یکشنبه , 15 تیر 1404
آخرین مطالب
خانه » اي دل طوفانيم آرام باش

اي دل طوفانيم آرام باش

اي دل طوفانيم آرام باش

يك تپش با طبع من همگام باش

واژه هايم را پر از احساس كن

ديده را از اشك پر الماس كن
واكن از پاي قلم زنجير را

بشكن اين بغض شب دلگير را
تا نويسم از چنين هنگامه اي

سوي آن صحرا نشسته نامه اي

كعبه آباد حجاز من توئي

مستحبات نماز من توئي

اي تو آرام دل هر بي شكيب

مستجاب آخرين امن يجيب

يادت اي قامت قيامت هر كجا

كرده غوغاي قيامت را بپا

صبح جمعه رقص شورانگيز باد

 

حلقه زلف تو را آرد به ياد

چيست اين دلشوره هاي بيكران

پشت كاشي هاي سبز جمكران

كشتي اميد در گل تا به كي

بانك اللهم عجل تا به كي

تا به كي از داغ هجران تو صبر

جلوه كن اي آفتاب پشت ابر

اشكهايم هر پگاه انتظار

گل كند در وعده گاه انتظار

كاروان سالار لختي صبر كن

يوسفي دارم به چاه انتظار

كي به درياي ظهورت مي رسد

زورق اين آبراه انتظار

بي تو در سرماي شب بي طاقتند

كودكان بي پناه انتظار

كاش مست چشم نازت مي شدم

ريشه اي از جانمازت مي شدم

كاش برگردي كه بازآيد بهار        

كاش گردد دست بوست ذوالفقار

كاش يكدم ميهمانت مي شدم   

نيمه ي شب روضه خوانت مي شدم

كاش يك ساعت عنان گيرت شوم

يا جوان مرگ تو يا پيرت شوم

دادم از كف جمله صبر و تاب را

تا كه بوسيدم كف سرداب را

بانگ هل من ناصر از كعبه برآر

كعبه را از اين سيه پوشي درآر

ذوالفقار حيدري را تاب ده

كافران را بيم از مرداب ده

خيز و بر هم زن همه آرامشان

كام شيرين تلخ كن بر كامشان

محو كن فرعونيان نيل را

از فلسطين نقش اسرائيل را

كربلاي ديگري آغاز كن

روزه صبر خدا را باز كن

كودك ششماهه را خوابي رسان

خيمه هاي تشنه را آبي رسان

اهل بيت عشق را درياب زود

خيمه عباس مانده بي عمود

شعر از: آقاي محمد علي زماني

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*