در کشور من مردان و زنان با چند خط عربی به هم محرم می شوند، اما با یک دنیا عشق ، نه!!!
تلنگر :
قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بیخبران راه نه آنست و نه این
پاسخ : نه داعشی تکفیری بودن درسته و نه رابطه ی آزاد حیوانی جنسی داشتن خوبه.
این نسبت ها به طالبانی ها ، داعشی ها ، القاعده ای ها می چسبد. زیرا نه ازدواج مرد شصت ساله با دختر ۹ ساله انسانی است و نه داشتن کنیزهای جنسی و از این قبیل کارها.
که تازه همین حیوانات صد بار نسبت به شیطان پرستان ومعتقدین به روابط جنسی آزاد نظیرLesbian ها وAtheist ها,…، همجنس بازان، شرافت دارند و این نسبتهای ناروا (ازدواجهای حیوانی) با مکتب پاک اهل بیت که مکتب انسانیت و جوانمردیست اصلاً سازگاری ندارد.
اساساً اخلاقِ منهای مذهب، یک دروغ و فریب بزرگ است.
یعنی انسان اخلاقی بودن بدون داشتن مذهب امکان پذیر نیست.
منظور اینه :
یعنی ادعای اخلاق در مکتبی که زیر بنای اعتقادات مذهبی ندارد ادّعائی دروغ است و با دیگر مبانی آنها نا سازگار است. و به همین دلیل هم مکاتب بشری آخرکارشان به نابود کردن اساس خانواده منتهی شده است. بطوری که در جوامع غربی اکنون تشکیل خانواده شدیدا آمار پائینی دارد و زندگی مجردی روز به روز توسعه پیدا می کند.
به این مثال توجه کنید :
آیا معنی دارد که یک نفر غیر معتقد به دین به ناموس دوست خود خیانت نکند و روابط نا مشروع با وی بر قرار نکند. آیا جز اعتقادی دینی چیز دیگری می تواند جلوی این خیانت را بگیرد؟!
اما داستان عایشه : اولاً وی قبلا ازدواج کرده و بیوه بوده اسم همسر قبلیش هم حارث بوده است و سنش به هنگام ازدواج ۱۹الی۲۴ بوده است.
یعنی نسبت به آن زمان یک دختر ترشیده و سخت حسود.
اما ماجرای حلال شدن با خواندن چند خط عربی :
ببینید زنا با ازدواج ، ظاهر فیزیکی اش یکیست
و فرق آن ها در اجرای امر خدا و یا غیر خداست
مثل سجده بر خدا با سجده بر شیطان
هردو سجده است یکی به امر خدا و برای خدا
و دیگری برای غیر خداست
حالا ازدواج به روش الهی سنت هائی دارد که از جمله ی آنها یکی هم برای اطاعت امر خدا خواندن صیغه ی عقد به زبان عربی است. مانند نماز که حتما باید به زبان عربی باشد
پیامبر فرمودند:«وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان»
پدران و مادران آخرالزمان بیشتر توجه خود را صرف برآوردن نیازهای مادی فرزندان خود نموده و از تربیت دینی آنها غافلند. برخی از آنها چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمیآموزند و اگر فرزندی شخصاً برای یادگرفتن احکام اقدام نمود او را از این کار باز میدارند و به بهرهی بسیار اندکی از دنیا برای آنها راضی میشوند.
آنگاه پیامبر فرمودند: «من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند.» (۱)