج‏۳، ص۱۸۱، خروج الحسین بن علی(علیهما السلام) من مکه إلى الکوفه ؛ مقاتل الطالبیین، ابو الفرج على بن الحسین الأصفهانى ، تحقیق سید احمد صقر، ص۱۱۷، و القاسم بن الحسن بن علی بن أبی طالب ؛ الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، ج‏۲، ص۸۷، ما جرى بین الإمام الحسین ع و الحر الریاحی ؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج‏۴۴، ص۳۸۹، باب ۳۷ ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه و لعنه الله على ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و المؤازرین علیه .(۲۱) . الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، ج‏۲، ص۸۷، ما جرى بین الإمام الحسین ع و الحر الریاحی(۲۲) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج‏۴۴، ص۳۱۷، باب ۳۷ ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه و لعنه الله على ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و المؤازرین علیه .(۲۳) . مقاتل الطالبیین، ابو الفرج على بن الحسین الأصفهانى ، تحقیق سید احمد صقر،ص۱۱۷، و القاسم بن الحسن بن علی بن أبی طالب؛ به نقل از: بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج‏۴۵، ص۵۱، بقیه الباب ۳۷ سائر ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه .(۲۴) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، دار ج‏۵، ص۴۲۸، مقتل الحسین رضوان الله علیه .(۲۵) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، دار ج‏۵، ص۴۲۸، مقتل الحسین رضوان الله علیه؛ الکامل فی التاریخ ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر، ج‏۴، ۶۵، ذکر مقتل الحسین، رضی الله عنه؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، ج‏۳، ص۱۸۹، مقتل الحسین بن علی علیهما السلام ؛ کتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، تحقیق على شیرى، ج‏۵، ص۱۰۰، ذکر اجتماع العسکر إلى حرب الحسین ابن علی رضی الله عنه؛ الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، ج‏۲، ص۱۰۱، واقعه کربلاء و بطوله الإمام الحسین و أصحابه و استشهادهم و ما جرى علیهم بعده .(۲۶) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج‏۴۴، ص۳۱۸، باب ۳۷ ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه و لعنه الله على ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و المؤازرین علیه .(۲۷) . مقتل الحسین علیه السلام، ‏عبد الرزاق مقرّم‏، ج‏۱، ص۳۴۷، الفصل الحادى عشر فی خروجه من مکه الى العراق و ما جرى علیه فی طریقه و نزوله بالطف من کربلاء و مقتله علیه السلام.(۲۸) . دلائل الإمامه، محمد بن جریر بن رستم طبرى‏، ص۱۰۲، خبر لیله الزفاف ؛ نوادر المعجزات فی مناقب الأئمه الهداه علیهم السلام‏، محمد بن جریر بن رستم طبرى‏، ص۲۱۹، خبر لیله الزفاف؛ فضائل أمیر المؤمنین( ع)، ‏ابن عقده کوفى‏، ص۱۰۸، الفصل السادس عشر زواجه علیه السلام بفاطمه بنت رسول الله صلى الله علیه و آله؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار، سید نعمت الله جزائرى ، ج‏۱، ص۱۷۴، تفسیر(فتلقى آدم من ربه کلمات).(۲۹) . المُنتخب فی جمع المراثی والخطب، الشّیخ فخر الدّین الطریحی النّجفی، ص ۱۸۷و۱۸۸٫(۳۰) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۴، ص۲۶۶، باب ۳۱ ما أخبر به الرسول و أمیر المؤمنین و الحسین صلوات الله علیهم بشهادته صلوات الله علیه ؛ مدینه معاجز الأئمه الاثنی عشر و دلائل الحجج على البشر، سید هاشم بحرانى‏، ج‏۳، ص۱۴۰، الثامن عشر و خمسمائه إخباره - علیه السلام - بأن الحسین - علیه السلام - یقتل عطشانا .(۳۱) . مدینه معاجز الأئمه الاثنی عشر و دلائل الحجج على البشر، سید هاشم بحرانى‏، ج‏۴، ص۲۱۶، الخامس و الثمانون و مائه إخباره - علیه السلام - بأن اصحابه یقتلون فی غد و ابن اخیه القاسم و ابنه عبد الله، حدیث ۲۹۵٫ همچنین رجوع کنید به : نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم و یلیه نفثه المصدور فیما یتجدد به حزن العاشور، شیخ عباس قمى‏، ص۲۰۸، فصل(فی ذکر وقائع لیله عاشوراء) .(۳۲) . به نقل از: لهوف ، سید ابن طاوس ، مترجم: سید ابوالحسن میر ابوطالبى‏، ص۱۵۰، شهادت على اصغر علیه السلام ؛ شجره طوبى، الشیخ محمد مهدی الحائری، ج۲، ص۴۰۳٫(۳۳) . حیاه الإمام زین العابدین علیه السلام‏، باقر شریف قرشى‏، دار الأضواء، ج‏۱، ص۱۶۶، مواراته للجثث الطاهره؛ مقتل الحسین علیه السلام، ‏عبد الرزاق مقرّم‏، ص۳۳۷، الدفن ... .(۳۴) .الإمام السجاد جهاد و أمجاد، حسین الحاج حسن‏، ص۱۷۴، خطبته فی المدینه.(۳۵) . کامل الزیارات‏، ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینى، عبد الحسین‏، ص۱۶۸، الباب التاسع و الستون أن زیاره الحسین‏ع ینفس بها الکرب و تقضى بها الحوائج ؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسین بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، ج‏۱۰، ص۲۳۹، ۲۶ باب تأکد استحباب زیاره الحسین بن علی ع و وجوبها کفایه .(۳۶) . اللهوف على قتلى الطفوف‏، سید ابن طاوس‏، ص۲۰۹، المسلک الثالث فی الأمور المتأخره عن قتله صلوات الله علیه.(۳۷) . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسین بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏،ج‏۱۰، ص۳۴۹، ۶۰ باب أنه یستحب لمن أراد زیاره الحسین ع أن یصوم ثلاثا آخرها الجمعه ثم یغتسل لیلتها و یخرج على غسل تارکا للدهن و الطیب و الزاد الطیب ملازما للحزن و الشعث و الجوع و العطش؛ کامل الزیارات‏، ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینى، عبد الحسین ص۱۳۱، الباب الثامن و الأربعون کیف یحب أن یکون زائر الحسین بن علی .(۳۸) . کامل الزیارات‏، ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینى، عبد الحسین ص۱۵۳، الباب الثانی و الستون أن زیاره الحسین‏ع تحط الذنوب ؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۹۸، ص۲۷، باب ۴ أن زیارته صلوات الله علیه یوجب غفران الذنوب و دخول الجنه و العتق من النار و حط السیئات و رفع الدرجات و إجابه الدعوات .(۳۹) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۵، ص۲۵۷، باب ۴۴ ما قیل من المراثی فیه صلوات الله علیه .(۴۰) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۹۸، ص۳۲۱، باب ۲۴ کیفیه زیارته صلوات الله علیه یوم عاشوراء .(۴۱) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۵، ص۵۹، بقیه الباب ۳۷ سائر ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه؛ اللهوف على قتلى الطفوف‏، سید ابن طاوس‏، ص۱۳۴، المسلک الثانی فی وصف حال القتال و ما یقرب من تلک الحال.(۴۲) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۵، ص۴۱، بقیه الباب ۳۷ سائر ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه .(۴۳) . کتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، تحقیق على شیرى ج‏۵، ص۱۱۵، و هذه تسمیه من قتل بین یدی الحسین من ولده و إخوانه و بنی عمه رضی الله عنهم؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۵، ص۴۳، بقیه الباب ۳۷ سائر ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه.(۴۴) . ینابیع الموده لذو القربى‏، سلیمان بن ابراهیم قندوزى‏، ج‏۳، ص۷۹، [مقتل عبد الله الرضیع علیه السلام‏] .(۴۵) . مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، ج‏۴، ص۵۰، فصل فی معجزاته ؛ مدینه معاجز الأئمه الاثنی عشر و دلائل الحجج على البشر، سید هاشم بحرانى‏، ج‏۳، ص۴۹۴، الثامن و الأربعون علمه - علیه السلام - بموضع الماء .(۴۶). الفتوح، الکوفى، أبو محمد أحمد بن اعثم، تحقیق: شیرى، على، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۱قمری / ۱۹۹۱ میلادی، الطبعه: الأولى، ج ۵، ص ۸۹ به بعد؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، ۱۴۰۳ قمری‏، چاپ: دوم، ‏، ج ۴۴، ص ۳۸۷٫(۴۷) . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۴، ص۳۱۷، باب ۳۷ ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه و لعنه الله على ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و المؤازرین علیه .(۴۸) . ویکی پدیا، واژه جلگه.(۴۹) . ژئوتوریسم خوزستان، مریم السادات میرکاظمیان، ص۸٫(۵۰) . عاشورا ریشه‏ها، انگیزه‏ها، رویدادها، پیامدها، ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، ص۳۹۵، ۶۳ - هرگز دست از دامنت بر نمى‏داریم!؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۴، ص۲۴۵، باب ۳۰ إخبار الله تعالى أنبیاءه و نبینا ص بشهادته؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال( مستدرک سیده النساء إلى الإمام الجواد، بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، محقق / مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ج‏۱۷، ص۱۰۴، الأخبار: الکتاب .(۵۱) . ابن عباس می گوید:«ما کنّا نشکّ اهل البیت و هم متوافرون انّ الحسین بن علی(ع) یقتل بالطفّ: ما اهل بیت همگی تردیدی نداشتیم که امام حسین(ع) در سرزمین طفّ به شهادت خواهد رسید»( مقتل الحسین علیه السلام، موفق بن احمد خوارزمى‏، ج‏۱، ص۲۳۳ الفصل الثامن فی اخبار رسول الله صلى الله علیه و آله عن الحسین و أحواله.(۵۲) . تهذیب اللغه، ازهرى، محمد بن احمد، ج‏۱۳، ص۲۰۶، طف ... .(۵۳) . المحیط فی اللغه، صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، محقق / مصحح: آل یاسین، محمد حسن‏، ج‏۹، ص۱۳۶، طف: ... .(۵۴) . معجم المقاییس اللغه، ابن فارس، أحمد بن فارس‏، محقق / مصحح: هارون، عبد السلام محمد، مکتب ج‏۳، ص۴۰۵، طف ... .(۵۵) . تاج العروس من جواهر القاموس‏، حسینی زبیدی، محمد مرتضى‏، محقق / مصحح: على، هلالى و سیرى، على‏، ج‏۱۲، ص۳۵۵، [طفف‏]: ... .(۵۶) . الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على‏،ص۱۵۶، المجلس الثلاثون؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۴، ص۳۱۶، باب ۳۷ ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه و لعنه الله على ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و المؤازرین علیه .(۵۷) . الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على‏،ص۱۵۶، المجلس الثلاثون؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏۴۴، ص۳۱۶، باب ۳۷ ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه و لعنه الله على ظالمیه و قاتلیه و الراضین بقتله و المؤازرین علیه .(۵۸) . وقعه الطفّ‏، ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى‏، محقق / مصحح: یوسفى غروى، محمد هادى‏، ص۱۹۱، [منع الامام و اصحابه عن الماء] .(۵۹) . تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، ج‏۵، ص۴۱۲، مقتل الحسین رضوان الله علیه .(۶۰) . نقل از: عاشورا ریشه‏ها، انگیزه‏ها، رویدادها، پیامدها، ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، ص۷۰۰، حماسه آفرین ... .

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*