شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » خطبه امیرالمومنین علیه السلام در سی امین سالگرد عید غدیر (که مصادف با روز جمعه بود)

خطبه امیرالمومنین علیه السلام در سی امین سالگرد عید غدیر (که مصادف با روز جمعه بود)

عید غدیر، خطبه غدیریّه علی (ع):

در روز غدیر خم، خداوند دینش را کامل نمود، و چشمان پیامبر (ص) و مؤمنان و پیروان راستین را روشنی بخشید، و به وقوع پیوست آن چه که برخی از شما گواه آن بودید، و برخی آن را شنیده اند.

حدود سی سال پس از اجتماع عظیم و بی نظیر مسلمانان در غدیر خم، اولین اجتماع گسترده مردم در سالگرد آن روز تاریخی و سرنوشت ساز در ایام حکومت امیرالمؤمنین (ع) و حضور آن حضرت در کوفه اتفاق افتاد، روزجمعه ای مصادف با سالگرد غدیر خم شد و علی (ع) فرصت را مناسب دید تا در اجتماع مردم در نماز جمعه، خطبه ای در معرفی غدیر و تبیین ابعاد گوناگون آن ایراد نماید و مسلمانانی را که عصر پیامبر خد (ص) را درک‌ نکرده بودند و غالباً از جریان غدیر بی اطلاع بودند، و اگر هم سخنی شنیده بودند باز به عمق حادثه غدیر پی نبرده بودند، با غدیر خم آشنا کند.

اولین مجلسی که در سی امین سالگرد غدیرخم تشکیل شد، همراه باسخنرانی شخص اول جریان غدیر بود، امیرالمؤمنین (ع) در آن مجلس ازغدیرخم به عنوان عید بزرگ مسلمانان یاد کرد و بدین ترتیب سنّت حسنه عیدگرفتن روز غدیر را پی ریزی نمود، و در حقیقت آغاز جشن های غدیر که در طول تاریخ شیعه از اعیاد مهم به شمار آمد و مورد اهتمام جدّی قرار گرفت، باهمان خطبه غدیریه امیرالمؤمنین (ع) بود.

حضرت علی (ع) با آن خطبه زیبا و پر محتوای خود اساس مستحکمی را بنا نهاد و سنتی را پی ریزی کرد که با حیات تشیع گره خورد و در بقای آن نقش مهمی را ایفا نمود.

سنّت عید گرفتن غدیر و برگزاری مراسم جشن و شادی، و باز کردن سفره های احسان و پذیرایی از مهمانان و دادن هدایا که در میان شیعیان رواج یافت، ادامه همان اساس و بنایی است که با دست توانای امیرالمؤمنین (ع)بنا نهاده شد.

امیرالمؤمنین (ع) این خطبه را با حمد و ثنای الهی آغاز می کند، و با بیان سخنان بلندی در زمینه خداشناسی و توحید، به مبحث نبوّت پرداخته و ارتباط آن را با توحید تبیین می نماید. مبحثی که تا آن زمان کمتر مورد توجه قرار گرفته بود و خلاء آن احساس می شد مبحث امامت بود، لذا حضرت علی (ع) در این خطبه به تشریح جایگاه والای امامت در معارف دینی پرداخته و ارتباط توحید ونبوت و امامت را به نحو زیبا و رسایی ترسیم کرده است، و از جایگاه ویژه امامان در نظام آفرینش و دنیا و آخرت و دین و شریعت، سخن به میان آورده، و با این مقدمات به بحث اصلی خطبه که غدیر خم است پرداخته و گزارش جامعی از آن حادثه عظیم تاریخی ارائه و نکته های مهمی پیرامون آن بر شمرده است، و به تناسب بحث به معرفی خود نیز پرداخته و به گوشه ای از حقایق گسترده و ژرف شخصیّت خویش اشاره کرده، و در پایان اهمیّت روز غدیر و آداب آن روز و لزوم عید گرفتن آن توسط مسلمانان را گوشزد نموده است.

شیخ طوسی (ره ) به اسناد خود از فیاض بن محمد نقل می کند، در ایامی که امام رضا (ع) در طوس به سر می بردند روزی که مصادف با غدیر بود در محضر ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) بودم، و جمعی از دوستان صمیمی و خواص حضرت نیز در منزل ایشان مهمان بودند و حضرت آنان را برای صرف افطار نگه داشته بود، و در عین حال هدایای فراوانی نیز از قبیل خوراکی، لباس، انگشتری، کفش و… برای خانواده های آنان فرستاده بود.

برخورد و رفتار حضرت آن روز با روزهای دیگر متفاوت بود و احسان و بخشش حضرت، به وفور شامل حال دوستانش می شد و سر و سامانی به وضع آن ها می بخشید، در کنار این پذیرایی ها و هدایا، امام رضا (ع) پیوسته از فضیلت روز غدیر سخن می گفت و مسائل تاریخی آن روز را یادآوری می کرد. از جمله سخنان حضرت این بود که فرمود: پدرم از امام صادق (ع) و ایشان از امام باقر (ع) و ایشان از امام سجاد (ع) و ایشان از امام حسین (ع) روایت کردند: در ایام حکومت امیرالمؤمنین (ع) یک‌ سالی، روز جمعه با عید غدیر همزمان گشت، امیرالمؤمنین (ع) با گذشت پنج ساعت از روز، برای ایراد خطبه بر بالای منبر رفت و در آغاز سخنرانی خود چنان حمد و ثنایی برای خداوند گفت که تاآن روز کسی مانند آن را نشنیده بود، و برای خدا حمدی گفت که جز او کسی آن مطالب بلند را درک‌ نمی کرد. آن چه از کلمات امیرالمؤمنین (ع) در یادها مانده چنین است:

الحمدلله الّذی جعل الحمد من غیر حاجه منه إلی حامدیه طریقا من طرق الاعتراف بلاهوتیته و صمدانیته و ربانیته و فردانیته، و سببا إلی المزید من رحمته، و محجه للطالب من فضله، و کمن فی إبطان اللفظ حقیقه الاعتراف له بانه المنعم علی کل حمد باللفظ و إن عظم.

و اشهد ان لا إله إلا الله وحده لا شریک‌ له شهاده نزعت عن إخلاص الطوی و نطق اللسان بها عباره عن صدق خفی انه الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی لیس کمثله شیء إذ کان الشیء من مشیته فکان لا یشبهه مکونه، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله استخلصه فی القدم علی سائر الامم علی علم منه، انفرد عن التشاکل و التماثل من ابنإ الجنس، و انتجبه آمرا و ناهیا عنه، اقامه فی سائر عالمه فی الادإ مقامه إذ کان لا تدرکه الابصار و لا تحویه خواطر الافکار و لا تمثله غوامض الظنن فی الاسرار، لا إله إلا هو الملک‌الجبار، قرن الاعتراف بنبوته بالاعتراف بلاهوتیته، و اختصه من تکرمته بمالم یلحقه فیه احد من بریته، فهو اهل ذلک‌ بخاصته و خلته، إذ لا یختص من یشوبه التغییر، و لا یخالل من یلحقه التظنین، و امر بالصلاه علیه مزیدا فی تکرمته، و طریقا للداعی إلی إجابته، فصلّی الله علیه و کرم و شرف و عظم مزیدا، لا یلحقه التنفید و لا ینقطع علی التابید، و ان الله تعالی اختص لنفسه بعد نبیّه (ص) من بریته خاصه، علاهم بتعلیته و سما بهم إلی رتبته و جعلهم الدعاه بالحق إلیه و الادلإ بالإرشاد علیه، لقرن قرن و زمن زمن: انشاهم فی القدم قبل کل مذرو و مبرو انوارا، انطقها بتحمیده، و الهمها شکره و تمجیده و جعلها الحجج علی کل معترف له بملکه الربوبیه و سلطان العبودیه، واستنطق بها الخرسات بانواع اللغات بخوعا له فإنه فاطر الارضین والسماوات، و اشهدهم خلقه و ولاهم ما شإ من امره، جعلهم تراجم مشیته والسن إرادته، عبیدا (لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یشفعون إلا لمن ارتضی و هم من خشیته مشفقون ) (۶۷) یحکمون باحکامه، و یستنون بسنته و یعتمدون حدوده، و یودون فرضه، و لم یدع الخلق فی بهم صما و لا فی عمیإ بکما، بل جعل لهم عقولا مازجت شواهدهم و تفرقت فی هیاکلهم و حققها فی نفوسهم و استعبد لها حواسهم، فقرر بها علی اسماع و نواظر و افکار و خواطر الزمهم بها حجته و اراهم بها محجته و انطقهم عما شهد بالسن ذربه بما قام فیها من قدرته و حکمته، و بین عندهم بها (لیهلک‌ من هلک‌ عن بینه و یحیا من حی عن بینه و ان الله لسمیع علیم ) (۶۸) بصیر شاهد خبیر.

ثم إن الله تعالی جمع لکم معشر المومنین فی هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین، لا یقوم احدهما إلا بصاحبه لیکمل عندکم جمیل صنیعته و یقفکم علی طریق رشده و یقفو بکم آثار المستضیئین بنور هدایته و یشملکم منهاج قصده و یوفر علیکم هنی ء رفده، فجعل الجمعه مجمعا ندب إلیه لتطهیر ما کان قبله و غسل ما کان اوقعته مکاسب السوء من مثله إلی مثله، و ذکری للمومنین و تبیان خشیه المتقین، و وهب من ثواب الاعمال فیه اضعاف ماوهب لاهل طاعته فی الایام قبله، و جعله لا یتم إلا بالایتمار لما امر به والانتهاء عما نهی عنه و البخوع بطاعته فیما حث علیه و ندب إلیه، فلا یقبل توحیده إلا بالاعتراف لنبّیه (ص) بنبوته و لا یقبل دینا إلا بولایه من امر بولایته و لا تنتظم اسباب طاعته إلا بالتمسک‌ بعصمه و عصم اهل ولایته، فانزل علی نبیه (ص) فی یوم الدوح ما بیّن به عن إرادته فی خلصائه و ذوی اجتبائه و امره بالبلاغ و ترک‌ الحفل باهل الزیغ و النفاق و ضمن له عصمته منهم، و کشف من خبایا اهل الریب و ضمائر اهل الارتداد ما رمز فیه، فعقله المومن و المنافق فاعز معز و ثبت علی الحق ثابت و ازدادت جهله المنافق و حمیه المارق و وقع العض علی النواجد و الغمز علی السواعد و نطق ناطق و نعق ناعق و نشق ناشق و استمر علی مارقته مارق، و وقع الإذعان من طائفه باللسان دون حقائق الإیمان، و من طائفه باللسان و صدق الإیمان، و کمل الله دینه و اقر عین نبیّه (ص) و المومنین و المتابعین، و کان ما قد شهده بعضکم و بلغ بعضکم، و تمت کلمه الله الحسنی الصابرین و دمر الله ما صنع فرعون و هامان و قارون و جنوده و ما کانوا یعرشون و بقیت حثاله من الضلال لا یالون الناس خبالا یقصدهم الله فی دیارهم و یمحو الله آثارهم و یبید معالمهم و یعقبهم عن قرب الحسرات، و یلحقهم بمن بسط اکفهم و مد اعناقهم و مکنهم من دین الله حتی بدلوه و من حکمه حتی غیروه و سیاتی نصر الله علی عدوه لحینه و الله لطیف خبیر، و فی دون ما سمعتم کفایه و بلاغ.

فتاملوا رحمکم الله ما ندبکم الله إلیه و حثکم علیه و اقصدوا شرعه و اسلکوا نهجه و لا تتبعوا السبل فتفر بکم عن سبیله، إن هذا یوم عظیم الشان فیه وقع الفرج و رفعت الدرج و وضحت الحجج و هو یوم الإیضاح و الإفصاح عن المقام الصراح و یوم کمال الدین و یوم العهد المعهود و یوم الشاهد و المشهود و یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود و یوم البیان عن حقائق الإیمان و یوم دحر الشیطان و یوم البرهان، هذا یوم الفصل الّذی کنتم توعدون، هذا یوم الملإ الاعلی الّذی انتم عنه معرضون، هذا یوم الإرشاد و یوم محنه العباد و یوم الدلیل علی الرواد، هذا یوم ابدی خفایا الصدور و مضمرات الامور، هذا یوم النصوص علی اهل الخصوص، هذا یوم شیث، هذا یوم إدریس، هذا یوم یوشع، هذا یوم شمعون، هذا یوم الامن المامون، هذایوم إظهار المصون من المکنون، هذا یوم إبلاء السرائر.

فلم یزل (ع) یقول هذا یوم هذا یوم فراقبوا الله عز و جل و اتقوه و اسمعوا له واطیعوه و احذروا المکر و لا تخادعوه و فتشوا ضمائرکم و لا تواربوه و تقربوا إلی الله بتوحیده و طاعه من امرکم ان تطیعوه و لا تمسکوا بعصم الکوافر و لایجنح بکم الغی فتضلوا عن سبیل الرشاد باتباع اولئک‌ الذین ضلوا و اضلوا، قال الله عزّ من قائل فی طائفه ذکرهم بالذم فی کتابه: (إنّا اَطَعْنا سادَتَنا وَکُبَرإنا فَاَضَلُّونَا السَّبِیلَا رَبَّنا آتِهِم ضِعْفَیْن مِن الْعَذاب وَ الْعَنْهُم لَعْناً کَبِیراً) (۶۹)

وقال تعالی: (وَ إذْ یَتَحاجُّون فِی النّارِ فَیَقُول الضُّعَفإ لِلَّذِین اسْتَکْبَرُوا إنّا کُنّالَکُم تَبَعاً) (۷۰)، (فهل انتم مغنون عنا من عذاب الله من شیء قالوا لو هدانا الله لهدیناکم ) (۷۱)، ا فتدرون الاستکبار ما هو؟ هو ترک‌ الطاعه لمن امروا بطاعته والترفع علی من ندبوا إلی متابعته و القرآن ینطق من هذا عن کثیر ان تدبره متدبر زجره و وعظه و اعلموا ایها المومنون ان الله عز و جل قال: (إن اللّه یُحِب الَّذِین یُقاتِلُون فِی سَبِیلِه صَفًّا کَاَنَّهُم بُنْیان مَرْصُوص ) (۷۲) اتدرون ماسبیل الله و من سبیله و من صراط الله و من طریقه؟ انا صراط الله الّذی من لم یسلکه بطاعه الله فیه هوی به إلی النار و انا سبیله الّذی نصبنی للاتباع بعدنبّیه (ص) انا قسیم الجنه و النار و انا حجه الله علی الفجار و نور الانوار، فانتبهوا عن رقده الغفله و بادروا بالعمل قبل حلول الاجل و سابقوا إلی مغفره من ربکم قبل ان یضرب بالسور بباطن الرحمه و ظاهر العذاب فتنادون فلایسمع نداوکم و تضجون فلا یحفل بضجیجکم و قبل ان تستغیثوا فلا تغاثوا، سارعوا إلی الطاعات قبل فوت الاوقات فکان قد جإکم هادم اللذات فلامناص نجاء و لا محیص تخلیص.

عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعه علی عیالکم و البر بإخوانکم و الشکر لله عزّ و جل علی ما منحکم و اجمعوا یجمع الله شملکم و تباروا یصل الله الفتکم و تهادوا نعم الله کما مناکم بالثواب فیه علی اضعاف الاعیاد قبله و بعده إلا فی مثله و البر فیه یثمر المال و یزید فی العمر و التعاطف فیه یقتضی رحمه الله و عطفه و هیئوا لإخوانکم و عیالکم عن فضله بالجهد من جودکم و بما تناله القدره من استطاعتکم و اظهروا البشر فیما بینکم والسرور فی ملاقاتکم، و الحمد لله علی ما منحکم و عودوا بالمزید من الخیرعلی اهل التامیل لکم و ساووا بکم ضعفإکم فی مآکلکم و ما تناله القدره من استطاعتکم و علی حسب إمکانکم، فالدرهم فیه بمائه الف درهم و المزید من الله عزّ و جل، و صوم هذا الیوم مما ندب الله تعالی إلیه و جعل الجزاء العظیم کفاله عنه حتی لو تعبد له عبد من العبید فی الشبیبه من ابتداء الدنیا إلی تقضیها صائما نهارها قائما لیلها إذا اخلص المخلص فی صومه لقصرت إلیه ایام الدنیا عن کفایه، و من اسعف اخاه مبتدئا و بره راغبا فله کاجر من صام هذا الیوم و قام لیلته و من فطر مومنا فی لیلته فکانما فطر فئاما و فئاما یعدها بیده عشره. فنهض ناهض فقال یا امیر المومنین و ما الفئام؟ قال: مائه الف نبی و صدیق و شهید فکیف بمن تکفل عددا من المومنین و المومنات و اناضمینه علی الله تعالی الامان من الکفر و الفقر و إن مات فی لیلته او یومه او بعده إلی مثله من غیر ارتکاب کبیره فاجره علی الله تعالی، و من استدان لإخوانه و اعانهم فانا الضامن علی الله إن بقاه قضاه و إن قبضه حمله عنه، و إذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهانوا النعمه فی هذا الیوم و لیبلغ الحاضرالغائب و الشاهد البائن و لیعد الغنی علی الفقیر و القوی علی الضعیف امرنی رسول الله (ص) بذلک‌؛

حمد و ثنا، مختص خداوندی است که در عین بی نیازی از حمد و ثنای ستایش گرانش، حمد را راهی از راه های اقرار به ذات لاهوتی، بی نیاز، ربوبی و یگانه خویش انتخاب کرده است، خداوند حمد را یکی از اسباب ازدیاد رحمت خویش و مسیری برای جویندگان فضل و رحمتش قرار داده است، و حقیقتی را در نهان الفاظ حمد و ثنا مستور داشته است، و آن عبارتست از این که در هر حمد و ستایشی که انجام می گیرد ـ با هر لفظی که باشد و هر چه الفاظ بزرگی باشد ـ صاحب نعمت حقیقی و اصیل خداوند است و بس.

و شهادت می دهم که اله و معبودی جز خداوند یگانه نیست و هیچ شریکی ندارد، شهادتی که برخاسته از اخلاص درون و صداقت باطنی بوده و زبان آن را منعکس می کند. خدایی که خالق است و آفریننده ای بی سابقه و صورت گری (بی نظیر)، برای او نامه ای نیک‌ است و چیزی مانند او نیست، زیرا هر چیزی با خواست و مشیّت او پدید آمده است و در نتیجه پدیده اش و مخلوقش مثل او نمی شود.

و شهادت می دهم که محمد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست، خداوند او را از زمان های پیشین خالص نموده و آگاهانه بر دیگر امّت ها برگزیده است، حقیقت وجود او منحصر به فرد بوده و همگون و همانند دیگر انسان ها نیست.

خداوند او را برگزید تا از جانب او فرمان دهنده (به معروف ها) و بازدارنده (از منکرها) باشد، و او را در تمام عوالم خلیفه خود ساخت (تا فیوضاتش از طریق او به خلایق برسد و به وسیله او همه ساکنان عوالم باخدا ارتباط برقرار کنند) زیرا دیدگان خدا را نمی بینند، و گذر اندیشه ها بر او نمی افتد و در قلمرو اسرار، گمان های پنهان همتایی برای او نمی یابد، خدایی غیر آن فرمانروای سامان بخش نیست.

خداوند، شهادت به نبوّت رسول خدا (ص) را در کنار اعتراف به خداوندی خویش قرار داد، و چنان او را احترام و تکریم نمود که هیچ مخلوقی به آن درجه از کرامت الهی نرسید.

آری، رسول خدا (ص) به دلیل خصوصیات و صداقتش شایسته چنین مقام رفیعی بود، و این مقام و منزلت نصیب کسانی نمی شود که متغیرالحال هستند و پیوسته دگرگون می شوند و رشته محبت و دوستی را پاس نمی دارند و در دام گمان ها گرفتار می شوند.

خداوند، فرمان داد تا بر او درود و صلوات بفرستیم، و این گونه بر احترام و تکریم او افزوده، و آن صلوات ها را راهی برای اجابت دعای دعکنندگان قرارداد.

و خداوند خود بر او صلوات فرستاد و گرامیش داشت و شرافتش بخشید، و چنان عظمتش داد که آن را کرانه ای نیست و تا ابد چنین خواهد بود.

اما پس از پیامبر (ص) خداوند گروه خاصی را (برای جانشینی او)انتخاب نمود، و به آنان مقام رفیعی عنایت فرمود و تا رتبه رسولش (ص)بالا برد، و آنان را دعوت کنندگان به سوی خود قرار داد، راهنمایانی که در طول قرن ها و طی زمان ها مردم را به سوی او هدایت کنند. آنان قبل ازخلقت هر پدیده ای، به صورت نورهایی آفریده شدند، و خداوند آنان رابه حمد و ستایش خود گویا ساخت، و شکر و تمجید از خویش را به آنان الهام نمود، و آنان را حجّت هایی قرار داد بر همه کسانی که به ربوبیّت خداوند و عبودیّت خویشتن اعتراف دارند.

خداوند به وسیله آنان، موجوداتی را که توان سخن گفتن نداشتند، گویاساخت، تا با زبان های گوناگون به خداوندیش اعتراف کنند ـ که او بدون تردید خالق و شکافنده آسمآن ها و زمین است ـ خداوند آنان را بر آفرینش خویش گواه گرفت، و از ولایت امرش آن چه می خواست بدان ها سپرد، و آنان را تفسیر کنندگان مشیّت خود و بیانگران اراده اش قرار داد.

(آنان مصداق این آیه هستند: ) (هرگز در سخن بر خدا پیشی نمی گیرند و پیوسته به فرمان او عمل می کنند ـ خداوند اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آن ها را می داند، و آن ها جز برای کسی که خداوند راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمی کنند، و از ترس او بیمناکند).

آنان بر اساس احکام خداوند حکم می کنند، و سنّت های الهی را جاری می سازند، حدود او را بر پا می دارند، و واجب او را ادا می کنند.

خداوند بندگان را در مشکلات و دشواری ها به صورت ناشنوا رها نکرده است، و در تیرگی ها بسان بی زبانان فاقد شعور وا ننهاده است، بلکه برای آنان عقل هایی قرار داده که با تمام اعضای بدنشان در آمیخته است، و درکالبدهایشان گسترده شده، و در جان هایشان تثبیت گشته و حواس را تحت امر قرار داده است.

خداوند به وسیله عقل ها، بر گوش و چشم و افکار و خاطره های انسان هاحجت را تمام کرده و راه خود را به آنان نشان داده است. و زبان های گویا و رسا در اختیارشان قرار داد تا آن چه را که می بینند بیان کنند، و این همه لطف که خداوند به انسان ها نمود و با قدرت و حکمت خویش چنین عقلی را در وجود آن ها قرار داد و به وسیله آن هر آن چه لازم به گفتن بود گفت، برای این بود که (تا آن ها که هلاک (و گمراه ) می شوند از روی اتمام حجّت باشد، و آن ها که زنده می شوند (و هدایت می یابند) از روی دلیل روشن باشد و خداوند شنوا و داناست ) و بینا و گواه و آگاه است.

ای مؤمنان، خداوند متعال، امروز دو عید بزرگ و مهم را برای شماجمع کرده است (جمعه و غدیر) که پایداری هر کدام از این دو عید به دیگری است، خداوند با این دو عید زیباترین کارهایش را به شما ارائه کرده و راه رشد و تعالی را به شما نشان داده، و شما را به پیروی ازکسانی که از انوار الهی برخوردارند دعوت نموده، و راه متعادل را برای پیمودن شما هموار و گواراترین و شیرین ترین هدایای خود را برای شماارزانی داشته است. اما روز جمعه را خداوند محل اجتماع مسلمانان قرار داده و مردم را به سوی آن دعوت کرده است، تا آلودگی هایی را که در طول هفته پدید آمده و آن چه را داد و ستدها و کسب های نامناسب به وجودآورده است پاک‌ گرداند. و تذکری برای مؤمنان باشد که بدانند تقواپیشگان از چگونه خشیتی برخوردارند. خداوند اعمال خیر اهل طاعت خویش را در روز جمعه چندین برابر روزهای دیگر پاداش می دهد.

این وعده های الهی تحقّق نمی یابد مگر در مورد کسانی که زیر بار اوامر الهی رفته و خواست الهی را پذیرفته و مطیع دستورهای خداوند باشند، وخود را از آن چه که خداوند نهی کرده دور نموده و به آن چه که خداوند بدان فرا خوانده و تشویق کرده گردن نهند.

بنابراین خداوند توحید را نمی پذیرد مگر با اعتراف به نبوّت پیامبرش (ص)، و هیچ دین و آیینی را نمی پذیرد مگر با پذیرش ولایت کسانی که به ولایتشان امر کرده است و زمینه های اطاعت خداوند فراهم نمی آید مگر با تمسّک‌ به عصمت الهی و عصمت اهل ولایت او.

و به همین دلیل خداوند در روز غدیر، آیاتی را بر پیامبرش (ص) نازل فرمود و اراده خود را درباره مخلصین درگاهش و برگزیدگانش به مردم تبیین نمود، و رسول خدا (ص) را مأمور کرد تا پیام او را به مردم ابلاغ نماید و در این راه از اهل باطل و نفاق نهراسد، و حفظ رسولش را از آسیب آنان تضمین نمود. (۷۳)

خداوند با این آیه از رازهای نهفته در دل های اهل تردید و مردمان از دین برگشته، پرده برداشت، به گونه ای که مؤمن و منافق مطلب را فهمید، آن گاه اهل حق که عزیز بودند عزیزتر شدند و آنان که در میدان حق ثابت قدم بودند، پایدارتر گشتند.

در مقابل، نادانی منافقان و تعصّب کور از دین برگشتگان فزونی یافت، آنان از شدّت عصبانیّت دندان ها را بر هم می فشردند و دست ها را فشارمی دادند، سخن ها گفتند و فریادها برآوردند و لغزش ها داشتند، برخی برعناد و لجاجت خود پایدار ماندند و حاضر به پذیرش حق نشدند. گروهی نیز امر الهی را به زبان پذیرفتند اما باور حقیقی و قلبی به آن نداشتند.

و جمعی با زبان و قلب، و ایمان صادقانه آن را پذیرفتند و به استقبالش رفتند.

در آن روز خداوند دینش را کامل نمود و چشمان پیامبر (ص) و مؤمنان و پیروان راستین را روشنی بخشید، و به وقوع پیوست آن چه که برخی ازشما گواه آن بودید و برخی خبر آن را شنیده اید. آن روز نعمت زیبای خدا بر بندگان صبور و پایدارش کامل گشت، و خداوند آن چه را فرعون وهامان و قارون و لشکریانشان فراهم آورده بودند تباه ساخت وکاخ هایشان را ویران کرد.

البته گروهی از گمراهان و اراذل و اوباش باقی مانده اند که از هیچ ظلم وستمی در حق مردم کوتاهی نمی کنند، خداوند آنان را نیز در سرزمینشان عذاب و آثارشان را نابود خواهد ساخت، نشانه هایشان را تباه، و به زودی حسرت را بدرقه کاروان زندگیشان می نماید، و به کسانی ملحق می کند که دست به جنایت گشودند و گردن کشی کردند، و در دین خدا دست بردند و احکام الهی را دگرگون ساختند.

و بدون تردید نصرت الهی، نازل می شود و طومار دشمنان خدا را درهم می پیچد و خداوند لطیف و آگاه است.

آن چه شنیدید برای شما کفایت می کند پس ـ خداوند شما را مورد لطف ورحمت خود قرار دهد ـ تأمل و تدبر کنید در آن چه خداوند شما را به سوی آن دعوت نموده و برای آن تشویق کرده است و تصمیم بر پیمودن راه خدا بگیرید و راه روشن او را بپیمایید، و به راههای دیگر که شما را از راه او متفر می سازد وارد نشوید.

امروز (غدیر) روز با عظمت و مهمّی است که در آن گشایش رخداده، و نردبان ترقی برافراشته شده و حجّت ها آشکار گشته است.

امروز، روز روشنایی و پرده برداری از خالص ترین مقامات است.

روز کامل شدن دین.

روز عهد و پیمان بسته شده.

روز شاهد و مشهود.

روز آشکار گشتن عقده های نفاق و کفر.

روز بیان ایمان.

روز طرد شدن شیطان.

روز دلیل و برهان.

روز جدایی (حق از باطل ) که وعده آن به شما داده شده.

روز ملاء اعلی (فرشتگان عالم بالا) که از آن روی برمی گردانید.

روز ارشاد و هدایت.

روز آزمون بندگان.

روز راهنمایی پیشاهنگان قوم.

روز آشکار گشتن آن چه در سینه ها پنهان و پوشیده بود.

روز تصریح بر افراد خاص.

روز شیث (وصی و جانشین حضرت آدم (ع)).

روز ادریس (وصی یکی از پیامبران قبل از حضرت نوح (ع)).

روز یوشع (وصی حضرت موسی (ع)).

روز شمعون (وصی حضرت عیسی (ع)).

روز امن و آسودگی.

روز ظهور آن چه در نهان پاسداری می شد.

و امروز، روز عیان شدن رازهاست.

امیرالمؤمنین (ع) پیوسته می فرمودند: امروز، روز…

سپس فرمودند:

پس خدا را در نظر داشته و مراقب باشید که تقوای الهی را به دست آورده و فرمان خدا را گوش کنید و اطاعتش نمایید، از مکر و نیرنگ برحذرباشید، در اندیشه فریب دادن خدا نباشید، درون خود را تفتیش کنید و باخدا مکر به کار نبرید، تقرب پیدا کنید به خداوند با اقرار به وحدانیت او واطاعت از کسانی که خدا به اطاعت آنان فرمان داده است، و به پیوند باکافران متمسّک‌ نشوید، مبادا بدبختی و تباهی شما را بگیرد و به اطاعت از گمراهان و گمراه کنندگان میل و رغبت پیدا کنید و بیراهه روید. خداوند متعال گروهی را در قرآن مذمت می کند: (و می گویند: پروردگارا ما ازسران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند ـ پروردگارا آنان را عذاب دو چندان ده و آن ها را لعن بزرگی فرما). (۷۴)

و می فرماید: (هنگامی که در آتش دوزخ با هم محاجّه می کنند، ضعیفان به مستکبران می گویند: ما پیرو شما بودیم ) (۷۵) (آیا شما حاضرید سهمی ازعذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید؟ آن ها می گویند: اگر خدا ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت می کردیم (ولی کار از اینها گذشته است )). (۷۶)

آیا می دانید استکبار چیست؟ استکبار ترک‌ اطاعت از کسی است که مأمور به اطاعت از او هستید، و برتری جستن بر کسی است که به پیروی از او دعوت شده اید. قرآن دراین باره سخن فراوان گفته است، اگر کسی در آن آیات تدبر کند، از انحراف در امان می ماند و پند می گیرد.

ای مؤمنان بدانید که خداوند متعال می فرماید: (خداوند کسانی را دوست دارد که در راه او در صف جهاد پیکار می کنند مانند سدّ آهنین همدست و پایدارند). (۷۷)

آیا می دانید «سبیل الله» ـ راه خدا ـ چیست؟ و چه کسی راه اوست؟ و چه کسی صراط خداست؟ و چه کسی طریق خداست؟

من «صراط » خدا هستم که اگر کسی برای اطاعت خدا آن را نپیماید، به آتش جهنم افکنده می شود.

من «راه » خدا هستم که خداوند بعد از پیامبرش (ص) برای پیروی مردم مرا منصوب کرد.

من تقسیم کننده بهشت و دوزخم

من حجّت خدا بر تبه کارانم.

من نور انوارم.

پس از خواب غفلت بیدار شوید، و پیش از فرا رسیدن مرگ، برای انجام کار بشتابید، و برای کسب مغفرت خدا بر همدیگر سبقت گیرید، قبل ازآنکه دیواری کشیده شود که باطن آن رحمت و ظاهرش عذاب است. آن گاه فریاد می زنید اما کسی گوش فرا نمی دهد، ناله سر می دهید و کسی به ناله های شما اهمیّت نمی دهد، استغاثه می کنید و با تضرع و زاری استمداد می کنید، و کسی به کمک‌ شما نمی آید.

به سوی طاعت ها بشتابید، قبل از آنکه فرصت ها را از دست دهید، گویا مرگ به جانب شما رو نهاده است، مرگی که تمامی لذاید را تباه می سازد.

خداوند رحمتتان کند، با پایان یافتن این اجتماع که به خانه هایتان برمی گردید، برای اهل و عیال خود گشایشی داشته باشید و در زندگی آن هاتوسعه ای دهید، به برادرانتان نیکی کنید و خدا را بر این همه لطف واحسانش سپاس گزار و شاکر باشید، دور هم جمع شوید تا خداوند الفت شما را بیشتر کند، و به همدیگر احسان کنید تا خداوند صمیمت شما راافزون گرداند.

در این عید بزرگ نعمت هایی را که خداوند به شما ارزانی داشته است به همدیگر هدیه دهید همان گونه که خداوند در این عید چندین برابر عیدهای دیگر به شما پاداش و ثواب می دهد.

در این عید بزرگ، احسان کردن، ثروت را برکت می بخشد و عمر را زیاد می کند. در این روز، محبت به همدیگر و مهرورزی با بندگان خدا، رحمت و عطوفت خداوندی را جلب می کند.

در این روز، هر آن چه در توان دارید از فضل و احسانی که خداوند نصیب شما کرده است برای برادران و اهل و عیال خود هزینه کنید و گشاده دستی نمایید و زمینه پذیرایی از آن ها را فراهم کنید، شادمانی خود را آشکار کنید و با لبخند و تبسّم با همدیگر رو به رو شوید شکر خدا را بر این همه لطف و کرامتش بر زبان داشته باشید، و به آنان که با آرزومندی چشم به دستان شما دوخته اند، به دیدارشان بشتابید و بخشش فراوان کنید.

ضعیفان و ناتوانان را دریابید و هر آن چه در توان دارید و امکانات شما اجازه می دهد در خوراکی و بقیه نیازمندی ها با آنان به مساوات رفتارنمایید.

پاداش یک‌ درهم احسان در این روز، برابر صد هزار درهم در روزهای دیگر است و امید است خداوند بیشتر از این هم پاداش دهد.

روزه این روز مستحب است و خداوند به آن دعوت نموده و پاداش عظیمی برای آن قرار داده، به گونه ای که اگر بنده ای از بندگان خدا، تمام عمر دنیا، روزها را به روزه داری و شب ها را به عبادت سپری کند، همسان کسی که با نیّت خالصانه در روز غدیر روزه گرفته است نمی شود.

اما هر کسی در این روز بدون این که برادر مؤمنش از او درخواستی کرده باشد، از او کارگشایی کند و مشتاقانه برای او قدم خیر بردارد، همانندکسی است که در این روز روزه گرفته و شب آن را به عبادت گذرانده باشد.

و کسی که در غروب روز غدیر، به روزه داری افطار دهد، همانند کسی است که ده فئام را افطاری داده باشد.

در این هنگام کسی از جا برخاست و سؤال کرد: یا امیرالمؤمنین «فئام »چیست؟

امیرالمؤمنین (ع) فرمود:

فئام صد هزار پیامبر و شهید است، حال چگونه است پاداش کسی که جمعی از مردان و زنان اهل ایمان را افطاری داده باشد؟ من ضمانت می دهم که خداوند او را از کفر و فقر امان دهد، و اگر در همان شب، یاهمان روز، یا پس از آن روز تا عید غدیر سال آینده بمیرد ـ بدون این که گناه کبیره ای مرتکب شده باشد ـ اجر و پاداش او با خداوند می باشد.

و هر کس که برای برادرانش قرض بگیرد (برای حل مشکل آن ها واسطه شود) و به آن ها کمک‌ نماید، من ضمانت می دهم که خداوند قرض او رابپردازد ـ اگر زنده بماند ـ و اگر جانش را بگیرد، از طرف او بر عهده می گیرد و ادا می کند.

در این روز، هنگامی که با همدیگر ملاقات می کنید، با همدیگر دست دهید و این نعمت بزرگ را به همدیگر تهنیت و تبریک‌ بگویید.

مطالب مرا که شنیدید، حاضران به غائبان برسانند و آن ها که در مجلس حضور داشتند پیام مرا به کسانی که به دلیل دوری راه نتوانستند در این اجتماع شرکت کنند، ابلاغ نمایند و تأکید می کنم که افراد متمکّن و دارای امکانات از ناتوانان و ضعیفان دلجویی کنند که رسول خدا (ص) مرا این چنین فرمان داده است. (۷۸)

امیرالمؤمنین (ع) بعد از این سخنان، خطبه جمعه را آغاز فرمودند و نمازجمعه را اقامه کردند و بعد از نماز با فرزندان و شیعیان خود به منزل امام حسن مجتبی (ع) رفتند، ایشان غذایی را برای پذیرایی از مهمانان آماده کرده بود، همه مهمانان اعم از ثروتمند و فقیر بر سر سفره حضرت نشستند و پس ازصرف غذا همراه با هدیه ای به سوی خانه هایشان بازگشتند.

منبع: http://darvazeyeelm.blogfa.com/post-15.aspx

 

 

 

خبرنامه آرمان مهدویت

۲ نظر

  1. عالی بود سپاسگذار از زحمات

  2. باسلام؛زبان از بیان کیفیت این خطبه عاجز است. مادرفهم این بیانات نیز بایستی به ائمه معصوم علیه السلام متوسل شویم تا از عمق معارف موجود درآن بهره مند گردیم.
    ((شود آیا که کویر دل تفدیده ما بهره ازشهد گواری وجودت گیرد ))خداوند مولای عالم هستی وصاحب این معارف را برساند. اللهم عجل لولیک الفرج
    از جنابعالی بسیار سپاسگزام که با مطالب فوق روح وجان دوستان را زنده می کنید.
    لطفاً سند این خطبه را نیز درج نمایید.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*