جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » فرزندان آدم علیه السّلام- چگونگی ازدیاد نسل انسان

فرزندان آدم علیه السّلام- چگونگی ازدیاد نسل انسان

images

فرزندان آدم علیه السّلام

زندگى فرزندان آدم علیه السّلام نیز یکى از اسرارآمیزترین راز آفرینش بشمار مى رود؛ زیرا تحلیل زندگى آنها بدون شواهد معتبر، قدرى مشکل به نظر مى رسد. اما آنچه مسلم است ، اولین فرزندان آدم علیه السّلام و حوا، هابیل و قابیل بوده اند.
شرح ماجراى دو فرزند آدم علیه السّلام در قرآن کریم بیان گردیده است .
چگونگى این ماجرا در سوره مائده ، آیات ۲۷ الى ۳۱، مورد بررسى قرار گرفته است .
خداى متعال در این سوره مى فرماید:

واتل علیهم نباء ابنى آدم بالحقّ، اذقرّبا قربانا فتقبّل من اءحدهما و لم یتقبّل من الآخر، قال لاءقتلنّک ، قال : انّما یتقبّل اللّه من المتّقین .
داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنان بخوان . زمانى که هر کدام عملى براى تقرب (به پروردگار) خود انجام دادند، از یکى (هابیل ) پذیرفته شد و از دیگرى (قابیل ) پذیرفته نشد.

قابیل گفت : به خدا سوگند تُرا خواهم کُشت ! هابیل گفت (من چه گناهى دارم زیرا) خداوند تنها از پرهیزگاران (اعمالشان را) مى پذیرد.
لئن بسطت الىّ یدک لتقتلنى ما اءنا بباسط یدى الیک لاءقتلک ، انّى اءخاف اللّه ربّالعالمین .
اگر تو براى کشتن من دست دراز کنى ، من دست به قتل تو نمى گشایم ، زیرا من از پروردگار جهانیان مى ترسم .
انّى ارید اءن تبوء باثمى و اثمک فتکون من اءصحاب النّار، و ذلک جزاء الظّالمین .
من مى خواهم با گناه من و گناه خودت (به سوى خداى متعال ) بازگردى و از دوزخیان گردى و این است سزاى ستمکاران .
فطوّعت له نفسه قتل اءخیه ، فقتله ، فاصبح من الخاسرین .
پس نفس سرکش او (قابیل ) را مصمم به کشتن برادر کرد و او (هابیل ) را کُشت و از زیانکاران گردید.
فبعث اللّه غرابا یبحث فى الاءرض لیریه کیف یوارى سواءه اءخیه ، قال یا ویلتى اءعجزت اءن اءکون مثل هذا الغراب فاوارى سواءه اءخى فاءصبح من النّادمین .
سپس خداوند کلاغى را برانگیخت که در زمین جستجو مى کرد تا به او نشان دهد چگونه برادر خود را دفن کند. او گفت : واى بر من ، آیا من نمى توانم مانند این کلاغ باشم و جسد برادر خود را دفن کنم ؟ و سرانجام (از کار) خود پشیمان گردید.
شرح کامل این ماجراى غم انگیز آغاز نسل انسان ، در کلامى از مولاى بزرگوار، امام سجاد علیه السّلام قابل مطالعه مى باشد.
در تفسیر قمى مى گوید: پدرم از حسن بن محبوب ، از هشام بن سالم ، از ابى حمزه ثُمالى ، ثویر بن ابى فاخته نقل کرده که شنیدم امام سجاد علیه السّلام براى مردانى از قریش حدیث مى گفت .
فرمودند: وقتى پسران آدم علیه السّلام قربانى خود را پیش آوردند، یکى از آن دو فربه ترین گوسفندى که در اختیار داشت ، آورد و دیگرى قدرى خوشه مخلوط از تر و خشک آورد. از صاحب گوسفند، یعنى هابیل ، پذیرفته شد و از دیگرى قبول نشد.
قابیل غضبناک شده و به هابیل گفت : به خدا تو را خواهم کشت !
هابیل گفت : خدا تنها از پرهیزکاران قبول مى کند. اگر تو دستت را به سوى من بگشایى که مرا بکشى ، من هرگز براى کشتن تو دستم را به سویت نمى گشایم . من از خدا، پروردگار جهانیان مى ترسم . من مى خواهم تو زیر بار گناه من و خود باشى و از دوزخیان گردى و این پاداش ستمگران است .
نفسش کشتن او را جلوه داد ولى او نفهمید چگونه او را بکشد. «ابلیس » به او یاد داد که : سرش را میان دو سنگ قرار بده و آنگاه سرش را بشکن !
وقتى او را کشت ، ندانست با او چه کند.
دو زاغ آمدند و با هم شروع به زد و خورد کردند و پس از جنگ سختى ، یکى دیگرى را کشت و آنگاه آنکه زنده مانده بود، با چنگال خود گودالى درست کرد و آن زاغ دیگر را در آن دفن نمود.
قابیل گفت : اى واى بر من ! آیا از این زاغ ناتوان بودم که جسد برادرم را پنهان کنم ؟!
گودالى کَند و او را درآن دفن کرد وقانون دفن مرده ها از آنجا آغازشد….(المیزان،ج۱۰،ص ۱۷۷٫)
ماجراى اولین فرزندان آدم علیه السّلام آغازگر تعامل انسانها بر روى زمین است . آنها براساس دیدگاهى که داشتند، آغازگر راهى شدند که بعدها انسانها همین طریق را پیمودند. گروهى عادل و دادگر و گروهى ستمگر شدند و این از ویژگیهاى نفسانى انسانها مى باشد.
یکى دیگر از مسائل بسیار مهم دیگرى که در آغاز خلقت انسان اتفاق افتاده و مى تواند بسیار سؤ ال برانگیز باشد، چگونگى توالد و تناسل انسانهاى آغازین است .
در این زمینه روایات متضادى وجود دارد که تحلیل موضوع را بسیار پیچیده و مشکل مى سازد؛ و ازدواج فرزندان آدم را در هاله اى از ابهام فرو مى برد.
روایاتى مبین آن است که فرزندان آدم ، با دختران او ازدواج کرده اند و بدین وسیله نسل انسان در روى زمین گسترش یافته است . این روایت را صاحب المیزان در کتاب خود بیان نموده است .
«در کتاب احتجاج ، از امام سجاد علیه السّلام روایت مى کند که آن حضرت ضمن گفتارى به مردى قرشى بیان مى داشت و جریان ازدواج هابیل با «بلوزا» خواهر قابیل و همچنین ازدواج قابیل را با «قلیما»خواهر هابیل شرح مى داد.
در این موقع آن مرد قرشى به حضرت گفت :
آیا این دو برادر با خواهران خود ازدواج کردند؟
امام علیه السّلام فرمودند: آرى .
مرد قرشى گفت : این کارى است که امروز مجوس انجام مى دهند!
امام علیه السّلام فرمودند: مجوس بعد از آنکه خداوند این عمل را حرام فرمود، مرتکب آن شدند…( المیزان،ج ۷،ص ۲۴۷٫)
آنچه که از این روایت مى توان فهمید، آن است که به امر خداى تعالى ، هابیل با خواهر غیرهمزاد خود «بلوزا» که همزاد قابیل بوده است ، ازدواج کرده است و قابیل نیز با همزاد هابیل «قلیما» ازدواج نموده است و این زمانى بود که غیر از این دو دختر و پسر موجودى در روى زمین وجود نداشت . و این قانون پس از مدتى ، ممنوع اعلام گردیده است .
روایت دیگرى را از مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام مورد بررسى قرار مى دهیم که در آن طریقه ازدواج فرزندان آدم علیه السّلام به گونه دیگرى مورد بررسى قرار گرفته است .
زراره گوید، از مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام سؤ ال شد که پیدایش ‍ نسل ، از آدم علیه السّلام چگونه بود و نیز کیفیت تولید نسل از ذریه او به چه نحو صورت گرفته است ؟
سپس سؤ ال کننده گفت : گروهى از مردم مى گویند؛ خداى عزوجل به آدم وحى فرمود که دخترانش را به نکاح پسران خود درآورد و این همه مخلوقات ، در اصل از ازدواج خواهران و برادران مى باشند! آیا این سخن صحیح است ؟
امام بزرگوار علیه السّلام فرمودند: خدا منزه و مبرا از این گفتار است . کسى که این سخن را مى گوید در واقع به این حقیقت قائل است که خداى عزوجل ، برگزیدگان از مخلوقات و احباب و انبیاء و سفرا و مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را از حرام آفریده و قدرت نداشته که خلق را از طریق حلال ایجاد نموده و ایشان را پاک و پاکیزه و طیّب و منزه از هر آلودگى بیافریند….
واى بر این گروهى که اعتقادشان چنین است و چنین سخنى مى گویند. آنها از آنچه که فقهاى حجاز و عراق در آن متفق القول هستند، چقدر بى خبرند.
خداوند تبارک و تعالى ، دو هزار سال قبل از آفرینش آدم علیه السّلام به «قلم» امر فرمود و آن بر«لوح محفوظ» جارى شد و حکم تحریم خواهران بر برادران و محرمات دیگر را تا روز قیامت ثبت و ضبط نمود.
ما مشاهده مى کنیم کتب چهارگانه آسمانى مشهور در این عالم را که عبارتند از: تورات و انجیل و زبور و فرقان ، خداوند متعال مطالب لوح محفوظ را در این کتابها نهاد و آنها را بر انبیاء و فرستادگانش نازل فرمود. تورات را بر موسى علیه السّلام و زبور را بر داود علیه السّلام و انجیل را بر عیسى علیه السّلام و قرآن را بر حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم .
در هیچ یک از این کتابها آنچه را که در لوح محفوظ حرام نموده ، حلال قرار نداده است . شایسته و سزاوار است بگویم ؛ کسى که این مقاله و نظیر آن را ایراد کرده ، قصدش تقویت حجج و براهین مجوس مى باشد….
سپس امام بزرگوار علیه السّلام به بیان کیفیت پیدایش نسل از جناب آدم علیه السّلام و تکثیر ذریه آنها پرداخته و فرمودند:
براى آدم علیه السّلام هفتاد پشت متولد شد که در هر پشتى ، یک پسر و یک دختر بود. وقتى که هابیل به دست قابیل کشته شد، از وقوع این حادثه ، آدم سخت به جزع آمد و از فراغ هابیل بسیار گریست طورى که پانصد سال توان تماس گرفتن و نزدیکى نمودن با حوا را نداشت .
پس از سپرى شدن این دوران ، با حوا مقاربت نمود. خداوند برخلاف هر بار، تنها «شیث» را به او عنایت فرمود و با وى دومى نبود. اسم شیث«هبه الله» بوده و اولین کسى مى باشد که در زمین به عنوان وصى تعیین گردید. بعد از شیث ، خداوند متعال تنها «یافث» را به وى عنایت نمود و با او نیز دومى نبود. وقتى هر دو به سن بلوغ رسیدند خداى عزوجل اراده فرمود با رعایت نمودن آنچه قلم بر لوح محفوظ ثبت و ضبط کرده و نکاح خواهر با برادر را حرام اعلام نموده بود، روز پنجشنبه بعد از عصر، فرشته اى به نام «نزله» به زمین فروفرستاد و به آدم علیه السّلام امر نمود که او را به تزویج شیث درآورد و آدم نیز چنین نمود.
سپس عصر فرداى آن روز، فرشته اى دیگر، به نام «منزله» از بهشت به زمین فرستاد و به آدم علیه السّلام فرمان داد او را به تزویج یافث درآورد و آدم اطاعت نمود.
از ازدواج شیث با حوریه ، پسرى و از تزویج یافث با فرشته ، دخترى متولد شد و پس از به بلوغ رسیدن این پسر و دختر، خداوند تبارک و تعالى دستور داد دختر یافث با پسر شیث ازدواج کند و پس از این ازدواج ، انبیاء و سفرا از نسل این دو به عرصه وجود آمدند… (علل الشرایع ، ج ۱، ص ۸۱٫)
آدم علیه السّلام که پیامبر زمان خود بوده ، بدون تردید از شیوه ازدواج فرزندان خود آگاهى داشته است ؛ زیرا چنین دستورى از جانب خداوند متعال بر وى وحى مى شده است . بنابراین دور از حقیقت است که خداوند متعال دستور نامعقولى در زمینه فرزندان آدم علیه السّلام صادر فرموده باشد.
از دیدگاه علم وراثت نیز این موضوع قابل تحلیل است ؛ زیرا ازدواج افراد فامیل نزدیک ، داراى مخاطراتى است و موجب اختلال در فرزندان خواهد شد.
بر همین استدلال مى توان دریافت که فرزندان آدم علیه السّلام به شیوه اى که در روایت دوم بیان گردیده ، اتفاق افتاده است .
روایت دیگرى از مولاى بزرگوار، امام باقر علیه السّلام بطور تلویحى این حقیقت را مورد تاءیید قرار مى دهد:
طاوس یمانى از مولاى بزرگوار علیه السّلام پرسید؛ چه زمانى یک ثلث مردم مُرده اند؟
امام علیه السّلام فرمودند؛ اى عبدالرحمن ، هیچ وقت یک سوم مردم نمُرده اند. اى پیرمرد! مى خواهى بگویى چه زمانى یک چهارم مردم مُرده اند؟
آن روزى است که قابیل ، هابیل را کشت . (در آن زمان مردم روى زمین ) چهار نفر بودند؛ آدم ، حوا، هابیل و قابیل .
مرد گفت : کدامیک از آن دو پدر مردم جهانند، آنکه کشته شد یا آنکه زنده ماند؟
امام علیه السّلام فرمودند: هیچکدام . پدر مردم (زمین ) شیث بود.(احتجاجات،ج۲،ص ۱۵۰٫)
با بررسى این دو روایت ، مى توان دریافت که در زمان وقوع قتل هابیل به دست قابیل ، مردم زمین چهار نفر بیشتر نبوده اند و زنى جز حوا، در روى زمین وجود نداشت که هابیل و قابیل با آنها ازدواج کنند. بعد از حادثه قتل هابیل و سپرى شدن زمانى طولانى ، شیث ، متولد مى شود و پس از آن برادرش یافث قدم به جهان مى گذارد.
براساس کلام مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام دو پسر آدم علیه السّلام با دو حوریه که به امر خداى تعالى در زمین حضور پیدا مى کنند، نسل انسان در روى زمین گسترش مى یابد و پس از آن حوا داراى دختران و پسرانى مى شود که به صورت دوقلو متولد مى شوند.
پر واضح است که این فرزندان مى توانند با فرزندانى که یافث و شیث داشته اند، ازدواج نمایند و نسل انسان بدون اشکال از نظر علم وراثت ، در روى زمین گسترش یابد.
و بدین سان از حاصل این ازدواج ، نسل انسان بر روى زمین گسترش پیدا نمود و انسانها به تدریج روى زمین را پر کردند و چهره زمین را دگرگون نمودند.
زندگى انسان بر روى زمین همواره با مشکلاتى همراه بوده است ؛ زیرا انسان در این دهکده پهناور، خود را مسئول و متعهد مى داند که راهى به حقیقت پیدا کند، اما باید دید که او بدنبال کدام حقیقت است ؟
بدون تردید انسان همواره در این تفکر است که خداوند متعال چرا او را آفریده و بر روى زمین مستقر فرموده است ؟
آیا خداوند متعال نیازى به آفریده هایش دارد و اگر به بندگانش نیازمند نیست ، پس هدفش از خلقت آنها چیست ؟
بدون تردید، خداوند متعال بى نیاز مطلق است و هیچگونه نیازى به آفریده هایش ندارد.
پس باید دید که چرا بندگان را آفرید و به آنها دستور داد که به ستایش و عبادت او بپردازند؟
مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام مى فرمایند:
«خداوند تبارک و تعالى مخلوقاتش را بیهوده نیافریده و آنان را رها شده ، خلق ننموده است ، بلکه آفرینش مخلوقاتش براى نمایاندن قدرتش بوده و اطاعتش را بر آنان واجب گردانیده تا آنها را بدین وسیله مستوجب رضوانش نماید. آنها را نیافریده که سود به دست بیاورد و بدین وسیله دفع ضرر بکند، بلکه آنان را خلق فرمود تا به آنها منفعت برساند و آنها را به نعمت هاى جاودانى واصل گرداند.»( انّ اللّه تبارک و تعالى لم یخلق عبثا و لم یترکهم سدى بل خلقهم لاظهار قدرته و لیکلّفهم طاعته فیستوجبوا بذلک رضوانه و ماخلقهم لیجلب منهم منفعه و لالیدفع بهم مضّره بل خلقهم لینفعهم و یوصلهم الى نعیم الابد. (عرفان اسلامى،ج ۷،ص۲۶۱))
کلام مولاى بزرگوار علیه السّلام بیانگر این حقیقت است که خلقت انسان در پهنه هستى بیهوده نیست و خداى تعالى انسان را بدون هدف خلق نفرموده است ، بلکه جهان خلقت ، نمایش قدرت پروردگار متعال است بطوریکه خداى تعالى از خلقت جهان هستى داراى هدفى است .
براساس کلام مولاى بزرگوار علیه السّلام هدف خلقت ، رساندن انسانها به سعادت جاودانه است .
اما باید دید که رسیدن به این سعادت ، چگونه امکان پذیر مى باشد؟

منبع: نام کتاب : راز آفرینش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ – نویسنده : تقى ژاله فر

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*