آیا شیعه، مکتبی ایرانی است؟
پارهای از مستشرقان و اسلام ستیزان معاند،آگاهانه یا جاهلانه، مذهب اصیل وریشه دار “شیعه” را ، مذهبی با اصالت ایرانی معرفی کرده بر این باورند که شیعه برآمده از اندیشه و فرهنگ سیاسی مردمان ایران زمین است.
متکلم معاصرو مرجع عالیقدر جهان اسلام،حضرت آیت الله جعفرسبحانی درنوشتار حاضر، ادلهای استوار در سستی این دیدگاه نادرست، طرح و به شبهات مطرح شده در خصوص ایرانی نبودن مکتب تشیع مستدل و محکم پاسخ گفتند.
بر اساس یافتهها و ادله قطعی تشیع در عصررسول خدا(ص) هستی پذیرفته و بذر آن به وسیله خود پیامبر(ص) افشانده شده است و گروهی در زمان پیامبر(ص) و پس از رحلت وی، به نام شیعه علی(ص) شناخته میشدند و همگی این گروه، از تبار عرب عدنانی یا قحطانی بودند.
*نظر مستشرقان
ولی برخی از مستشرقان، غافل از ریشههای تشیع، آن را زاییده فکر ایرانیان دانسته و میگویند: در جامعه ایرانی شاهان سلطنت میکردند و سلطنت آنان موروثی بود، ایرانیان نیز پس از ورود به اسلام، اصل خود را در مورد اسلام پیاده کرده و علی و فرزندان او را وارث پیامبر دانستند، بر این اساس، هر امامی، وارث امام پیشین بوده و از این طریق اصل وراثت حکومت را محفوظ نگاه داشتند.
*رد نظریه مستشرقان
این اندیشه به قدری نارسا و بیپایه است که اصلا نباید آن را جزو فرضیهها شمرد.
اولا در امتهای گذشته که نبوت بالاترین مقام دینی است، به ظاهر موروثی بود، چنان که قرآن میفرماید: « أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آَتَیْنَا آَلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَآَتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا»۱
یا این که نسبت به پیامبر(ص) و خاندانش بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی دراختیار آنان نهادیم.
آنگاه که ابراهیم به مقام امامت رسید، از خدا خواست امامت را در ذریه او نیز قرار دهد، خدا نیز با درخواست او موافقت کرد اما مشروط بر این که درمیان فرزندان صالح وعادل او قرار گیرد چنان که میفرماید:
« وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ به کلمات فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»۲
« خدا گفت:من توراپیشوای مردم میسازم ابراهیم عرض کرد:ازدودمانم نیز امامانی قرار بده فرمود: عهد و پیمان من به ستمکاران نمیرسد.»
اوصیای تمام پیامبران،ازهمان دودمان بودندونه غیر آن، حتی در جامعه عرب که بتپرست بودند، آنچنان نبود که با مرگ شیخ قبیله شیرازه قدرت پاشیده شود و فرد بیگانهای جای او را بگیرد، بنابراین موروثی بودن رهبری از ویژگیهای ایرانیان نبود،بلکه این اصل درجوامع دیگرنیزبه نوعی حاکم بوده واگرموروثی بودن حکومت ،سبب گرایش ایرانیان به تشیع گردد،باید سبب گرایش دیگر جوامع نیز بشود، زیرا این اصل در چشمانداز تمام مردم آن زمان قرار داشت.
ثانیا،همانطوری که گفته شد،تشیع درمدینه متولد شد و در زمان رسول خدا(ص) پیش رفت و این؛ پیش از آن بود که ایرانیان به اسلام مشرف شوند.
امیرمومنان(ع)آنگاه که به منصب خلافت ظاهری رسید،سه نبردسنگین باپیمان شکنان وستمکاران و خوارج داشت و لشکر او راعمدتا عربهای اصیل یمنی و حجازی تشکیل میدادند ، تاریخ میگوید : ستون فقرات ارتش علی را گروهی از قریش و گروه دیگری از اوس و خزرج و قبائلی از یمن مانند: «مذحج»،« همدان»، «طی»، «کنده»، «تمیم» و «مضر» تشکیل میدادند، سران و فرماندهان سپاه او همگان عرب اصیل بودند، مانند: عمار یاسر، هاشم مرقال، مالک اشتر، صعصعه بن صوحان وبرادر اوزید بن صوحان و…امام علی(ع) باهمین ارتش عربی ، پیمانشکنان ستمکاران وخوارج راسرکوب کرد،هرگزایرانیان درارتش علی(ع)حضور چشمگیری نداشتندازاین گذشته،تشیع را تنها ایرانیان نپذیرفتهاند، بلکه جمع عظیمی از عرب پذیرای آن شدند.
آنگاه که ابراهیم به مقام امامت رسید، از خدا خواست امامت را در ذریه او نیز قرار دهد، خدا نیز با درخواست او موافقت کرداما مشروط بر این که در میان فرزندان صالح وعادل اوقرار گیرد چنان که میفرماید:«خدا گفت:من توراپیشوای مردم میسازم ابراهیم عرض کرد : از دودمانم نیز امامانی قرار بده فرمود: عهد و پیمان من به ستمکاران نمیرسد».
*شهادت برخی از خاورشناسان بر ضد این اندیشه
اگر خاورشناسی مانند «دوزی» اندیشه ایرانی بودن تشیع را مطرح میکند، ولی در این میان بسیاری ازخاورشناسان،تشیع را کاملا عربی دانسته و فرضیه ایرانی بودن را بیپایه دانستهاند،خاورشناس معروف آلمانی به نام«ولهاوزن»میگوید: همه ملت عراق ، در عصر معاویه خصوصا اهل کوفه ، شیعه بودند ، بلکه قبایل و روسای آنها نیز بر این عقیده میزیستند. ۳
خاورشناس دیگری به نام «گولدزیهر» میگوید: یکی از خطاها این است که تشیع را مولود افکار ایرانی بدانیم، این نوع اندیشه بر اساس فهم نادرست ازتاریخ رویدادهاست درحالیکه حرکتهای علوی همه و همه درسرزمین عربی بوده است.۴
خاورشناس سومی به نام « آدام متز» مینویسند:هرگزمذهب شیعه عکسالعمل کار ایرانیان دربرابرتسلط اسلام برآنان نبود،زیرا جزیرهالعرب به جز شهرهای بزرگ مانند مکه، صنعا، عمان و هجر و صعده از شیعه موج میزد،و در همان زمان اکثریت ملت ایران راجزمردم قم،اهل تسنن تشکیل میدادند ، حتی مردم اصفهان ، در باره معاویه راه غلو در پیش گرفتند که برخی از آنان او را « نبی مرسل » میپنداشتند . ۵
این افراد که بیش از «دوزی» درباره تاریخ اسلام دقت کردهاند، اندیشه ایرانی بودن تشیع را به کلی رد کرده و هرگز تشیع را وامدار ایرانیان ندانستهاند، هر چند بعدها ایرانیان نسبت به آن علاقه بیشتری اظهار کردند خوشبختانه دو نویسنده مصری نیز به این حقیقت اعتراف کردهاند که اینک از آنان یاد میکنیم:
احمد امین مصری که رابطه درستی با تشیع ندارد میگوید: پیروی از علی(ع) پیش از ورود ایرانیان به اسلام، آغاز شد،ولی بعدها تشیع به وسیله عناصری ایرانی،رنگ جدیدی به خود گرفت.۶
سخن نخست احمد امین،سخن پابرجایی است، اما سخن دیگرش کاملا بیاساس است، زیرا تشیع یک معنی بیش ندارد و آن پذیرش نسخه اصیل اسلام و پیروی از تمام تعلیمات حضرت رسول ا کرم(ص) است.
شیخ محمد ابوزهره میگوید: ایرانیان، تشیع را از عرب آموختند و تشیع پدیدهای ایرانی نیست،گروهی از علمای اسلام که پیرو اهلبیت(ع) بودند،ازظلم وستم امویهاوعباسیها به فارس وخراسان هجرت کرده وتشیع در این سرزمینهاپیش ازسقوط امویها به ویژه پس از پناهنده شدن پیروان زیدبن علی(ع) به ایران منتشر گشت.۷
چگونه میتوان گفت: تشیع ساخته و پرداخته ایرانیهاست،درحالی که بزرگان اهلسنت در قرون اول هجری برخاسته ازایران هستند مانندبخاری،مسلم،ترمذی،نسائی،ابن ماجه، حاکم نیشابوری و بیهقی. همچنین کسانی که پس از این طبقه آمدهاند.
اصولا روزی که ایرانیان اسلام را پذیرفتند آن را با صبغه تسنن قبول کردند و قرنها بر همان عقیده پا برجا بودند و شیعه را جز جمعیتهای کوچک پراکنده در گوشه و کنار ایران تشکیل نمیداد.
اصولا بذر تشیع در ایران با مهاجرت عربهای اشعری یمنی به قم و کاشان، افشانده شد آن هم در اواخر قرن اول، در حالی که اسلام در سال ۱۷هجری وارد ایران شد و پس از گذشت سالها جسته و گریخته شیعیان در ایران ظهور کردند.
نتیجه این تشیع، در منطقه عربی پا به عرصه نهاده و با همین صبغه اسلامی عرضه شده و هیچ رنگ و بویی جز اسلام نداشت.
شیخ محمد ابوزهره میگوید: ایرانیان، تشیع را از عرب آموختند و تشیع پدیدهای ایرانی نیست، گروهی از علمای اسلام که پیرو اهلبیت(ع) بودند، از ظلم و ستم امویها و عباسیها به فارس و خراسان هجرت کرده و تشیع در این سرزمینها پیش از سقوط امویها به ویژه پس از پناهنده شدن پیروان زیدبن علی(ع) به ایران منتشر گشت
*ورّاثی بودن خلافت
در آغاز بحث یادآور شدیم که وراثی بودن، امامت دستاویزی برای برخی از مستشرقان شده که بگویند تشیع رنگ ایرانی دارد،در حالی که خلافت سنی نیز پس از قتل عثمان تا قرن هفتم رنگ ورّاثی داشت و پس ازدرگذشت معاویه دوم خلافت به المروان رسید وتاسال۱۳۲به صورت وراثی دست به دست میگشت، پس از روی کارآمدن عباسیان نیز خلافت موروثی گشت و تا سال ۶۵۶ که به وسیله هلاکو منقرض گشت، همچنان با وراثت انتقال مییافت، خلافت عثمانیها نیز از قرن نهم تا انقراض، حالت موروثی داشت.
بنابراین، نباید موروثی بودن امامت، نشانه ایرانی بودن تشیع باشد، اگر شیعیان امامت را درفرزندان علی(ع)منحصر میدانند به خاطر نصوص نبوی بودکه درگذشته یادآور شدیم وحالت وراثتی به معنای اصطلاحی نداشت.
گاهی با وجود فرزند بزرگتر، امام منصوص، فرزند کوچکتر بود پس از درگذشت امام صادق(ع)عبدالله افطح فرزندبزرگتر امام صادق(ع)بود،ولی امامت از آن موسیبنجعفر (ع) فرزند کوچکتر او شد.
*بررسی جغرافیایی انسانی ایران پس از اسلام
کسانی که فکر میکنند،تشیع ساخته و پرداخته ایرانیان است،ازتاریخ مذهبی ایران تا آغازقرن دهم ناآگاهنداصولاقبل ازروی کارآمدن صفویان (۹۰۵) جز شهرهای ری و قم وکاشان وسبزوار، نقطه خاصی به نام مرکز تشیع نبود،درحالی که دیگرشهرها همه از تسنن موج میزد،فقط ازآغازقرن دهم،تشیع رواج و گسترش بیشتری یافت، اینک ما جغرافیای انسانی وسیاسی شهرهای ایران را از کتاب «احسن التقاسیم» نگارش مقدسی ذکرمیکنیم ، مقدسی این کتاب را در سال ۳۷۵ نوشته است او میگوید.
سرزمین خراسان از آن معتزله و شیعه ولی غلبه از آن اصحاب ابوحنیفه است،الادر نقطه«شاش»که همگی شافعی مذهبند،واقلیم«رحاب»۸ مذهب درستی دارند،ولی اهل حدیث حنبلی هستند،غالب مردم اردبیل حنفی وهمچنین مناطق کوهستانی غرب ایران چنین هستند، اما در ری مذاهب مختلفی است و غلبه با حنفیان است و در عین حال حنبلیها نیز فراوان هستند قمیها شیعه و مردم«دینور» پیرو سفیان ثوری هستند و دراقلیم خوزستان مذاهب مختلفی هست، بیشتر مردم اهواز و رامهرمز و دورق، حنبلی مذهبند و نیمی از مردم اهواز شیعهاند و در عین حال، حنفی و مالکی فراوان است.
بیشتر مردم سرزمین فارس اصحاب حدیث و پیروان معاویهاند بیشتر مردم کرمان شافعی مذهب و در منطقه سند، اصحاب حدیث نیز فراوان به چشم میخورد،مردم «مُلتان»۹شیعهاندودراذان«حی علی خیر العمل» میگویند و جملات اقامه را تکرار میکنند،ولی در روستاهای آن فقهای حنفی فراوانند.۱۰
ابن بَطُوطه جهانگرد معروف مینویسد:پادشاه عراق، خدابنده بود و یک فقیه رافضی به نام « ابن مطهّر» [علامه حلی] با او رابطه دوستی پیدا کرد و او اسلام آورد و به دنبال او ارتش مغول نیز اسلام پذیرفتند.این عالم رافضی مذهب،تشیع را در نظر او آراست از این جهت خدابنده، مردم را به پیروی از مذاهب شیعه دعوت کرد. گروهی از شهرها فرمان خدابنده را پذیرفتند، ولی مردم بغداد،در برابر « درب ازج» گرد آمدند و گفتند: « لا سمعاً و لا طاعه» و خطیبی را که پیام شاه را میخواند، تهدیدکردند.عین همین برنامه را مردم شیراز و اصفهان انجام دادند.۱۱
ابن اثیر در «الکامل فیالتاریخ» مینویسد: سلطان محمود بر خلاف روش پدر، بارگاه حضرت علیبنموسیالرضا (ع) را تعمیر کرد در حالی که پدر او آن را ویران کرده بود و مردم طوس هر کس را که به زیارت آن حضرت میرفت، اذیت میکردند علت این که او راه خلاف پدر را در پیش گرفت، آن بود که امیر مومنان علی (ع) را در خواب دید که به او میگوید: تا کی این جریان به همین حالت، خواهد ماند؟ او در عالم رویا فهمید که مولا از ویرانی بارگاه فرزندش ناراحت است.
قاضی عیاض درپیشگفتارکتاب« ترتیب المدارک» درباره انتشار مذهب مالکی مینویسد: مذهب امام مالک به خراسان و ماورای عراق از طریق یحیی بن یحیی تمیمی و برخی دیگر راه یافت و سالیان درازی، امامانی به مذهب مالکی درآنجافتوا میدادند.آنگاه درقزوین و در نقاط کوهستانی ایران مانندهمدان وکرمانشاهان نفوذ کرد و درعین حال برخی ازاین شهرها مذهب ابوحنیفه و شافعی چیرگی داشت.۱۲
«بروکلمان»خاورشناس مشهوراروپایی مینویسد: آنگاه که شاه اسماعیل صفوی بر تبریز دست یافت، این شهر سیصد هزار نفر جمعیت داشت که یک سوم آن را شیعه و دو سوم آن را سنی تشکیل میداد.۱۳
این کلمات که خلاصه آن را از محققان تاریخ نقل کردیم، حاکی از آن است که مذهب حاکم بر ایرانیان به صورت کلی، تا اواخر قرن دهم، تسنن بوده و از دوران صفویه به بعد، مذهب شیعه گسترش یافت.
ابن اثیر در «الکامل فیالتاریخ» مینویسد: سلطان محمود بر خلاف روش پدر، بارگاه حضرت علیبنموسیالرضا(ع) را تعمیر کرد در حالی که پدر او آن را ویران کرده بود و مردم طوس هر کس را که به زیارت آن حضرت میرفت، اذیت میکردند علت این که او راه خلاف پدر را در پیش گرفت، آن بود که امیر مومنان علی(ع) را در خواب دید که به او میگوید: تا کی این جریان به همین حالت، خواهد ماند؟ اودرعالم رویا فهمیدکه مولا ازویرانی بارگاه فرزندش ناراحت است.۱۴
مامون عباسی تصمیم گرفت کتابی درباره زشتیهای معاویه بنویسدولی یحییبن اکثم قاضی القضاه، وی راازنوشتن این کتاب، بازداشت وگفت : مردم خراسان، تاب شنیدن این مطالب را در باره خلیفه خود ندارند.۱۵
نتیجه:
از این بیان نتیجه میگیریم که این فرضیه نیز مانند دو فرضیه پیشین، اساس درستی نداشته وگرایش ایرانیان به تشیع،قرنها پس از انتشارآن در حجاز و عراق بوده است. (نقش عظیم جناب سلمان فارسی درتشیّع ایرانیان نباید فراموش شود- احمدی اصل)
[۱] – نساء: ۵۶٫
[۲] – بقره: ۱۲۴
[۳] – الخوارج و الشیعه، ص۱۱۳٫
[۴] – العقیده و الشریعه، ص۲۰۴٫
[۵] – الحضاره الاسلامیه، ص۱۰۲٫
[۶] – فجرالاسلام، ص۱۷۶٫
[۷] – الامام جعفر بن محمدالصادق، ص۵۴۵٫
[۸] – ناحیهای است در آذربایجان و این نام رو یهم رفته بر دربند و بیشترارمنستان، اطلاق میشود (واکثرارمنستان است) (لغتنامه دهخدا، ج۲۵، ص۳۰۵،به نقل از معجم البلدان).
[۹] – شهری میان پنجاب و سند.
[۱۰] – احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ص۱۱۹٫
[۱۱] – الرحه ابن بطوطه، ص۲۱۹-۲۲۰٫
[۱۲] – ترتیب المدارک، ج۱، ص۵۳٫
[۱۳] – تاریخ المذاهب الاسلامیه، ج۱، ص۱۴۰٫
[۱۴] – الکامل فیالتاریخ ج۵، ص۱۳۹٫
[۱۵] – المحاسن و المساوی، ج۱، ص۱۰۸٫