مقاله یازدهم: کارهای خلافی که در جهت تخریب مرحوم میرزا و شاگردان ایشان انجام شده است
در این مقاله قصد داریم جهت روشن تر شدن طالبین حقیقت، کارهای خلافی که توسط شیخ حسن میلانی و اطرافیان او در جهت تخریب شخصیت مرحوم میرزا مهدی اصفهانی اعلی الله مقامه و شاگردان ایشان انجام شده است را به صورت فهرست وار عرض کنیم تا ان شاء الله آن معدود افرادی که به خاطر فتنه گری های حسن میلانی و اطرافیان او دچار شبهه و اشکال شده اند، با شناخت هرچه بیشتروی و روش او، بیشتر برایشان رفع ابهام و اشکال شود. گرچه بازهم می گوییم که خود حسن میلانی و اطرافیان او مخاطب ما نیستند ولی با توجه به هدفی که از ایجاد این وبلاگ و نوشتن این مقالات داشته ایم از بردن نام اوناچاریم.
به طور کلی زمانی که عده ای فتنه گر بخواهند در جهت تخریب شخصیت علمی و فقاهتی عالمی سرشناس قدمی بردارند و کاری بکنند، اساس کارشان بر عدم صداقت است و پر واضح است که برای رسیدن به هدفشان از راه صحیح وارد نمی شوند. راه صحیح برای نقد افکار و اقوال هر شخصی (درست یا نادرست) این است که ابتداً باید مبانی علمی آن شخص به درستی بررسی شود، وبعد از روشن شدن مبانی، و بعد از نظر به تمامی کلمات آن شخص – نه انتخاب هدفمند برخی از کلمات وی- اقوال و افکار وی علی المبنی بررسی و نسبت به آنها نقد لازم به عمل آید. اما کسانی که از ابتدا فقط به دنبال تخریب هستند و قصد ایجاد فتنه دارند، از این مسیر صحیح وارد نمی شوند، چراکه نمی توانند از این مسیر به مقصود خود برسند، لذا یک سری ترفندهای خلافی را در این جهت اتخاذ می کنند.
من جمله ترفندهای خلافی که افراد فتنه گر در جهت تخریب شخصیت علمی فردی به کار می گیرند این است که نسبت به کلمات و نوشته جات وی هر یک از کارهای زیر را که خلاف حکم عقل و شرع و وجدان است انجام می دهند:
۱- تقطیع عبارات آن عالم وگزینش جهت دار آنها.
۲- أخذ به متشابهات وکلمات دو پهلو وعدم اعتناء به محکمات در کلمات آن عالم، که البته اینکار نسبت به کلمات هیچ شخصی روا نیست. توجّه به بعضی عبارات مجمل ومتشابه وغمض عین از عبارات و بیانات صریح و فراوان دیگر خلاف حکم عقل وانصاف است. بلکه با فرض مساوی بودن عبارات صریح و محکم در کنار عبارات مجمل و متشابه از لحاظ تعداد، عقل و انصاف حکم می کند که انسان عبارات صریح و محکم آن عالم را برای فهم مقصود اصلی او مبنی قرار دهد، تا چه رسد به اینکه عبارات صریح و محکم از جهت فراوانی و تعداد خیلی بیشتر از عبارات متشابه باشد. حتی اگر نگوییم عبارات دسته دوم متشابه و مجمل است، و بخواهیم آنها را هم محکم و صریح لحاظ کنیم، ولی باز هم به خاطر کثرت عبارات صریح و محکم دسته ی اول، باید آنها را اصل دانست و آن اقلّ را بر این اکثر حمل کرد.
۳- تحریف نمودن وتغییردادن کلمات ایشان. که در خلاف بودن این کار هیچ شبهه ای نیست تا به آنجا که حتی نسبت به کلمات دشمنان خدا ودشمنان اولیاء الهی نیز روا نیست و انسان حقّ ندارد مطالب آنها را تغییر داده وتحریف نماید.
۴- به جای نقل عین کلمات، برداشتهای خود را از کلمات آن عالم نقل کرده و به وی نسبت دهد و در نتیجه ایشان را متهم سازد.
۵- از هر جا جمله ای را انتخاب کردن وکنار یکدیگر گذاشتن وچنان جلوه دادن که اینها یک جمله است و منتسب به آن عالم است.
۶- تعبیر یا مطلبی را که در گفتار یا نوشتار شخص دیگری آمده به آن عالم نسبت دهد به این پندار که همه در محفل علمی آن عالم درس خوانده اند ودر اصلِ روش هم فکر وهم ایده هستند وشاگرد و استاد می باشند. که این أمری است غلط و نسبتی است ناروا.
من باب مثال آیا میتوان اگر یکی از شاگردان مرحوم آیت الله خوئی (ره) مطلبی را بگوید،بدون دلیل آن مطلب رابه ایشان ویا دیگرانِ از شاگردان ایشان نسبت داد؟
۷- نسبت دادن مطلبی را به آن عالم در حالیکه وی و مطلعین از مبانی و مطالب علمی او بگویند مطلب آنچه که تو فهمیده ای وگمان می کنی نیست، بلکه حقیقتِ مطلب چیز دیگری است،و در عین حال شخص پافشاری داشته باشد که مطلب همان است که من فهمیده ام.
۸- اصرار و پافشاری در نسبت دادن مطلبی به آن عالم در حالی که ایشان سابقاً از آن مطلب عدول کرده وآن نظریه را تعدیل وتنقیح کرده است.
۹- بیان کردن برخی عبارات و مسائل دقیق علمی از ایشان بدون توجه به مبانیِ علمی ایشان (چه این عدم التفات عمدی باشد وچه در اثر عدم اطّلاع) که کاری است بسیارنابجا وموجب غلط اندازی مخاطبین می شود.
۱۰- عدم التفات به معانیِ الفاظ وواژه هائی که آن عالم در مباحث علمی خود به کار می برد (چه از روی عمد باشد وچه از روی عدم اطّلاع) چرا که ممکن است هر گوینده وصاحب نظری در مباحث علمی خود از تعابیری با معانیِ خاصّی غیر از آنچه که مصطلح یا مأنوس ومتعارف دیگران است استفاده کند.حمل این کلمات بر معنایی غیر از آنچه که مراد متکلم بوده است، نابجا بوده وموجب غلط اندازی است و چنانچه از روی عمد باشد، مصداق تدلیس است.
۱۱- پخش و انتشار نوشته جات آن عالم بدون کسب اجازه از وی. خصوصا اینکه این نوشته جات مخطوط باشد وبه خاطر جهاتی که مدنظر خودِ ایشان بوده است قصد نشر و در دسترسِ عموم قراردادن آنها را نداشته است (مثل اینکه مطالب مطالب درسی وتعلّمی بوده است و مخصوص جلسه ی درسی تهیه شده است و یا به جهت اینکه هنوز آماده برای عرضه عمومی نشده است و یا هر جهت دیگری که خودِ نویسنده بر آن واقف می باشد).مسلّماً انجام چنین کاری أمری است خلاف دستورات اخلاقی ودینی و همچنین خلاف تقوی.
طبق حکم مراجع تقلید من جمله حضرت آیت الله وحید خراسانی، انجام چنین کاری جایز نیست.
حالا اگر عده ای هم به اشتباه این کار را کردند انسان حق ندارد به این اشتباه دامن بزند و خودش هم این کار را ادامه دهد.
۱۲- مورد آخر که در برگیرنده همه ی موارد فوق الذکر است این می باشد که شخص فتنه گر قدر و منزلت خود را نشناسد وبیشتر از قدر واندازه خود بلند پروازی کرده و ادّعا کند ودر مسائل مختلف بدون کفایت علمی و عدم رعایت تقوای علمی اظهار نظر داشته باشد.
امیرالمؤمنین سلام الله علیه چه زیبا فرموده اند:
هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَه(نهج البلاغه صبحی صالح) / ۴۹۷)
با توجه به فرمایش حضرت، اگرانسان واقعا قدر و اندازه ی خود را – خصوصا در مسائل علمی- بداند و در مواردی که حق بر او مخفی است، سکوت را بر قال و قیل مقدم بدارد، و اینطور نباشد که نسبت به هر مطلبی که گمانِ خلاف می دهد زبان به نقد باز کند، نه تنها خودش را از هلاکت حفظ کرده، بلکه زمینه ساز اختلاف سایرین نیز نشده است:
لَوْ سَکَتَ الْجَاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ.(بحار الأنوار/ ج۷۵ / ۸۱ )
نقد، اگر نقد “عالمانه” باشد، و “ادب” و “انصاف” سرلوحه ی گفتار و نوشتار شخصِ ناقد قرار بگیرد، جوامع علمی و حوزوی حتما پذیرای چنین نقدی خواهند بود. اما اگر وزانت علمی نداشته باشد و بلکه بالاتر، مقاصد شخصی وارد کار شود، و انصاف و ادب و تقوای علمی کنار رود، دیگر نباید انتظار داشت چنین نقدهایی به جوامع علمی و حوزوی راه پیدا کند، بلکه محل پذیرش این اقوال تنش زا و فاقد وزانت علمی، جز افکار معدود افراد فتنه جو یا ساده اندیش و سطحی نگر نخواهد بود.
و متاسفانه شیخ حسن میلانی جزء آن دسته از منتقدینی است که قدر و منزلت خود را نشناخته و بدون داشتن مایه ی علمی کافی و وافی و بدون رعایت تقوای علمی و بعضاً بدور از ادب و انصاف، دست به نقد و بررسی مغرضانه ی آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و شاگردان ایشان زده است به طوری که می توانیم در مجموع کارهایی که وی نسبت به تخریب شخصیت مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و شاگردن ایشان، با آثار ایشان انجام داده است، تک به تک موارد فوق الذکر را مشاهده کنیم:
مثلا در خصوص تقطیعات جهت دار وتحریف عبارات، میلانی بارها و بارها این کار را انجام داده است، در حدّی که به عنوان نمونه کلمه ی “لاکائنات” را در عبارت «انّ الّلاکائنات حین الکون والتحقق لا واقعیه صرفه» -دانسته واز روی عمد یا ندانسته- تبدیل به “کائنات” کرده وعبارت را چنین آورده که «انّ الکائنات حین الکون والتحقق لا واقعیه صرفه» وبعد آن را طبق میل خود چنین معنی کرده که وجودهای تعین یافته در حین وجودشان لا واقعیت صرفه هستند! و نهایتاً آن را در مجله رسمی مملکت (مجله سمات) هم چاپ کرده است. و بعد از متذکر ساختن وی به این مطلب باز او با کمال بی شرمی بر همان غلط خود باقی مانده و حتی حاضر نیست در یک مورد اقرار به اشتباه خود داشته باشد.
یا در خصوص کلمات متشابه مرحوم میرزا، أخذ به متشابهات وعبارات دو پهلو کرده و هیچ اعتنایی به تصریحات مرحوم میرزا نداشته است، مثلا به دهها وبلکه صدها مرتبه تصریح وتکرار مرحوم میرزا بر اینکه خلقت به تطوّر وتشأن نیست، توجه ننموده و فقط برداشت های غلط خودش را در این خصوص بیان کرده و به ایشان نسبت داده است. که البته این عدم توجه به تصریحات و عبارات مکرّر مرحوم میرزا در مسائل مختلف به خوبی در کلماتِ حسن میلانی نمایان است، تا جایی که حتی مثلاً تصریح مرحوم میرزا را (به قلم خود) که می فرماید تجرید وخلع روح طریق معرفت نیست و صاحب شریعت از طریق تجرید پیش نرفته وطریق تجرید آلت ضلالت است نه معرفت (و لا بد من التوجه الیه تعالی کی یهبهم و یعرفهم نفسه و یتطول علیهم بالمعرفه و یعرف ان التجرید لیس آله للمعرفه بل هو آله للضلاله و لهذه الجهه ضلوا عن معرفته تعالی فانهم طلبوا معرفته من غیر طریقها و طریقها السؤال من حضرته تعالی شانه (الباب السابع عشر من ابواب الهدی)). نادیده می گیرد و با کمال بی باکی باز به میرزا وعموم شاگردان ایشان نسبت می دهد که ایشان راه معرفت را همان تجرید وخلع روح می دانند!
میلانی به مبنای فرمایشات مرحوم میرزا و شاگردان ایشان هیچ توجهی نمی کند و اصلا شاید به طور خوش بینانه آنها را نمی داند. مثلا در بحث خلقت اینکه آیا مبنی اصاله الوجود است یا اصاله الماهیه یا مبنای دیگری غیر از این دو، هیچ التفاتی ندارد و نسبت به اینکه مطالب و عبارات در این موضوع روی چه مبنائی دارد گفته می شود کاملا بی توجه است. بلکه برداشتهای اشتباه خود را نسبت به فرمایشات بزرگان، بدون ارائه هرگونه استدلال صحیحی ارائه می دهد و بر آنها هم پافشاری می کند.
یا در جای دیگر عبارتی که فقط در جلسه درسی یکی از شاگردان میرزا آمده را به جمع میرزا وشاگردانشان نسبت می دهد.
یا آثار خطی مرحوم میرزا و برخی شاگردان ایشان را که اصلا بنای بر نشر آنها نبوده است (نه از جانب خود ایشان و نه از جانب ورثه) میان عموم و در فضای مجازی پخش می کند و آنها را در معرض فروش قرار می دهد! با اینکه همانطور که عرض شد دستور دین بر حفظ امانت است و انجام چنین کاری اگر نگوییم حرام و خلاف شرع است لااقل خلاف انصاف بودن آن نزد هر عاقلی ثابت است.
یا مثلا عبارتی را از تقریرات درسهای اولیه سالهای اول درس مرحوم میرزا با همان تقطیع وعدم التفات به مبنی انتخاب می کند (که البته مراد از آن عبارات هم آنچه او می گوید نیست) ومطالب بعدی را به اصرار وابرام حمل بر همان چند عبارت می کند وهرچه هم به او گفته می شود که اوّلاً مطالب آنچه تو می فهمی ونسبت میدهی نیست وثانیاً مطالب تغییر کرده است واساساً مرحوم میرزا بحث وجود وماهیت وتملیک وجود به ماهیت را که در ابتداء مطرح کرده بودند از مبنی وریشه تغییر دادند وقول به الماهیه من حیث هی هی لیست الّا هی لا موجوده ولا معدومه را باطل محض میدانند، ولی هیچ تنبّهی حاصل نمی شود. تا به جائی که وقتی در جلسه قم آقای بیابانی به او میگویند مرحوم حاج آقای صدرزاده (از شاگردان ممتاز وبرجسته مرحوم میرزا) کنار جزوه درسی مرحوم حاج آقای حلبی حاشیه زده و مسئله تملیک وجود به ماهیت را نپذیرفته و نوشته اند که مطلب چنین نیست بلکه خلقت به تکوین لا من شیء است، میلانی هیچ اعتنایی به مطلب به این واضحی نمی کند و در جواب می گوید مگر این نوشته چاپ شده است؟! اینجا به میلانی باید گفت مگر جزوه ای که وی به آن استشهاد می کند چاپ شده است و یا اساساً مگر بحث در چاپ شدن و یا نشدن جزوه است؟!! آیا چاپ شدن یا نشدن جزوه دلیل بر مدرک بودن یا نبودن آن می شود؟!! متاسفانه ما می بینیم وقتی به وی گفته می شود که “اگر مطلبی را هم یکی از شاگردان مرحوم میرزا گفته (علاوه بر اینکه قطعا معنای آن وحدت وجود نیست)اما دیگر شاگردان میرزا آن را نفی کرده اند”، هیچ تنبهی پیدا نکرده و عکس العملی از خود نشان نمی دهد و همان حرفهای خود را تکرار می کند و اصرار می کند تا یک مطلب را (آنهم با برداشت غلط خود از آن مطلب) به همه ی شاگردان مرحوم میرزا نسبت دهد. فاعتبروا یا اولی الابصار.
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
ای کاش شیخ حسن میلانی زود از عرصه حوزه به میدان کسب وکار نمیرفت وقدری بیشتر تحصیل خود را البته به طور دقیق وجدّی ادامه می داد واین مطلب را می دانست که حضور در مجلس علماء وزانو زدن در محضر آنها وبهره گیری از علم آنها در هر فنی وعلمی شرط لازم رسیدن به درجات علم ودانش است.
جا دارد حسن میلانی بداند که تکبیر عمامه وارسال لحیه علم انسان را زیاد و وی را در ردیف علماء قرار نمیدهد وقاعده للهیکل قسط من الثمن مقبول نزد خردمندان نمیباشد. بلکه شرط لازم علم ودانش همان است که امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: لَا یُحْرِزُ الْعِلْمَ إِلَّا مَنْ یُطِیلُ دَرْسَه.
ولی حالا که جناب میلانی بدون طی مقدمات و اینقدر سریع پا به عرصه ی نقد علماء نهاده، خوب بود حداقل به ظاهر جهات تقوای علمی را رعایت می کردو تنها به عنوان یک فرد مخالف، نظر خودش را عرضه و از انجام هرعمل خلاف عقل و انصاف و شرعی حذر می داشت. حرف اگر حق باشد، در بین اهلش مقبول می افتد حتی اگر شکل نقد هم به خود نگیرد، و نیازی به این همه های و هوی کردن و جمع آوری استفتائات و طلب مناظره و هل من مبارز کردن و… ندارد، بلکه این کارها نشان از ضعف مطلب و گوینده ی آن دارد، و الا در مقام تعلیم و تعلم و یا نقد و بررسی، به هیچ یک از این کارهایی که میلانی انجام می دهد نیازی نیست.
امیدواریم خداوند متعال از همه ما دستگیری بفرماید وتوفیق جبران اشتباهات گذشته وعلی الخصوص حقوق ضایع شده بزرگان (که خود حسن میلانی میداند که بعضی از این بزرگان ولو به چند واسطه چه حق بزرگی نسبت به او دارند) را به همه ما مرحمت بفرماید. بحق محمد وآله الطاهرین آمین رب العالمین.
ادامه دارد…
ممنون از مطلب خوبتون
سلام.مطالب سایت عالیه.ممنون از شما.به امید توفیق روزافزون.
سایت خیلی خوبی دارید لینکتونو برای چندتا از دوستام فرستادم بدردشون میخوره ،، ممنون
با سلام
از حسن نظرتون ممنونم موفق باشید
مطالب سایت عالیهههه سعی میکنم بیشتر به سایتتون سربزنم
با سلام
از حسن نظر و لطف شما ممنونم
خدا یارتان
متشکر از محتوای خوبی که در وبسایتتون قرار دادید
مرسی از اطلاعات خوبی که در سایت قرار دادید..
مرسی به خاطر مطالب مفیدی که میزارید
ممنونم از مقالات مفید و کاربردیتون
از اینکه مطالب سایت شمارو مطالعه کردم بسیار لذت بردم
کی بوده این آقا ؟!
ممنون از سایت خوبتون که مطالبی در جهت افزایش آگاهی افراد قرار میدید.
مقاله جالبی بود متشکرم
سپاس از وبسایت کاربردی و مفیدتون
خیلی عالی بود متشکر
خیلی مفید بود ممنون
تشکر ویژه از شما بابت محتوای عالی
تشکر ویژه از شما
موق باشید
موفق باشیدد ممنون