ما در این مقال در مقام بیان مسائل ذیل هستیم:
اول: شخص مولوی عارفی است مسلمان ، بی غرض و صادق.
دوم: جهت گیری های عرفانی ابن عربی در مثنوی مولوی قابل شناسائی است.
سوم: آمار و ارقام زیر محصول بررسی بلا واسطه و به اصطلاح دستی است ، یکی دو در صد احتمال اشتباه هست.
چهارم: حدیث جعلی اسرائیلی : کنت کنزاً مخفیاً پایه مثنوی نیز هست مراجعه شود به صفحات ۲۳۸ و ۷۷۹ از کتاب مثنوی از انتشارات جاویدان موسس محمد حسن علمی چاپ هفتم سال ۱۳۶۰٫
پنجم: از نظر مولوی ذبیح اسماعیل است و نه اسحاق . مراجعه شود به صفحات ۴۳۹ و ۱۲۰۶ و شعری که در بعضی از نسخ طبق نقل مترجم محترم فصوص الحکم جنابان آقایان محبی ها اسحاق را ذبیح معرفی کرده دست تزریقی از اسرائیلی ها و نفوذی است جهت وحدت بخشی کامل بین ابن عربی و مولوی.
ششم: مولوی نیز مانند ابن عربی در ص ۱۰۳۷ گفته عاشقان را مذهب و دینی نیست یعنی مکاشفات در حین تعارض با قرآن و حدیث مقدم به آنها است.(که محصول یک روایت جعلی و اسرائیلی است که از زبان ابوهریره منتشر شده است که بحث آن در مطالب مربوط به ابن عربی گذشت).
هفتم: با محاسبه دستی و تورّقی در کلّ مثنوی ۱۰۲۴ عنوان مطلب آمده است و خود کتاب مثنوی چاپ جدید ۱۲۵۳ صفحه آمده است.
هشتم: از حضرت موسی (علیه السلام) ۲۰۱ بار نام برده شده یعنی ۲۰۱ بار قضیه اسرائیلی نقل شده که فقط مربوط به حضرت موسی (علیه السلام) است و هنوز جریان یعقوب ، یوسف ، سلیمان ، داود ، عیسی و … از قلم انداخته شده است.
از حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) با واژه محمد تنها ۲۲ بار و با واژۀ احمد ۵۳ بار و با واژۀ مصطفی ۶۲ بار و با واژۀ پیامبر مطلق ۳۳ بار مطلب آمده است که ظاهراً جمع این ها می شود ۱۷۰ بار و عدد ۱۷۰ مربوط به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در مقایسه با حضرت موسی (علیه السلام) که ۲۰۱ بار تکرار شده بیانگر این است که بدون تردید و بدون جدل بحث فضای حاکم بر مثنوی مولوی بیشتر فضای اسرائیلی است تا اسماعیلی.
فقط در یک جا اسرائیلی نبود و آن مسئله ذبح اسماعیل بود که اخیراً آن هم با یک شعر جعلی تبدیل شده به ذبح اسحاق.
نهم: اینکه در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ شخصی (عبدالکریم سروش) در تلویزیون درسی شروع کرده بوده با عنوان « در مکتب مولانا » این نشان داد خط مثنوی با خط پوپر و خط ویل دورانت و خط ابن خلدون و خط طبری خیلی به هم نزدیک است و جریان جعلی « دید موسی یک شبانی را براه » در ص ۳۰۳ و جریان شناختن فیل در هندوستان همه اصالت بخشی بر صحّت ارباب متفرق(خدایان متعدد) است بدون اینکه خود توجهی به نتیجه آن داشته باشند.
قرآن فرموده: فقط یک راه مستقیم است وباقی راهها متفرق است .(انعام۱۵۳) و ابن عربی و مولوی گویا با آیه فوق بیگانه اند با تمسک به یک روایت جعلی از تبعیت از قرآن سرباز زدند.
آری در مثنوی از عمر بن الخطاب ۳۰ بار نام برده شده ولی از حسنین (علیهما السلام) طبق بررسی ما نامی برده نشده است!!
__________________________________________
(مگر یکبار آنهم بدینگونه ی اهانت آمیز :
(بی هدف اندر مشو در کربلا تا نیفتی چون حسین اندر بلا)(احمدی اصل)
منبع: سایت اسلام پنج هزار ساله