خلقت حضرت آدم و حوا علیهماالسّلام
موضوع خلقت اولین انسان ، یکى از پیچیده ترین مسائل راز آفرینش مى باشد؛ به لحاظ اینکه در این زمینه نظریه هاى متفاوتى نیز مانند، نظریه داروین ، بحث را پیچیده تر کرده است بطورى که افراد زیادى ، به درستى این نظریه یقین پیدا کرده اند؛ در حالى که نظریه داروین صرفا یک نظریه است و مى تواند به وسیله نظریه هاى محکمترى مردود شناخته شود.
اطلاعاتى که ما در زمینه خلقت اولین انسان روى زمین در اختیار داریم ، فراتر از نظریه هاى دانشمندانى است که به گمان خود در این زمینه به حقیقت رسیده اند.
بدون تردید حقایق خلقت اولین انسان با نظریه اى مى تواند موافق باشد که از حقیقت محض سخن بگوید و آن آیات محکم قرآن کریم است که در درست بودن آن هیچگونه شکى وجود ندارد؛ به دلیل اینکه درست بودن حقایق آیات قرآن کریم بر همه کس آشکار است . در کنار آیات نورانى قرآن کریم ، وجود روایات معتبر اسلامى مى تواند ما را در رسیدن به این حقیقت شگفت انگیز یارى کند.
خداوند متعال در مورد آغاز خلقت انسان ، در اولین آیه سوره نساء، مى فرماید:
یا اءیّها النّاس اتّقوا ربّکم الّذى خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالا کثیرا و نساء
«اى مردم ، از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد، و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکند.»
بررسى این آیه بدرستى بیانگر آن است که نسل انسان از وجود یک زن و یک مرد، آغاز گشته است .
نباید تصور کرد که خلقت اولین انسان بطور دفعى و آنى آغاز شده است ؛ زیرا که براساس روایات ائمه معصومین علیهما السّلام خلقت آدم علیه السّلام بطور تکاملى و درطول مدت زمان معینى شکل گرفته است .
مولاى بزرگوار، امام رضا علیه السّلام مى فرمایند:
«خداوند متعال از آدم نخست مجسمه اش را ساخت و چهل سال به همان حال باقى گذاشت . چون ابلیس از کنار او مى گذشت ، به آن مجسمه مى گفت ؛ خدا تو را براى امرى ساخته است .(۱۵)»
براساس اطلاعاتى که از این روایت حاصل مى شود، مى توان دریافت که خلقت آدم علیه السّلام بطور آنى نبوده است و نیز ثابت مى کند که خلقت اولین انسان بطور مستقل بوده و از تکامل موجودى دیگر پدید نیامده است . اما مسئله تکامل را درباره خلقت آدم علیه السّلام و همسرش نباید انکار نمود.
روایت دیگرى از مولاى بزرگوار، امیرالمؤمنین علیه السّلام درستى این حقیقت را مورد تاءیید قرار مى دهد. آن بزرگوار مى فرمایند:
«سپس خداوند سبحان ، خاکى از قسمت هاى گوناگون زمین ، از قسمتهاى سخت و نرم ، شور و شیرین ، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گِلى خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت ، چسبناک گردید که از آن اندامى شایسته و عضوهایى جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. آن را خشکانید تا محکم شد. خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد، تا زمانى معین و سرانجامى مشخص ، اندام انسان کامل گردید.
آنگاه از روحى که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانى زنده درآمد، داراى نیروى اندیشه ، که وى را به تلاش اندازد و داراى افکارى که در دیگر موجودات تصرف نماید…(۱۶)»
کلام مولاى بزرگوار علیه السّلام نیز ثابت مى کند که خلقت آدم علیه السّلام بطور آنى نبوده است و مدت زمانى طول کشیده است تا خلقت او تکامل یابد. به همین لحاظ، خلقت همسر او نیز، یعنى حوا باید داراى چنین ویژگى خاصى داشته باشد؛ زیرا خلقت حوا نیز مشابه خلقت آدم علیه السّلام مى باشد.
روایتى از مولاى بزرگوار، امام باقر علیه السّلام خلقت حوا را مورد بررسى قرار مى دهد.
«ابومقدام گوید؛ از امام باقر علیه السّلام پرسیدم ؛ خداوند حوا را از چه آفرید؟
فرمودند؛ این مردم (در این مورد) چه مى گویند؟
عرض کردم ؛ مى گویند؛ خداوند او را از یکى از دنده هاى آدم خلق کرده است !
امام علیه السّلام فرمودند؛ نادرست مى گویند، مگر (خداى تعالى ) عاجز بود از اینکه او را از غیر دنده آدم بیافریند؟
عرض کردم ؛ فدایت شوم یابن رسول اللّه ، او را از چه چیزى آفرید؟
امام علیه السّلام فرمودند:
«پدرم از پدرانش به من خبر داد که رسول خدا فرمود؛ خداوند تبارک و تعالى مشتى گِل برداشت و آن را با دست راست خود به هم آمیخت هر دو دست خدا راست است و از آن آدم را خلق کرد و مقدارى که از آن گِل اضافه آمد، حوا را آفرید.(۱۷)»
روایات ارائه شده ، ابهامات زیادى را در زمینه خلقت آدم علیه السّلام و همسرش ، شفاف مى سازد. براساس این روایات مى توان دریافت که خلقت اولین انسان هدفمند بوده است ؛ زیرا خداوند متعال هیچ موجودى را بدون هدف نیافریده است .
مهمترین موضوعى که در خلقت آدم علیه السّلام و همسرش ، قابل تاءمل است ، مکان خلقت آنها مى باشد. براساس آیات قرآن کریم مى توان دریافت که خداوند متعال خلقت آنها را در بهشتى قرار داده و به آنها فرموده است که از هر نوع خوردنى هاى آن مى توانند استفاده کنند مگر از میوه اى که ممنوعشان فرمود.
در آیه ۳۵، سوره بقره ، مى خوانیم :
و اذ قلنا یا آدم اسکن اءنت و زوجک الجنّه و کلا منها رغدا حیث شئتما، و لاتقربا هذه الشّجره ، فتکونا من الظّالمین
«و گفتیم اى آدم ، تو و همسرت در بهشت بیارامید (و از نعمتهاى ) آن از هر جا که خواستید به خوشى و فراوانى بخورید، اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.»
در این آیه ، خداوند متعال مکان زندگى آدم علیه السّلام و همسرش را در بهشتى بیان مى فرماید که داراى نعمتهاى متفاوت و فراوان مى باشد، اما بدرستى مشخص نیست که آن بهشت چه نوع مکانى است . براى رسیدن به مفهوم واقعى این حقیقت ، روش صحیح آن است روایاتى را که در این زمینه وجود دارند، مورد بررسى قرار دهیم .
شخصى از مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام از بهشت آدم پرسید؛ که آیا از بهشت هاى دنیا و یا از بهشت هاى آخرت بوده است ؟
آن بزرگوار در پاسخ فرمودند:
«از بهشتهاى دنیا بوده ، آفتاب و ماه در آن طلوع مى کرده ، و اگر از بهشتهاى آخرت بود، هرگز از آن بیرون نمى شد.(۱۸)»
مولاى بزرگوار در این روایت مکان زندگى آدم علیه السّلام و همسرش را بهشتى بیان مى دارند که با بهشت واقعى کاملا متفاوت است و تاءکید مى فرمایند که اگر زندگى آنها در بهشت واقعى بود، هرگز از آن خارج نمى شدند.
کلامى دیگر از مولاى بزرگوار، امیرالمؤمنین علیه السّلام بطور تلویحى این حقیقت را مورد تاءیید قرار مى دهد. آن بزرگوار مى فرمایند:
«سپس خداوند آدم را در خانه اى مَسکن داد که زندگى در آن گوارا بود. جایگاه او را امن و امان بخشید و او را از شیطان و دشمنى او ترساند.(۱۹)»
مسکن دادن آدم علیه السّلام و همسرش در مکانى که آنها به راحتى در آنجا بسر برند و نه ترسى داشته باشند و نه عاملى امنیت آنها را به هم زند، بیانگر آن است که آنجا بهشت واقعى نبوده است .
بر همین اساس مى توان دریافت که آغاز زندگى آدم علیه السّلام و همسرش در بهشتى از بهشتهاى دنیا بوده که با بهشت واقعى متفاوت بوده است . بنابراین مى توان دریافت که آنها مدت معینى در بهشت مذکور مسکن گزیده اند.
روایتى از مولاى بزرگوار، امام باقر علیه السّلام روشنگر این حقیقت مى باشد. آن بزرگوار از پدران بزرگوارشان ، و از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده اند که فرمود:
«مکث آدم علیه السّلام و حوا در بهشت ، از هنگامى که وارد آن شدند تا ساعتى که بیرون شدند، تنها هفت ساعت از ایام دنیا بود و در همان روز که این جریان واقع شد، خدا (آنها را) از بهشتش بیرون کرد.(۲۰)»
اما باید توجه داشت که در همین مدت کوتاه ، مسائل زیادى اتفاق افتاده است که قابل بررسى مى باشد.
اولین موضوعى که در این مکان پر رمز و راز اتفاق افتاده است ، درخواست ازدواج آدم علیه السّلام با حوا بوده است . روایتى بسیار ارزشمند از مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام این موضوع را مورد بررسى قرار داده است .
«وقتى خداوند آدم را آفرید و بعد هم حوا را به وجود آورد، آدم علیه السّلام عرض کرد؛ خداوندا، این موجود زیبا کیست که نزدیکى او را دوست مى دارم و مى خواهم به رویش نگاه کنم ؟
خداوند فرمود؛ اى آدم این کنیز من است ، حوا نام دارد. آیا دوست دارى همیشه با تو باشد تا مونس تو شود و برایت حرف بزند و تابع دستورهاى تو باشد؟
آدم گفت ؛ بلى ، خداوندا من بخاطر این لطف ، تا زمانى که زنده هستم بر تو حمد و سپاس مى گویم .
خداوند فرمود؛ او را از من خواستگارى کن ؛ زیرا او کنیز من و براى تو هم از لحاظ شهوت خوب است .
و خداوند شهوت را در آدم آفریده بود در حالى که قبلا همه چیز را به وى آموخته بود.
آدم گفت ؛ خداوندا من حوا را از تو خواستگارى مى کنم . براى این کار چه باید بکنم ؟
خداى عزوجل فرمود؛ رضاى من در این است که تو به او مسائل و احکام دینى را که به تو آموخته ام ، به وى بیاموزى .
آدم گفت ؛ خداوندا اگر این را مى خواهى ، من انجام مى دهم .
خداوند فرمود؛ بلى ، همین را مى خواهم . پس شما دو تن را زن و شوهر کردم و آنها را به هم پیوند داد.(۲۱)
نکته بارزى که در این روایت قابل بررسى مى باشد، عبارت از آن است که خداوند متعال آدم علیه السّلام را پس از خلقتش آموزش داده و تربیت نموده است و لذا از او مى خواهد از آنچه فراگرفته است ، به حوا نیز بیاموزد. آموزش آدم علیه السّلام توسط خداى متعال در قرآن کریم نیز بطور صریح بیان گردیده است .
در آیه ۳۱، سوره بقره ، مى خوانیم :
و علّم آدم الاءسماء کلّها
«(و خداوند متعال) همه نامها را به آدم آموخت .»
این آیه شریفه ثابت مى کند که آدم علیه السّلام داراى اطلاعات فراوانى بوده که خداوند متعال در اختیار وى نهاده بود.
روایتى از مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام این آیه شریفه تفسیر مى نماید.
فضیل بن عباس گوید؛ از مولاى بزرگوار امام صادق علیه السّلام تفسیر آیه
و علّم آدم الاءسماء کلّها
سؤ ال کردم . فرمودند:
«اسامى دواها و گیاهان و درختان و کوههاى زمین مى باشد.(۲۲)»
این روایت به خوبى تاءیید مى کند که آدم علیه السّلام تحت آموزش خداى تعالى ، مسائلى که مورد نیاز وى بوده است ، فراگرفته بود.
دومین موضوع بسیار مهمى که در زمان سکونت آدم علیه السّلام و همسرش در آن بهشت ، وجود دارد، ممنوع نمودن خداوند متعال از نزدیک شدن به درختى بود که به درخت ممنوعه مشهور است که در آیه ۳۵، سوره بقره ، بدان اشاره گردیده است . در این آیه خداى تعالى مى فرماید:
و اذ قلنا یا آدم اسکن اءنت و زوجک الجنّه و کلا منها رغدا حیث شئتما، و لاتقربا هذه الشّجره ، فتکونا من الظّالمین
« و گفتیم اى آدم ، تو و همسرت در بهشت بیارامید (و از نعمتهاى ) آن از هر جا که خواستید به خوشى و فراوانى بخورید، اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.»
تحلیل این آیه شریفه مى تواند حقایق بسیارى را در این زمینه براى ما روشن سازد، زیرا که همین عامل ، علت خروج آنان از آن بهشت و هبوط به زمین بوده است .
تحلیل این آیه شریفه براساس روایاتى که در اختیار ما مى باشد، بسیارى از ابهام هاى این ماجرا را تبیین مى نماید.
عبدالسلام صالح هروى گوید: از مولاى بزرگوار، امام رضا علیه السّلام سؤ ال کردم ؛ درختى که آدم و حوا از آن خوردند، چه درختى بوده ؟ مردم در این مورد سخنان گوناگون مى گویند، بعضى روایت مى کنند که گندم بوده است ، بعضى روایت مى کنند که انگور بوده است و بعضى دیگر روایت مى کنند که آن ، درخت حسد بوده است .
آن بزرگوار فرمودند:
«تمام اینها صحیح است .»
عرض کردم ؛ معنى این وجوه با این تفاوتهایى که دارند، چیست ؟
فرمودند:
اى اباصلت ، درخت بهشت بار و میوه هاى مختلفى دارد. آن درخت گندم بود که انگور نیز داشت و مانند درخت دنیا نیست . و آن زمان که خداوند، آدم علیه السّلام را به سجده درآوردن ملائکه و واردشدن در بهشت تکریم نمود، آدم با خود گفت ؛ آیا خداوند تا به حال بشرى بهتر از من خلق کرده است؟ و خداوند آنچه را که در نفس او قرار داده بود، دانست . او را صدا زد؛ که اى آدم ، سرت را بلند کن و به پایه عرش بنگر.
آدم سرش را بلند کرد و به پایه عرش نگریست و این نوشته را در آنجا یافت :
لا اله الّا اللّه ، محمّد رسول اللّه و على بن ابى طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمه سیّده نساء العالمین و الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنّه
آنگاه آدم عرض کرد؛ خدایا اینها چه کسانى هستند؟
خداى عزوجل فرمود:
«آنها از فرزندان تو هستند و آنان از تو و از تمام مخلوقاتم برترند و اگر آنان نبودند، نه تو و نه آسمان و زمین و بهشت و دوزخ را خلق نمى کردم . مبادا با حسد به آنان بنگرى ، که در این صورت تو را از جوار خودم بیرون خواهم کرد!
ولى او با حسد به آنان نگاه کرد و مقام و منزلت آنان را آرزو نمود و در نتیجه ، شیطان بر او مسلط شد تا اینکه از آن درخت ممنوع تناول نمود. و پس از آن شیطان بر حوا نیز مسلط شد، به خاطر اینکه او هم به چشم حسد به فاطمه علیها السّلام نگاه کرده بود و در نتیجه مثل آدم از درخت خورد و خداى عزوجل آن دو را از بهشت خود بیرون کرد و از جوار خویش به زمین فرستاد.(۲۳)»
نکته بسیار ظریفى که در این روایت وجود دارد، بیانگر آن است که شیطان براساس غبطه خوردن به مقام ائمه معصومین علیهما السّلام بر آنها مستولى شد. به عبارت بهتر مى توان گفت که علت اصلى هبوط آنها، حسدورزى بود و بر همین اساس شیطان بر آنان مستولى گردید و آنها را وسوسه کرد که از درخت ممنوعه بخورند. این موضوع ثابت مى کند که علت مستولى شدن شیطان به هر انسانى ، براساس عملى است که خود او انجام مى دهد و براساس آن شیطان در قلب او به وسوسه گرى مى پردازد. این موضوع ثابت مى کند تا زمانى که انسان مرتکب خلافى نشود، شیطان نمى تواند بر وى استیلا یابد و او را بفریبد زیرا که علت تسلط شیطان در خود انسان نهفته است .
ممکن است این سؤ ال در ذهن انسان پدید آید که مگر آدم علیه السّلام پیامبر نبود، پس چرا مرتکب عمل خلافى شد که مستوجب هبوط به زمین گردید؟
روایتى از مولاى بزرگوار، امام رضا علیه السّلام این موضوع مهم را مورد تحلیل و بررسى قرار داده است .
على بن محمد بن جَهم گوید؛ به مجلس ماءمون وارد شدم مولاى بزرگوار، امام رضا علیه السّلام نیز آنجا بودند. ماءمون از حضرت سؤ ال کرد، یابن رسول اللّه آیا شما نمى گوئید که انبیا معصوم هستند؟
امام علیه السّلام فرمودند: چرا!
ماءمون گفت ؛ پس معنى این آیه چیست ؟
(و عصى آدم ربّه فغوى (طه ، ۱۲۱
«و آدم از فرمان پروردگارش سرپیچى کرد و به بیراهه رفت .»
امام علیه السّلام فرمودند؛ خداوند تبارک و تعالى به آدم فرمود:
اسکن اءنت و زوجک الجنّه و کلا منها رغدا حیث شئتما، و لاتقربا هذه الشّجره
(اى آدم ) تو و همسرت در بهشت بیارامید (و از نعمتهاى ) آن از هر جا که خواستید به خوشى و فراوانى بخورید، اما به این درخت نزدیک نشوید
و به درخت گندم اشاره کرد و فرمود
)فتکونا من الظّالمین (بقره ، ۳۵
«که از ستمکاران خواهید شد.»
و خداوند به آنان نفرمود؛ از این درخت و سایر درخت هاى از این نوع نخورید. آن دو نیز به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند بلکه بعد از وسوسه شیطان از درخت دیگرى خوردند و شیطان به آنان چنین گفت :
(ما نهکما ربّکما عن هذه الشّجره) اعراف ، ۲۰
«پروردگار شما، شما را از این درخت نهى کرده است»
و فقط شما را از نزدیک شدنِ به غیر آن نهى کرده و شما را از خوردن آن نهى نکرده است مگر به خاطر این که ، فرشته شوید و یا جاودانه و همیشگى گردید و براى آنان قَسم خورد که من خیرخواه شما هستم . و آدم و حوا تا قبل از آن کسى را ندیده بودند که به دروغ به خدا قَسم یاد کند.
)فدلّیهما بغرور (اعراف ، ۲۲
«پس آن دو را فریب داد.»
آنها نیز با اطمینان به قَسم او، از آن درخت خوردند، و این ماجرا قبل از نبوت آدم اتفاق افتاد، و این گناه هم گناه کبیره نبود که آدم مستحق عذاب جهنم شود، بلکه از جمله گناهان صغیره اى بود که خدا آنها را مى بخشد و این قبیل گناهان بر انبیا نیز قبل از نبوتشان جائز است . ولى خداوند، آدم را برگزید و پیغمبر نمود، معصوم شد و هیچ گناهى ، چه صغیره و چه کبیره ، مرتکب نشد. خداوند مى فرماید:
)و عصى آدم ربّه فغوى ثمّ اجتباه ربّه فتاب علیه فهدى (طه ، ۱۲۱/۱۲۲
«و آدم از فرمان پروردگارش سرپیچى کرد و به بیراهه رفت . سپس پروردگارش او را برگزید و از او درگذشت و هدایتش نمود.»
و نیز مى فرماید:
)انّ اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران على العالمین (آل عمران ، ۳۳
«خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان برگزید.(۲۴)»
بنابراین مى توان دریافت که علت هبوط آدم علیه السّلام و همسرش به زمین ، براساس آزمایشى بود که خداوند متعال قبل از رسیدن او به مقام نبوت آزمود تا عاملى براى هبوط او گردد؛ زیرا که آدم علیه السّلام و همسرش براى زندگى در زمین خلق شده بودند و اگر این آزمایش هم نبود، خداوند متعال آن دو را به زمین هبوط مى داد و آنها را در زمین مستقر مى گرداند.
روایتى از مولاى بزرگوار، امام باقر علیه السّلام مؤ ید این حقیقت مى باشد.
آن بزرگوار مى فرمایند:
«بخدا سوگند، خداى تعالى آدم را براى دنیا خلق کرده بود و اگر او را در بهشت جاى داد، براى این بود که نافرمانى بکند و آنگاه او را به همان جایى که براى آنجا خلق کرده بود، برگرداند.(۲۵)»
این روایت به خوبى بیان مى دارد که هدف از خلقت آدم علیه السّلام و همسرش و بطور کلى همه انسانها، زیستن بر روى زمین بوده است و اگر خداى تعالى اراده فرموده بود که انسانها در آن بهشتى که آدم علیه السّلام زندگى مى کرد، به زندگى خود ادامه دهند، بدون تردید، عملى مى شد و انسانها در آن بهشت زندگى مى کردند. بر همین اساس مى توان دریافت که مکان زندگى همه انسانها روى زمین معین گردیده است تا در آن رشد کنند و به تکامل برسند و براساس اعمال نیک به مراحل والاى تکامل صعود کنند.
روایت ارزشمند دیگرى از مولاى بزرگوار، امام صادق علیه السّلام مؤ ید همین موضوع مى باشد.
زراره گوید،… امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«آدم در آسمان از میان فرشتگان رفیقى داشت . بعد از آنکه به زمین هبوط کرد، آن رفیق آسمانیش از فراق وى ناراحت شد و نزد خدا شکایت کرد. اجازه خواست تا به زمین هبوط کند و حالى از رفیقش بپرسد. خداى تعالى به او اجازه داد. فرشته هبوط کرد و آدم را دید که در بیابانى خشک و بدون گیاه نشسته است. همین که رفیق آسمانیش را دید(از شدت دلتنگى) دست بر سر گذاشت و فریادى اندوه بار زد.
امام علیه السّلام فرمودند:
مى گویند؛ آدم این فریاد خود را به گوش همه خلق رسانید. فرشته چون این اندوه آدم را بدید، گفت ؛ اى آدم ، گویا پروردگارت را نافرمانى کرده اى و خود را دچار بلایى نموده اى که تاب تحملش را ندارى . هیچ مى دانى که خداى تعالى درباره تو به ما چه گفت ، و ما، در پاسخ چه گفتیم ؟
آدم علیه السّلام گفت ؛ نه ، هیچ اطلاعى ندارم !
رفیقش گفت ؛ خدا فرمود:
انّى جاعل فى الاءرض خلیفه
«من گمارنده جانشینى در روى زمین هستم .»
و ما گفتیم :
)اءتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدّماء (بقره ، ۳۰
«آیا کسى را در آن مى گمارى که در آن فساد کند و خونها بریزد»
و معلوم مى شود که خدا تو را براى این آفریده که در زمین باشى . با این حال ، آیا توقع دارى که هنوز در آسمان باشى ؟
آنگاه امام علیه السّلام سه بار فرمودند؛ به خدا سوگند، آدم با این مژده تسلى پیدا کرد.(۲۶)»
این روایت که براساس آیات قرآن کریم بیان گردیده است ، به خوبى ، مکان اصلى زندگى آدم علیه السّلام و همسرش و دیگر انسانهاى روى زمین را معرفى مى کند؛ زیرا که خداوند متعال انسانها را براى تکامل در زمین آفریده بود و آنگونه که عوام مردم ، گناه در زمین زیستن را بر عهده آدم علیه السّلام تلقى مى نمایند، کاملا اشتباه است ؛ زیرا اگر آدم علیه السّلام خلافى هم مرتکب نمى شد، باز به روى زمین هبوط مى کرد و آزمایش آنها توسط خداى تعالى ، عاملى بود که به زمین هبوط کنند.
بنابراین مى توان دریافت که آدم علیه السّلام و همسرش براى زندگى مداوم در آن بهشت خلق نشده بودند و براساس مصلحتى که خداى تعالى از آن آگاه است ، به مدت کوتاهى آنان را در آن مکان سکنى داد تا حقایقى را به آنان بیاموزد.
منبع: کتاب راز آفرینش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ – نویسنده : تقى ژاله فر
با سلام و احترام محضر استاد محترم
اگه ممکن باشد ارجاعات داخل متن که با شماره آورده شده است را یا از متن پاک کنید یا ارجاعات را در پایان مقاله تان بیاورید این نکته قوتی خواهد بود برای نوشته تان .
ضمنا پرداخت به موضوع بیشتر توجیهی است تا اثباتی . می دانید که علم و باور امروز ، اثبات را می پسندد تا توجیه .
ناگفته نماند رنجی که شما برادر بزرگوار در راه اعتلای معنویت در جامعه می کشید قابل تحسین است .
گامهایتان استوار و اجرتان با خدا . یاحق
با سلام و آرزوی توفیق جنابعالی احتراماًنقطه نظرهای پیشنهادی جنابعالی حتماًملحوظ خواهد گردید ضمناًاز ادب و نگاه مثبت و سازنده جنابعالی کمال امتنان را دارم.خدا یارتان انشاءالله.