شنبه , 14 تیر 1404
آخرین مطالب
خانه » شب قدر و مقام امام زمان(عج)

شب قدر و مقام امام زمان(عج)

images (2)

شب قدر و مقام امام زمان(عج) 

نخستین راه شناسائی هر كسی، نسب شناسی است. شناسنامه در حقیقت نوعی برگه هویت شخص است؛ زیرا هر انسانی خصوصیات شخصیتی خویش را از جهات گوناگونی بویژه ارث و محیط اجتماعی و زمان خویش كسب می كند. لذا شناخت نسب و نسبت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و در مسأله ازدواج به این مهم توجه داده شده است.

شناخت امام زمان(ع) به عنوان پیشوای امامت و ولایت و چراغ روشن هدایت، از بایسته های هر انسانی است. از این رو در روایات معتبر آمده هر كسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

نویسنده با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا جلوه و مظهری از مظاهر امام زمان را تبیین كند و نوری بر عظمت ایشان با آیات قرآنی بیفكند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

امام شناسی، بایسته ای عقلانی و وحیانی

عقل و وحی بر هر انسانی این موضوع را فرض كرده تا اصولی چون خداشناسی، راهنماشناسی و رستاخیزشناسی داشته باشد؛ زیرا خودشناسی متوقف بر اموری از جمله این اصول است. عقل انسانی حكم می كند كه خود را بشناسد و جایگاه و مسئولیت خویش را در جهان بداند.

برای رسیدن به خودشناسی لازم است تا هستی شناسی داشته باشد. هستی شناسی دارای مؤلفه ها و عناصری چون خداشناسی، هدف شناسی آفرینش و مسئولیت شناسی خود و مانند آن است. این گونه است كه عقل حكم می كند تا انسان درباره توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد پژوهش كند و حقیقت این امور را دریابد.

وقتی انسان به حقیقت هستی توجه می كند، خدا را به عنوان آفریدگار و پروردگار می شناسد. شناخت آفریدگاری خداوند به معنای شناخت صفاتی برای خداوند از جمله خالقیت، مالكیت، قیمومت، ربوبیت، حكمت، عدالت، حیات، علم، تكلم و مانند آن است و شناخت حكمت و عدالت خداوندی به معنای هدفمندی آفرینش از جمله رستاخیز و معاد می باشد و پروردگاری و ربوبیت الهی نیز به معنای هدایت های عقلانی و وحیانی از جمله نبوت و امامت خواهد بود.

به سخن دیگر، شناخت خداوند لوازم و مقتضیاتی دارد كه برخی از آنها به عنوان اصول دین بیان شده است. كلیات این اصول دین می بایست از طریق عقل به اثبات برسد و در جزئیات به مدد وحی به كمال و تمامیت دست یابد و لذا اسلام از هرگونه تقلید و پذیرش نقلی صرف در اصول دین برحذر داشته و بر هر مسلمان و مؤمنی تكلیف كرده كه اصول دین خویش را با عقل بشناسد و اثبات نماید.

براساس آموزه های وحیانی قرآن، بر هر كسی لازم است تا امام زمان خویش را بشناسد؛ زیرا امام زمان هر كسی، راهنمای او به سوی فلسفه و هدف آفرینش است. این هدف در آیات قرآنی، متاله (ربانی) شدن تعریف شده است؛ به این معنا كه انسان به عنوان خلیفه الله انتخاب و برگزیده شده است و مقام خلافت الهی اقتضا می كند تا خلیفه، صفات مستخلف عنه را داشته باشد.

براین اساس، لازم است تا هر انسانی صفات الهی را در خود تحقق دهد و متاله شود. آموزه های اسلامی تبیین می كند كه این قابلیت برای همه انسانها فراهم است و خداوند همه اسمای الهی را به انسان تعلیم داده است و تنها بر انسان است تا آن را در یك فرآیندی از طریق عبودیت به دست آورد.

از این رو در روایات معتبر، كنه و جوهره عبودیت را ربوبیت دانسته اند؛ زیرا انسان عابد به معنای واقعی، از طریق عبودیتی كه در شریعت تبیین شده می تواند حقیقت اسمای الهی را بشناسد و در خود تحقق بخشد. با تحقق بخشیدن اسما و صفات الهی در خود و متاله شدن، انسان، مظهر ربوبیت الهی می شود و در مقام پروردگاری ظهور می كند.

انسان برای دست یابی به این مقام لازم است تا در مسیر شریعت، عبودیت نماید. راهنمای این مسیر امامان معصوم الهی هستند؛ زیرا آنان كسانی اند كه این راه را رفته و در مقام ربوبیت ظهور یافته اند.

همه پیامبران الهی اسوه های مردم برای حركت در مسیر صراط مستقیم انسانیت جهت رسیدن به مقام ربوبیت هستند.

در این میان كسانی هستند كه در اسوه بودن به كمال رسیده اند. خداوند ایشان را به عنوان معصوم كامل (احزاب، آیه 33) اسوه حسنه می داند و بر لزوم پیروی مردم از آنان فرمان می دهد. (احزاب، آیه 21)، اینان كسانی هستند كه به خلق عظیم (قلم، 4) دست یافته و همه صفات كمالی الهی را در خود به تمامیت رسانیده اند و به عنوان نفس و جان پیامبر(ص) براساس آموزه های قرآنی (آل عمران، آیه 61)، وصی پیامبر(ص)، اولوالامر (مائده، آیات 3، 55 و آیات دیگر) و امام مبین معرفی شده اند.

بر هر انسانی است كه امام زمان خویش را بشناسد تا با بهره گیری از او طریق حقیقت را به تمام و كمال بپیماید و متاله (ربانی) شود. از این رو عدم شناخت امام زمان(ع) به معنای مرگ جاهلی دانسته شده است؛ زیرا جاهل ضدعاقل، كسی است كه برخلاف حكم عقل رفتار نموده و تن به احكام آن نداده است. دوره جاهلیت نیز به همین دلیل عصر جاهلیت دانسته شده است؛ زیرا مردم از عقل و احكام آن پیروی نمی كردند و از سنتهای وحیانی به دور بودند.

در روایت معتبر است كه: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ؛ هر كس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. یا این كه: من مات لایعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ؛ هر كس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.» (بحارالانوار، ج 8 ص 863، ج 23، ص 132 و 133؛ ج 51 ص 061؛ ج 68 ص 933؛ ج 23 ص 98)

نسبت شناسی امام در آیات قرآن

نسبت شناسی امام می تواند دو معنا داشته باشد: یكی به معنای شناخت صفات كلی امام و دیگری به معنای شناخت شخص امام است. در حقیقت دو قضیه كلی و جزیی می تواند مورد نظر باشد.

برای شناخت هر دو معنای نسبت شناسی می توان از طرق گوناگونی چون آیات و روایات بهره برد. البته عقل می تواند در بخش نخست وارد شود و اطلاعاتی از صفات كلی امام ارائه دهد؛ زیرا همان گونه كه عقل در نبوت عامه وارد می شود و آن را اثبات می كند، می تواند امامت عامه را نیز اثبات كند.

به هر حال، یكی از راههای شناخت نسبت امام و صفات او، بهره گیری از آیات وحیانی قرآن است. خداوند همان گونه كه به صفات پیامبری اشاره داشته به صفات امام و اولوالامر نیز توجه كرده است.

در برخی از روایات این معنا بیان شده كه سوره توحید نسبت خداوند و صفات او را تبیین می كند و سوره قدر نسبت و صفات امام را روشن می نماید.

در حدیثی كه امام صادق(ع) معراج پیامبر اكرم(ص) را گزارش می كند، خلاصه اش چنین است كه آن حضرت در معراج ملكوتی خود، آسمانها را یكی پس از دیگری طی كرد تا به آسمان چهارم رسید، در آن جا ملائكه اجتماع كردند و جبرائیل(ع) ندای نماز داد و آن حضرت وضو و نماز را گام به گام به امر خدا انجام داد تا اینكه در ركعت اول پس از اینكه حمد را خواند، خداوند فرمود: اقرأ یا محمد نسبه ربك تبارك و تعالی قل هوالله احد…؛ ای محمد بخوان نسبت پروردگارت قل هوالله احد را (تا آخر سوره)؛ و در ركعت دوم پس از آنكه حضرت حمد را به امر خدا خواند، وحی خداوندی رسید: اقرأ انا انزلناه فانها نسبتك و نسبه اهل بیتك الی یوم القیامه ؛ اكنون سوره انا انزلناه را بخوان كه نسبت تو و اهل بیت تو است تا روز قیامت. (الكافی، ج3، ص684؛ بحارالانوار، ج52، ص89؛ مجمع البیان، ج5، ص465؛ تفسیر نورالثقلین، حویزی، ج3، ص886)

البته در آیات دیگر در صفات عمومی و شرایط امامت سخن به میان آمده است، ولی آنچه در این سوره بیان شده، مقام و منزلت امام به عنوان انسان كامل، معصوم و خلیفه الله مطلق است. از این رو، لازم است تا در آیات این سوره دقت بیشتری مبذول شود تا معلوم گردد امام زمان(عج) به عنوان یكی از مصادیق خلیفه الله دارای چه مقام و منزلتی در هستی است تا براساس آن از امام زمان(عج) توقع و انتظار داشته باشیم و تا كجا می توانیم از او پیروی و اطاعت كنیم و آیا محدودیتی در اطاعت و پیروی از ایشان وجود دارد، یا اینكه براساس آموزه های قرآنی اطاعت از ایشان مطلق و عام و بی حد و مرز است؟

هستی در پیشگاه امام زمان(عج)

خداوند در آیات سوره قدر پس از بیان عظمت این شب كه آن را برابر با هزار ماه و یا هشتاد سال می شمارد، به این نكته توجه می دهد كه عظمت این شب برای مردم قابل درك و فهم نیست: و ما ادراك ما لیله القدر؛ زیرا در این شب اموری اتفاق می افتد كه بیرون از ادراك قوای واهمه، خیالیه و عاقله ماست.

از جمله این اتفاقاتی كه قرآن آن را بیان می كند، نزول همه فرشتگان و روح به زمین است: تنزل الملائكه والروح فیها باذن ربهم من كل امر.

شب قدر، شبی در طول سال است كه در آن تمام مقدرات عالم تا شب قدر سال بعد، تقدیر و امضا می شود. خداوند در این باره می فرماید: فیها یفرق كل امر حكیم. (دخان، آیه4) بنابراین، نزول فرشتگان و روح در این شب، می بایست ارتباط تنگاتنگی با مسئله مقدرات هستی داشته باشد. از این رو خداوند در آیه 4 سوره قدر از هر امر سخن به میان آورده كه با نزول فرشتگان و روح مرتبط است.

پس فرشتگان و روح در ارتباط با امور هستی، در شب قدر نزول اجلال می كنند و این اتفاق تنها در زمان پیامبر(ص) نمی افتد، بلكه هرسال اتفاق می افتد و اختصاص به زمانی خاص ندارد.

خداوند در اشاره به تكرار این رخداد درهرسال می فرماید: تنزل الملائكه و الروح فیها باذن ربهم من كل امر. در تفسیر نمونه در این باره آمده است: با توجه به اینكه «تنزل» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تتنزل» بوده) روشن می شود كه شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اكرم(ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلكه امری است مستمر و شبی است مداوم كه در همه سال تكرار می شود. (تفسیر نمونه، ج 27، ص، 481)

پس می توان گفت كه هرسال، نزول فرشتگان و روح در ارتباط با مقدرات هستی در شب قدر تكرار می شود. اما این پرسش مطرح می شود كه این نزول برچه كسی است؟

براساس روایات، این نزول بر خلیفه الله است و فرشتگان و روح به محضر ولی زنده خدا می رسند و مقدرات عالم را با او هماهنگ می كنند.

در تفسیر اطیب البیان آمده است: «نزول آنها در شب قدر برای دو امر است: یكی آنكه بر امام زمان نازل شوند و آنچه در این سال تقدیر شده به امر پروردگار به نظر مباركش برسانند؛ امر دوم: اینكه ملائكه و روح در مجالس مؤمنین حاضر شوند و بر آنها سلام و در حق آنها دعا كنند و در عبادت آنها شركت كنند و ثواب عبادت آنها را در نامه عمل مؤمنین ثبت نمایند.» (اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج 14، ص، 181)

اینكه فرشتگان و قدسیان به همراه روح بر خلیفه الله و امام هر زمان نازل می شوند براساس آیات و روایات قابل اثبات است؛ چرا كه این خلیفه الله است كه در مقام خلافت الهی، مقدرات امور را به عهده گرفته و در مقام مظهریت ربوبی نشسته است.

خلیفه الله نه تنها بر مقدرات جزیی هر موجود و آفریده ای آگاهی و نوعی احاطه و تسلط دارد، بلكه در حیات و ممات آنان نیز دخالت مستقیم دارد؛ زیرا به نظر می رسد كه روح كه خود آفریده ای بزرگ است، ارتباط با حیات موجودات دارد و هر موجود صاحب روحی از حیات او بواسطه نفخ و دمیدن بهره مند می شود.

باید توجه داشت كه روح چه روح انسانی و چه روح مطلق، از عالم امر است كه در برابر عالم خلق قرار می گیرد. (اعراف، آیه 45) روح انسانی مستقیم از خداوند در انسان دمیده شده است. (حجر، آیه 92) و آن روح كه در آیه 4 سوره قدر آمده غیراز روح انسانی است كه خود آفریده ای دیگر است. از آن جایی كه همه فرشتگان و قدسیان از جمله روح در خدمت خلیفه الله است، این روح اعظم نیز به خدمت ولی الله اعظم (عج) می رسد تا معلوم دارد دراین سال درچه كسی حیات دمیده شود. به سخن دیگر، این خلیفه الهی است كه مشخص می كند چه موجوداتی آفریده شوند و روح اعظم در آنها جاری و نفخ و دمیده شود.

از اینجا می توان دریافت كه مقام و نسبت امام زمان(عج) در هستی تا به كجاست و اینكه انسان كامل معصوم(ع) در مقام قاب قوسین او ادنی (نجم، آیه 9) نشسته است، به معنای نخستین صدور است و هر آنچه از خداوند صادر می شود توسط و از مجرای فیض امام معصوم(ع) و خلیفه الله می باشد. بنابراین، هیچ رخداد و امری در عالم هستی ما سوی الله اتفاق نمی افتد مگر آن كه امام معصوم(ع) بدان علم احاطه دارد و به حكم خلیفه الله در تحقق و اجرای آن نقش مظهریت ایفا می كند. از این رو در روایات به اشكال مختلف آمده است: لولاك لما خلقت الافلاك؛ اگر تو نبودی ما افلاك را نمی آفریدیم. افلاك در حقیقت نماد هستی و ماسوی الله است. پس اگر امام معصوم(ع) و خلیفه الله نبود هرگز ماسوی الله آفریده نمی شد. این همان معنای صدور نخست و نخستین صادر است. پس یك حقیقت به عبارت های گوناگونی بیان می شود تا هر كسی با توجه به قوه درك و فهم خویش آن حقیقت را دریابد.

آیات والیان امامت در قرآن

به هر حال، آیات سوره دخان و قدر دلالت بر تكرار و تجدید فرق و ارسال در شب قدر از سوی فرشتگان و روح اعظم برای هر امر و مقدری دارد. این بدان معناست كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائما نازل می شوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان خلیفه الله و «ولی» این امر باشد تا روح و فرشتگان به سوی او نازل و ارسال گردند. این ولی امر، همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود كه اطاعتش بر همگان واجب است.

در روایات بسیاری بر این معنا تأكید شده كه روح و فرشتگان به سجده اطاعت و ولایت امر الهی نزد خلیفه الله و ولی الله نزول اجلال می كنند. وقتی از امام باقر(ع) پرسیدند: آیا شما می دانید كه لیله القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم و حال آنكه در شب قدر فرشتگان بر گرد ما طواف می كنند. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 15، ص 37؛ منتخب الاثر فصل 2، ب 3، ح 4، ص 381)

حضرت امام سجاد(ع)، در این باره می فرمایند: همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان كارها، بر ولی امر (امام زمان(عج)) فرود می آید و نیز آن حضرت(ع) فرموده اند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیله القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین(ع) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم(ص) حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره، سرور دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست.

ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیله مباركه اناكنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم(ص) است.

همچنین از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه به اصحابشان فرموده-اند: به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابی طالب(ع) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
بی گمان لیله القدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت(ع) و امامت آنان تا روز رستاخیز است بنابراین لازم است تا با درك شب قدر و مقام و منزلت آن، مقام و منزلت امام زمان(عج) و نقش ایشان در كائنات و ماسوی الله شناخته شود.

در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق(ع) نقل شده كه فرموده اند: «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(س) را آن گونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.

این بیان در حقیقت بیان اتحاد میان امامان معصوم(ع) و وحدانیت در نورانیت است كه بارها در روایات به اشكال گوناگون بیان شده است. چهارده معصوم در قاب قوسین او ادنی (نجم، آیه 9) بر ماسوی الله فیض می رسانند و مجرای فیض الهی می باشند و هیچ چیز بیرون از علم و تصرف و قدرت آنان نیست.

درك این معنا می تواند گوشه ای از اسرار امامت و نیز شب قدر كه خداوند آن را بیرون از درك عادی بشر دانسته است، آشكار سازد.

منبع : http://www.yjc.ir/fa/news/4487928/

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*