اعتراف غزالی به بیعت عمر بن خطاب با امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم و نقض پیمان توسط او به خاطر مال و ریاست دنیا + تصاویر کتاب
غزالی، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبریک و تهنیت خلیفه دوم و پیمانى که در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش کرد، مىنویسد:
واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید غدیر خم باتفاق الجمیع وهو یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسه وحمل عمود الخلافه وعقود النبوه وخفقان الهوى فی قعقعه الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا.
از خطبههاى رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به على (علیه السلام) این گونه تبریک گفت:
«تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب على (علیه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغییر داد و با لشکر کشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهاى دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى کردند.
الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعه رسائل الإما الغزالی. ص۴۸۳٫
شرح حال أبو حامد غزالی :
علامه شمس الدین ذهبی در ترجمه او مینویسد :
الغزالی الشیخ الإمام البحر حجه الإسلام أعجوبه الزمان زین الدین أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسی الشافعی الغزالی صاحب التصانیف والذکاء المفرط … ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مکبا على العلم.
غزالی استاد پیشوا و دریای علم ، نشانه اسلام ، اعجوبه زمان ، صاحب کتابها وانسانی با هوش فراوان و زیرک… بود .
پس از سالها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت ، فرصت وعلم ودانش روزگار را سپری کرد … .
سیر أعلام النبلاء ، ج ۱۹ ، ص ۳۲۲ ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ .
و در جلد ۱۴ ، ص ۲۰۲ از همین کتاب با استفاده از حدیث نبوی او را یکی از احیاگران دین میداند و می نویسد :
وقال الحاکم سمعت حسان بن محمد یقول کنا فی مجلس ابن سریج سنه ثلاث وثلاث مئه فقام إلیه شیخ من أهل العلم فقال أبشر أیها القاضی فإن الله یبعث على رأس کل مئه سنه من یجدد یعنی للأمه أمر دینها وإن الله تعالى بعث على رأس المئه عمر بن عبدالعزیز وبعث على رأس المئتین محمد بن إدریس الشافعی …
قلت وقد کان على رأس الأربع مئه الشیخ أبو حامد الاسفرایینی وعلى رأس الخمس مئه أبو حامد الغزالی وعلى رأس الست مئه الحافظ عبد الغنی …
حاکم می گوید : از حسان بن محمد شنیدم که می گفت : در سال ۳۰۳هـ در مجلس ابن سریج بودم ، پیر مردی دانشمند بر خواست و گفت : بشارت ای قاضی ! خداوند در هر صد سال کسی را می فرستد که احیاگر دین است ، عمربن عبد العزیز اولین است و در صد سال دوّم محمد بن ادریس شافعی است…
من می گویم در صد سال چهارم ابو حامد اسفرایینی است و در صد سال پنجم غزالی و در صد سال ششم حافظ عبد الغنی است ، و…
**************
شرح و توضیح با خود خوانندگان شیعه و سنی.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)