چهارشنبه , 18 تیر 1404
آخرین مطالب
خانه » چهل حديث اخلاقي ازامام مهدي عجل الله فرجه الشريف

چهل حديث اخلاقي ازامام مهدي عجل الله فرجه الشريف

چهل حديث اخلاقي ازامام مهدي عجل الله فرجه الشريف

بسم الله الرحمن الرحیم

1-توجّه امام مهدى(عليه السلام) به شيعيان خويش
«إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَاّْواهُ، وَاصْطَلَمَكُمُ الْاَعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا».
ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ايم ، كه اگر جز اين بود گرفتارى ها به شما روى مى آورد و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.
2- عمل صالح و تقرّب به اهل بيت(عليهم السلام)
«فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِء مِنْكُمْبِما يُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّبْ ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فُجْأَةً حينَ لاتَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة».
هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مى سازد، عمل كند و از آنچه كه خوشايند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزيند، زيرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مى گيرد، در وقتى كه توبه برايش سودى ندارد و پشيمانى او را از كيفر ما به خاطر گناهش نجات نمى دهد.
3- تسليم در مقابل دستورهاى اهل بيت(عليهم السلام)
«فَاتَّقُوا اللّهَ، وَسَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الْاَمْرَ إِلَيْنا، فَعَلَيْنَا الاِْصْدارُ، كَما كانَ مِنَّا الْاِيرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْكُمْ، وَ اجْعَلُواقَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ».
از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما واگذاريد، بر ماست كه شما را از سرچشمه، سيراب برگردانيم، چنان كه بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى كشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى كه روشن است به طرف ما قرار دهيد.

4- تحقّق حتمى حقّ
«أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَلِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْكُرُهُ».
خداوند مقدّر فرموده است كه حقّ به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطل از بين رود، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.

5- خلقت هدفدار و هدايت پايدار
«إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لاأَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَأَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَيَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِخالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ».
خداوند متعال، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلكه آنان را به قدرتش آفريده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پيامبران را كه مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانى اش جلوگيرى فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دينشان نمى دانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ـ به واسطه تفضّلى كه بر ايشان روا داشته ـ واسطه باشند.

6- ظهور حقّ
«إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَانْحَسَرَ عَنْكُمْ».
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد كه سخن گوييم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از ميان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.

7- تفتيش ناروا
«مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ».
حضرت مهدى(عليه السلام) در خصوص كسانى كه در جستجوى او بوده اند تا به حاكم جور تحويلش دهند فرموده است: آن كه بكاود، بجويد و آن كه بجويد دلالت دهد و آن كه دلالت دهد به هدف رسد و هر كه [در مورد من] چنين كند، شرك ورزيده است.

8- ظهور حقّ به اذن حقّ
«فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَإِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِكْرُهُ وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِالْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الْاَرْضِ جَوْرً».
ظهورى نيست، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دلها و فراگير شدن زمين از جور و ستم.

9- مدّعيان دروغگو
«سَيَأْتى إلى شيعَتى مَنْ يَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِالسُّفْيانى وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَإِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيم».
آگاه باشيد به زودى كسانى ادّعاى مشاهده (نيابت خاصّه) مرا خواهند كرد. آگاه باشيد هر كس قبل از « خروج سفيانى» و شنيدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا كند دروغگو و افترا زننده است; حركت و نيرويى جز به خداى بزرگ نيست.

10- دنيا در سراشيبى زوال
«إِنَّ الدُّنْيا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُهاوَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوكُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ الْعَمَلِ بِكِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْياءِالسُّنَّةِ».
دنيا فنا و زوالش نزديك گرديده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پيامبرش ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و ميراندن باطل و زنده كردن سنّت، دعوت مى كنم.

11- ذخيره بزرگ
«أَنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌمِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهيمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَ)».
من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده ابراهيم و خلاصه محمّد (درود خدا بر همگى آنان باد) هستم.

12- حجّت خدا
«زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْكَلامِ لَزالَ الشَّكُّ».
ستمگران پنداشتند كه حجّت خدا از بين رفته است، در حالى كه اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مى شد، هر آينه تمام شكّ ها را از بين مى برديم.

13- عطسه، نشانه سلامت
«أَلا أُبَشِّرُكَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَيّام».
نسيم، خدمتكار حضرت مهدى(عليه السلام) گويد: آن حضرت به من فرمود: آيا تو را در مورد عطسه كردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.

14- نماز، طردكننده شيطان
«ماأُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْأَنْفَ الشَّيْطانِ».
هيچ چيز مثل نماز، بينى شيطان را به خاك نمى مالد، پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال.

15- اذن مالك
«لا يَحِلُّ لِاَحَد أَنْ يَتَصَرَّفَ فى مالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ».
تصرّف در مال هيچ كس بدون اجازه او جايز نيست.

16- استعاذه به خدا
«أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَالْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَمُرْدِياتِ الْفِتَنِ».
پناه به خدا مى برم از نابينايى بعد از بينايى و از گمراهى بعد از راهيابى و. از اعمال ناشايسته و فرو افتادن در فتنه ها

17- اسوه هاى حقيقت
«إِنَّالْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إِلاّ كَذّابٌ مُفْتَر».
حقّ با ما و در ميان ماست، كسى جز ما چنين نگويد، مگر آن كه دروغگو و افترا زننده باشد.

18- ظهورفَرَج به اذن خدا
«وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، كَذَبَ الْوَقّاتُونَ. وَ أَمّا قَوْلُ مَنْزَعَمَ أَنَّ الْحُسَيْنَ(عليه السلام) لَمْ يُقْتَلْ، فَكُفْرٌ وَ تَكْذيبٌ وَ ضَلالٌ».
امّا ظهور فرج، موكول به اراده خداوند متعال است و هر كس براى ظهور ما وقت تعيين كند دروغگوست. و امّا گفته كسانى كه پنداشته اند امام حسين(عليه السلام) كشته نشده، كفر و دروغ و گمراهى است.

19- شناخت خدا
«إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذى خَلَقَالْاَجْسامَ وَ قَسَّمَ الاَْرْزاقَ لاَِنَّهُ لَيْسَ بِجِسْم وَلا حالّ فىجِسْم« لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَالسَّميعُ الْعَليمُ».
همانا خداوند متعال، كسى است كه اجسام را آفريده و ارزاق را تقسيم فرموده، او جسم نيست و در جسمى هم حلول نكرده، « چيزى مثل او نيست و شنوا و داناست».

20- ائمّه(عليهم السلام) دست پرورده هاى پروردگار
«إِنَّ اللّه مَعَنا و لا فاقَةَ بِنا إِلى غَيْرِهِ وَالْحَقَّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُن».
خداوند با ماست، و به جز ذات پروردگار به چيزى نياز نداريم، و حقّ با ماست. اگر كسانى با ما نباشند، هرگز در ما وحشتى ايجاد نمى شود، ما دست پرورده هاى پروردگارمان، و مردمان، دستپرورده هاى ما هستند.

21- دانش حقيقى
«أَلْعِلْمُ عِلْمُنا وَ لا شَىْءَ عَلَيْكُمْ مِنْ كُفْرِ مَنْ كَفَرَ».
دانش، دانشِ ماست، از كفرِ كافر، گزندى بر شما نيست.

22- اتّفاق و وفاى به عهد
«لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَالْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُاْلُيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِن».
اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پيمان را محترم مىشمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمى افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مى شدند.

23- پيروان نادان
«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّيعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دينُهُجَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ».
حضرت مهدى(عليه السلام) به محمّد بن على بن هلال كرخى فرموده اند :نادانان و كم خردان شيعه و كسانى كه بال پشه از ديندارى آنان محكمتر است، ما را آزردند.

24- بيزارى از غاليان
« أَنـَا بَرىءٌ إِلَى اللّهِ وَإِلى رَسُولِهِ مِمَّنْ يَقُولُ إِنّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ نُشارِكُهُ فى مُلْكِهِأَوْ يُحِلُّنا مَحَلاًّ سِوَى الَْمحَلِّ الَّذى رَضِيَهُ اللّهُ لَن
من از افرادى كه مى گويند: ما اهل بيت [مستقلاًّ از پيش خود و بدون دريافت از جانب خداوند] غيب مى دانيم و در سلطنت و آفرينش موجودات با خدا شريكيم، ما را از مقامى كه خداوند براى ما پسنديده بالاتر مى برند، نزد خدا و رسولش، بيزارى مى جويم.

25- سجده شكر
«سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِه».
سجده شكر از لازمترين و واجبترين مستحبّات است.

26- فضيلت تعقيبات نماز
«إِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَ التَّسْبيحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِبِعَقيبِ النَّوافِلِ كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ».
فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضيلت واجبات بر مستحبّات است.

27- سجده، مخصوص خداست
«فَأَمّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِفَلا يَجُوزُ».
سجده بر قبر جايز نيست.

28- راه اندازى كار مردم
«أَرْخِصْ نَفْسَكَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَكَ فِىَ الدِّهْليزِ وَ اقْضِ حَوائِجَالنّاسِ».
خودت را [براى خدمت] در اختيار مردم بگذار، و محلّ نشستن خويش را درِ ورودى خانه قرار بده، و حوائج مردم را برآور.

29- امنيّت بخش زمين
«إِنّى أَمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ».
وجود من براى اهل زمين، سبب امان و آسايش است، همچنان كه ستارگان سبب امان آسمان اند.

30- رجوع بهراويان حديث
«وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إِلىرُواةِ حَديثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَيْهِمْ».
در پيشامدهاى مهمّ اجتماعى به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا كه آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.

31- مطاع، نه مطيع كسى
«إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائى إِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِهِ بَيْعَةٌلِطاغِيَةِ زَمانِهِ وَ إِنّى أَخْرُجُ حينَ أَخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لِاَحَد مِنَالطَّواغيتِ فى عُنُقى».
هريك از پدرانم بيعت يكى از طاغوت هاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قيام خواهم كرد كه بيعت هيچ طاغوتى به گردنم نباشد.

32- آفتاب پشت ابر
«وَ أَمّا وَجْهُ الْاِنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فَكَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَيَّبَها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ».
كيفيّت بهره ورى از من در دوران غيبت، مانند كيفيّت بهره ورى از آفتاب است هنگامى كه ابر آن را از چشم ها پنهان کند.

33- سبقت اراده خدا بر همه چيز
«وَ لكِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّلاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفيقُهُ لايُسْبَقُبه»:
راستى كه مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چيزى بر توفيق او پيشى نگيرد.

34- علّت اصلى غيبت امام(عليه السلام)
«وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ،فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُواعَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ».
امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتّفاق افتاده [كه درك آن براى شما سنگين است] آن است كه خداوند در قرآن فرموده: « اى مؤمنان از چيزهايى نپرسيد كه اگر آشكارتان شود، بدتان آيد».

35- آگاهى هاى امام(عليه السلام)
«إِنّا يُحيطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِكُمْ، وَ لايَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِكُمْ».
علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نمىماند.

36- دعاى فراوان
«أَكْثِرُوالدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ».
براى تعجيل فَرَج زياد دعا كنيد، زيرا همين دعا كردن، فَرَج و گشايش شماست.

37- سؤال نامطلوب
« فَأَغْلِقُوا أَبْوابَ السُّؤالِ عَمّا لا يَعْنيكُمْ ».
درهاى سؤال را از آنچه كه مطلوب شما نيست ببنديد.

38- آخرين اوصيا
«أَنَا خاتَمُ الأَوْصِياءِ وَ بى يَدْفَعُاللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شيعَتى».
من آخرين نفر از اوصيا هستم، خداوند به وسيله من بلا را از خانواده و شيعيانم برطرف مى گرداند.

39- حجّت خدا در زمين
«إَنَّالاَْرْضَ لا تَخْلُوا مِنْ حُجَّة إِمّا ظاهِرًا وَ إِمّا مَغْمُورً».
زمين خالى از حجّت خدا نيست، يا آشكار است و يا نهان.

40- علمدار هدايت در هر زمان
«كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ».
هرگاه عَلَم و نشانه اى پنهان شود، عَلَم ديگرى آشكارگردد، و هر زمان كه ستاره اى افول كند، ستاره اى ديگر طلوع نمايد.

منتظر که باشی دلت بی قرار دیدار می شود، ثانیه ها را تعقیب می کنی، لحظه هایت بوی خستگی نمی دهد
منتظر که باشی غیرت پیدا می کنی ، نمی توانی بی تفاوت بنشینی، کوچه به کوچه پسند و رضایت او را جستجو می کنی
منتظر که باشی در سرت جز اندیشه ی دوست راه نمی دهی، زبانت ذاکر می شود و دستت سبز تر از همیشه به سوی آسمان بلند می شود و تمنای حضورش را می کنی
منتظر که باشی صبح را با عهد آغاز می کنی، آل یاسین را به مدد می طلبی، استغاثه را می خوانی و هزار بار ندبه می کنی

 

خبرنامه آرمان مهدویت

یک نظر

  1. با سلام و آرزوي توفيق افزون
    بسيار زيبا بود، هر كدام را چندين و چندين بار بايد خواند

پاسخ دادن به عدالتي جواب را باطل کن

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*