بسم الله الرحمن الرحیم
شیخ صدوق از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند:
سأله عن کلام أهل الجنه؟ فقال:کلام أهل الجنهبالعربیّه و سأله عن کلام أهل النار؟ فقال: بالمجوسیه.
از حضرت علی (ع)در مورد زبان اهل بهشت سوال شد فرمود به عربی صحبت می کنند. و در مورد زبان اهل جهنم سوال شد؟ فرمود به زبان مجوس صحبت می کنند. (علل الشرایع ج۲ص۵۹۷، عیون أخبارالرضا، ج۱ ص۲۴۶، بحارالانوارج۸ ص۲۸۶)
همچنین مرحوم علامه مجلسی در ج۱۱ص۵۶ بحار حدیثی نقل کرده از یکی از ائمه ودر آن زبان پیامبران را آورده است ودر ضمن حدیث است که زبان اهل بهشت عربی است.
از سیوطی نیز نقل شده که: لسان یوم القیامهسریانیّه و من دخل الجنّهتکلم بالعربیّه، زبان روز قیامت سریانی است و هر کس که داخل بهشت شود به عربی صحبت می کند. (الدرالمنثور،ج۴ص۷۰)
زبان «عربی» از نظر لغوی یعنی «روشن»؛ زبانی که مردم با آن به روشنی سخن میگویند و ابهامی ندارد، به طور مثال ما میتوانیم در عالم رؤیا مردم کشورهای دیگر را ببینیم و به زبان فارسی با آنها تکلم کنیم و برای افراد بسیاری این اتفاق صورت گرفته که حتی با زبانی غیر زبان فارسی در عالم خواب و رؤیا سخن گفتهاند در حالی که در عالم بیداری اطلاعی از آن زبان ندارند. همچنین در روایات اسلامی خواب به آخرت تعبیر شده است لذا آنچه در قالب رؤیا اتفاق میافتد انتقال معانی است به هر زبانی که باشد.
رئیس گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن عنوان کرد: وقتی خداوند متعال در آیه ۶۵ سوره مبارکه یاسین میفرماید: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ امروز بر دهان آنها مهر مینهیم، و دست ایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان کارهایی را که انجام میدادند، شهادت میدهند. آیا منظور از سخن گفتن اعضاء و جوارح انسان در روز قیامت به زبان عربی است؟! خیر، بلکه انسانها در عالم آخرت، معانی را منتقل میکنند.
یک حافظه کامپیوتری یا لوح فشره را فرض کنید که حاوی اطلاعاتی است و این اطلاعات به همان زبانی که ذخیره شدهاند، نمودار میشوند و مهم این است که همه انسانها با زبانهای مختلف آشنا بوده و یا همگی به یک زبان حقیقت با هم سخن بگویند. اینکه چه زبانی در آن عالم قیامت حاکم است، فقط باید از طریق زبان وحی و حضرت رسول(ص) بیان شود.
ادبیات توحیدی و غیر توحیدی :
استفاده از الفاظ و معانی مبتذل و یا الفاظ و معانی عالی، در هر زبان و هر فرهنگی میتواند تعیین کننده این موضوع باشد که آن فرهنگ با آن ادبیات گویشی که در آن فرهنگ رواج دارد آیا آنرا به نوع گویش اهل جهنم تبدیل کرده یا اهل جنت پس هرگز صرف لفظ و قومیت در این معنی مد نظر نیست.
در نتیجه: ترکی, فارسی و عربی و یا هر زبانی نمیتواند گویش اهل جهنم باشد مگر اینکه از معانی موجود در گویش و ادبیات قرآنی فاصله گرفته بواسطه انحراف اکثر مردم با آن گویش به ابتذال و انحراف بیفتد.
======================
با توجه به روایات به نظر می رسد زبان موضوعیت ندارد بلکه محتوای زبان است که باعث نسبتش به یک زبان خاص می شود به عبارت روشنتر چون محتوای کلام اهل بهشت توحیدی است، به زبان عربی منسوب می شود که در قالب آن برترین کلام الهی توحیدی یعنی قرآن نازل شده است و چون محتوای کلام اهل جهنم کفر و شرک است زبانشان به زبان ملتهایی نسبت داده شده که مشرک و کافر بوده اند. والله اعلم
البته در اینجا توجه به یک نکته قرآنی هم ضروری است،وآن اینکه در دو آیه قرآن گفتگوی اهل بهشت وجهنم نقل شده است.
وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّهِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ (اعراف/۴۴)
و بهشتیان، دوزخیان را آواز مىدهند که: «ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست یافتیم؛ آیا شما [نیز] آنچه را پروردگارتان وعده کرده بود راست و درست یافتید؟» مىگویند: «آرى.» پس آواز دهندهاى میان آنان آواز درمىدهد که: «لعنت خدا بر ستمکاران باد.
وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّهِ أَنْ أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرینَ (الأعراف/۵۰)
و دوزخیان، بهشتیان را آواز مىدهند که: «از آن آب یا از آنچه خدا روزىِ شما کرده، بر ما فرو ریزید.» مىگویند: «خدا آنها را بر کافران حرام کرده است.
این آیات نشان می دهد که بهشتیان وجهنمیان با هم سخن می گویند وظاهر آیات این است که گفتگوی آنها بدون واسطه ومستقیم است واین می تواند دلیل باشد براینکه آنها به یک زبان سخن می گویند. مگر اینکه برای جمع بین روایتهای نقل شده وآیات مذکوربگوییم:
- دست از ظاهر آیه برداریم وقائل شویم براینکه این گفتگو غیر مستقیم است وواسطه ای در میان آنها وجود دارد که این هم خلاف ظاهر آیه است ودلیلی برآن نداریم.
- بهشتیان با یکدیگر به زبان عربی صحبت می کنند،وجهنمیان به زبان مجوس ویا زبانی دیگرولی در گفتگوی بین اهل بهشت وجهنم از زبانی که هر دو می فهمند استفاده می کنند.حال این زبان چیست؟ عربی، سریانی ویا هر زبان دیگر دلیل می خواهد.
====================
بحث زبان ترکی که دارای مذهب خاصی نیست
و زبان فارسی که غالبا با طعنه زبان مجوس خوانده میشود
و زبان عربی که زبان تنزیل قرآن است
مشخص است که متفاوت است و تفاوت اینها در این است که مذاهبی به زبان فارسی و عربی نازل شده، و طعن ها و اهانتهائی که به ادیان میخواهد زده شود معمولا چاشنی قومیت آنها را در مضمون خود داشته، در روایات متعدد زبان عربی بهترین زبان و زبان اهل جنت و بدترین آنها زبان مجوسی ذکر شده است. (۱)
ولی آیا منظور از ذکر افضلیت زبان عربی این است که قومی بر قومی افضل اند
یا صرف زبان مد نظر است؟
و یا آیا؟
منظور از زبان مجوس منظور الفبا و الفاظ در قالب زبان فارسی است یا گویش در دین و مذهب مجوس مد نظر است؟
یک قیاس از معانی برای بدست آوردن منظور اصلی لازم مینماید
به این مورد توجه کنید(۲)
وفی «نور»: أنّ کلام أهل النار بالمجوسیّه. رأی الخلیفه فی المجوس(۳).
النبوی(صلى الله علیه وآله): القدریّه مجوس اُمّتی. والکلمات فی وجه التشبیه(۴).
مفاد الکلام النبوی فیه(۵).
تقدّم فی «قدر».محص باب فیه تمحیص ذنوب الشیعه بالابتلاء بغمّ أو الابتلاء بالنفس أو بالأهل أو بالمال، ونحو ذلک(۶).
تقدّم بعض مایتعلّق بذلک فی «بلا».
و همچنین(۷)
وعن عبدالأعلى قال: قال أبو عبدالله(علیه السلام): أصحاب العربیّه یحرّفون الکلم عن مواضعه.
یأتی فی «همز»: قول الرسول(صلى الله علیه وآله): تعلّموا القرآن بعربیّته.
الروایات الآمره باعراب الأحادیث وفضله
در کلام اول ما سخن عمر خلیفه دوم را داریم که :
همه ما میدانیم که این معنی بوسیله این شخص قلب مذهب مجوس به زبان مجوسیان و قومیت فارس شد.
در کلام بعدی بنقل از نبی اکرم قدریه مجوس امت ایشان به تشبیه لقب گرفتند بواسطه معتقدات قدریه و نه زبان یا قومیت شان ( که قدریه شامل قومیت خاصی نیست )
چون در این کلام – فرقه قدریه شیعه را با وسوسه و انحرافات مبتلا میکرد.
در کلام بعد در مستدرک سفینه در یک متن متوالی
میبینیم از اصحاب عرب زبان پیامبر اکرم که تحریف کلام رسول الله را میکردند سخن میگوید
در عین اینکه پیامبر دعوت به آموختن زبان عربی برای فهم کلام قرآن میکند.
اگر قران کریم به زبان خاصی نازل میشد آن زبان خاص بهترین زبان بود و آن گویش بدلیل اینکه با کلام وحی متجانس بود مورد سفارش قرار میگرفت
لذا آنچه که مشخص است از این معنی بر می آید افضلیت دیانت اسلام است
که تکلم و عقایدی را از طرف خداوند آورده که زبان و عقیده اهل بهشت است
و غیر این گویش و معتقدات – معتقدات خاسرین است حال چه مجوس چه بت پرست و چه هر مکتب منحرفی،
و گویش اهل نار گویشی بر اساس معتقدات آن مذهب است.
_________________________________________________________
- عیون أخبار الرضا (ع)۲/۲۵۰، علل الشرایع للشیخ الصدوق مجلد ۲ ص ۴۵۵، ط کمبانی ج ۴/۱۱۱، وجدید ج ۱۰/۸۱ .بحار الأنوار / جزء ۸ / صفحه[۲۸۶] و… و مفصلا در مستدرک سفینه البحار – الجزء السابع -۱۳۹الی۱۴۵
- مستدرک سفینه البحار۹/۳۳۹
- کتاب الغدیر ط ۲ ج ۶/۲۸۰٫
- ط کمبانی ج ۳/۳، وجدید ج ۵/۶٫
- ط کمبانی جدید ج ۵/۴۷ و۱۲۰ و۱۹۷٫
- ط کمبانی ج ۱۵ کتاب الإیمان ص ۱۵۶، وجدید ج ۶۸/۱۹۹٫
- رک – جدید ج ۲/۱۵۱ و۱۶۱ و۱۶۳، وط کمبانی ج ۱/۱۰۹ و۱۱۲