سبب اول: زمان دعا
الف: شب و روز جمعه:
امام صادق – عليه السلام – فرمود:
65 – مَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ بِيَوْمٍ أَفْضَلَ مِنْ يوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ إِنَّ كَلَامَ الطَّيْرِ فِيهِ إِذَا لَقِيَ بَعْضُهَا بَعْضاً سَلَامٌ سَلَامٌ يَوْمٌ صَالِحٌ.
يعنى: خورشيد بر روزى برتر از روز جمعه طلوع نكرد، وقتى پرندگان آسمان در اين روز يكديگر را ملاقات مى كنند، بر هم سلام مى فرستند و مى گويند: روز خوبى است!.
66 – گفته شده كه رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – در ابتداى تابستان، وقتى مى خواست از اتاق خارج شود، روز پنجشنبه خارج مى شد و در ابتداى زمستان وقتى مى خواست داخل شود، روز جمعه داخل مى گرديد.
در همين رابطه از ابن عباس روايت شده است كه حضرت، شب جمعه خارج مى شد و صبح جمعه داخل مى گرديد.(1)
از امام باقر – عليه السلام – روايت شده است كه فرمود:
– إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَتَصَدَّقَ بِشَيْءٍ قَبْلَ الْجُمُعَةِ فَأَخِّرْهُ إِلَى يَوْمِ الْجُمُعَةِ.(2)
يعنى: اگر قبل از روزجمعه خواستى صدقه اى بدهى، آن را تا روز جمعه به تاخير بينداز.
و نيز از همان حضرت روايت شده است كه فرمود:
67 – إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لِدِينِهِ أَوْ دُنْيَاهُ[لِآخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ]قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ إِلَيْهِ أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قُتِّرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَيَسْأَلُنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ فَيَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ مَحْبُوسٌ مَغْمُومٌ فَيَسْأَلُنِي أَنْ أُطْلِقَهُ مِنْ سِجْنِهِ [حَبْسِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ- فَأُطْلِقَهُ مِنْ حَبْسِهِ] فَأُخَلِّيَ سَرْبَهُ أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ مَظْلُومٌ يَسْأَلُنِي أَنْ آخُذَ بِظُلَامَتِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَنْتَصِرَ لَهُ وَ آخُذَ لَهُ بِظُلَامَتِهِ قَالَ فَلَا [فَمَا] يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ. يعنى: ذات اقدس الهى هر شب جمعه از اول تا آخر شب اينگونه ندا مى دهد:
– آيا بنده مومنى نيست كه تا قبل از صبح مرا براى دين يا دنيايش بخواند تا من اجابتش كنم؟
– آيا بنده مومنى نيست كه تا قبل از صبح از گناهانش توبه كند و بر گردد و من نيز رحمت و مغفرتم را برگردانم؟
– آيا بنده مومنى نيست كه روزيش تنگ شده باشد و تا قبل از فجر، از من بخواهد آن را زياد كنم و من هم حاجتش را بر آورده روزيش را زياد و وسيع گردانم؟
– آيا بنده مؤ من مريضى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از من بخواهد كه شفايش بدهم و من هم او را عافيت و تندرستى عطا نمايم؟
– آيا بنده زندانى گرفتارى نيست كه از من بخواهد از زندان آزادش كنم و من نيز آزادش گردانم؟
– آيا بنده مؤ من مظلومى نيست كه تا قبل از صبح از من بخواهد حقش را از ظالم بستانم و من نيز او را يارى كرده حقش را برگردانم؟
آنگاه حضرت فرمود: همينطور ذات اقدس الهى ندا مى دهد تا صبح شود.
از امام باقر يا امام صادق – عليهما السلام – روايت شده است كه فرمود:
68 – أَنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَسْأَلُ [لَيَسْأَلُ] اللَّهَ الْحَاجَةَ- فَيُؤَخِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَضَاءَ حَاجَتِهِ الَّتِي سَأَلَ إِلَى يَوْمِ الْجُمُعَةِ [لِيَخُصَّهُ بِفَضْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ].
يعنى: بنده مؤ من از خدا حاجتى طلب مى كند و خداوند عزيز و جليل بر آوردن آن را تا روز جمعه به تاخير مى اندازد.
از رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – رسيده است كه فرمود:
69 – أَنَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَيِّدُ الْأَيَّامِ وَ أَعْظَمُهَا عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى [وَ هُوَ] وَ أَعْظَمُ [عِنْدَ اللَّهِ] مِنْ يَوْمِ الْفِطْرِ وَ يَوْمِ الْأَضْحَى وَ فِيهِ خَمْسُ خِصَالٍ خَلَقَ اللَّهُ فِيهِ آدَمَ وَ أَهْبَطَ [اللَّهُ] فِيهِ آدَمَ إِلَى الْأَرْضِ وَ فِيهِ تَوَفَّى اللَّهُ آدَمَ وَ فِيهِ سَاعَةٌ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى فِيهَا أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ مَا لَمْ يَسْأَلْ حَرَاماً[مُحَرَّماً]وَمَا مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ لَاسَمَاءٍ وَ لَاأَرْضٍ وَ لَا رِيَاحٍ وَ لَا جِبَالٍ وَ لَا شَجَرٍ إِلَّا وَ هُوَ يشفق[مُشْفِقٌ مِنْ]يَوْمِ الْجُمُعَةِ أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ[الْقِيَامَةُ]فِيهِ.
يعنى: همانا جمعه آقاى روزها و با عظمت ترين آنها نزد خداوند تعالى است، بلكه از عيد فطر و قربان هم برتر است. اين روز، پنج خصلت دارد:
اول: خداوند متعال حضرت آدم – عليه السلام – را در اين روز خلق فرمود.
دوم: آن حضرت را در همين روز از بهشت بر زمين فرود آورد.
سوم: در چنين روزى حضرت آدم – عليه السلام – را قبض روح كرد.
چهارم: در اين روز ساعتى هست كه هر كس در آن ساعت از خداوند متعال چيزى طلب كند به او خواهد داد به شرط اينكه چيز حرام نخواهد.
پنجم: ملائكه مقرب، آسمان، زمين، بادها، كوههاى درختها همگى هراس دارند از اينكه قيامت در اين روز واقع شود.
فرزندان يعقوب از پدرشان خواستند كه از خداوند متعال بر ايشان طلب آمرزش و بخشش كند، آن حضرت اينگونه پاسخ دادند:
سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي (3)
يعنى: بزودى برايتان از پروردگارم تقاضاى مغفرت خواهم كرد.
در تفسير همين آيه از امام صادق- عليه السلام- روايت شده است كه حضرت فرمود:
70 – سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي قَالَ ع أَخَّرَهُ [أَخَّرَهُمْ] إِلَى السَّحَرِ مِنْ لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ.
يعنى حضرت يعقوب – عليه السلام – اين استغفار را تا سحرگاه شب جمعه به تاخير انداخت.
در روز جمعه دو ساعت هست كه زمان استجابت دعاست.
– يكى وقتى كه خطيب(وامام)جمعه ازخطبه فارغ شده تاصفوف نماز جمعه مرتب شود.
– ديگرى آخرين لحظات روز جمعه است كه در روايت آمده:
71 – زمانى كه نصف قرص خورشيد پنهان شد.(4)
امام باقر – عليه السلام – فرمود:
72- أَوَّلُ وَقْتِ الْجُمُعَةِ سَاعَةَ تَزُولُ[زَوَالِ]الشَّمْسُ-إِلَى أَنْ تَمْضِيَ سَاعَةٌ يُحَافَظُ [فَحَافِظْ]عَلَيْهَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ-لَايَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى فِيهَا عَبْدٌ خَيْراً إِلَّا أَعْطَاه.
يعنى: در روز جمعه از اول زوال(ظهرشرعى)تا ساعتى رابايد محافظت كرد، چون رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – فرمود: هيچ بنده اى در اين ساعت از خداوند تعالى خيرى طلب نمى كند مگر آنكه آن را عطا مى نمايد.
ب: روز چهار شنبه بين ظهر و عصر:
جابر بن عبد الله انصارى (ره) اينگونه روايت كرده است كه:
در جنگ احزاب(خندق)وجود مقدس رسول الله – صلى الله عليه وآله و سلم – روزهاى دوشنبه وسه شنبه عليه كفار دعاكرد و روز چهارشنبه بين ظهر و عصر مستجاب گرديد كه رد نتيجه آن، خوشحالى در چهره حضرت نمودار شد، من هم هر گاه مشكلى برايم پيش آمد و در اين وقت دعا كردم، دعايم مستجاب و مشكلم بر طرف گرديد.
ج: وقت نماز عشاء:
از رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – روايت است كه فرمود:
73 – مَنْ كَانَ لَهُ حَاجَةٌ فَلْيَطْلُبْهَا فِي الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهَالَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ مِنَ الْأُمَمِ قَبْلَكُمْ يَعْنِي الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ.
يعنى: هريك ازشما حاجتى دارد آنرا به هنگام نماز عشا طلب كند،زيرا اين(مخصوص شماست و) به امتهاى پيش از شما داده نشده است.
د: يك ششم اول از نيمه شب.(5)
اولا: رواياتى داريم كه بيانگر فضيلت نمازشب هستند درحالیكه مردم درخواب میباشند.
ثانيا: رواياتى داريمكه بيانگرفضيلت ذكر خداوند متعال در ميان غافلين اند(6)شكى نيست كه دراين زمان مخصوص، اكثر مردم به خواب مى روند،به خلاف نيمه اول شب كه در تداوم بيدارى روز، بسيارى از مردم در آن هنگام بيدارند. از طرف ديگر، آخر شب (نزديكهاى طلوع فجر) نيز چه بسا مردم جهت رفتن به محل كار يا حركت براى سفر، بيدار شوند، پس لحظه اى كه اكثرا در خوابند همان اوايل نيمه دوم شب است؛ بيدار ماندن در آن لحظات، نتيجه مجاهده با نفس، ترك خواب، دورى از بستر نرم و خلوت با مالك عباد و سلطان دنيا و معاد است.
و ثانيا: عمر بن اذينه مى گويد: شنيدم حضرت صادق – عليه السلام – مى فرمود:
74 – سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِع يَقُولُ إِنَّ فِي اللَّيْلِ سَاعَةً[لَسَاعَةً]مَايُوَافِقُ فِيهَا[لَايُوَافِقُهَا] عَبْدٌ مُؤْمِنٌ[مُسْلِمٌ][ثُمَ] يُصَلِّي وَيَدْعُواللَّهَ فِيهَا إِلَّااسْتَجَابَ[اسْتُجِيبَ]لَهُ[فِي كُلِّ لَيْلَةٍ]قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَأَيُّ سَاعَةِ اللَّيْلِ هِيَ [فَأَيَّةُ سَاعَةٍ هِيَ مِنَ اللَّيْلِ] قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّيْلِ وَ بَقِيَ[وَ هِيَ]السُّدُسُ الْأَوَّلُ مِنْ أَوَّلِ النِّصْفِ[الثَّانِي].
يعنى: در شب، ساعتى است كه اگر بنده مؤ منى آن را درك كرده، در آن نماز بگزارد و خدا را بخواند حتما اجابت خواهد شد. گفتم: خداى توفيقت دهد، آن ساعت كدام است؟ فرمود: بعد از رفتن نصف شب، يك ششم اول از نيمه دوم آن.
ه – يك سوم آخر شب:
روايات در اين مورد فراوان است منجمله: وجود مبارك رسول الله – صلى الله عليه وآله و سلم – فرمود:
75 – إِذَا كَانَ آخِرُ اللَّيْلِ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى هَلْ مِنْ دَاعٍ فَأُجِيبَهُ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ.
يعنى: ذات اقدس الهى، آخر هر شب اين چنين مى گويد:
– آيا دعا كننده اى هست تا من او را اجابت كنم؟
– آيا در خواست كننده اى هست تا خواسته اش را عطا كنم؟
-آيا آمرزش خواهى هست تا او را بيامرزم؟
– آيا بنده توبه كارى هست تا توبه اش را بپذيريم؟.
ابراهيم بن آبى محمود مى گويد به امام رضا – عليه السلام – عرض كردم: مردم مى گويند رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – فرمود: خداوند متعال هر شب به آسمان دنيا مى آيد، نظر شما در اين رابطه چيست؟ فرمود:
76 – لَعَنَ اللَّهُ الْمُحَرِّفِينَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ* وَ اللَّهِ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كَذَلِكَ إِنَّمَا قَالَ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثَيِ الْأَخِيرِ وَلَيْلَةِ الْجُمُعَةِ مِنْ [فِي] أَوَّلِ اللَّيْلِ فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ- هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَا حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ فَإِذَا طَلَعَ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ حَدَّثَنِي بِذَلِكَ أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص.
يعنى: خدا لعنت كند كسانى را كه سخنان را تحريف مى كنند، به خدا قسم! رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – اينگونه (كه مى گويند) نگفت بلكه فرمود:
خداوند تبارك و تعالى در يك سوم آخر هر شب و در شب جمعه از ابتداى آن فرشته اى را به آسمان دنيا مى فرستد و اين چنين ندا مى دهد:
– آيا درخواست كننده اى هست تا خواسته اش را بدهم؟
– آيا توبه كننده اى هست تا توبه اش را بپذيرم؟
– آيا استغفار كننده اى هست تا او را ببخشم؟
– اى طالب خير! بيا و اى طالب شر! دست بردار…
همينطور ندا مى دهد تا صبح شود، در اين هنگام آن فرشته به جايگاه اولش در ملكوت آسمان باز مى گردد. اين سخن را پدرم از پدرش از پدرانش ازرسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – نقل فرمودند.
نصيحت
كسى كه ايمان و اعتقاد صحيح در تصديق رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – و اولاد طاهرينش – عليهم السلام – دارد و مى داند كه هر آنچه اين بزرگواران از جانب رب جليل آوردند حق است، بر او سزاوار است كه در اين ساعتها حوائجش را به چنين منادى عرضه بدارد و ندايش را بى پاسخ نگذارد، مگر نه اين است كه اگرحاكمى از حاكمين دنيا فرستاده اى را به خانه كسى بفرستد و بگويد: حاجتهايت را عرضه كن چون حاكم به تو اجازه داده كه آنها را بيان كنى تا برايت انجام دهد، در اينجا اين فرد، فرصت را غنيمت شمرده، نه تنها نيازهاى خود بلكه حوائج نزديكان و خويشان خود را هم جدا جدا ذكر مى كند، خصوصا اگر اين حاكم، مشهور به بخشندگى وجود و سخاى بى حد باشد. و در صورتى كه به او نياز داشته باشد، هرگز از آن فرستاده روى بر نمى گرداند او را بى جواب نمى گذارد.
بنابر اين، بنده حق هم نبايد پيام مولايش را سبك پندارد كه در اين صورت، مستحق جواب : إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِين خواهد شد. و نبايد غافل بماند كه در اثر آن، در زمره محرومين از رحمت حق در مى آيد و بار سنگين گناهان بر دوشش باقى خواهد ماند كه در حديث آمده:
77 – من ترك مسألة الله افتقر
يعنى: هر كس سوال و در خواست از خدا را ترك كند، فقير خواهد شد.
مناسب است در چنين لحظاتى از شب، مناجاتى را كه عارف كامل مرحوم سيد بن طاووس (قده) آموخته بر زبان جارى كنى و بگويى:
بار الها! من ربوبيت تو را تصديق مى كنم، به رسالت خاتم پيامبرانت محمد مصطفى – صلى الله عليه وآله و سلم – معتقدم و به آن فرشته اى كه نداى جود و بخشش تو را مى رساند، ايمان دارم. اگر گوش من ندايش را نشنيد، عقل من هم اين ندا را دريافت كرد و هم اخبار و رواياتى را كه در بردارنده چنين وعده هايى از جانب تو است،پذيرفت در يك چنين حال و هوايى، سخن من اين است:
اى فرشته اى كه از جانب خدا مالك و حكيم و كريم و بخشنده و… به سوى ما آمدى، سخن توراكه حاوىكاميابى ماست،باگوش عقلمان درك كرديم كه گفتى: آيا درخواست كننده اى هست تا خواسته اش را بدهم؟
من سائل و گدايم و چنين نيازهايى دارم:
– هر چه موجب روى آوردن ذات اقدس الهى به من مى شود.
– من نيز در مقابل توفيق روى آوردن به او را داشته باشم.
– در محضر پر بركت او، كمال ادب را حفظ كنم.
– مرا (از لغزشها و شيطانهاى درونى و بيرونى و خلاصه هر چه مرا از او دورى كند)، حفظ كند.
– توفيقاتى را كه به من داده سلب ننموده، محافظتش نمايد.
و نيز عقل ما سخن آقايمان را درك كرده كه فرمود: آيا توبه كارى هست تا توبه اش را بپذيرم؟
من از گناهانم توبه مى كنم؛ چون براى پناه بردن از غضب و عقابش و جلب رضايت و ثوابش، ناچارم توبه كنم. و اگر نفسم توبه صادقانه نداشت، عقلم حكم مى كند كه بايد به سوى او توبه كرد، (و مرضها و كثافات و چركهاى گناهان را از اين راه زدود و آينه دل را صاف نمود).
اى فرشته الهى! سخنت را شنيديم كه از طرف خداوند رحيم گفتى: آيا استغفار كننده اى هست تا او را بيامرزم؟
من از هر چه او خودش ندارد استغفار مى كنم و به عفو او پناه مى برم و اگر اين گفتار از روى صداقت نبود عقلم حكم مى كند كه بايد چنين كرد ، بنده ی مضطر و گرفتار و ور شكسته چاره اى جز عذر خواهى نزد رب جليل و رحيم ندارد.
اى فرشته پروردگار! اين درخواست و توبه و استغفار و فقر و ذلت و ورشكستگى را كه گفتم، نزد تو به امانت مى گذارم تا آن را به خدايى كه تو را به سويمان فرستاد و راه رسيدن به كويش را به رويمان گشود، عرضه بدارى.
سيد بن طاووس (ره) به اينجا كه مى رسد، مى فرمايد: اگر نتوانستى اين سخنان را از بركنى، مى توانى آن را در ورقه اى بنويسى و همراه خود داشته يا زير سرت بگذارى اما بايد آن را مانند عزيزترين وسائلت، محافظت نمايى و وقتى آن زمان موعود از شب فرا رسيد، برگه را بيرون آورده اينگونه بگويى:
اى فرشته اى كه از جانب خداى ارحم الراحمين و اكرم الاكرمين ندا در مى دهم!! اين قصه من است كه به تو تسليمش مى كنم، نه زبانى برايم مانده و نه روحيه اى كه بتوانم با تو سخن بگويم.
در اينجا سخنان سيد (ره) به پايان رسيد.
من مى گويم:
اگر در يك چنين وقت حساس، توانستى آن وظايفى را كه اهل بيت – عليهم السلام – برايت معين فرمودند عمل كنى، پس خوشا به حالت والاّ مى توانى اين چنين بگويى:
خدايا! من به تو ايمان دارم و پيامبر اكرم و ائمه اطهار – عليهم السلام – را در مورد اخبارى كه پيرامون لطف و عفو تو گفته اند تصديق مى كنم، پس اولا بر آن وجودهاى پاك (يعنى پيامبر و آل او) درود بفرست و بعد از آن، در اين شب هر دعايى كه در امور دينى يا دنيايى به درگاهت عرضه مى شود، مرا در آن شريك و سهيم گردان، بارالها! باما آنچنان كه سزاوار خدايى تو است رفتار كن نه آنچنان كه ما بندگان رو سياه سزاوار آنيم، اى ارحم الراحيمن – درودت بر محمد و خاندان پاكش باد!
و بدانكه از حضرت صادق – عليه السلام – روايت شده كه فرمود:
78 – لَا تُعْطُوا الْعَيْنَ حَظَّهَا [مِنَ النَّوْمِ] فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَيْءٍ شُكْراً
يعنى: نگذار چشم بهره كاملى (از خواب) ببرد؛ چون كمترين شكر گزارى را او دارد.
و نيز از وجود مقدس رسول خدا – صلى الله عليه وآله و سلم – روايت شده كه فرمود:
79 – إِذَاقَامَ الْعَبْدُ مِنْ لَذِيذِ مَضْجَعِهِ وَالنُّعَاس فِي عَيْنَيْهِ لِيُرْضِيَ رَبَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِصَلَاةِ لَيْلِهِ بَاهَى اللَّهُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ فَقَالَ[فَيَقُولُ]أَ مَاتَرَوْنَ عَبْدِي هَذَا قَدْ قَامَ مِنْ[لَذِيذِ]مَضْجَعِهِ[وَتَرَكَ لَذِيذَ مَنَامِهِ]إِلَى[مَا لَمْ أَفْرِضْهُ]صَلَاةٍلَمْ أَفْرِضْهَا عَلَيْهِ اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُ.
يعنى: وقتى بنده حق از خوابگاهش بر مى خيزد تا خداوند متعال رابا نماز شبش خشنود سازد درحالىكه چرت، چشمانش رافرا گرفته،دراين حال،ذات اقدس الهى به ملائكه اش مباهات كرده مى فرمايد:آيا اين بنده مرا مى بينيد كه ازخوابگاهش برخاسته تا نمازى را بگزارد كه آن را بر او واجب نكرده ام! پس شاهد باشيد كه او را بخشيدم.