تشویق بر دعا در آیات و روایات
آیات
– قال : قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ . (۱)
یعنى: اى پیامبر! بگو اگر دعایتان نبود، پروردگار من به شما اهمیتى نمى داد.
– وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِین.(۲)
یعنى: پروردگارتان مى گوید: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم. مسلما آنانى که از پرستش و عبادت من سرکشى مى کنند، بزودى با خوارى به جهنم در مى آیند.
در این آیه شریفه، خداوند متعال دعا را عبادت خوانده (یعنى اگر کسى با خدایش سخن بگوید، عبادت کرده) و سرکشان از عبادت را به منزله کافر قرار داده است.
– وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً.(۳)
یعنى: خداى را از روى بیم و امید، بخوانید.
– وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ.(۴)
یعنى: هرگاه بندگانم درباره من از تو سوال کردند (بگو که) من نزدیک و به نداى کسى که مرا بخواند، پاسخ مى دهم، پس اینان باید مرا بخوانند و به من ایمان بیاورند تا ارشاد گردند.
حال که کلام به این آیه شریفه از قران کریم رسید، خوب است نکاتى درباره آن متذکر شویم:
اول – جمله: هرگاه بندگانم از تو درباره من سوال کردند، کنایه است به اینکه خوب است بندگان من، از من سوال کنند.
دوم – خداوند متعال در پاسخ نفرمود : بگو من نزدیکم ( به مناسبت اینکه اول آیه خطاب به پیامبر است) بلکه جهت تسریع در پاسخ بندگان، کلمه بگو را حذف کرده مستقیما فرمود: من نزدیکم .
سوم – بر سر جواب، حرف فاء در آورد که دلالت بر عدم فاصله دارد.
چهارم – پروردگار سبحان خودش مستقیما پاسخ داد و این نشانه منزلت و شرف دعا نزد ذات اقدس الله است. در همین باره امام باقر – علیه السلام – مى فرماید :
وَ لَا تَمَلَّ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِنَ اللَّهِ بِمَکَانٍ ًٌٍ.
یعنى: از دعا خسته مشو، چون نزد خدا ارزش دارد.
و در پاسخ برید بن معاویه که از آن حضرت پرسیده بود ایا دعاى بیشتر بهتر است یا قرائت قران بیشتر؟ فرمود:
۱۴ – کَثْرَهُ الدُّعَاءِ أَفْضَلُ ثُمَّ قَرَأَ قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ.
یعنى: دعاى بیشتر بهتر است؛ چون خداوند فرمود: اى پیامبر – صلى الله علیه وآله – بگو اگر دعایتان نبود، پروردگار من به شما اهمیتى نمى داد.
پنجم – این آیه کریمه دلالت دارد بر اینکه ذات اقدس الهى، مکان ندارد، چون اگر مکان مى داشت به هر مناجات کننده اى نزدیک نبود، (یعنى اگر به فردى در شرق عالم نزدیک بود، مى بایست از فردى که در غرب است دور بوده باشد، چون خاصیت موجودات مکان دار این است و حال آنکه او به هر دو نزدیک است، پس مکان ندارد).
ششم – پروردگار متعال در این آیه با جمله (فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی) امر به دعا کردن بندگان نموده است.
هفتم – امام صادق – علیه السلام – در تفسیر جمله « وَ لْیُـؤْمِنُوا بِی» فرمود:
۱۵ –وَلْیَتَحَقَّقُوا أَنِّیقَادِرٌعَلَى إِعْطَائِهِمْ مَاسَأَلُوهُ فَأَمَرَهُمْ بِاعْتِقَادِهِمْ قُدْرَتَهُ عَلَى إِجَابَتِهِمْ. یعنى: بندگان من بدانند که من قدرت بخشش درخواستهاى ایشان را دارم.
این فرمان حق، دو فایده دارد:
فایده اول: به بندگان اعلام مى دارد که او قادر است.
فایده دوم: بندگان را در رسیدن به حاجات و درخواستهایشان امیدوار مى کند؛ چون انسان اگر بداند طرف معامله اش قدرت بر تسلیم و تحویل آنچه بر عهده اوست را دارد، در او میل و رغبت ایجاد مى شود که دست به آن معامله بزند، همچنانکه اگر بداند طرف معامله اش این قدرت را ندارد اقدام نخواهد کرد، به همین خاطر مى بینید که مردم از معامله با افراد ورشکسته پرهیز مى کنند.
هشتم:باذکرجمله یرشدون گویابه بندگان بشارت مى دهدکه دعایتان اجابت شد،چون رشاد به راه هدایتى گویندکه به مطلوب ومقصود می رسد.
در این مورد امام صادق – علیه السلام – مى فرماید:
۱۶ – مَنْ تَمَنَّى شَیْئاً وَ هُوَ لِلَّهِ رِضًى لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُعْطَاهُ.
یعنى:اگر کسى از خداوند متعال چیزى بخواهد که مورد رضاى حق هم باشد، تا از دنیا نرفته، آن را دریافت مى کند.
این حدیث از پیامبر اکرم – صلى الله علیه و آله و سلم – نیز روایت شده است.
آن حضرت در جاى دیگر مى فرماید:
۱۷ – إِذَا دَعَوْتَ فَظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ.
یعنى: هرگاه دعا کردى، گمانت این باشد که حاجتت نزد در آماده و حاضر است.
————————————————-
۱- سوره فرقان، ایه ۷۷٫
۲- سوره مومن، آیه ۶۰٫
۳- سوره اعراف، آیه ۵۶٫
۴- سوره بقره، آیه ۱۸۶٫
اسرار محرومیت از اجابت دعا
حتماخواهید گفت:ما بسیارى از مردم را مى بینیم که دعا مى کنند ولى اجابت نمى شود و این در ظاهر، با آیه شریفه مورد بحث (۱) منافات دارد.
در پاسخ باید گفت: اجابت نشدن دعا، حتما به خاطر کوتاهى و اخلال در شرایط دعاست و آن هم دو صورت دارد:
اول اینکه: آداب آن را مراعات نکرده است؛ چون دعا دستوراتى دارد که ان شاء الله تعالى در ابواب بعدى خواهد آمد.
رَوَى عُثْمَانُ بْنُ عِیسَى عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ آیَتَیْنِ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَطْلُبُهُمَا وَ لَا أَجِدُهُمَا قَالَع مَا[وَ مَا]هُمَاقُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَنَدْعُوهُ فَلَا [وَلَا] نَرَى إِجَابَهً قَالَع أَفَتَرَى اللَّهَ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا- قَالَ فَلِمَ [فَمِمَ] ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی. فَقَالَ ع وَ لَکِنِّی [لَکِنِّی] أُخْبِرُکَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَهُ الدُّعَاءِ قَالَ ع تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ ص ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ [تَسْتَغْفِرُ] مِنْهَا فَهَذِهِ [فَهَذَا] جِهَهُ الدُّعَاءِ. ثُمَّ قَالَ ع وَ مَا الْآیَهُ الْأُخْرَى قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ وَ إِنِّی لَأُنْفِقُ وَ لَا أَدْرِی خَلَفاً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَلِمَ [فَمِمَ] ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ ع لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمُ اکْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی حَقِّهِ [حِلِّهِ] لَمْ یُنْفِقْ رَجُلٌ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَیْهِ.
عثمان بن سعید مى گوید : فردى به من گفت که من به خدمت امام صادق – علیه السلام – شرفیاب شده، عرض کردم: دو آیه در قرآن کریم هست که هنوز آن دو را درست درک نکرده ام.
فرمود : آن دو آیه کدامند؟
گفتم : یکى آیه شریفه : « ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ » است که دعا مى کنیم ولى اجابتى نمى بینیم.
فرمود : ایا خداوند متعال خلف وعده مى کند ؟
گفتم : خیر .
فرمود: پس چرا اجابت نمى شود؟
گفتم: نمى دانم.
فرمود: اما من تو را با خبر مى کنم:
۱۸ – مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَهُ الدُّعَاءِ قَالَ ع تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ ص ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا فَهَذِهِ جِهَهُ الدُّعَاءِ . یعنى: کسى که او امر الهى را اطاعت نماید و سپس از راهش دعا کند، مستجابت مى شود. گفتم: راه دعا کدام است؟
فرمود: ابتدا خداوند متعال را حمد مى کنى، بعد نعمتهایش را به یاد مى آورى، سپس آنها را شکر مى گزارى، بعد بر پیامبر و آلش – علیهم السلام – صلوات مى فرستى، آنگاه گناهان خود را یاد آورده و بدان اقرار مى کنى، پس از آن، از گناهانت استغفار مى نمائى، این طریق دعاست.
آنگاه فرمود: آیه بعدى چیست؟
گفتم: آیه: وَما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.(۲)
فرمود: آیا خداوند متعال خلف وعده مى کند؟
گفتم: خیر.
فرمود: پس چرا عوض نمى دهد؟
گفتم: نمى دانم.
فرمود : لَوْأَنَّ أَحَدَکُمُ اکْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی حَقِّهِ [حِلِّهِ] لَمْ یُنْفِقْ رَجُلٌ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَیْهِ.
یعنى: اگر کسى مالى را از راه حلال به دست بیاورد و در موردى که سزاوار است، انفاق کند، حتما عوضش را خواهد دید، حتى اگر یک در هم ببخشد.
دوم اینکه : چیزى را طلب کرده که به صلاح او نیست یا مفسده اى براى خودش با دیگران در بردارد؛ چون محال است کسى چیزى از خدا بخواهد و مطابق حکمت هم باشد، ولى ذات اقدس الهى آن را اجابت نکند. بنابر این، شایسته است که دعا کننده به هنگام دعا این شرط را (۳) بر زبان بیاورد و اگر این کار را نکرد، لا اقل مقصود قلبى اش این باشد که خدایا این حاجت را اگر خیر و مصلحت باشد، عطا کن، بنابر این، اگر در واقع چنین باشد، حتما پروردگار متعال آن را اجابت مى کند و اگر مصلحت در تاخیر باشد، آن را به تاخیر مى اندازد؛ چون خودش مى فرماید:
وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ- لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ.(۴)
یعنى: اگر همان مقدار که مردم در طلب خیر عجله به خرج مى دهند، خداوند سبحان نیز در شر، عجله نشان مى داد، مرگ آنان فرا مى رسید.
در دعاى ائمه – علیهم السلام – مى خوانیم:
۱۹ – یَا مَنْ لَا یُغَیِّرُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ.
یعنى: اى کسى که وسیله ها (مانند دعا) موجب تغییر حکمتش نمى شوند.
بنابر این، چون علم غیب بر بندگان پوشیده است، چه بسا شخصى از روى غلبه قواى شهوانى بر عقلش، چیزى را از خدا طلب کند یا خیالاتش باعث شود که کار فاسدى را نیک ببیند و آن را درخواست کرده و حتى اصرار و پافشارى نیز بکند.(۵)
در این صورت، اگر خداوند منان، پاسخ مثبت به او بدهد و خواهشش را بر آورده سازد، موجب هلاکت او خواهد شد.
این مسئله بسیار واضح و روشن است و نیازى به توضیح ندارد که یک وقت چیزى را طلب مى کنیم، اما پس از مدتى از شر آن به خدا پناه مى بریم. و در مقابل، از چیزى فرار مى کنیم، اماپس ازگذشت مدتى، به دنبالش مى گردیم. سخن على – علیه السلام – نیز همین معنا را مى رساند آنجا که مى فرماید:
۲۰ – رُبَّ أَمْرٍ حَرَصَ الْإِنْسَانُ عَلَیْهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یَکُنْ أَدْرَکَهُ.
یعنى: چه بسا انسان نسبت به چیزى حریص است و آن را مى طلبد و چون به آن دسترسى پیدا کرد، دوست مى دارد که اى کاش! اصلا بدان نمى رسید.
جان کلام در آیه شریفه بقره نهفته است که ما را از دیگر سخنها بى نیاز مى سازد، مى فرماید:
– وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون.(۶)
یعنى: چه بسا از چیزى بدتان مى آید، در حالى که آن چیز برایتان خیر است. و چه بسا چیزى را خوش دارید وحال آنکه برایتان شر مى باشد، خدامى داند ولى شما نمى دانید.
اصل تشریع دعا و ثواب دادن بر آن از باب رحمت خدایى است که رحمتش بر غضبش پیشى گرفته، بنابر این، نباید چنین دعایى را اجابت نماید؛ چون غرض بنده از دعا، این است که خیرى به او برسد و حالش اصلاح گردد، نه اینکه روزگارش بدتر شود.
بنابر این، اگر چیزى از طلب مى کند، منظورش این نیست که هر چه هست (چه خوب و چه بد) مى خواهم، بلکه مقصودش این است که اگر براى من نفع دارد، مى خواهم، پس این شرط در خاطره او استوار است،اگرچه به زبان نیاورده باشد حتى اگر در ذهنش هم این شرط خطور نکرده باشد(اگرکسى از او سوال کند که این مطلب براى تو فلان مفاسد و مضرات را در پى خواهد داشت، آیا باز هم آن را مى خواهى؟ مسلما جوابش منفى خواهد بود).
مانند کسى که بخواهد با زبان بیگانه، چیزى را به کسى بفهماند، اگر در ایراد سخن، کلمه یا کلماتى را اشتباها به کار ببرد، در اینجا برداشت شنونده باید آن چیزى باشد که گوینده قصد کرده نه آن چیزى که به زبان آورده است.
————————————————-
۱- و اذا سالک … (سوره بقره، ایه ۱۸۶).
۲- سوره سبا، آیه ۳۹٫
۳- منظور، مطابقت مطلوب با حکمت و مصلحت است، مثلا بگوید: خدایا! اگر صلاح است، چنین و چنان کن.
۴- سوره یونس، آیه ۱۱٫
۵- کما اینکه بسیارى از بندگان، در درخواست حوائج مادى و دنیایى، این چنین اند. ثقه الا سللام کلینى (ره) از امام باقر -علیه السلام- در حدیث معرفت -قرب نوافل، روایت مى کند که- در شب اسراء، خداوند متعال به پیامبر(صلى الله علیه وآله و سلم) فرمود: …إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ یَسْأَلُنِی الشَّیْءَ مِنَالْعِبَادَهِ فَأَصْرِفُهُ عَنْهُ مَخَافَهَ الْإِعْجَابِ بِنَفْسِهِ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّاالْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى الْغِنَى لَهَلَک ، ( کافى، کتاب الایمان و الکفر، باب من اذى المسلمین، حدیث ۸).
یعنى: … برخى از بندگان مومن من کسانى هستند که جز غنا چیز دیگر به صلاحشان نیست و اگر آنان را از این حالت برگردانم، هلاک مى شوند، در مقابل، بعضى از بندگان من کسانى اند که فقط فقر به صلاح آنان است و اگر فقر را از آنان بگیرم، هلاک مى شوند (و بى ایمان مى گردند) ….
ادامه دارد…..