شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » ایرانیان و نقش کوفه در تشیع آنان

ایرانیان و نقش کوفه در تشیع آنان

download

ایرانیان و نقش کوفه در تشیع آنان (۱)

نویسندگان: دکتر حسین پوراحمدی(۱) علی بابایی سیاب (۲)

چکیده

شهر کوفه در دوران عمر و برای اسکان سپاهیان اسلام بنا نهاده شد. مکان بناگذاری آن در شش کیلومتری شهر باستانی « حیره» بود. اولین پایه های تشیع در کوفه با امارت عمّار یاسر در آنجا ریخته شده و با انتخاب این شهر به مرکزیت خلافت اسلامی توسط امام علی علیه السلام تثبیت گردید. ایرانیان، که از همان آغاز، بخش قابل توجهی از جمعیت این شهر را تشکیل می دادند، تحت تأثیر برخی عوامل، از قبیل سیاست های عرب گرایانه ی عمر و عثمان، عدالت و برابری که در دوران خلافت علی علیه السلام درکوفه مشاهده کرده بودند وجنبش های شیعی که دراین شهر به وقوع می پیوست، به مذهب تشیع گرایش پیدا کردند. تشیع کوفه بعدها توسط همین ایرانیان ساکن در کوفه، خاندان اشعری و سادات مهاجر به ایران و نیز در نتیجه ی تعامل علمی با مراکز علمی ایران( به ویژه قم)، به ایران منتقل شد و به سبب آنکه بخش عظیمی از تعالیم آن در نتیجه ی ارتباط بدون واسطه با ائمه ی اطهار علیهم السلام حاصل شده بود و نیز عدم تغییر آن طی قرون متمادی، دارای خلوص بالایی است.

 

مقدمه

با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهرها در دوره های گوناگون، می توان به نقش آنها در انتقال فرهنگ، عقاید، دین و مذهب از یک سرزمین یا منطقه ی جغرافیایی به دیگر سرزمین ها و مناطق جغرافیایی پی برد. نکته ی مهمی که در خصوص این شهرها می توان به آن اشاره نمود و در واقع، عامل اساسی در انتساب چنین کارکردی بدان هاست، واقع شدن آنها در مناطق سوق الجیشی یا مسیرهای تجاری پر رفت و آمد و در نتیجه، تراکم و ترکیب جمعیتی متنوع آنهاست. این تنوع جمعیتی و به تبع آن، تنوع عقیدتی – سیاسی، گاهی به بروز کشمکش هایی میان پیروان عقاید گوناگون منجر می شد. این کشمکش ها در نتیجه ی شرایط جغرافیایی و روابط تجاری با سرزمین های اطراف، به داخل این سرزمین ها نیز کشیده می شد و در آنها رسوخ می نمود.

در برهه هایی ازتاریخ، حکومت ها علاوه بر کارکردهای سیاسی، خواسته یا ناخواسته از این شهرها به عنوان ابزاری برای انتقال فرهنگ خویش به دیگر سرزمین هااستفاده می کرده اند. دراین زمینه ، می توان به دو شهر حیره و غسّان و نقش آنها در انتقال آیین مسیحیت و زرتشتی به داخل شبه جزیره اشاره نمود. شهر کوفه نیز به عنوان وارث موقعیت جغرافیایی حیره، علاوه بر کارکرد نظامی، که عامل اساسی در تأسیس آن بود، به دلیل قرار گرفتن در مرز دو فرهنگ (اسلامی و زرتشتی) به مرور زمان، دارای همین ویژگی گردید. همان گونه که حیره سابق (به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه ای که داشت) عامل انتقال فرهنگ ها و ادیان و مذاهب گوناگون ( زرتشتی، مسیحی و مانند آن) به داخل شبه جزیره بود، کوفه نیز چنین نقشی ایفا می نمود، با این تفاوت که فرهنگ منتقل شده در این زمان، اسلام (تشیع) و مسیر انتقال از شبه جزیره به ایران بود.

اهمیت این پژوهش از آنجاست که با بررسی نقش کوفه در گرایش ایرانیان به تشیع و نیز با اثبات ارتباط گسترده ی علمای کوفه با ائمه ی اطهار علیهم السلام و دریافت مستقیم تعالیم شیعی از ایشان تا پایان غیبت صغرا ( ۳۲۹ ق)، انتقال تمامی این دستاوردها به قم و از آنجا به دیگر نقاط کشور، می توان به سابقه ی تاریخی تشیع در میان ایرانیان پی برد.

تاکنون کتاب های متعددی درباره ی تاریخ تشیع، تاریخ کوفه، تشیع ایرانیان و مانند آن نوشته شده که از آن جمله است: تشیع در مسیر تاریخ، نوشته ی حسین محمد جعفری؛ تاریخ تشیع، به قلم جمعی از مؤلفان پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ ریشه های تاریخی تشیع در ایران، نوشته ی محمدعلی حاجیلو؛ تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران، نوشته ی پروین ترکمنی آذر؛ تاریخ تشیع در جرجان و استرآباد، و تاریخ گسترش تشیع در ری، از رسول جعفریان. علاوه بر اینها، رسول جعفریان در اطلس شیعه به طور گسترده، به ابعاد گوناگونی از تاریخ تشیع پرداخته است.

در میان مقالات منتشر شده نیز مقالاتی از این دست چاپ و منتشر شده است: « کوفه پایگاه تشیع»، نوشته ی داود الهامی؛ «ریشه های پیدایش و گسترش تشیع در قم»، نوشته ی علی الله بداشتی؛ « تشیع امامی و زیدی در ایران»، نوشته ی ویلفرد مادلونگ، ترجمه ی رسول جعفریان؛ « اولین تکاپوی تشیع در خراسان»، نوشته ی حسین مفتخری. (۳) از میان مقالات نوشته شده در این زمینه، مقاله ای تحت عنوان « نقش کوفه در تاریخ تشیع»، (۴) نوشته ی حمید عطایی نظری، بیشترین قرابت موضوعی را با این پژوهش دارد. در این مقاله، نویسنده بحث خود را با بناگذاری و جغرافیای تاریخی کوفه شروع نموده و به موضوعاتی از قبیل فضیلت کوفه، مسجد کوفه و ساکنان آن، ترکیب جمعیتی، ارتباط کوفه و نحوه ی برخورد کوفیان با ائمه ی اطهار علیهم السلام، و بررسی مکاتب علمی، حدیثی و ادبی کوفه پرداخته و با معرفی کوتاه چند خاندان علمی در این شهر، آن را به پایان برده است. نویسنده به هر یک از این عناوین به صورت مختصر پرداخته و بحث خود را به کوفه محدود ساخته و به نحوه ی ورود تشیع به ایران اشاره ای نکرده است. آنچه اهمیت دارد این است که تاکنون هیچ کتاب یا مقاله ای به صورت مستقل به بررسی موضوع مورد بحث در این مقاله نپرداخته است.

شیوه ی پژوهش در مقاله ی حاضر، «توصیفی – تحلیلی» بوده و برای گردآوری اطلاعات، از روش «کتاب خانه ای» استفاده شده است.

فرضیه ی این مقاله آن است که شهر کوفه از جهات گوناگون، در گرایش ایرانیان به تشیع نقش اساسی ایفا نموده است که از آن جمله می توان به شرایط تاریخی – جغرافیایی کوفه و نقش آن در کارکرد طبیعی این شهر به عنوان عامل انتقال فرهنگی، ساختار جمعیتی کوفه، تعداد فراوان ایرانیان در این شهر و سیر مهاجرت ایرانیان و سادات و علویان از کوفه به ایران، اوضاع سیاسی کوفه در عصر خلفا، گسترش دامنه ی جنبش های سیاسی شیعیان این شهر به ایران و نقش آنها در گسترش تشیع در مناطق گوناگون کشور و نیز نقش فرهنگی شاگردان کوفی ائمه ی اطهار علیهم السلام در گسترش تشیع به ایران اشاره نمود.

 

جغرافیای تاریخی کوفه و علل تأسیس آن

کوفه در هشت کیلومتری شرق نجف و بر ساحل رود فرات قرار دارد. در شرق آن رود فرات، در غرب آن صحرا، در جنوب غربی آن شهر باستانی حیره، و در شمال شرقی آن ذی الکفل واقع شده است. به سبب نزدیکی به فرات و نیز جاری بودن یکی از شاخه های فرات در شرق آن (اصطخری، ۱۳۶۸، ص ۸۳)، زمین های اطراف شهر حاصل خیز بوده و آب و هوای آن از بصره بهتر است. (یاقوت حموی، ۱۳۹۹، ج ۴، ص ۴۹۰)

پس از پیروزی مسلمانان در نبرد قادسیه و تصرف تیسفون، خلیفه ی دوم به سعد بن ابی وقاص، فرمانده ی سپاه اسلام در عراق، دستور داد تا در آنجا بماند. مسلمانان پس از چهارده ماه سکونت در مدائن و به رغم امتیازاتی که این شهر دارا بود، نتوانستند با آنجا خو بگیرند. آنها به دلیل داشتن گله ها و رمه هایی که از جزیره العرب با خود آورده بودند، باید با جایی سازش پیدا می کردند که هم دارای محیطی خشک و صحرایی باشد و هم از موقعیت زراعی مناسبی برخوردار باشد. در واقع، فرماندهان مسلمان در بین النهرین به دنبال محل مناسبی بودند که حفاظت از مناطق تازه تصرف شده را امکان پذیر کند، بدون آنکه به واسطه ی موانع طبیعی، مانند رودخانه و دریا از خاک عربستان جدا باشد. سعد بن ابی وقاص پس از مکاتبه با خلیفه ی دوم و به دستور وی، به دنبال جایی بود تا مناسب زندگی اعراب و شترهایشان باشد. (طبری، ۱۳۷۲، ج ۵، ص ۱۸۴۳-۱۸۴۴) سلمان فارسی و حذیقه بن الیمان مأمور این کار شدند. ( طبری، ۱۳۷۲، ج ۵، ص ۱۸۴۵) آنها پس از بررسی دو، سه منطقه، منطقه ی نسبتاً مرتفعی را در کنار ساحل غربی رود فرات و نزدیک شهر باستانی حیره انتخاب کردند. به دنبال آن، سعد بن ابی وقاص دستور داد تا همگی به این منطقه کوچ کنند و در آنجا ساکن شوند. نام « کوفه» از تپه ی کوچکی به نام « کوفان» گرفته شده است که در وسط آن واقع بود. ( یاقوت حموی، ۱۳۹۹، ج ۴، ص ۴۹) هدف از ساختن کوفه این بود که در جانب غربی فرات، اردوگاه ثابتی برای لشکریان ایجاد شود. ( لسترینج، ۱۳۸۳، ص ۸۱).

شهر کوفه در دوره ی امویان به عنوان پایگاهی سیاسی – نظامی در بین النهرین، و به علت موقعیت جغرافیایی اش به عنوان مرکزی برای کنترل و نظارت بر ایران مطرح بود. در واقع، در عهد امویان، حاکم عراقین ( بصره و کوفه) حاکم اصلی ایران تا حدود خراسان نیز محسوب می شد و این امر موجب افزایش اهمیت سیاسی – نظامی و در نتیجه، رونق اقتصادی کوفه در عهد امویان شده بود. ( ایزدی، ۱۳۷۹، ص ۸۲)

 

پیشینه ی تاریخی کوفه

حیره به لحاظ فرهنگی، در مقایسه با دیگر سرزمین های عرب نشین، موقعیتی ممتاز داشت. این ویژگی فرهنگی به سبب آن بود که حیره در موقعیت جغرافیایی خود (قرار گرفتن در مرز ایران، روم و عربستان) ، محل تلاقی و تماس فرهنگ های ایرانی و یونانی – رومی و واسطه ی تعامل با شبه جزیره بود. حیره پس از آنکه تحت تأثیر فرهنگ های مذکور قرار گرفت، این فرهنگ ها را به اعراب ساکن در شبه جزیره ی عربستان انتقال، و افق اندیشه ی آنان را گسترش داد. ( صفری، ۱۳۸۱، ص ۲۷) این شهر به دلیل قرار گرفتن در جنوب شرقی امپراتوری روم، تحت تأثیر مسیحیت قرار گرفت و به علت مناقشات مذهبی و به تبع آن، انشعاباتی که در مسیحیت روم ایجاد شد مسیحیت حیره را نیز پذیرفت. روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی گسترده ای میان حیره و دولت ساسانی نیز وجود داشت و همین روابط همه جانبه موجب تأثیر پذیری حیره از فرهنگ ساسانی می شد. بین حیره و اعراب نیز روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی گسترده ای وجود داشت. همچنین حیره به طرق گوناگون، به ویژه از راه تجارت، با سایر اعرابی که از حیره دور بودند ارتباط برقرار می کرد (صفری، ۱۳۸۱، ص ۲۷)

بنابراین، حیره به علت موقعیت جغرافیایی خود، محل برخورد فرهنگ های گوناگون بود. ابتدا خود از این فرهنگ ها تأثیر می پذیرفت و سپس این فرهنگ ها را به اعراب ساکن در شبه جزیره منتقل می کرد. مسیرهای تجاری راه اصلی این انتقال فرهنگی بود، و حیره به دلیل قرار گرفتن در مسیر تجاری، با مناطق گوناگون ایران، روم و به ویژه شبه جزیره، روابط تجاری گسترده ای داشت. تجار حیره در سراسر عربستان رفت و آمد می کردند و این مَثَل در بین اعراب زبان زد بود: « سرزمینی را نمی بینی که در آن حیری نباشد.» ( علی، ۱۹۷۱، ج ۷، ص ۲۹۶) از جمله راه های آشنایی اعراب با فرهنگ سایر ملل، بازارهای فصلی بود که یکی از این بازارها در حیره برگزار می شد و تجار عرب از سراسر عربستان به آنجا می رفتند. (الافغانی، ۱۹۷۴، ص ۳۷۴ به بعد)

حیره، که در دوره ی قبل از اسلام تحت حاکمیت ایران بود و به عنوان یک حکومت دست نشانده برای جلوگیری از هجوم قبایل بیابان گرد به مناطق مرزی ایران ایفای نقش می نمود، ساکنانش عمدتاً از دو طریق با فرهنگ ایرانی آشنا می شدند: یکی از طریق رفت و آمد به مناطق مرزی ایران و دربار ساسانی، و دیگر از طریق ایرانیانی که در حیره زندگی می کردند. ( نک. دینوری، ۱۴۱۲، ص ۶۳ / یعقوبی، ۱۹۶۰، ج ۱، ص ۱۶۲) به دلیل همین ارتباطات، اهل حیره بیش از سایر اعراب با فرهنگ ایرانی آشنا بودند و این فرهنگ را به اعراب ساکن در شبه جزیره نیز منتقل می کردند (صفری، ۱۳۸۱، ص ۱۴) اعراب افکار ثنوی و اعتقاد به یزدان و اهریمن را از ساکنان حیره آموختند. (ابراهیم حسن، ۱۳۵۶، ج ۱، ص ۶۵-۶۶) ادیان زرتشتی و مانویت نیز در میان اعراب پیروانی داشتند. برای مثال، زرتشتی گری در قبیله ی « بنی تمیم» شایع بود. (صفری، ۱۳۸۱، ص ۱۰)

با توجه به اینکه شهر کوفه وارث موقعیت جغرافیایی حیره ی باستان و در نتیجه، در برگیرنده ی تمامی کارکردهای آن در زمینه ی انتقال فرهنگی بود، اثبات نقش حیره در انتقال فرهنگ ساسانیان به داخل شبه جزیره می تواند دلیلی محکمی باشد بر نقش و کارکرد طبیعی شهر کوفه در انتقال فرهنگ، دین و مذهب خویش ( تشیع) به ایران. این مسئله با توجه به حضور گسترده ی ایرانیان در کوفه و رفت و آمد طبیعی آنها با داخل کشور، بیشتر قابل درک است.

 

ساختار جمعیتی کوفه

جمعیت کوفه را می توان به طور کلی، به دو بخش عرب و غیر عرب تقسیم نمود. اعراب ساکن در کوفه اهل قادسیه، (ر.ک.یاقوت حموی،۱۳۹۹،ج۴، ص۴۹۰/طبری،۱۳۷۲،ج۵،ص۱۸۵۳/جعفری،۱۳۷۳،ص۱۲۸)روادف، (۵) قبایل مسیحی، (۶) بیوتات عرب ( ر.ک. جعفری، ۱۳۷۳، ص ۴۸) و برخی دیگر بودند. غیر عرب ها ایرانیان، سریانی ها، (۷) نبطی ها (ر.ک.جنابی،۱۳۸۶،ص۴۳)وگروهی از بردگان و غلامان غیر ایرانی بودند که از لحاظ تعداد قابل توجه نبودند. وابستگی جغرافیایی ایران و عراق، کوفه را برای مهاجرت ایرانیانی که وسایل زندگی خود را در اثر جنگ از دست داده بودند. مناسب ترین محل می ساخت. (الهامی، ۱۳۶۶،ص۵۶)ایرانیان کوفه را براساس روایات تاریخی می توان دو دسته ی موالی و دسته های نظامی دانست. موالی بنا بر نوع پیوندشان با جامعه ی اسلامی،دارای مراتبی این گونه بودند:

اسیران جنگی:

این گروه اسلام آوردند و آزادی خود را بازیافتند، اما همچنان به خانواده ای وابسته بودندکه قبلاً غلامشان بودند.(اینها موالی واقعه درکوفه بودند.)

روستاییان و کشاورزان:

اینان روستاهایشان در اثر جنگ ویران شده بود و زمین های خود را رها کرده و برای یافتن کار دیگر به کوفه آمده بودند.

 

پیشه وران و صنعتگران:

این گروه نیز مسلمان شده و برای بهبود وضعیت اقتصادی خود به عنوان پیشه ور و صنعتگر به کوفه آمده بودند. این افراد بر حسب تعدادشان، احتمالاً بزرگ ترین گروه موالی را در کوفه تشکیل می دادند. ( شاهرخی، ۱۳۸۷، ص ۶۸).

 

خاندان های شریف:

این گروه از پرداخت جزیه معاف بودند، ولی می بایست خراج بپردازند.

براساس این تقسیم بندی، باید تعداد چشم گیری از اسیران زن را، که بهره ی فاتحان عرب خود شده بودند، افزود. اینان به همسری مشروع اسیر کنندگان عرب خود درآمده و برایشان فرزندهایی به دنیا آورده بودند. در نتیجه، در مدتی کمتر از بیست سال، یعنی در حدود زمانی که امام علی علیه السلام به کوفه آمدند، نسل جدید جوانی از اعراب در کوفه وجود داشت که از طرف مادر ایرانی بودند. ( جعفری، ۱۳۷۳، ص ۱۳۹-۱۴۰)

دسته های نظامی نیز حمراء دیلم، (۸) اسواران (۹) و سیابجه (۱۰) بودند.

رشد جمعیت موالی در کوفه بیش از عرب ها بود، به گونه ای که پس از چند سال، بین موالی و عرب ها نسبت یک به پنج برقرار شد. ( زیدان، بی تا، ج ۴، ص ۳۷۰) معاویه از این رشد بسیار بیمناک شد و به زیاد دستور داد آنها را از کوفه منتقل کند. زیاد عده ای از آنها را به شام، عده ای را به بصره و عده ای را به ایران منتقل نمود. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۳۳۹) به طور کلی، ایرانیان، اعم از اسیران مسلمان شده، مهاجران مسلمان، حمراء دیلم و اساوره، در کوفه اجتماع بزرگی را تشکیل دادند و جمعیت آنها افزایش یافت. از جمله قراینی که بر کثرت آنها در کوفه دلالت دارد این است که گاهی یک مرد عرب از اهل کوفه با ده یا بیست نفر از موالی خود را خانه خارج می شد. دلیل دیگر فراوانی و اهمیت وجود آنها در کوفه، مساجدی است که ساخته بودند؛ مانند مسجد الموالی، مسجد الحمراء، و مسجد مروزیه. حتی گفته اند: تعداد موالی به نصف ساکنان کوفه رسید. (رجبی، ۱۳۶۵، ص ۱۳۷)

 

پی نوشت :

۱٫ استادیار دانشگاه شیراز.

۲٫ دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام دانشگاه شیراز.

۳٫ قابل دست رسی در پایگاه مجلات تخصصی: www.noormags.com.

۴٫ قابل دست رسی در نشانی اینترنتی: http://rasekhoon.net/article/show-21343.aspx

۵٫ « روادف» گروهی از تازه واردان عرب به کوفه بودند که پس از تکمیل فتوحات شام و مصر، دیگر هیچ گونه فرصتی برای کسب غنایم در مناطق غربی نیافتند و چون احتمال حمله ی مجدد به امپراتوری ساسانی و زمینه ی گسترش قلمرو خود در شرق را پیش بینی می کردند، حضورشان در کوفه فرصت جدیدی برای کسب غنایم جنگی بود. ( برای اطلاعات بیشتر ر.ک. جعفری، ۱۳۷۳، ص ۱۳۶-۱۳۷)

۶٫ برای اطلاعات بیشتر، ر.ک. جعفری، ۱۳۷۳، ص ۴۷٫

۷٫ برای اطلاعات بیشتر، ر.ک. جنابی، ۱۳۸۶، ص ۲۶٫

۸٫ آنها ایرانیانی بودند که پس از شکست در نبرد قادسیه، اسلام آورده، به اعراب پیوستند. آنان همراه با سعد در فتح مدائن و جلولاء شرکت کردند و سپس در کوفه ساکن شدند. به گفته ی جرجی زیدان، بنی امیه مسلمانان غیر عرب را سرخ پوست ( احمر) می گفتند و در فرهنگ عرب، هر عجمی « احمر» لقب دارد. ( زیدان، ۱۳۶۹، ج ۴، ص ۶۸۶) نام فرمانده ی آنها « دیلم» بود و از این رو، آنها را « حمراء دیلم» می نامیدند. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۳۹۹-۴۰۰) این گروه بسیاری از حرفه ها و صنایع کوفه را اداره می کردند. ( جنابی، ۱۳۸۶، ص ۴۲ به بعد) در بعضی از نوشته ها، تعداد این گروه در زمان مختار ( سال ۶۶ هجری) قریب ۲۰ هزار نفر ذکر شده است. ( دینوری، ۱۴۱۲، ص ۲۸۸)

۹٫ آنها جزو سپاه یزدگرد بودند که در جریان محاصره ی شوش، به ابوموسی پیوسته، و با بنی تمیم هم پیمان شدند. (بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۵۲۰-۵۲۱)

۱۰٫ آنها اصالتاً از اهالی سوماترا بودند که به هند و عراق و سواحل خلیج فارس کوچ کرده بودند و پس از اسلام نیز در این ناحیه حضور داشتند. ساسانیان برای دفاع در مقابل دزدان دریایی، از آنان استفاده می کردند. بعدها برخی از ایرانیان نیز بدان ها پیوستند، به گونه ای که دیگر مسئله ی نژاد آنان مطرح نبود. بنا بر روایت بلاذری، سیابجه تنها در بصره ساکن بودند. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۵۲۴) وقتی طلحه و زبیر به قصد جنگ جمل وارد بصره شدند، سیابجه از تسلیم بیت المال به آنها تا قبل از آمدن حضرت علی علیه السلام خودداری کردند. افراد طلحه و زبیر به فرمان دهی عبدالله بن زبیر به آنها شبیخون زدند و همه ی آنها را کشتند. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۵۲۴) با اینکه سیابجه و زُط ها هم پیمان بنی تمیم ( دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام) بودند، اما جزو سربازان امام علی علیه السلام باقی ماندند. ( طبری، ۱۸۸۱، ج ۳، ص ۵۱۷)

 

منبع مقاله :

مؤسسه ی شیعه شناسی، (۱۳۹۱)، فصلنامه ی علمی – پژوهشی شیعه شناسی شماره ۳۹، قم: مؤسسه ی شیعه شناسی

https://www.rasekhoon.net/article/show/910973/

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

 

ایرانیان و نقش کوفه در تشیع آنان (۲)

تشیّع در کوفه

 

ابعاد تشیّع

به طور کلی، می توان شیعیان کوفه را به این گروه تقسیم نمود:

 

شیعیان سیاسی:

معتقد به برتری امام علی علیه السلام بر خلفای پیشین و حقانیت آن حضرت در جنگ با مخالفانش بودند. (۳)

 

شیعیان حبی:

اهل بیت علیهم السلام را صرفاً به این دلیل که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تأکید فراوانی بر دوستی ایشان می کرد، دوست داشتند. (۴)

 

شیعیان دینی:

ائمه ی اطهار علیهم السلام را در امور دینی، اعلم از دیگران می دانستند، ولی به لحاظ سیاسی تابع حکومت وقت بودند. (۵)

 

شیعیان اعتقادی:

اینان شیعیان واقعی بودند و منظور از « تشیّع» در این مقاله نیز تشیّع از همین نوع است. (۶)

با بررسی دقیق سیر تحولات کوفه و عملکرد کوفیان در تحرکات شیعی، که در این شهر به وقوع پیوست، می توان به این نتیجه رسید که تشیع اکثریت کوفیان از جنس سیاسی، سپس حبّی و دینی بود و تعداد شیعیان اعتقادی به مراتب کمتر از تعداد کل شیعیان بود. در ادامه، بیشتر به این مقوله خواهیم پرداخت.

 

خاندان های شیعی

به استناد منابع تاریخی، خاندان های علمی شیعه در کوفه، که از ائمه ی معصوم علیهم السلام روایت کرده اند، عبارت بودند از: آل اعین، (۷) خاندان اشعری، (۸) آل ابی رافع، (۹) آل ابی صفیه، ( نک. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۵۵۱) آل ابی شعبه، ( نک. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۵۵۱) خاندان حیان تغلبی، خاندان دراج، خاندان حرّ جعفی، خاندان عبدربه، خاندان عطیه، خاندان بنی رباط، خاندان فرقد،‌ خاندان عمار بجلی، ( نک. براقی، ۱۳۸۸، ص ۵۰۲) خاندان ابی ساره، آل ابی الجعد، آل ابی الجعد، آل ابی سبره و دیگران. (۱۰)

 

ارتباط علمای کوفه با ائمه ی اطهار علیهم السلام

با آنکه پس از شهادت امام علی علیه السلام هیچ یک از ائمه معصوم علیهم السلام در کوفه ساکن نشدند، اما شیعیان این دیار همواره با ایشان در ارتباط بودند و از آن بزرگواران حدیث نقل می کردند و مسائل فقهی روز را از ایشان می پرسیدند. شدت علاقه ی مردم کوفه به امامان علیهم السلام به اندازه ای بود که امام باقر علیه السلام را « پیامبر کوفه» ( مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۲۵۵) می نامیدند. بیشتر اصحاب آن حضرت از مردم کوفه بودند، یا اینکه اصالت کوفی داشتند. ( طوسی، ۱۳۸۰، ص ۱۴۲-۱۴۴) در دوره ی امام صادق علیه السلام نیز بسیاری از راویان کوفی از آن حضرت روایت کرده اند. ( طوسی، ۱۳۴۸، ص ۴۷۷)

فضل بن شاذان می گوید: یاران علی بن حسین علیهماالسلام، که به امامتش اعتقاد داشتند، بیش از پنج تن نبودند: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر، یحیی بن ام طویل و ابوخالد کابلی. ( کشی، بی تا، ص ۱۱۵) در این میان، یحیی بن ام طویل ( خوئی، ۱۴۰۹، ج ۲۰، ص ۳۴) و سعید بن جبیر کوفی بودند. (ر.ک. صدر حاج سید جوادی، ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۹۴ / محلاتی، ۱۳۵۱، ج ۳، ص ۱۱۱ / عقیقی بخشایشی، ۱۳۷۲، ج ۱، ص ۳۵۳ / سپهری، ۱۴۱۹، ج ۱، ص ۱۵۶)

در کتب رجالی، نام های نزدیک به ۴۵۰ تن از اصحاب امام باقر علیه السلام ذکر شده که بیش از ۵۰ نفر آنها دارای پسوند « کوفی» است. ( ترابی، ۱۳۷۳، ص ۶۳-۷۳) برخی از شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام از ایرانیان ساکن کوفه بودند. برخی از این افراد عبارت بودند از: ابواسماعیل حماد بن ابی سلیمان ( نک. طوسی، ۱۳۸۰، ص ۱۱۶ / ابن خیاط، ۱۴۱۴، ص ۲۷۵) و محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار ( نک. طوسی، ۱۳۸۰، ص ۲۸۱ و ۳۱۱) که در کتاب سیره ی خود، روایات « و اندز عشیرتک»، « حدیث غدیر» ( امینی، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۷۵) و حدیث « الجنان و النوق» (۱۱) را از امام باقر علیه السلام و احادیث دیگری نیز در اثبات خلافت علی علیه السلام نقل نموده است. (خطیب بغدادی، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۲۲۴)

تعداد راویان امام موسی کاظم علیه السلام را قریب چهارهزار نفر نوشته اند که بسیاری از آنها نقش مهمی در تألیف و تصنی و نشر فرهنگ اسلامی برعهده داشتند. ( شریف قرشی، ۱۳۶۹، ج ۲، ص ۲۴۷-۲۴۸) از جمله اصحاب کوفی آن بزرگوار، می توان از کسانی همچون احمد بن محمد کوفی، اسحاق بن عمار کوفی ( شریف قرشی، ۱۳۶۹، ص ۲۵۵ و ۲۵۷)، حسن بن محبوب ( نک. طوسی، ۱۳۴۸، ص ۴۰۸، ۵۵۶، ۵۸۴ و ۵۸۵ / ابن ندیم، بی تا، ص ۳۰۹-۳۱۰) و صفوان بن یحیی نام برد. ( نک. طوسی، ۱۳۴۸، ص ۵۵۶ / نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۱۳۹)

از راویان کوفی امام رضا علیه السلام نیز جعفر بن بشیر، ( نک. مامقانی، ۱۴۲۳، ج ۱، ص ۲۱۳ / نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۸۶ / اردبیلی، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۱۵۰) عبدالرحمان بن ابی نجوان، ( نک. نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۱۶۳ / اردبیلی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۴۴۴) احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، ( نک. براقی، ۱۳۸۸، ص ۱۹۹ / ابن ندیم، بی تا، ص ۵۴ / طوسی، ۱۳۴۸، ص ۵۸۳ / صفار قمی، ۱۴۰۴، ص ۲۴۶ / نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۵۴) و محمد بن خالد برقی ( نک. طوسی، ۱۳۸۰، ص ۱۲۴، ۳۶۰ و ۳۸۶ / احمدی، ۱۳۷۱، ص ۱۳۶) بودند.

مروک بن عبید بن سالم بن ابی حفصه(طوسی، ۱۳۸۰، ص ۴۰۶)، موسی بن عمر بن بزیع ( طوسی، ۱۳۸۰، ص ۴۰۵)، احمد بن عبدالله کوفی ( طوسی، ۱۳۸۰، ص ۳۹۹) و ابوسکینه کوفی ( طوسی، ۱۳۸۰، ص ۴۰۹) نیز از راویان کوفی امام جواد علیه السلام بودند. محمد بن حسین بن ابی الخطاب ( نک. طوسی، ۱۳۸۰، ص ۵۴ / طوسی، ۱۳۸۰، ص ۴۲۳-۴۳۵ / نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۲۳۶) از اصحاب و راویان امام جواد علیه السلام و مورد اعتماد شیعیان بود که در کوفه می زیست. ( طوسی، ۱۳۸۰، ص ۵۴) روایت های فراوانی از وی به جا مانده و بیش از شش کتاب نوشته است. او پس از امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام را نیز درک کرد (طوسی، ۱۳۸۰، ص ۴۲۳-۴۳۵) و در سال ۲۶۲ ق وفات یافت. ( نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۲۳۶).

در انتها، لازم به ذکر است به سبب آنکه شهر کوفه در دوره ی اموی و عباسی مرکز سیاسی – اداری سرزمین های شرقی خلافت بود، برخی حکّام و مأموران اداری آن مناطق از شیعیان کوفه و از پرورش یافتگان مکتب ائمه ی اطهار علیهم السلام بودند که به خاطر رعایت اصل « تقیه» مورد اعتماد خلفا قرار گرفته، به حکومت نواحی گوناگون ایران گماشته می شدند. این افراد بنابر توصیه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام، فعالیت های مخفیانه داشتند. از جمله ی این افراد می توان از ابوبجیر اسدی، (۱۲) علی بن یقطین (۱۳) و جعفر بن محمد بن اشعث (۱۴) نام برد.

 

حمایت کوفیان از حضرت علی علیه السلام

امام علی علیه السلام، که عملاً در مدینه طرف داری نداشت، مورد توجه ناراضیان ولایات گوناگون، به ویژه کوفه، قرار گرفت. ( مادلونگ، ۱۳۸۵، ص ۱۶۵) در اوایل کار عثمان، جندب بن عبدالله ازدی، حضرت علی علیه السلام را در مدینه ملاقات کرد و شروع به نشر فضایل او در کوفه نمود که توسط ولید دستگیر و زندانی شد. ( ابن ابی الحدید، ۱۹۶۴، ج ۹، ص ۵۶-۵۸) عمرو بن حمق خزاعی نیز از قاریان کوفه بود که به سبب اعتراض به حکومت سعید بن عاص در کوفه، به دمشق تبعید شد ( بلاذری، ۱۹۳۶، ج ۵، ص ۵۹) و پس از قتل عثمان، از نزدیکان حضرت علی علیه السلام در کوفه گردید.

با انتشار خبر برگزیده شدن حضرت علی علیه السلام به خلافت توسط مهاجران و انصار، بیعت با آن حضرت در کوفه و دیگر شهرها نیز آغاز شد، ولی مردم کوفه پیش از دیگران از بیعت با آن حضرت استقبال نمودند. ( مسعودی، ۱۴۱۱، ج ۲، ص ۳۷۰) امام علی علیه السلام پیش از جنگ جمل، با فرستادن امام حسن علیه السلام و عمار یاسر به سوی کوفیان، آنان را به یاری طلبیدند که قریب نه هزار تن در ذی قار به آن حضرت پیوستند. ( دینوری، ۱۳۴۶، ص ۱۵۹) علاوه بر این، طوایفی موسوم به « زُط» و « سیابجه» ، که از جمله ساکنان قدیمی کوفه بودند، در جریان جنگ جمل (در اطراف بصره)، با سپاهیان اصحاب جمل مقابله نمودند. ( محمدی ملایری، ۱۳۷۹، ص ۲۱۱ و ۲۱۲ به نقل از: تاریخ طبری) آنها در کوفه به سپاه امام علی علیه السلام پیوستند و در رکاب آن حضرت جنگیدند. امام علی علیه السلام، که شاهد فداکاری خالصانه ی ایرانیان حاضر در سپاه خود بودند، با ارسال نامه هایی به عاملان خود در همدان و آذربایجان، نیروهای ایرانی را برای مقابله با معاویه در جنگ صفین، به یاری طلبیدند. ( ابن اعثم کوفی، ۱۳۷۲، ص ۴۵۴-۴۵۶)

 

عوامل نفوذ تشیع در بین ایرانیان کوفه

عوامل متعددی در گرایش ایرانیان ساکن کوفه به تشیع وجود دارد که از آن جمله می توان به این موارد اشاره نمود:

 

اوضاع سیاسی کوفه در عصر خلفا

با پیروزی اعراب در جنگ علیه ایرانیان، یکی از مسائل پیش آمده مسئله ی اسرا و نحوه ی رفتار با آنان بود. عده ای از این اسرا اسلام آوردند و در کوفه ساکن شدند و بقیه از کوفه به مدینه منتقل گردیدند تا خلیفه درباره شان حکم دهد. رسم بر این بود که اول آنها را به دین اسلام دعوت می نمودند و سپس به عنوان برده میان صحابه تقسیم می کردند. به علت ازدیاد اسرا، مجلسی تشکیل داده شد که حضرت علی علیه السلام، عمر و جمعی از بزرگان و صحابه در آن حضور داشتند. مذاکره بر سر این بود که در باب اسرای ایران چه باید کرد؟ هر یک از اعضای مجلس رأی خود را اظهار داشت. حضرت علی علیه السلام فرمودند: من از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند: « العجم الأحرار»؛ ایرانیان آزادمردند، و سپس سهم خود از اسرار را آزاد نمودند. عده ای دیگر نیز به متابعت از آن حضرت، سهم خود را آزاد کردند که منجر به آزاد شدن بیشتر یا تمامی اسرا شد و بیشتر آنها مسلمان شدند. همچنین در این مجلس بود که امام علی علیه السلام مانع قتل هرمزان توسط عمر شد. (۱۵) نقل است که عمر بن خطاب می گفت: خداوندا، من از فرزندان دختران اسیر جلولاء به تو پناه می برم. فرزندان همین اسرا بودند که در جنگ صفین در رکاب حضرت علی علیه السلام شرکت کردند. ( دینوری، ۱۳۴۶، ص ۱۴۱)

والیان عمر در کوفه عبارت بودند از: عبدالله بن عبدالله بن عتبان، زیاد بن حنظله، عمار یاسر و مغیره بن شعبه. در این میان، امارت عمار یاسر در کوفه ( طبری، ۱۳۷۲، ج ۶، ص ۱۹۶۱) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عمار یاسر از پیروان حقیقی امام علی علیه السلام بود که بدون شک، تعالیم وی نقش اساسی در آشنا ساختن کوفیان و به ویژه ایرانیان ساکن کوفه با اوضاع مدینه پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، فضایل امام علی علیه السلام و فرمایش های آن حضرت در غدیرخم داشت.

عمر در دوران خلافت خویش، سیاست تندی در برخورد با غیر مسلمانان و حتی مسلمانان غیر عرب در پیش گرفت. این عرب گرایی در خلافت وی با اقداماتی از قبیل تشکیل دیوان سپاه و تقسیم اموال براساس اصل سابقه در اسلام نمود پیدا کرد. در کوفه نیز ایرانیان، که بیشترین جمعیت آنجا را تشکیل می دادند، بهره ای از غنایم نداشتند و حقوقشان نسبت به اعراب کمتر بود. عمر همچنین علاقه داشت مسلمانان غیر عرب را از عربستان و به ویژه مدینه دور نگه دارد و به همین دلیل، آوردن اسرا به پایتخت، محدودیت هایی داشت، ( مسعودی، ۱۳۴۷، ص ۶۷۷) به گونه ای که مغیره بن شعبه برای نگه داشتن غلام ایرانی خود ( ابولؤلؤ) در مدینه، مجبور شد مجوّز مخصوص بگیرد. ( صنعانی، ۱۹۸۳، ج ۵، ص ۴۹۴) عرب گرایی عمر بدون تردید، عامل اساسی در گرایش ایرانیان کوفه به عدالت و برابری بود که به تمام معنا، در حکومت و سیره ی حضرت علی علیه السلام متبلور بود، و مصادیق آن در منابع تاریخی مکرر ذکر شده است.

زمانی که عمر مجروح شد، عبیدالله بن عمر هرمزان را نیز به جرم همدستی با ابولؤلؤ به قتل رساند ( طبری، ۱۳۷۲، ج ۶، ص ۲۰۸۸) که این امر با واکنش شدید امام علی علیه السلام مواجه شد. ( بلاذری، ۱۹۳۶، ج ۵، ص ۲۴) عثمان با این توجیه که هرمزان وارثی ندارد و وارثش تمام مسلمانان هستند،‌ عبیدالله را بخشید و آزاد کرد، در حالی که امام علی علیه السلام قصاص عبیدالله را به اصرار طلب می نمودند. عثمان به دلیل این مخالفت ها، عبیدالله را به کوفه فرستاد و در آنجا خانه ای به او داد. زمانی که امام علی علیه السلام در دوران خلافت خود به کوفه رفتند. در صدد قصاص او برآمدند که عبیدالله از کوفه گریخت و به شام نزد معاویه پناه برد و در جنگ صفین کشته شد. ( دینوری، ۱۳۴۶، ص ۱۹۸) این ماجرا را می توان از عوامل خشم ایرانیان ساکن کوفه نسبت به عثمان و گرایش آنان به امام علی علیه السلام قلمداد نمود.

والیان عثمان در کوفه به تربیت عبارت بودند از: سعد بن ابی وقاص، ( طبری، ۱۳۷۲، ج ۶، ص ۲۰۸۹) ولید بن عقبه، (مسعودی، ۱۳۴۷، ج ۱، ص ۶۹۱) سعید بن عاص، ( همان، ص ۶۹۳) و ابوموسی اشعری. ( همان، ص ۶۱۵) ولید کسی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره اش فرمودند: او اهل جهنم است. ( همان، ص ۶۹۱) پدرش نیز از دشمنان سرسخت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که در جنگ بدر اسیر شد و به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توسط علی علیه السلام گردن زده شد. وی شبی در کوفه تا صبح به عیش و نوش پرداخت و نماز دو رکعتی را چهار رکعت خواند و در محراب مسجد قی نمود ( طبری، ۱۳۷۲، ج ۶، ص ۲۱۲۵) که با وجود شهادت عده ای از جمله ابن مسعود، عثمان حاضر به حد زدن او نشد. امام علی علیه السلام وقتی چنین دیدند شخصاً ولید را حد زدند. (مسعودی، ۱۳۴۷، ص ۶۹۳)

سعید بن عاص نیز در کوفه، « سواد» را بوستان قریش می خواند ( مسعودی، ۱۳۴۷، ص ۶۹۳) که این امر منجر به شورش گروهی از قاریان به رهبری مالک اشتر شد که عثمان آنها را به شام تبعید نمود. از دیگر حوادث زمان ولایت سعید بن عاص در کوفه، اهانت او به هاشم بن عتبه بن ابی وقاص ( از طرف داران سرسخت امام علی علیه السلام در کوفه) بود که خشم شورشیان را برانگیخت. ( مادلونگ، ۱۳۸۵، ص ۱۳۵) عثمان همچنین شروع به دادن اقطاعاتی از زمین های فتح شده به صحابه ی برجسته ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مانند سعد بن ابی وقاص، اسامه بن زید، طلحه، زبیر، عبدالله بن مسعود و برخی دیگر نمود که نارضایتی هرچه بیشتر مردم را در پی داشت. او در توجیه سیاست خود، به مردم اجازه داد که املاک خود در حجاز را با زمین های عراق مبادله کنند. ( مادلونگ، ۱۳۸۵، ص ۱۳۳)

در زمان عثمان، اعراب موالی را شهروندان درجه دوم می دانستند و نه تنها علیه آنان این طرز تفکر را، که فاتح آنها هستند، ترویج می کردند، بلکه از موضع برتری نژادی با آنان رفتار می نمودند. این امر منجر به ایجاد نارضایتی در میان موالی کوفه شده بود. ( الهامی، ۱۳۶۶، ص ۵۹-۶۰) نه تنها سیاست تبعیض عثمان شامل غیر عرب می شد، بلکه برتری دادن امویان بر سایر اعراب، بخصوص اعراب یمانی را نیز دربر داشت. این مسئله موجب شکل گیری جبهه ای قدرتمند از ایرانیان و یمنیان این شهر علیه وی شد. حضور فعال مالک اشتر در جبهه ی مخالفان عثمان بیانگر این واقعیت است. ( قربانپور دشتکی، ۱۳۸۴، ص ۳۴)

همان گونه که گفته شد، عمر اصل سابقه در اسلام را ملاک برتری و تقسیم اموال قرار داد و در این میان، افراد تازه مسلمان، به ویژه مسلمانان غیر عرب، کمترین سهم را از بیت المال داشتند و در جنگ ها غنیمتی به آنان تعلق نمی گرفت. این اقدام عمر با نص صریح قرآن، که تنها عامل برتری را « تقوای الهی» می داند، ناسازگار بود. شهر کوفه به این دلیل که درصد زیادی از جمعیت آن را موالی تشکیل می داد، شاهد بیشترین اعتراضات به وضع موجود بود. این در حالی بود که امام علی علیه السلام اساس کار خویش را بر مساوات قرار داده بودند و کوچک ترین تفاوتی بین عرب و عجم، ارباب و بنده، و سیاه و سفید قایل نمی شدند. وقتی اعراب در خصوص تساوی حقوقشان با عجم ها به آن حضرت اعتراض کردند، ایشان چوب کوچکی را از زمین برداشتند و فرمودند: من سراسر قرآن را خوانده ام، اما در آن، این قدر برتری برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق نیافته ام. ( یعقوبی، ۱۹۶۰، ج ۲، ص ۱۸۳) آن حضرت، که پیوسته عدالت و انسان دوستی را وجهه ی همت خود قرار می دادند، بر این باور بودند که تعلق به نژاد عرب نمی تواند به عنوان یک امتیاز برای آنان به شمار آید. به همین دلیل، با صراحت در برابر این فشارها ایستادگی کردند و هرگز به درخواست های غیر منصفانه ی آنان وقعی نمی نهادند. (حیدرنیا، ۱۳۷۹، ص ۷۸)

در زمانی که امام علی علیه السلام در کوفه بودند، به رسم سابق، شماری از ایرانیان نزد آن حضرت آمدند تا هدایایی تقدیم کنند. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۱۹۸-۱۹۹). پیش تر کارگزاران عثمان مانند ولید بن عقبه و سعید بن عاص علاوه بر خراجی که از ایرانیان مسلمان می گرفتند، آنان را مجبور به اعطای هدایای نوروز و مهرگان نیز می کردند و از این راه، میلیون ها دینار به چنگ آوردند. از این رو، هدایای نوروزی به صورت سنتی رایج درآمده بود. وقتی ایرانیان هدایای خود را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند، ایشان آن هدایا را پذیرفتند، اما دستور دادند به اندازه ی قیمتشان از میزان خراج آنها کم شود. همچنین هنگامی که آن حضرت در راه رفتن به صفین از شهر انبار می گذشتند، دهقانان آن شهر به دنبال ایشان حرکت کردند و آن حضرت را مانند پادشاهان مشایعت نمودند؛ اما امام علی علیه السلام آنان را از این کار منع فرمودند. (منقری، ۱۳۶۶، ص ۱۹۸-۱۹۹)

 

انتخاب کوفه به مرکزیت خلافت اسلامی

برخلاف نظر عده ای که معتقدند هدف امام علی علیه السلام از رفتن به کوفه صرفاً مواجهه با شورشیان و نزدیکی به شام برای رویارویی با معاویه بود و آن حضرت درصدد نبودند که آنجا را مقرّ دایمی حکومت خویش قرار دهند، دلایلی وجود دارد که عکس این ادعا را اثبات می کند. از جمله ی این دلایل می توان به موقعیت برتر جغرافیایی، (ر.ک.رجبی، ۱۳۷۱، ص ۶). شرایط خوب اقتصادی، و نیروی فراوان انسانی ( جعفریان، ۱۳۷۷، ص ۲۷۵) و نظامی فعال در کوفه اشاره نمود، این در حالی است که مدنیان روحیه ی جنگی و معنوی خود را از دست داده بودند. ( رجبی، ۱۳۷۱، ص ۷) حضور مخالفان امام در مدینه و در مقابل، مهاجرت صحابه و دوست داران آن حضرت به کوفه ( مسعودی، ۱۳۶۸، ج ۲، ص ۳۶۷) از دیگر عوامل این انتخاب بود. همچنین بیشتر مردم کوفه از دوست داران و طرف داران امام علی علیه السلام بودند؛ چنان که امام خود می فرمایند: کوفه شهر ما، جایگاه ما و اقامتگاه شیعیان ماست. ( ابن ابی الحدید، ۱۹۶۴، ج ۳، ص ۱۹۸) علاوه بر اینها، حضور گسترده ی یمنیان در کوفه، که بیشترشان از طرف داران امام علی علیه السلام بودند، مزید بر علت بود. ( رجبی، ۱۳۷۱، ص ۹) انتقال مرکز خلافت و نزدیکی به ایران سبب شد ایران تحت نظارت مستقیم امام علی علیه السلام قرار گیرد و ایرانیان از نزدیک با سیره ی آن حضرت آشنا شوند و اسلام ناب محمدی را با تمام وجود احساس کنند.

 

جریان های شیعی در کوفه

بین سال های ۳۴ تا ۴۰ هجری در عربستان، دوران بحران ها بود. این بحران ها با شورش علیه عثمان آغاز شد، با پیکارهای میان حضرت علی علیه السلام و معاویه ادامه یافت و با قتل امام علی علیه السلام پایان گرفت. از زمان شهادت امام علی علیه السلام سه جناح سیاسی عمده در کوفه به وجود آمدند: خوارج، شیعه، رهبران قبیله ای. ( هیندز، ۱۳۸۱، ص ۱۲۰) نظام حکومتی عراق در زمان امویان، بر بنیاد سازمان قبیله ای استوار بود که در آن پشتیبانی رهبران قبیله از حکومت و حمایت متقابل حکومت از آنها مورد نظر بود. این ساختار بر بنیاد نظام قبیله ای پیش از اسلام استوار بود ( ابن منظور، ۱۲۸۵، ج ۳، ص ۷۴) و تمایزش با نظام پیش از اسلام تنها در وجود قدرت مرکزی و تنظیمات و سازمان دهی نظامی شهر دیده می شد. اشراف قبایل در عراق مستقر بودند و حکومت مرکزی از طریق آنها بر دیگر ساکنان عراق فرمان می راند. ( هیندز، ۱۳۸۱، صص ۱۲۱ و ۱۲۳)

همان گونه که گفته شد، عثمان با خویشاوند گرایی خود، گماشتن افراد نالایق به حکومت کوفه، (۱۶) و تعطیل کردن حدود الهی، (۱۷) خشم عمومی مسلمانان واقعی کوفه و پیروان راستین امام علی علیه السلام را، که آن حضرت را جانشین بر حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می دانستند، برانگیخت. با احتساب تعداد قابل ملاحظه ای از مردم کوفه در آن زمان به عنوان طرف داران امام علی علیه السلام و با وجود فعالیت های عمار یاسر، سلمان فارسی و مالک اشتر، این اولین جنبش سیاسی شیعیان بود که به صورت سازمان یافته و خودجوش ایجاد شده بود و به خلافت آن حضرت منجر گردید.

پس از شهادت امام علی علیه السلام، یک سلسله عوامل در حرکت های شیعی نقش اساسی داشت که از آن جمله می توان به سبّ حضرت علی علیه السلام بر منابر توسط عمّال حکومت اموی اشاره نمود. قیام حجر بن عدی در کوفه نمونه ی بارز این حرکت ها بود. حجر و یارانش به مسجد می رفتند و آشکارا معاویه و حاکم او را در کوفه تقبیح می کردند. ( ابن اثیر، ۱۲۹۰، ج ۳، ص ۲۳۴) تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی، ترک حدود الهی، به فراموشی سپردن سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، رواج گسترده ی لهو و لهب، غنا، رقاصگی و تظاهر خلیفه ی مسلمانان ( یزید) به فسق را می توان از عوامل اساسی نهضت عاشورا برشمرد. قیام امام حسین علیه السلام سرآغاز جنبش های شیعی علیه استبداد اموی بود که سرانجام، به سقوط آن خاندان منجر شد. قیام توابین، قیام مختار و قیام زید بن علی علیه السلام در کوفه، همگی الهام گرفته از نهضت عاشورا بود که نقش ایرانیان کوفه در این جریان ها حایز اهمیت است. حضور گسترده ی شیعیان، اعم از عرب و عجم، در حرکت های سیاسی ضد اموی کوفه، موجب تبعید گسترده ی آنان به ایران شد که از آن جمله می توان به کوچاندن اشعریان به قم ( در زمان حجاج) به دلیل پیوستن به قیام ضد اموی عبدالرحمن بن اشعث اشاره نمود. ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۲۶۴) علاوه بر این، جمعیت زیاد ایرانیان ساکن کوفه نیز باعث نگرانی معاویه شده بود، به گونه ای که به دستور وی، زیاد بن ابیه تعداد زیادی از آنها را به شام، بصره و خراسان کوچاند. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۳۳۹) این مسئله را می توان از عوامل اساسی در گسترش تشیّع در این منطقه برشمرد.

عرب گرایی که از زمان عمر بن خطاب شروع شد. قرار دادن موالی در ردیف شهروندان درجه دوم، بی نصیبی آنان از غنایم جنگی، و نابرابری در تقسیم بیت المال، که در زمان خلفای بعد، به ویژه در دوره ی اموی با شدت بیشتری پی گرفته شد، گروه عظیمی از موالی کوفه را دست کم به لحاظ فکری، با این جریان ها همراه نمود. در زمان حکومت بنی امیه، هیچ گاه موالی را با کینه، که نشانه ی احترام بود، صدا نمی زدند. آنان اجازه ی نماز خواندن بر مردگان نداشتند. به آنها اجازه ی سوار شدن بر اسب نمی دادند و در جنگ ها، از آنان به عنوان پیاده نظام استفاده می کردند. ( زبیدی، ۱۹۷۰، ص ۷۷) اینان در طول دوران سراسر محنت زندگی خود در کوفه، طعم عدالت علوی را از یاد نبردند و از زمان شهادت آن حضرت به بعد، ردّ پای آنان را در بیشتر شورش های ضد اموی و عباسی مشاهده می کنیم. شدت خشم ایرانیان از این تبعیض ها موجب پیوستن آنان به هر جنبشی ( از جمله خوارج) می شد که شعار برابری و عدالت را – هر چند به دروغ – سر می دادند. اوج این خشم و نارضایتی را می توان در پیوستن قریب بیست هزار ایرانی به قیام مختار مشاهده نمود که شعار اصلی شان انتقام خون حسین بن علی علیه السلام و رویکرد آن برابری عرب با عجم بود. قیام ایرانیان سپاه مختار در سال ۶۶ هجری را می توان نخستین قیام شیعیان ایرانی پس از پیدایش اسلام دانست که پایه ای برای نفوذ تشیع زیدی در طبرستان و روی آوردن علویان به آن دیار شد. ( عمادی، ۱۳۶۰، ص ۲۷۲)

نقش بارز ایرانیان در جریان های شیعی جهان اسلام را می توان در ماجرای دعوت عباسیان به خلافت « الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم» به خوبی مشاهده نمود. به طور حتم، این شعار یک سوء استفاده ی سیاسی از محبوبیت اهل بیت واقعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود که با زیرکی تمام، ‌از آن در جهت غصب خلافت و موروثی کردن آن در خاندان عباسی استفاده شد. عباسیان پس از تثبیت اساس حکومت خویش، مسیر خود را از دوستان دیروز خود ( آل علی علیه السلام) جدا ساختند و همان سیاست امویان را در قبال ایشان در پیش گرفتند. دشمنی با آل علی علیه السلام و حذف ایرانیان از صحنه ی قدرت، موج تازه ای از جنبش های شیعی به دنبال داشت. از این پس ائمه ی شیعه علیهم السلام دایم تحت کنترل عباسیان بودند و بیشتر آن بزرگواران سال های زیادی از عمر خود را در زندان های آل عباس گذراندند. این خفقان ها و سرکوب شدید علویان زمانی که به ناامیدی کامل شیعیان از کسب قدرت منجر شد، موجب ظهور اندیشه ی « مهدویت» گردید که ریشه در احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام داشت. این جریان به دلیل سازش با اندیشه ی ظهور « سوشیانت» در آیین باستانی ایران، از سوی ایرانیان به راحتی پذیرفته شد. (۱۸)

 

پی نوشت :

۱٫استادیار دانشگاه شیراز.

۲٫ دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام دانشگاه شیراز.

۳٫ از جمله ی این شیعیان، می توان اشعث بن قیس، از فرماندهان سپاه امام علی علیه السلام را نام برد.

۴٫ از این میان می توان به ابن عبد ربه اندلسی صاحب کتاب « عقد الفرید» و محمد بن ادریس شافعی اشاره نمود. شافعی در شعری می گوید:

ان کان حب الولی رفضاً

فاننی أرفض العباد

اگر حب ولی [علی علیه السلام] سبب رفض است، پس من رافضی ترین بندگان هستم. (بوصیری، ۱۳۶۱، ص ۳۰)

۵٫ شاید بتوان شهرستای، صاحب ملل و نحل، را در این دسته قرار داد.

۶٫ کسانی همچون عمار یاسر، سلمان فارسی و مالک اشتر از این دسته از شیعیان بودند.

۷٫ نک. الزراری، بی تا، ص ۱۱۴ / مامقانی، ۱۴۲۳، ج ۲، ص ۲۲۸ / اردبیلی، بی تا، ج ۲، ص ۳۶۹ / ابن شاذان، ۱۳۵۱، ص ۳۶۷ / ابن حجر، ۱۴۱۲، ج ۶، ص ۳۴۳ / مزی، ۱۴۱۴، ج ۸، ص ۳۸۸ / خوئی، ۱۴۰۹، ج ۲۰، ص ۳۳۰ و ۴۰۹ / مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۱۴، ص ۴۸۸ / راوندی، ۱۴۰۹، ج ۲، ص ۸۳۹٫

۸٫ نک. ابن سعد، ۱۴۱۰، ج ۴، ص ۲۴۶ / قمی، ۱۳۶۱، ص ۲۸۰-۲۸۱ / بلاذری، ۱۹۳۲، ج ۸، ص ۳۰۴-۳۰۶٫

۹٫ نک. براقی، ۱۳۸۸، ص ۵۰۲ / دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۵۴۸٫

۱۰٫ برای اطلاعات بیشتر، ر.ک. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۵۴۲-۵۵۰٫

۱۱٫ این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به پرسشی از آیه ی شریفه ی « یوم نحشر المتقین» (مریم: ۸۵) خطاب به حضرت علی علیه السلام است.

۱۲٫ وی از سوی منصور عباسی حاکم اهواز بود. حکایتی که در الکافی درباره ی حضور نجاشی در اهواز به عنوان حاکم و درخواست یکی از شیعیان از امام صادق علیه السلام برای وساطت نزد وی آمده، باید مربوط به همین نجاشی باشد. ( کلینی، ۱۳۶۲، ج ۲، ص ۱۹۰-۱۹۱)

۱۳٫ اعتبار علی بن یقطین در زمان هادی عباسی چنان بود که وی انگشتر و مهر خلافت را به دست او سپرده بود. (طبری، ۱۹۸۷، ج ۱۲، ص ۵۱۷۰)

۱۴٫ او در زمان هارون، مدتی هم والی خراسان بود. ( شریف قرشی، ۱۳۶۹، ص ۵۱۸)

۱۵٫ علل گوناگونی برای تصمیم عمر بر قتل هرمزان در منابع ذکر شده است. برای مثال، بلاذری در فتوح البلدان، و طبری در تاریخ طبری، کشته شدن برخی مسلمانان (براء و مجزه بن ثور) به دست وی را علت این امر ذکر نموده اند. (نک. طبری، ۱۳۷۲، ج ۵، ص ۱۹۰۲ / ابن اعثم کوفی، ۱۳۷۲، ص ۳۷۴) بنا بر روایتی که در تاریخ قم درباره ی این ماجرا آمده، شاید علت این امر اسلام نیاوردن هرمزان باشد که عمر به همین دلیل، تصمیم به قتل وی گرفت. در این هنگام بود که هرمزان درخواست آب کرد و از عمر امان گرفت که تا آب را نخورده است او را نکشد و سپس آب را به زمین ریخت. عمر با وجود امان دادن، تصمیم به قتل وی گرفت که با مخالفت امام علی علیه السلام مواجه شد. (نک. قمی، ۱۳۶۱، ص ۳۰۳ / طبری، ۱۳۷۲، ج ۵، ص ۱۹۰۱).

۱۶٫ ولید بن عقبه ملعون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سعید بن عاص که سواد را بوستان قریش می نامید.

۱۷٫ خودداری از حد زدن ولید بن عقبه شراب خوار و عدم قصاص عبیدالله بن عمر قاتل هرمزان.

۱۸٫ بنا بر روایات زرتشتی، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود که با نام عمومی « سوشیانس» خوانده می شوند. اما این نام به طور خاص، برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته است. کلمه ی « سوشیانس» ، که از ریشه ی « سو» به معنای سودمند است، در اوستا به صورت سئوشیانت (Saoshyant) آمده است. در فروردین یشت، بند ۱۲۹، درباره ی معنای « سوشیانت» چنین آمده است: « او را از این جهت سوشیانت خوانند؛ برای آن که او به کلیه ی جهان مادی سود خواهد بخشید.» ( یشت ها، ۱۳۵۶، ج ۲، ص ۱۰۱) در فرهنگ شیعی نیز عنوان « مهدی» در آغاز، به دو معنای عام و خاص به کار می رفت، این واژه در معنای عام، به تمامی کسانی اطلاق می شد که در مقابل حکومت های ظالم قیام می کردند، و در معنای خاص، به همان منجی آخرالزمان اطلاق می شد که روزی ظهور کرده، جهان را پر از عدل و داد می کند. ( نک. کرون، ۱۳۸۹، ص ۱۴۰-۱۵۰) البته باید متذکر شد که کاربرد لفظ « مهدی» در دو معنای عام و خاص در دوران اولیه ی تشیع، شاید به دلیل اختلاط فکری انواع تشیع بوده باشد، و در تفکر شیعیان اعتقادی اثناعشری در آن زمان، به واسطه ی حضور ائمه ی اطهار علیهم السلام در جامعه و تعالیم ایشان، لفظ «مهدی» تنها به همان معنای خاص استعمال شده باشد.

 

منبع مقاله :

مؤسسه ی شیعه شناسی، (۱۳۹۱)، فصلنامه ی علمی – پژوهشی شیعه شناسی شماره ۳۹، قم: مؤسسه ی شیعه شناسی

https://www.rasekhoon.net/article/show/910974/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%B4-%DA%A9%D9%88%D9%81%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B4%D9%8A%D8%B9-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D9%86-(2)/

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

ایرانیان و نقش کوفه در تشیع آنان (۳)

عوامل نفوذ تشیع از کوفه به ایران

 

مهاجرت خاندان اشعری به قم

جد اشعریان قم، سائب بن مالک بن عامر اشعری، از شیعیان برجسته ی کوفه، پدرش صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود و خودش در صفین در کنار امام علی علیه السلام جنگید و در قیام مختار نیز از وی حمایت نمود. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۵۵) دقیقاً روشن نیست که چگونه اشعری های قم به صورت یکپارچه تشیع امامی را پذیرفتند، اما تردیدی نیست که این تشیع از کوفه به قم منتقل شده است. ( همان، ص ۱۵۶) روایات متعددی درباره ی علت مهاجرت اشعریان به قم وجود دارد که از آن جمله می توان به کشته شدن محمد بن سائب بن مالک اشعری به دست حجاج، و نیز شرکت اشعریان در قیام ضد اموی عبدالرحمان بن محمد بن اشعث اشاره نمود. ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۲۶۴) اشعریان در سال ۹۴ هجری به قم وارد شدند و در روستای « اَبَرشتجان» (۳) ساکن شدند. آنها تمامی دستاوردهای علمی، فقهی و حدیثی کوفه را با خود به قم منتقل نمودند. احوص و عبدالله،‌ پسران سعد بن مالک اشعری، نخستین کسانی بودند که از کوفه به قم مهاجرت کردند. ( همان، ص ۲۴۵) آنها بعد از مدتی به دلیل رشد سریع نفرات و توان سیاسی شان، بر شهر چیره شدند و اداره ی آنجا را در دست گرفتند ( همان، ص ۲۵۷-۲۵۳) و به توسعه و آبادانی شهر پرداختند و قم را به شهری اسلامی تبدیل کردند. ( خضری، ۱۳۸۶، ص ۱۶۹)

در بحث علت انتخاب قم برای سکونت اشعریان، می توان به حضور پراکنده ی برخی اعراب در محلات و روستاهای قم اشاره نمود. خطاب اسدی سال ها پیش از اشعریان در محله ی « جمکران» ساکن شده و مسجدی بنا نهاده بود. (قمی، ۱۳۶۱، ص ۳۸) سعید بن جُبیر، از موالی بنی اسد، پیش از شهادتش مدتی به طور پنهانی در جمکران می زیست ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۳۹) و در سال های ۶۶ و ۶۷ هجری، جمعی از بنی اسد در این محله ساکن شدند. ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۳۸) گروهی از آل مذحج ( از قبایل یمنی / بنی قحطان) نیز ظاهراً پیش از اشعریان، در قم ساکن شده بودند. (یعقوبی، ۱۳۵۶، ص ۲۷۳) همچنین گروهی از قبیله ی قیس و گروهی از عنزه، که جزو فراریان سپاه عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بودند، احتمالاً پیش از اشعریان در حوالی قم و در روستاهای انار، جاپِلَق و برق رود، ماندگار شده بودند. ( یعقوبی، ۱۳۵۶، ص ۲۶۴)

اشعریان مدت کوتاهی پس از مهاجرت به قم و در حالی که امامان شیعه تحت نظارت شدید خلفا بودند و شیعیان از سوی خلفای عباسی به شدت تعقیب می شدند و در همه جا ناچار به تقیه بودند، به تبلیغ و تظاهر به تشیع پرداختند. در چنین فضایی بود که اشعریان با ایجاد حوزه های درسی و علمی، توانستند فقه اهل بیت علیهم السلام را آشکارا تبلیغ و ترویج کنند. ( یعقوبی، ۱۳۵۶، ص ۱۶۹) موسی بن عبدالله بن سعد نخستین فرد از خاندان اشعری بود که آشکارا به تبلیغ تشیع پرداخت. ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۲۷۸) علاوه بر این، حمایت مالی خاندان اشعری از اهل بیت علیهم السلام نقش مهمی در گسترش مذهب تشیع داشت. ( خضری، ۱۳۸۶، ص ۱۷۱) آنان اولین شیعیانی بودند که آشکارا خمس اموال خود را به ائمه ی معصوم علیهم السلام می دادند ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۲۷۹) و پرداخت خراج به حکومت مرکزی را شرعاً حرام می دانستند. ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۱۶۳-۱۶۴)

 

مهاجرت سادات به قم

مهاجرت سادات به قم به دلیل احترامی بود که خاندان اشعری برای آنان قایل بودند. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۵۷) ابن طباطبا در کتاب منتقله الطالبیین، نام بیش از سی نفر از آنان را با فرزندانشان ذکر کرده است. علاوه بر این، وجود قریب به چهارصد امام زاده در قم، نشانگر وسعت مهاجرت سادات به این شهر است. این مهاجران، که عمدتاً از شهرهای بغداد و کوفه می آمدند، مکاتب حدیثی این دو شهر و احادیث اهل بیت علیهم السلام را نیز منتقل می کردند که بر غنای علمی قم می افزود، تا آنجا که نام شهر « قم» مترادف با نام « تشیع» شد و جایگاه کوفه را در قرون دوم و سوم هجری اشغال کرد. ( خضری، ۱۳۸۶، ص ۱۷۱-۱۷۲) مشهورترین شخصیت از سادات، که به قم مهاجرت نمود، علی بن محمد مشهور به « سلطان علی» فرزند امام محمد باقر علیه السلام بود که در دهه ی دوم قرن دوم به قم آمد و آرامگاهش در اردهال قم است. ( مدنی کاشانی، ۱۳۸۱، ص ۱۷) ایشان به عنوان مبلغ از سوی امام باقر علیه السلام به سوی مردم فین و کاشان فرستاده شد. وی مدت سه سال به نشر تشیع پرداخت و سرانجام، توسط عمّال حکومت به شهادت رسید. ( همان، ص ۳۴) به هر حال، فرزندان ائمه ی اطهار علیهم السلام که به امام زاده و سادات مشهورند، در گسترش تشیع در ایران، به ویژه قم، نقش بسزایی داشتند. ( الله بداشتی، ۱۳۸۴، ص ۱۸)

 

تعامل علمی قم با کوفه

تبادل حدیث بین مراکز علمی گوناگون متداول بوده است. حوزه ی کوفه نسبت به سایر حوزه ها، از قدمت خاصی برخوردار بود و حدیث آن به شاگردان صادقین علیهماالسلام منتهی می شد، به گونه ای که از نظر تعداد روایات و کثرت راویان، هیچ حوزه ای با آن قابل مقایسه نبود. ( معارف، ۱۳۷۴، ص ۳۷۹) خانواده های بزرگی همچون آل اعین در کوفه، مواریث فقهی و حدیثی صادقین علیهماالسلام را در اختیار داشتند، در صورتی که در قم، بیشتر راویان امام هشتم تا یازدهم علیهم السلام حضور داشتند. با توجه به این مسئله، هر کدام از این دو حوزه برای تکمیل علوم و اطلاعات خود، از یکدیگر بی نیاز نبود و با هم ارتباط داشتند. ( همان، ص ۳۸۰) از جمله بزرگان قم و ری، که با مشایخ کوفه در ارتباط بودند و از آنها حدیث نقل کردند، عبدالله بن جعفر حمیری، ( نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۹۴۹) شیخ صدوق ( صدوق، ۱۳۷۹، ص ۱۷) و احمد بن محمد بن عیسی رئیس حوزه ی علمیه ی قم ( نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۸۰) را می توان نام برد. از دیگر اشخاصی که به کثرت مسافرت و « استاد» شهرت دارد، ابراهیم بن هاشم قمی است. وی از راویان کوفی است که به دلیل سکونت در قم، به « قمی» مشهور شد ( معارف، ۱۳۷۴، ص ۳۸۲) و اولین کسی بود که حدیث کوفیان را در قم منتشر ساخت. ( نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۱۸)

 

گسترش تشیع از کوفه و قم به سایر شهرهای ایران

تشیع در قم چنان نیرومند بود که مناطق و شهرهای اطراف را نیز تحت تأثیر خود قرار می داد. مردم ری از قرن دوم هجری، تحت تأثیر اشعریان قم و به دنبال مهاجرت سادات به این مناطق، به مذهب تشیع گرویدند. روابط فکری میان ری و قم از عوامل اصلی انتقال تشیع از قم به ری بود. علی بن حسین بن موسی بن بابویه ( پدر شیخ صدوق) در قم می زیست و با ری نیز رفت و آمد داشت. شیخ صدوق نیز در قم متولد شد و در سال ۳۴۷ هجری در ری مقیم گردید. ( خضری، ۱۳۸۶، ص ۳۷) سقوط امویان و آزادی نقل حدیث موجب شد تا کسانی، حتی از میان اهل سنت، روایاتی در فضیلت ائمه ی اطهار علیهم السلام نقل کنند. از جمله ی این افراد، شخصی کوفی به نام عبدالله بن عبدالقدوس بود که در ری ساکن شد و تمام روایاتش مربوط به فضایل اهل بیت علیهم السلام است. محمد بن اسحاق نیز در سفری که به ری داشت، سیره ی خود را در آنجا قرائت نمود. ( جعفریان، ۱۳۷۱، ص ۱۵ و ۱۶)

علاوه بر این، ری همواره پناهگاه سادات و کسانی بود که پس از شکست قیام های شیعی متواری می شدند؛ چنان که یحیی بن زید پس از شکست قیام زید بن علی علیه السلام در کوفه، و یحیی بن عبدالله بن حسن پس از شکست قیام حسین بن علی بن حسن به این منطقه پناهنده شدند. اسامی بیش از شصت نفر از سادات مهاجر به ری در منابع ذکر شده است ( ابن طباطبا، ۱۳۷۲، ص ۲۳۱) که هر یک خاندانی را در این شهر بنیان گذاشته اند. بیشتر این سادات با یکی دو واسطه از شاگردان سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ علی بودند که همین امر یکی از عوامل اصلی انتقال تشیع از عراق به ایران به شمار می آید. ( خضری، ۱۳۸۶، ص ۲۷۱-۲۷۲) حضور ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی (۴) از وکلای امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – و نیز حضور سادات برجسته ای همچون عبدالعظیم حسنی و حسن بن زید ( داعی کبیر) بنیانگذار دولت علویان طبرستان را می توان از دیگر عوامل گرایش مردم ری به مذهب تشیع دانست. ( خضری، ۱۳۷۶، ص ۲۷۰-۲۷۱) به طور کلی، ری با قریب ۵۰ صحابی، پس از قم ( ۱۴۰ صحابی)، بالاترین پیوند را با ائمه ی اطهار علیهم السلام در ایران داشت. ( خضرمی، ۱۳۸۶، ص ۳۲۵) یکی از صحابه ی برجسته ی امامان معصوم علیهم السلام حضرت عبدالعظیم حسنی، از یاران امام رضا، جواد و هادی علیهم السلام بود که آمدن ایشان به ری، زمینه ای برای رشد دعوت شیعی گردید. ( جعفریان، ۱۳۷۱، ص ۱۹)

منطقه ی طبرستان در قرن سوم و با پذیرش اسلام زیدی، تسلیم مسلمانان شد. مردم این منطقه تا زمان استقرار علویان، از سرسخت ترین دشمنان عباسیان بودند که همین امر سبب مهاجرت مخالفان خلافت عباسی، از جمله سادات به این ناحیه می شد. یکی از نخستین کوچ ها، آمدن یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن علیهم السلام به دیلم بود. آمدن علویان به این ناحیه، نفوذ تشیع را در آنجا به دنبال داشت، به طوری که هیچ سنی در آنجا باقی نماند. ( شوشتری، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۹۸) استرآباد نیز به دلیل نزدیکی به طبرستان، از قرن سوم با تشیع آشنا بود و در قرون پنجم و ششم هجری، شمار زیادی از شیعیان امامی در آنجا بودند. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۸۹)

نفوذ تشیع در جرجان در نتیجه ی قیام عباسیان در خراسان رخ داد. داعیان عباسی با دعوت به «الرضا من آل محمد»، عده ی زیادی از مردم این ناحیه را با خود همراه کردند که بعدها و با آشکار شدن ماهیت اصلی خلافت عباسی، علیه عباسیان موضع گرفتند. ( جعفریان، ۱۳۸۳، ص ۹) علاوه بر این، حضور علویان طبرستان در این ناحیه عامل تقویت تشیع بوده است. شیعیان جرجان در اوایل قرن چهارم، پرسش های فقهی خود را از شیخ مفید می پرسیدند و در قرن هشتم با مراکز علمی عراق در ارتباط بودند. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۸۸) از قرن هفتم به بعد، جرجان شکل یک شهر شیعی به خود گرفت ( نک. مستوفی، ۱۳۶۲، ص ۱۵۹) و علما، مؤلفان و محدثان زیادی در آنجا سر برآوردند. (۵)

پس از سرکوب قیام مختار در سال ۶۶ ق و قیام زید بن علی در سال ۱۲۲ ق در کوفه، سخت گیری نسبت به شیعیان به نهایت خود رسید که این امر منجر به تشدید مهاجرت آنان به ایران شد. ( قمی، ۱۳۶۱، ص ۲۴۰) شواهدی در دست است که عده ای از شیعیان پس از سرکوب قیام زید بن علی به ایران پناه آوردند. ( ر.ک. طبری، ۱۳۷۲، ذیل وقایع سال ۲۵۵ ق) یکی از دلایلی که یحیی بن زید خراسان را برای قیام ضد اموی برگزید، جلب هواداران کوفی خود بود که آنها را به خراسان تبعید کرده بودند. ( جعفری، ۱۳۷۳، ص ۳۱۱) یحیی بن زید رمز پیشرفت تشیع در خراسان بود. مراکز عمده ی فعالیت وی شهرهای سبزوار، نیشابور، فاریاب، طالقان، طوس، بلخ، جوزجان و مرورود بود. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۷۲) با این حال، کار تشکیلاتی منظم در نفوذ و گسترش تشیع در خراسان، مرهون تلاش داعیان و مبلغان کیسانی است که پس از شکست قیام مختار و پس از مرگ محمد بن حنیفه به امر فرزندش ابوهاشم به این مناطق گسیل شدند. ( فلوتن، ۱۳۲۵، ص ۱۱۳) طبق برخی روایات، شیعیان خراسان زکات خود را به محمد بن حنفیه و پس از او به پسرش پرداخت می کردند. ( ابن قتیبه، ۱۹۶۷، ج ۲، ص ۱۰۹) حضور موالی در اولین هسته های سرّی قیام « کیسانیه» در کوفه و اشتغال آنان به تجارت در مسیرهای بین خراسان و عراق و شام ( محمد شعبان، بی تا، ص ۲۴۰)، نمایانگر آن است که احتمالاً اولین تماس های این گروه با جامعه ی ایرانی از طریق جذب طبقه ی نسبتاً مرفّه و عمدتاً بازرگان آغاز شده است.

فعالیت مستقیم علویان در خراسان، با اعزام دو فرستاده از سوی زید بن علی علیه السلام به آن سرزمین آغاز شد. ( اصفهانی، ۱۹۸۷، ص ۱۴۲) و با قیام یحیی بن زید به اوج خود رسید. با وجود شواهدی دال بر شیعه ی امامی بودن خراسانیان و اینکه گاه کسانی از خراسان نزد امام صادق علیه السلام می آمدند و از آن حضرت احکام فقهی خویش را می پرسیدند، ( قمی، بی تا، ج ۲، ص ۱۵۷) تا اوایل قرن دوم هجری، فعالیت تبلیغاتی مشخصی از سوی ائمه ی معصوم علیهم السلام در خراسان صورت نگرفته بود. با این همه، شواهدی وجود دارد که وسعت دامنه ی فعالیت علویان را در میان مردم خراسان در اواخر عهد اموی نشان می دهد. بیعت مردم خراسان، ری و گرگان با زید بن علی، ( اصفهانی، ۱۹۸۷، ص ۱۳۲) پیشنهاد به یحیی بن زید برای رفتن به خراسان پس از شهادت پدرش، به منظور بهره مندی از حمایت شیعیان، ( ر.ک. طبری، ۱۳۷۲، ذیل وقایع سال ۱۲۲ هجری) پرهیز سپاهیان خراسانی حاکم نیشابور از جنگ با یحیی و شکست سپاه ده هزار نفری و کار آزموده ی آنان از سپاه حداکثر هزار نفری یحیی، ( اصفهانی، ۱۹۸۷، ص ۱۴۹) پیشنهاد خوارج به یحیی برای اتحاد و همکاری به قصد استفاده از پایگاه اجتماعی علویان، ( اصفهانی، ۱۹۸۷، ص ۱۴۶) میزان تأثر مردم خراسان در شهادت زید و فرزندش، و نیز فرار عبدالله بن معاویه طالبی به خراسان پس از شکست قیامش به امید بهره برداری از حمایت شیعیان همگی ازمیزان محبوبیت خاندان علوی در بین مردم خراسان حکایت دارد.(مفتخری،۱۳۷۹،ص۱۳۰-۱۳۱)

از قرون دوم و سوم به بعد، ساکنان سبزوار ترکیبی از مردمان بومی و قبایل مهاجر از شبه جزیره و عراق بود. علاوه بر این، بیهق منطقه ای سادات نشین بود و در قرون بعد، به پناهگاه شمار زیادی از آل علی علیه السلام تبدیل شد. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۷۲) اما گرایش عمومی به تشیع در نیشابور، باید از اواخر قرن اول هجری همزمان با آمدن شماری از قبایل عراق به خراسان آغاز شده باشد. حضور قبایل یمنی، که از علاقه مندان ائمه ی اطهار علیهم السلام بودند، می تواند از دلایل رشد تشیع در این مناطق باشد. شیعه ی امامی در این شهر، با فراوانی شما اصحاب امامان معصوم علیهم السلام در اوایل قرن دوم مطرح شد. از جمله ی این صحابیان، فضل بن شاذان محدث شیعی نیشابوری ( از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام) است. ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۷۲)

اصفهان بنا بر روایت بلاذری، در سال ۲۳ ق توسط عبدالله بن بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی، از شیعیان امام علی علیه السلام، به صلح فتح شد، به شرطی که مردش خراج و جزیه بپردازند. حضور خزاعی ها در اصفهان مؤیدی بر این امر است. وی تا یک سال پس از خلافت عثمان، عامل آن شهر بود. ( بلاذری، ۱۳۶۶، ص ۳۱۱) عامل مهمی که در شکل گیری تشیع اصفهان بسیار مؤثر بود، مهاجرت سادات به این شهر بود که در منابع تاریخی، دست کم نام ۳۳ نفر از آنها ذکر شده است. وجود مزار امام زادگان مشهوری که در قرن سوم هجری در اصفهان زندگی می کردند، بر این موضوع دلالت دارد. ( هنرفر، ۱۳۵۰، ص ۵۲۲)

در دوران خلافت امام علی علیه السلام، دو تن از اصحاب آن حضرت، یزید بن قیس و مخنف بن سلیم بن حارث به حکومت آنجا رسیدند. ( هنرفر، ۱۳۵۰، ص ۱۹۳) حضور پر رنگ ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی ( نویسنده ی کتاب الغارات) و شیعیان و دانشمندان عراق در اصفهان، برای مبارزه با نگرش عثمانی در این شهر و آگاهی مردم از تشیع بود. در میان اصحاب ائمه ی اطهار علیهم السلام نیز کسانی از اصفهان بودند ( جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۹۵) که از آن جمله، می توان ابراهیم بن شیبه اصفهانی از یاران امام هادی علیه السلام را نام برد. ( طوسی، ۱۳۸۰، ص ۴۱۱)

قدمت تشیع در اهواز به قدمت تشیع در قم بود و ارتباط این دو شهر در منابع کاملاً قابل اثبات است. دو تن از شیعیان برجسته ی این دوره، علی بن مهزیار و حسین بن سعید بن حماد اهوازی با قم ارتباط داشتند. شماری از اصحاب ائمه ی اطهار علیهم السلام نیز اهوازی بودند که از آن جمله اند: احمد بن علی بن عبدالله بن عباس، فضاله بن ایّوب ازدی، و عبدالله بن محمد بن حصین حصینی عبدی. (۶)

 

ارتباط علمای قم با ائمه ی اطهار علیهم السلام

به طور کلی، در میان فقها و محدثان خاندان اشعری از ابتدای سکونتشان در قم تا آغاز قرن پنجم، ۱۴ نفرشان صحابی امام باقر علیه السلام، ۱۶ نفر صحابی امام صادق علیه السلام، ۱۴ نفر صحابی امام کاظم علیه السلام، ۲۱ نفر صحابی امام رضا علیه السلام، ۲۰ نفر صحابی امام جواد علیه السلام، ۱۵ نفر صحابی امام هادی علیه السلام، ۱۳ نفر صحابی امام حسن عسکری علیه السلام و ۳ نفر از مرتبطان با امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – بودند. ( خضری، ۱۳۸۶، ص ۱۷۲-۱۷۴) از مجموع علمای اشعری، ۷ نفر در قرون دوم، ۱۲ نفر در قرن سوم و ۷ نفر در قرن چهارم می زیستند. اما از مجموع علما و صحابیان اشعری، ۳۸ نفر در قرن دوم، ۳۳ نفر در قرن سوم و ۷ نفر در قرن چهارم می زیستند. این آمار نشان دهنده ی پیوند مستحکم و ارتباط وسیع اشعریان با ائمه ی اطهار علیهم السلام است. ( حاج تقی، ۱۳۷۶، ص ۲۳۱)

 

نتیجه :

عوامل اصلی انتقال تشیع از کوفه به ایران را می توان چنین برشمرد: نزدیکی کوفه به ایران و کارکرد طبیعی آن در انتقال فرهنگی، جمعیت زیاد ایرانیان ساکن کوفه و انتقال تشیع به ایران در اثر ارتباطات طبیعی آنها با داخل کشور، انتخاب کوفه به مرکزیت خلافت و نظارت مستقیم امام علی علیه السلام بر ایران، سیاست های مساوات طلبانه ی امام علی علیه السلام نسبت به ایرانیان کوفه و داخل کشور در مقابل سیاست های عرب گرایانه و ضد ایرانی دیگر خلفا، جنبش های شیعی کوفه و حمایت فکری و نظامی ایرانیان از این جنبش ها، مهاجرت اشعریان به قم و انتقال دستاوردهای شیعیان کوفه به این شهر، انتقال شمار زیادی از ایرانیان ساکن کوفه ( و در نتیجه، انتقال تشیع) به نقاط گوناگون ایران مانند خراسان در دوره ی معاویه، ارتباط علمی قم و ری با مرکز علمی کوفه، سیل مهاجرت سادات و بازماندگان جنبش های شیعی – به ویژه از کوفه – به نقاط گوناگون ایران و تبلیغ تشیع در این نواحی، افرادی که از کوفه به امارت ولایات شرقی گماشته می شدند و بیشتر پرورش یافته ی مکتب ائمه ی معصوم علیهم السلام بودند، شاگردان ایرانی ائمه ی اطهار علیهم السلام در کوفه، و ارتباط تجار و بازرگانان کوفی با مناطق گوناگون ایران ( با توجه به ماهیت تجاری کوفه).

با شناختی که در این پژوهش از اشعریان به عنوان عوامل اصلی انتقال تشیع به ایران ارائه شد و با توجه به ارتباط مستمر ایشان با ائمه ی اطهار علیهم السلام و مراکز معتبر تشیع در جهان اسلام، می توان به اصالت تشیع در ایران و انطباق آن با تعالیم ائمه ی اطهار علیهم السلام اقرار نمود.

 

پی نوشت :

۱٫ استادیار دانشگاه شیراز.

۲٫ دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام دانشگاه شیراز.

۳٫ « ابرشتجان» احتمالاً نام قدیم شهر آشتیان است که امروزه از توابع استان مرکزی بوده و چیزی کمتر از ۱۰۰ کیلومتر با شهر قم فاصله دارد.

۴٫ ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی رازی ( م ۳۱۲ ق) وکیل ارشد امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – در ری بود. ( ر.ک. جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۱۲)

۵٫ برای نمونه، نک. نجاشی، ۱۳۹۷، ص ۸۶، ۳۱۲، ۳۴۴، ۳۸۲، ۴۵۴ و ۴۵۵ / طوسی، ۱۴۱۱، ص ۲۱۵ / منتجب الدین، ۱۳۶۶، ص ۲۸ / آقابزرگ تهرانی، بی تا، ص ۲۶۰ و ۲۹۱٫

۶٫ برای اطلاعات بیشتر، ر.ک. جعفریان، ۱۳۸۹، ص ۱۹۳٫

 

منابع :

۱٫ آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الثقات العیون فی سادس القرون، قم، اسماعیلیان، بی تا.

۲٫ ابراهیم حسن، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده، چ سوم، تهران، جاویدان، ۱۳۵۶٫

۳٫ ابن ابی الحدید، عزالدین عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، به اهتمام محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۴٫

۴٫ ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل، مصر، المطبعه الکبری، ۱۲۹۰٫

۵٫ ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، ترجمه ی کهن فارسی احمد مستوفی هروی، تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲٫

۶٫ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲٫

۷٫ ابن خیاط، خلیفه، التاریخ، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴٫

۸٫ ابن سعد، محمد،‌ الطبقات الکبری، تصحیح محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰٫

۹٫ ابن طباطبا، ابراهیم بن ناصر، مهاجران آل ابی طالب، ترجمه ی محمدرضا عطایی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲٫

۱۰٫ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الإمامه و السیاسه، تحقیق طه محمد الزینی، قاهره، مؤسسه الحلبی، ۱۹۶۷٫

۱۱٫ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قاهره، بی نا، ۱۲۸۵٫

۱۲٫ ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.

۱۳٫ احمدی، عبدالهادی، « نقش شیعیان کوفه در دوره ی امام رضا و امام جواد علیه السلام»، مشکوه، ش ۳۵، ( تابستان ۱۳۷۱).

۱۴٫ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳٫

۱۵٫ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، قم، مکتبه المصطفوی، بی تا.

۱۶٫ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، چ سوم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸٫

۱۷٫ اصغری نژاد، محمد، « عبدالملک بن اعین»، تاریخ اسلام، دانشگاه باقر العلوم، ش ۹، ( بهار ۱۳۸۱).

۱۸٫ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، چ دوم، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷٫

۱۹٫ الافغانی، سعید، اسواق العرب فی الجاهلیه و الاسلام، بیروت، دارالفکر، ۱۹۷۴٫

۲۰٫ الله بداشتی‌، علی، « ریشه ها پیدایش و گسترش تشیع در قم»، شیعه شناسی، ش ۱۲، ۱۳۸۴٫

۲۱٫ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ترجمه ی زین العابدین قربانی، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۶۲٫

۲۲٫ ایزدی، حسین، « جغرافیای تاریخی کوفه»، تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم، ش ۴، ( زمستان ۱۳۷۹).

۲۳٫ براقی، حسین بن سید احمد، تاریخ الکوفه، چ سوم، نجف، حیدریه، ۱۳۸۸٫

۲۴٫ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، اورشلیم، دانشگاه اورشلیم، ۱۹۳۶٫

۲۵٫ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه ی دکتر محمد توکل، بی جا، نقره، ۱۳۶۶٫

۲۶٫ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، قاهره، بی نا، ۱۹۳۲٫

۲۷٫ بوصیری، محمد بن سعید، الکواکب الدریه، تهران، سروش، ۱۳۶۱٫

۲۸٫ ترابی، احمد، امام باقر علیه السلام جلوه ی امامت در افق دانش، تحقیق گروه تاریخ اسلام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳٫

۲۹٫ جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳٫

۳۰٫ جعفریان، رسول اطلس شیعه، چ سوم، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۹٫

۳۱٫ جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در جرجان و استرآباد، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۸۳٫

۳۲٫ جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، الهادی، ۱۳۷۷٫

۳۳٫ جعفریان، رسول، تاریخ گسترش تشیع در ری،‌ ری، آستان مقدس حضرت عبدالعظیم، ۱۳۷۱٫

۳۴٫ جنابی، کاظک، تخطیط مدینه الکوفه عن المصادر التاریخیه و الاثریه، مقدمه ی احمد فکری، بغداد، مجمع العلمی العراقی، ۱۳۸۶٫

۳۵٫ حاج تقی، محمد، « شجره ی علمی خاندان اشعری قم»، قرآن و حدیث، ش ۵، ۱۳۷۶٫

۳۶٫ حیدرنیا، محسن، « علی علیه السلام و ایرانیان»، صحیفه ی مبین، ش ۲۵، ( زمستان ۱۳۷۹).

۳۷٫ خضری، احمدرضا، و دیگران، تاریخ تشیع ۲: دولت ها، خاندان ها و آثار علمی و فرهنگی شیعه، چ سوم، تهران، سمت، ۱۳۸۶٫

۳۸٫ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب علمیه، ۱۴۱۷٫

۳۹٫ خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، بیروت، مدینه العلم، ۱۴۰۹٫

۴۰٫ دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳٫

۴۱٫ دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، بغداد، مکتبه المثنی، ۱۳۴۶٫

۴۲٫ دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲٫

۴۳٫ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، تحقیق مؤسسه الإمام المهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، مؤسسه الإمام المهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ۱۴۰۹٫

۴۴٫ رجبی، محمدحسین، « بررسی انتخاب کوفه به عنوان مرکز خلافت اسلامی»، مصباح، ش ۳ و ۴، ۱۳۷۱٫

۴۵٫ رجبی، محمدحسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تهران، مؤسسه ی چاپ و انتشارات دانشگاه امام حسین علیه السلام، ۱۳۶۵٫

۴۶٫ زبیدی، محمدحسین، الحیاه الاجتماعیه و الاقتصادیه فی الکوفه، قاهره، بی نا، ۱۹۷۰٫

۴۷٫ الزراری، ابی غالب، رساله ابی غالب الزراری و تکملتها لابی عبدالله الغضائری، تحقیق محمدرضا حسینی، قم، مرکز البحوث و التحقیقات الاسلامیه، بی تا.

۴۸٫ زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه ی علی جواهر کلام، چ ششم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹٫

۴۹٫ سپهری، عباسقلی بن محمد تقی بن محمد علی،‌ ناسخ التواریخ، تهران، بی نا، ۱۴۱۹٫

۵۰٫ شاهرخی، سید علاءالدین، « تاریخ و فرهنگ اسلامی: نقش ایرانیان کوفه در نهضت مختار»، مشکوه، ش ۱۰۰، ( پاییز ۱۳۸۷).

۵۱٫ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگی امام موسی کاظم علیه السلام، قم، کنگره ی جهانی حضرت رضا علیه السلام، ۱۳۶۹٫

۵۲٫ شوشتری،‌ نورالله بن شریف الدین، مجالس المؤمنین، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۷۷٫

۵۳٫ صدر حاج سید جوادی، احمد و کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، دائره المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴٫

۵۴٫ صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، اسلامی، ۱۳۷۹٫

۵۵٫ صفار قمی، محمد بن حسن بن فروخ، بصائر الدرجات فی فضایل آل محمد، تصحیح میرزامحسن کوچه باغی تبریزی، قم، کتاب خانه ی آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴٫

۵۶٫ صفری، مسعود، « حیره؛ عامل انتقال فرهنگ»، تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم، ش ۱۰، ( تابستان ۱۳۸۱).

۵۷٫ صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، به اهتمام حبیب الرحمن اعظمی، بیروت، المکتب الإسلامی، ۱۹۸۳٫

۵۸٫ ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، ترجمه ی علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴٫

۵۹٫ طبری، محمد بن جریر،‌ الأمم و الملوک، بیروت، مؤسسه عزالدین، ۱۹۸۷٫

۶۰٫ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده، چ چهارم، بی جا، اساطیر، ۱۳۷۲٫

۶۱٫ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، تهران، جهان، ۱۸۸۱٫

۶۲٫ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی، اختیار معرفه الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸٫

۶۳٫ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی، رجال الطوسی، نجف، حیدریه، ۱۳۸۰٫

۶۴٫ طوسی، ابوجعفر محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، تحقیق نبیل رضا علوان، قم، انصاریان، ۱۴۱۱٫

۶۵٫ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، طبقات مفسران شیعه، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۲٫

۶۶٫ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، مکتبه النهضه، ۱۹۷۱٫

۶۷٫ عمادی، عبدالرحمان، « سرخابیان دیلم و طبرستان و قیام مختار در کوفه»، زبان و ادبیات، ش ۴، ۱۳۶۰٫

۶۸٫ عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۷٫

۶۹٫ فضل بن شاذان، الإیضاح، تحقیق محدثه ارموی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۱٫

۷۰٫ فلوتن، فان تاریخ شیعه و علل سقوط بنی امیه، ترجمه ی مرتضی هاشمی حائری، تهران، کتاب خانه و چاپ خانه ی اقبال، ۱۳۲۵٫

۷۱٫ قربان پور دشتکی، سیمین، « کوفه و تحولات سیاسی صدر اسلام»، تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم، ش ۲۳، ( پاییز ۱۳۸۴).

۷۲٫ قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمه ی حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، تصحیح سید جلال الدین تهرانی، تهران، توس، ۱۳۶۱٫

۷۳٫ قمی،‌ شیخ عباس، منتهی الآمال، بی جا، جاویدان، بی تا.

۷۴٫ کرون، پاتریشیا، تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام، ترجمه ی مسعود جعفری، تهران، سخن، ۱۳۸۹٫

۷۵٫ کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی،‌ کربلاء، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بی تا.

۷۶٫ لسترینج، گای، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه ی محمود عرفان، چ ششم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳٫

۷۷٫ مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، ترجمه ی احمد نمائی و دیگران، مشهد،‌ بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۸۵٫

۷۸٫ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۲۳٫

۷۹٫ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چ سوم، بیروت، وفاء، ۱۴۰۳٫

۸۰٫ محلاتی، ذبیح الله، مجالس الواعظین، تصحیح مسترحمی جرقویه ای، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۱٫

۸۱٫ محمد شعبان، عبدالحی، الثوره العباسیه، ترجمه ی عبدالمجید القیسی از انگلیسی به عربی، بی جا، دارالدراسات الخلیجیه، بی تا.

۸۲٫ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، تهران، توس، ۱۳۷۹٫

۸۳٫ مزی، جمال الدین یوسف، تهذیب الکمال، تحقیق احمد علی عبید و حسن احمد آغا، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴٫

۸۴٫ مستوفی، حمدالله، نزهه القلوب، به کوشش گای لیسترانج، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲٫

۸۵٫ مسعودی، علی بن حسین، ‌مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۶۸٫

۸۶٫ مسعودی، علی بن حسین،‌ مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۱٫

۸۷٫ مسعودی، علی بن حسین، ‌مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷٫

۸۸٫ معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، بی جا، ضریح، ۱۳۷۴٫

۸۹٫ مفتخری،‌ حسین، « اولین تکاپوهای تشیع در خراسان» ، تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم، ش ۱، ( بهار ۱۳۷۹).

۹۰٫ منتجب الدین، علی بن عبیدالله، الفهرست، تصحیح عبدالعزیز طباطبائی، تهران، مکتبه المرتضویه، ۱۳۶۶٫

۹۱٫ منقری، نصر بن مزاحم، پیکار صفین، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، ترجمه ی پرویز اتابکی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۶٫

۹۲٫ نجاشی، احمد بن علی بن عباس، رجال النجاشی، قم، داوری، ۱۳۹۷٫

۹۳٫ الهامی،‌ داود، « کوفه؛ پایگاه فعالیت شیعیان»، درس هایی از مکتب اسلام، سال بیست و هفتم، ش ۱۱، ۱۳۶۶٫

۹۴٫ هنرفر، لطف الله، گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، آثار باستانی و الواح و کتیبه های تاریخی در استان اصفهان، اصفهان، بی نا، ۱۳۵۰٫

۹۵٫ هیندز، مارتین، « ریشه شناسی، جریان های سیاسی کوفی در نیمه ی نخست قرن اول هجری / هفتم میلادی» ، ترجمه ی محمدعلی رنجبر، تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم، ش ۹، ( بهار ۱۳۸۱).

۹۶٫ یاقوت حموی، شهاب الدین ابوعبدالله بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۹٫

۹۷٫ یاقوت حموی، شهاب الدین ابوعبدالله بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۵۶٫

۹۸٫ یشت ها، گزارش ابراهیم پورداود، تهران،‌ دانشگاه تهران، ۱۳۵۶٫

۹۹٫ یعقوبی، احمد بن اسحاق، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۶٫

۱۰۰٫ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، ۱۹۶۰٫

۱۰۱٫ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱٫

 

منبع مقاله :

مؤسسه ی شیعه شناسی، (۱۳۹۱)، فصلنامه ی علمی – پژوهشی شیعه شناسی شماره ۳۹، قم: مؤسسه ی شیعه شناسی

https://www.rasekhoon.net/article/show/910975/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%B4-%DA%A9%D9%88%D9%81%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B4%D9%8A%D8%B9-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D9%86-(3)/

خبرنامه آرمان مهدویت

یک نظر

  1. سلام مطالب بسیار پر محتوا و ارزنده ای ارائه دادید.استفاده کردیم.با آرزوی موفقیت روز افزون شما دوست عزیز

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*