جمعه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » امامت از دیدگاه قرآن

امامت از دیدگاه قرآن

قـرآن کـریـم در آیـه هـاى مـتـعددى به طرح مساءله امامت از جهات گوناگون پرداخته و زوایاى مختلف آن را مطرح نموده است . آنچه اکنون مورد نظر مى باشد امامت و ویژگیهاى امام از دیدگاه قرآن است . واژه امام به معناى جلودار و اقتداء شونده است . امـا واژه (ولى )، در لغـت بـه مـعناى سرپرست و اداره کننده امر، و به کسى گفته مى شود که بر کار کسى سرپرستى کند.
امامت ازدیدگاه قرآن : قـرآن کـریـم درآیـه هـاى مـتـعددى به طرح مساءله امامت از جهات گوناگون پرداخته و زوایاى مختلف آن رامطرح نموده است. آنچه اکنون موردنظرمى باشدامامت و ویژگیهاى امام ازدیدگاه قرآن است. واژه امام به معناى جلودار و اقتداء شونده است. امـا واژه (ولى)، در لغـت بـه مـعناى سرپرست و اداره کننده امر، و به کسى گفته مى شود که بر کار کسى سرپرستى کند.

آیه ابتلاء :

(وَ اِذِابـْتـَلى اِبـْراهـیـمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتى قالَ لایَنالُ عَهْدِى الظّالِمینَ) (۱)

(بخاطربیاور)هنگامى که خداوند ابراهیم راباکلماتى (امور گوناگونى)آزمود واو بخوبى ازعهده آنها برآمد،خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم،ابراهیم گـفـت:آیاازنسل مـن(نیزامامانى قرارخواهى داد)؟ خداوند فرمود پیمان من (مقام امامت)به ستمکاران نمى رسد.

نکات آیه:

آیه فوق دربردارنده چند نکته است :

۱ ـ بـر اسـاس ایـن آیه امامت آخرین مرحله سیر تکاملى ابراهیم بوده است ؛ زیرا او پس از نبوت به امامت رسیده است . مقام مزبور که بعداز طىّ مراحل سخت و آزمایشهاى گوناگون دوران نبوت بـه ابـراهـیـم اعطا گردید، بالاتر از مقام نبوت است . این مقام ، امامت و رهبرى همه جانبه مادى ، معنوى ، ظاهرى و باطنى است.

امـام بـا نـیـروى مـعـنـوى خـود افـراد شـایـسـتـه را در مـسـیـر تـکـامـل باطنى رهبرى مى کند و با قدرت علمى خویش افراد نادان را تعلیم مى دهد و با نیروى حـکـومـتـش اصـول عـدالت را . بـا ایـن بـیـان ، امـام داراى کـمـال روحـى و تـعـالى اخـلاقـى فـزایـنـده اسـت کـه بـه عـنـوان یـک (انـسـان کامل ) مطرح است ، و مى تواند پیشواى دیگران باشد.

۲ ـ درخـواسـت حـضـرت ابراهیم (ع ) از خداوند مبنى بر استمرار امامت در فرزندانش به صورت کـلى پـذیـرفـتـه نـشـد؛ زیـرا خـداونـد در پـاسـخ او با این جمله که عهد و پیمان من (امامت ) به سـتـمـکـاران نمى رسد، فهماند که این مقام زیبنده هر کس نیست، بلکه آمادگى قبلى و توانایى فـوق العـاده اى را مـى طـلبـد، و گـذر از گردنه هاى سخت را اقتضا مى کند تا شایستگى امامت بروز کند.

۳ ـ ستمکار هرگز به امامت نمى رسد، زیرا مراد از ستمکار در آیه، مطلق کسانى مى باشند که ازآنهاهرنوع ظلمى(اعـم از ظـلم به خویشتن یا به دیگران )دربُرهه اى از زمان حیاتشان سرزده باشد.(۲)اگرکسى بگوید که ازایـن آیـه همـین مقدار استفاده مى شود که ظالم در حال ظالم بـودنش به امامت نمى رسد،ولى دلالت نداردکه اگرتوبه کرد بعد از توبه هم نتواند به امامت برسد، در پاسخ مى گوییم :

مردم بر حسب تقسیم عقلى منحصر به چهار دسته انـد:

۱- یک دسته کسانى هستند که در تمام عمرشان ظالم و گنهکارند.

۲- دسته دوم کسانى اند که در تـمـام عـمـرشـان ظـلم (و گـناه ) مرتکب نمى شوند.

۳- دسته سوم آنهایى هستند که فقط در ابتداى عمرشان ظالمند.

۴- چهارم عکس دسته سوم ، یعنى کسانى مى باشند که فقط در آخر عمر به ظلم و ستم آلوده مى گردند.

شـاءن حضـرت ابراهیم(ع)بالاتراز این است که براى گـروه اول و چهارم از فرزندان و ذریاتش، ازخداوند امامت رابخواهد. پس دسته دوم و سوم باقى مى مانند، کـه بـراى ایـن دو گـروه امامت را از خدا مى خواهد، و خدا هم امامت را از گروه سوم ، یعنى کـسـانـى کـه در آغـاز زندگى ظالم بوده وبعداز ظلم وگناه دست کشیده اند،نفى می کند؛و درنتیجه شایستگى امامت فقط براى دسته دوم که در تمام عمر از ظلم و گناه مصون باشند ثابت مى شود.(۳)

۴- امامت همانند نبوت یک عهد ومقام الهى است، و امام فقط توسط خداوند تعیین و نصب مى گردد،چون فرمود: (اِنّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً) من تو را براى مردم امام قرار دادم .

 

آیه اولى الامر:

(یااَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَطیعُواللّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْکُمْ…) (۴) اى کسانى که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را! این آیه نیز در پى اثبات مقام ولایت امر (و امامت ) بعد از پیامبر، و ضرورت پیروى بى چون و چـرا از او مى باشد. واژه (امر) دو معنادارد: دستور و فرمان، کار و چیز، و دراینجا اولى الامریعنى صاحبان دستور و فرمان، که معناى ساده ترآن (صاحبان اختیار) است . (۵) پـیـرامـون اولى الامر از دو نظـر مـى تـوان بـحـث کـرد، یـکـى اثـبـات اصل ولایت و امامت بعد از پیامبر(ص)و ویژگیهاى آن؛

دیگر مصادیق اولى الامر.

آنـچه اکنون محل بحث قرار مى گیرد، نکته اوّل است،که همه مسلمانان بر آن اتفاق دارند؛

زیرا همگى وجود امام و رهبر را طبق صریح آیه ضرورى مى دانند،هرچند در مصادیق آن اختلاف نظر داشته و هر یک دیدگاه خاص خودش را دارد. بـررسـى نـظرات مفسران بزرگ اسلامى نشان مى دهدکه امربه اطاعت از اولى الامر همانند امر به اطاعت از رسول مى باشدکه این خود گویاى چند واقعیت است :
۱ ـ اطاعت از اولى الامر همانند اطاعت از خدا و رسول بدون قید و شرط واجب است . بنابراین اوامر او درهمه شؤ ون دینى ، دنیوى ، سیاسى ، اجتماعى و غیرآن لازم الاجرا مى باشد.
۲ ـ همانگونه که پیامبر(ص)برخلاف دین وفرامین الهى، وبه معصیت وگناه فرمان نمى دهد، اولى الامر نیز چنین فرمانى صادر نمى کند،و حکم او، حکم خدا و رسول او خواهد بود، و درنتیجه اطاعتش واجب است .

۳ ـ هـمـان طـورکـه پـیـامـبر از همه گناهان و زشتیها معصوم است، اولى الامر نیز چنین اند؛ زیرا خداوند به پیروى از اولى الامر بطور مطلق و بدون قید و شرط فرمان داده است ، و هر کس که خـداونـد ایـنـگـونـه امـر بـه اطاعت از او کند ضرورت دارد که از هر گونه خطا و زشتى معصوم بـاشـد، و الّا تناقض در صدر و ذیل آیه لازم مى آید. پس ثابت مى گردد که اولى الامر در آیه حتماً باید معصوم باشد. (۶)

۴ ـ همانگونـه که رسول ازجانب خدا تعیین و نصب مى شود، اولى الامر نیز باید از جانب خدا تعیین و نصب گردد. (۷)

 

پاورقی:

۱- بقره ( ۲ ) ، آیه ۱۲۴ .

۲- بر گرفته از تفسیر المیزان ، ج ۱ ، ص ۲۷۴ ، چاپ بیروت ؛ و تفسیر مجمع البیان ، جزء اوّل ، ص ۴۵۶ ـ ۴۵۷ ، چاپ بیروت .

۳- همان .

۴- نساء ( ۴ ) ، آیه ۵۹ .

۵- قاموس قرآن ، ج ۱ ، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱ .

۶- اقـتـبـاس از تـفـسـیـر کـبیر ، فخر رازى ، ج ۱۰ ، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۴ ؛ و تفسیر المیزان،علامه طباطبائى ، ج ۴ ، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳ .

۷- همان .

نوشته:reza afrousheh

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*