1 – نگرشي بر غوغاي انفجار جمعيت
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام !
کاربر عزيزی که اين صفحات را با فشردن کليد PAGE DOWN، و يا در حال شکستن تخمه و يا جويدن آدامس، به تندی مرور مي کني! آيا مي دانی براي تهيه اين اخبار و اطلاعات، و رسيدن به اين واقعيت تلخ چه زحمتها کشيده و چه مرارتها به جان خريده ام ؟ اگر نمي داني، بدان، و آنگاه که دانستي، با تأمل بيشتري مرور کن، و به بلايي که مبتلا شده ايم، لختی بينديش. عينک بدبينی را از چشم بردار و به آنچه مي گويم، به ديده انصاف بنگر، که هرآنچه گفته ام از سر صدق است و به قصد خيرخواهي. نه خرده گيري و ايراد و بهانه و نق.
اصل پيام اين مقاله در اخباري است که با زحمت، آنهارا جمع آوري و تنظيم کردهام. و اندک سخني که در حاشيه اخبار ميخواني، به عنوان يکی از قربانيان طرح کنترل جمعيت، بر صفحه نگاشته ام. که اگر قانوني بر جهان، حکمفرما بود، به عنوان مغبوني که سياستمداران کژانديش، زندگيم را به کام ده ها خطر و بيماري کشيدهاند، از دست اندرکاران اين طرح، در هر کشور و هر لباس و منصبی که هستند، تقاص ميگرفتم و آنان را به محاکمه و مجازات ميکشيدم. ولي افسوس که در هيچ جای دنيا قانونی بيطرف وجود ندارد. و در رويارويي ملتها با يک يا چند مسؤول مملکتي، قوانين، هميشه و در همه جا عليه ملتهاست. اين قوانين، در واقع، خنجرهاي تيزي هستند که براي سلاخي ملتها به کار گرفته مي شوند نه براي تأديب و تنبيه دولتمردان. ملتهايي که در حکم بوقلمون و مرغ و خروسند که مجلس عزا باشد يا عروسي، به هر حال، سر آنان را مي برند. پس اجازه بدهيد تا اندکی بنالم، و در حضور شما درد دل کنم. گرچه شکوه و ناله و درد دلم، اندکي طولاني است، و شايد باعث ملال شما شود، اما در برابر آنچه اتفاق افتاده و بايد گفته شود، بسيار اندک، خلاصه و ناچيز است… .
اين پژوهش را در سال 79 به پايان رساندم، و به صورت کتابي تايپ و فهرست بندی و مرتب نمودم. ولي به دلايلي که شما هم با خواندنش، به آن پي خواهيد برد، چاپ و منتشر نشد. که خود دليل بر اين است که در اين مرز و بوم، و در ترکيب دولت ما نيز، حقيقت، تلخ و ناگوار است و به زحمات طاقت فرساي ديگران، کمتر توجه ميشود. در آن زمان، آنچه که امروز به وقوع پيوسته و همه شما از آن اطلاعات کافی داريد و ممکن است، ذکر آنها در اين نوشته، برايتان تکرار مکررات باشد، آفتابي پشت ابر بود و هنوز رخ ننموده بود. ولی امروز بخشي از آنچه در اين نوشته، استنتاج و يا فاش و يا پيش بيني شده، محقق و عادي شده است. در عين حال، اين تحقيق با همه تأخير و گذشت زمانش، هنوز به عنوان نقدي بر عملکرد برخي مسؤولان، و شکوهاي از سوي من به عنوان واحدي از آحاد ملت، و به عنوان زنگ خطر و رهيافتي براي فجايع آتي، جايي برای گفتن و محلي برای خواندن دارد. پس من مينويسم و شما هم بخوانيد، و در خواندنش قدری حوصله و فکر و دقّت بخرج دهيد.
توضيحاتم، در حاشيه خبرها، استنباطات و تحليل شخصي من از اخبار است. من بر اساس مذهب و باور و برداشت خودم سخن گفتهام. ولي شما مجبور نيستيد مذهب و باور مرا منظور نظر خويش قرار داده و آنها را نقد مذهبي يا سياسي و يا بهداشتي و… کنيد. بلکه میتوانيد توضيحاتم را ناديده گرفته و خبرهايي را که به طور مستند ذکر کردهام، خود کنار هم بچينيد و با هرنوع نگاهي که مناسب مي بينيد، و از هر زاويه اي که شما دوست داريد، از آنها نتيجه بگيريد. عزيزاني هم که تحليلهای مرا قبول دارند، و يا حد اقل، اخباري که نقل کردهام را به عنوان خبرهايي تکان دهنده و هدفدار و هشداردهنده ميپذيرند، اگر شرعا و عرفا و اخلاقا و يا از حيث عِرق ملي و وجدان انساني، خود را موظف و مسؤول ميدانند، جا دارد که لينک سايت مرا در سايت يا وبلاگ خود قرار دهند. پيروز و موفق باشيد.
پيشگفتار:
اللّهُمَّ اِنّا نَشْكو اِلَيْكَ فَقْدَ نَبيِّنا، و غَيْبةَ وَليِّنا، و كَثْرةَ عَدُوِّنا، و قِلَّةَ عَددِنا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بنا، وَ تظاهُرَالزَّمانِ عَلَيْنا. فَصَلّ على محمّدٍ و آلِهِ. وَ اَعِنّا على ذلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ، وَ بِضُرٍّ تَكشِفُهُ، وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَ سُلْطانِ حقٍّ تُظْهِرُهُ.
صلوات و سلام خداوندى بر اشرف كائنات، قطب عالم هستى و رحمة للعالمين محمّدبن عبداللّه و اوصياى گرامى او باد. تندبادى سياه از اعماق سينههاى لبريز از شقاوت، در حال وزيدن است. تندبادى كه بارها راهيان حق را هدف خود گرفته و بر پيكر آنان ضربه هايي سهمگين نواخته است. همان حق پوياني كه گِل وجودشان از بقاياى طينت حق سرشتان است. آنانكه دعوت مظاهر حق را لبّيك گفته و تا بذل جان به پيش تاختند. اين تندباد در هر برهه اي، با حربه اي بروز کرد. زمانى با قتل و غارت، و گاهي با نيرنگ و سياست، و برهه اي در قالب: «فرزند كمتر، زندگى بهتر»، و اكنون در قالبهايى بسيار وسيعتر و جذّابتر، افزون بر آنچه كه پيش از اين بود. مانند: «خطر انفجار جمعيّت»، «عدم تكافوى اقتصاد نسبت به جمعيّت»، «آلوده شدن محيط زيست»، «بهداشت مادر و كودك»، «دفاع از حقوق كودك»، «دفاع از حقوق زن»، «توسعه اقتصادى»، «بهداشت بلوغ»، «سالم سازى شهرها»، «مصلحت در اين است كه…» و… .
اين تيرهاى زهرآگين و سهمگينِ و ظاهرفريب، از تركش دشمنان قسم خورده اسلام و ايران، از آن سوي دنيا رها گشته، و توسّط ايادى داخلى و دوستان ناآگاه و فريبخورده و يا مجبور، بر پيكر جامعه فائزين فرود آمده و مىآيد. خصم كينهتوز، با تمام توان، اين سلاحهاى مرگبار را بر دوش كشيدو درقالبهايى فريبنده،مانند:«تدبير براى توسعة اقتصادى و فرهنگى كشورهاى اسلامى و جهان سوّم»،درجاىجاى ممالك اسلامى،بخصوص در سرزمين تازه استقلال يافتة ماايران كه به تعبير غربيان، مهد بنيادگرايان اسلامى است[1]، بهراه افتاد تا بدين وسيله، نسل مسلمانان را قطع كرده، و فرهنگ غرب را كه به نوعي ترجمان فسادِ اخلاقى و انحراف فرهنگى و ديني است، با شعارهاى: «زنان بايد در صحنة كار و اجتماع فعّاليّت داشته باشند»، «ازدواج زودرس باعث ركود زنان مىشود»، «كشورى كه مىخواهد در راه توسعه گام بردارد نمىتواند فقط با نيمى از جمعيّت خود اين راه را بپيمايد» و دهها شعار ديگر رواج داده و حاكم كند.
مدير كلّ وزارت مستعمرات انگليس مىگويد: «امروزه حكومت با عظمت ما در فكر اين است كه اسلام را در داخل با يك نقشه مطالعه شده و دقيق با بينش و بمرور زمان نابود سازد. البته اين برنامه نيز در آخر كار، نيازمند يك لشكركشى و يورش هست. ولى اين كار موقعى انجام مىگيرد كه بلاد اسلامى را سقوط داده و ازهرسو كلنگ ويرانى بر پيكر اسلام وارد آوردهايم كه ديگر قدرت جمعآورى قوا و مقابله در برابر جنگ ما را نداشته باشد.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، ص160»
و نيز خطاب به همفر، جاسوس انگليس در كشورهاى اسلامى، مىگويد: «من به شما مژده مىدهم كه آخرين مدّتى كه وزارت، براى تكميل اين نقشه لازم دارد، يكقرن از زمان است و اگر خود ما به اين هدف نرسيم، فرزندان ما بزودى اين دوران را با چشمان خود خواهند ديد اين مثل چه زيباست كه مىگويند: (ديگران كاشتند و ما خورديم، ما نيز مىكاريم تا ديگران بخورند). و هرگاه عروس درياها توانست اسلام را از هم بپاشد، و بر كشورهايش تسلّط پيدا كند، جهان مسيحيّت را شاد خواهد نمود.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، ص159»
و با کمال تأسّف، امروز آثار پياده شدن اين نقشههاى شوم را در كشورمان مشاهده مىكنيم. براى استعمارگران غرب، و سردمداران مسيحيّت امروز، که بويي از محبت وپيروي از حضرت عيسی مسيح عليه السلام را نبرده اند، و جنايتكاران صهيونيست که در لباس يهوديت به مبارزه با دين و فرهنگ موسوي برخاسته اند، فرقي نمي کند که کداميک از فرق اسلام و يا کشورهاي اسلامي نابود شوند. به هر فرقه اي از اين فرق، و هر كشورى از كشورهاى اسلامى ضربه اي وارد شود، براي استعماري که امروز در قالب مسيحيت و يهوديت رخ نموده است، غنيمتى بس گرانبهاست. مخصوصا اگر آن كشور، مهد بنيادگرايى اسلامى (شيعى) باشد. ولى بهزودى خواهيد دانست:
كسانى كه عملا قربانى اين سياستها مىشوند، شيعيان و بخصوص شيعيان ايران خواهند بود. و اين نهايت آرزوي غرب جنايتكاري است، که همگام با ساير دشمنان ديرين، شيعه کشي را مرام و مسلک خويش ساخته است. و آنان كه تن به اجراى سياستهاي غربي دادند، و متاع كفر را به قيمت جانِ هزاران شهروند و نابودي اخلاقيّات و شؤون ديني خريدند، كسانى هستند كه هياهوى تمدّن غرب آنان را به گونهاى از خود بىخود كرده بود كه سر از پا نشناخته، و يكباره عفتّ و اقتدار ملّت، و ارزشِ آنچه را كه به خاطرش خونها ريخته شد، به مسلخِ واژه هاي ظاهرفريب چون واژة «توسعه» برده، و همه را يكجا قربانى كردند.
اينان براى رسيدن به رشدي موهوم، ملت مظلوم را به قهقرا كشانده، وجود خدايى رزّاق را ناديده گرفته، و براى زمين و آسمانش نقشه كشيدند و تدبير كرده و گفتند كه:
چه نشستهايد، در چند سال آينده، غذا و آب و زمين و هوا، هيچيك كفاف رشد جمعيّت را نخواهد كرد. و براى رسيدن به هدفي شوم، و به كرسى نشاندنِ آراء خويش، به جان روايات و آيات افتادند و با توجيه و تفسيرهاى مصلحتانديشانه، و ناديده گرفتن نصوص مسلّمه، راه را براى مقاصد دشمنان هموار نموده، و آنان را تا سرحدّ رضايتشان همراهى كرده و از زبانشان تشکر و تقدير گرفتند، و از دستان جنايتكارشان مدال افتخار دريافت نمودند!
در اين ميان تبار امويان و عبّاسيان، كه در آروزى محو و نابودى علويان، خواب و خوراك را بر خود حرام كردهاند، براى اين توجيهات و مصلحتانديشيهاى نابخردانه، اهميّت و ارزشى قائل نشده و عاملان آن را از دايره دين خارج مىدانند، و با جدّيّت تمام، به راه خود كه افزايش پيروان جبت و طاغوت است ادامه مىدهند؛ و بر اين باورند كه روزى جمعيّتشان بر پيروان حق فزونى يابد و آنگاه است که به گفته خودشان: «اگر حكومت به ما برسد، چنان خونى از شيعه بريزيم كه آن سرش ناپيدا». که البته کور خوانده اند.
آرى رؤياى «توسعه» با شمشيرهاى «مهار جمعيّت» و «شركت زنان در توسعه»، كه با تبليغات رسانهها و روحانيان و معلّمان، و اقدامات همهجانبه دولتمردان، دست اندركاران بهداشت و درمان، بانك جهانى، صندوق بين المللى پول، يونيسف، يونسكو، فائو و… پشتيبانى مىشد، با انواع فاكتورهاى فريبنده، پا به عرصه ايران اسلامى نهاد، و يك هجوم همهجانبه عليه نفوس، فرهنگ، دين، اقتصاد، امنيّت، و… تحت عناوينى كه به برخى از آنها اشاره شد آغاز کرد. بر آنم تا پژوهشى هرچند خلاصه و محدود، از آنچه ذكر شد، در قالبهاى مذكور ارائه دهم؛ و تلاشم بر اين است كه از خود، كمتر سخن بگويم و بيشتر با ذكر اخبار منتشره در جرايد رسمى كشور و برخی کتب، و اخبار ميداني، و بهرهگيرى از روايات وارده از طريق مكتب رسالت و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، به بررسى اجمالي مسأله كنترل جمعيّت و ملحقات آن بپردازم، تا بنگريم كه چگونه مورد هجوم دشمنان دانا و دوستان نادان قرار گرفتهايم .
_____________________________________________
[1] – با مروری بر اخبار و تعابير غربیان، خواهيد دانست که کلمه «بنيادگرا» منحصرا به شيعه اطلاق مي شود.
بخش 1
غوغاى انفجار جمعيّت
بر اساس روايات معتبر، و در تمام مذاهب اسلامى، رشد جمعيّت و تكاثر اولاد از سوى رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم و ائمّه اطهار عليهم السلام، مورد تأكيد قرار گرفته و در اين روايات، با عبارتهاى گوناگون، به رشد جمعيّت، توصيه و سفارش شده است:
1- ازدواج كنيد.
2- به خاطر ترس از عائله، ازدواج را ترك نكنيد.
3- زاد و ولد كنيد.
4- با زاد و ولد، زمين را به تسبيح و تهليل، سنگين سازيد.
5- رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به زيادى شما بر ديگر امّتها مباهات مىكند. حتّى به جنين سقط شده شما.
6- روزىِ فرزندان شما را خداوند مىدهد.
7- با زنان زاينده ازدواج كنيد.
8- از ازدواج با زنان عقيم بپرهيزيد. و…
اين روايات بىآنكه قيدى براى زمان و مكان داشته باشند و يا صفت اولاد را بيان كنند،
بطور مطلق بر زاد و ولد ترغيب و تأكيد كردهاند. و بدون شك رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم كه مهبط وحى است، به آيات الهى توجّه داشته است كه: «اَلَمْنَجْعَلِ الأَرْضَ كِفاتاً. اَحْياءً وَ اَمْواتاً… وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ[1]»، (آيا زمين را فراگيرنده مرده و زنده نساختيم؟… در چنين روزى واى بر تكذيب كنندگان). و حتماً اين نكته را هم از نظر دور نداشتهاند كه روزىِ اولاد بهدست خداست و نياز به تدبيرى مانند كشتن فرزند ندارد: «لاتَقْتُلُوا اَولادَكُمْ خَشْيَةَ اِمْلاقٍ، نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ ايّاهُمْ[2]»، (فرزندانتان را به خاطر فقر نكشيد. مائيم كه به شما و آنان روزى مىدهيم).
اين روايات و آيات را، همراه با ادلّهاى مستحكم، در زمان رژيم طاغوت، از زبان علماى اعلام زياد شنيده، و در نشريّاتى چون مكتب اسلام و كتب ديگر نيز فراوان خواندهايم! و ديده و شنيدهايم كه در مقابل اقدام رژيم پهلوى براى كنترل مواليد، چنان موضعى از سوى علما ظهور يافت كه هرگز فكر آنرا هم نمىكرديم كه روزى همان عالمان دين، براى كنترل مواليد تبليغ كرده و با تمام توان براى کاهش نسل مسلمانان تلاش كنند! چه اتّفاقى افتاد؟! آيا اين تصميم از سوى دولت جمهورى اسلامى بود؟ يا همان كسانى كه در زمان گذشته نقشه نابودى نسل مسلمان را كشيدند، همانها امروز با همدستى دشمنان داخلى، و سادهانديشى دوستان، تحت پوششهاى فريبنده و راهكارهاى قوىتر، توانستند رشد جمعيّت ايران را از 2/3 درصد[3] در سال 1363، به 2/1 درصد[4] در سال 1377 برسانند؟
آنچه از اخبار، به طور صريح، به دست مي آيد و براي هر منصفي آشکار و واضح است اين است که:
معضلات جنسی در دنياي مسيحيت و يهوديتِ امروز، و در کشورهاي غربي، همچنين، سستي کانون خانوادة آنان به خاطر رواج فحشا و همجنس بازي، و نيز بيماريهاي آميزشي از قبيل ايدز و…، و متعاقبا رکود يا کاهش رشد جمعيت آنان و نگراني پاپ در اين باره، غرب را نگران کرده و باعث تصميم گيري سريع آنان، و تبليغات وسيع و دامنه دارشان عليه جمعيت و موقعيت رو به رشد مسلمانان شد. لذا براي رسيدن به هدف خويش در قلع و قمع مسلمانان، با تمام توان، دست به کار شدند.
براي اينکه عمق فاجعه بهتر معلوم شود، به اخبار ذيل و روند اين اخبار که بر اساس تاريخ صدور چيده شده اند، توجه فرماييد:
«… وزير امور خارجه يونان، انباشته شدن تسليحات در خاورميانه، انفجار جمعيّت در جنوب، و جنبش اسلامى، را سه تهديد اصلى عليه شمال توسعهيافته خوانده بود…»
« روزنامه جمهورى اسلامى، 9/8/1369 »
« در يك گزارش رسمى كه توسّط دو تن از نمايندگان مجلس آمريكا به صورت مخفى تهيّه شده، ادّعا شده است كه: تمام مسلمانان جهان تروريست هستند و بايد با آنها مقابله كرد. در اين گزارش، مسلمانان جمهورى اسلامى ايران و مسلمانان بوسنى و بهويژه على عزّت بگوويچ، رئيس جمهورى اين كشور را به عنوان عناصر خطرناك معرّفى كرده است..»
«ماهنامه پيام زن، خرداد ماه 1372»
«يك روزنامه ايتاليايى طىّ مقالهاى تحت عنوان (اسلام، اروپا را تسخير مىكند)، پيشبينى كرد:
اسلام تا قلب اروپا نفوذ كرده و جوامع اروپايى تا دويست سال ديگر، مسلمان مىشوند… اكنون مسلمانان با جمعيّتى بيش از يك ميليارد نفر در بيش از 50 كشور جهان، يك چهارم كلّ ساكنان كره خاك را تشكيل مىدهند، و هيچ دين ديگرى بدين سرعت، گسترش نمىيابد .» « هفتهنامه كيهان هوايى، 25/4/1376»
«نشريّه فرانسوى زبان لوبوتن، در مقالهاى تحت عنوان (كليسا و جنسيّت)، با بررسى مسائل جنسيّت در مسيحيّت، و برخورد كليسا با موضوعاتى همچون شيوههاى ضدّ باردارى، بيمارى ايدز، همجنسبازى، ازدواج و… در انتها هشدار داده است كه سرانجام در آستانه سال 1379 (2000) پاپ بسيار نگران آينده دين مسيح است. در حاليكه كشورهاى مسلمان و آسيايى، با رشد جمعيّت نگران كنندهاى روبرو هستند، آينده كشورهاى مسيحى با يك ميليارد جمعيّت چه خواهد شد؟ اگر كليسا، كنترل جمعيّت را همچنان مجاز شمارد، و اگر جمعيّت كشورهاى كاتوليك جهان سوّم به رشدى مشابه نوع غربى برسند، ديگر فاتحه نفوذ مسيحيّت در جهان خوانده است. پس از اين ديدگاه، بايد گفت: رشد كنيد و زياد شويد.»
« روزنامه جمهورى اسلامى، 11/6/1376»
« آخرين سخنرانى ساموئل هانتينگتن[5] در كنفرانس اسلام سياسى و غرب:… من معتقدم افزايش چشمگيرى در جمعيّت مسلمانان مشاهده مىشود. توسعه جمعيّت مسلمانان بسيار بالاتر و بيشتر از كشورهاى همسايه و در كلّ جهان مىباشد. جمعيّت مسلمانان 10 برابر جمعيّت اروپاى غربى افزايش يافته است.اين تحوّل، باعث تغيير موازنه دينى جهان مىشود. مسلمانان، 18 درصد جمعيّت جهان را در سال 1980 داشتهاند و پيشبينى مىشود، اين ميزان در سال 2000 به 23 درصد، و در سال 2025 به 31 درصد برسد. اين افزايش بيشتر از افزايش تعداد مسيحيان خواهد بود.»
« روزنامه همشهرى19/8/1376»آقاى هانتينگتن در ادامه سخنانش مىگويد:
« همچنين مشاهده مىكنيم، جامعه نگران خواهد شد، وقتى جوانان، يعنى افراد بين 15 تا 24 سال، تقريبا 20 درصد بر كلّ جمعيّت جوان اضافه شوند. جوانان به دنبال اصلاحات، انقلاب، و اعتراضات هستند. از لحاظ تاريخى، گروههاى جوان ايجاد شده و به همراه آن، نهضتهاى بزرگى براه افتادهاند. در دهه گذشته، جوانان در بسيارى از جوامع مسلمانان بيشتر از 20 درصد رشد داشتهاند.تركيب جمعيّتى چنين رشدى، ممكن است عواقب اجتماعى و سياسى داشته باشد. به نظر من اين نسلى است كه نيروهاى اجتماعى را براى سازمانها و نهضتهاى اسلامى آماده مىكند. نسبت جمعيّت جوانان در سال 1970، افزايش زيادى يافت. در اين دهه، انقلاب اسلامى ايجاد شد. افزايش 20 درصدى جمعيّت جوانان را در الجزاير، در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 مشاهده كرديم. اين افزايش منجر به پيروزى مسلمانان در انتخابات شد. لذا بايد بگويم كه مسايل جمعيّتى به عنوان يك عامل مهم بايد در نظر گرفته شود. چرا كه جمعيّتهاى بزرگتر نيازمند منابع بيشترى هستند. مردم اين جوامع در آينده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فكر اشغال اراضى ديگران باشند. همچنين كنار هم قرار گرفتن مسأله رشد جمعيّت در يك فرهنگ، و كند بودن رشد جمعيّت در فرهنگ ديگر، نيازمند تعديل سياسى و جلوگيرى از خشونت است.» « همان مأخذ »
و نيز مىگويد:
« به نظر من تغييرات در موازنه جمعيّتى در يوگسلاوى سابق، كوزوو و بوسنى، موجب تراژدى وحشتناك جنگ داخلى در اين دهه شد. صربها از تغييرات موازنه جمعيّتى احساس خطر مىكردند و همين امر موجب واكنش بسيار خشن آنان شد. جمعيّتِ بيش از اندازه در چچن، منبع اصلى بىثباتى و مهاجرت در اين كشور است، و روابط چچن و روسيه را متزلزل كرده است.» «همان مأخذ»
و ادامه مىدهد:
« اسرائيلىها نگران رشد جمعيّت فلسطينىها هستند. اين مشكل در مغرب نيز وجود دارد كه در همسايگى آن، رشد جمعيّت، 10 برابر شده است. لذا براى آينده نزديك، روابط كلّى بين غرب و اسلام ممكن است دشوار، گاهى خشونتآميز و گاهى آميخته با دشمنى باقى بماند. ولى در دراز مدّت، زمانى كه قدرت غرب كاهش يابد تمايل غرب براى فشار بر ساير جوامع باز هم كاهش خواهد يافت. البته جمعيّت شناسان پيشبينى كردهاند، نرخ رشد جمعيّت جهان اسلام كاهش يابد. در اين صورت معضلات در رابطه با بالكان، آفريقاى شمالى و خاور ميانه و… حل خواهد شد. با بروز چنين پديدهاى در خلال سالهاى 2010 يا 2020 شايد روابط بيشترى بين جهان اسلام و غرب داشته باشيم.» « همان مأخذ »
« مصاحبه زير اخيراً توسّط يكى از نشريّات غرب، با ساموئل هانتينگتن انجام شده است: س: براى چه تأكيد داريد كه اين مسلمانان هستند كه غرب را مورد تهاجم قرار مىدهند، حال آنكه بين مسلمانان، ميانهروهاى بسيارى يافت مىشود؟
ج: هرچند ميان علما و مسلمانان تندرو، انديشه تهاجم به غرب رواج دارد امّا مسلمانان ميانهرو نيز به فكر حمله به غرب هستند.
س: براى چه نسبت به آينده روابط ميان اسلام و غرب بدبين هستيد؟
ج: تا زمانى كه اسلام، اسلام باشد و تا زمانى كه غرب، غرب بماند و تبديل به شرق نشود، همچون چهارده قرن گذشته، نزاع ميان آنها همچنان پابرجا خواهد ماند.
س: امّا شما اين مرتبه، اين نزاع را به گونه يك جنگ تصوير نمودهايد چرا؟
ج: نخست، به خاطر افزايش چشمگير جمعيّت مسلمان جهان. دوّم، ظهور پديده بيدارى اسلامى و مقابله با ارزشهاى فرهنگى غرب. سوّم، افزايش نفوذ و توان نظامى كشورهاى غربى و سرانجام سقوط اتّحاد جماهير شوروى… در كتابم نوشتهام كه جمعيّت كشورهاى اسلامى به گونهاى چشمگير در حال افزايش است. اين مسأله ظرف بيست سال آينده باعث مهاجرت دستهجمعى جوانان مسلمان جوياى كار به غرب خواهد شد كه براى غرب يك خطر محسوب مىشود. و ما از هم اكنون شاهد شكلگيرى اين مهاجرتها هستيم.»
« روزنامه جمهورى اسلامى، 24/4/1376»
هانتينگتن مىگويد:
«جنگهاى صليبى، ناشى از افزايش جمعيّت در قرن 11 در اروپا بود. افزايش جمعيّت باعث مىشد تا تعداد زيادى از افراد براى جنگ بسيج شوند. همچنين در قرن 19، افزايش شديد جمعيّت در اروپا و توسعه اقتصادى سريع باعث شد تا 50 ميليون نفر اروپايى از اين قارّه بيرون و مستعمرههايى در آسياى ميانه، آفريقا و خاورميانه ايجاد كنند. امروز هم از وضعيّت مشابهى برخورداريم و تعادل جمعيّتى برعكس شده و تأثير بهسزايى بر روابط اسلام و مسلمانان با همسايگان خود دارد… افزايش جمعيّت مسلمانان يك نگرانى عمده مىباشد. مسأله مهاجرت مسلمانان براى كشورهاى اروپايى اكنون بسيار مهم مىباشد…»
« ماهنامه پيام هاجر، آذر ماه 1376»
آنچه گذشت قطرهاى بود از درياى اظهارات كارشناسانه در مورد جمعيّت مسلمانان. در صفحات بعد نيز موارد ديگرى بر حسب موضوع، متذكر خواهم شد.
در اين چند فراز از اخبار، موارد زير بسيار قابل توجّه و تأمّل است:
1- شعار رعبآور «انفجار جمعيّت» كه به طور شايع بر زبان و قلم مسؤولان کشورمان جارى است، توسّط غربيها و دشمنان اين مرز و بوم، ابداع و القاء شده است.
2- از نظر غربيها، جمعيّت مسلمانان تهديدى بسيار جدّى براى جهان غرب و تمدّنهاى غربى به شمار مىرود، و باعث نگرانى شديد آنان است؛ چون در ميان همه مسلمانان، اعم از تندرو و ميانهرو، انديشه حمله به غرب حكمفرماست.
3- تمام مسلمانان جهان در باور سياستمداران غربى، تروريسم و خطرناكند و بايد با آنها مقابله شود.
4- مسلمانان ايران به عنوان عناصر خطرناك ويژگى خاصى دارند.
5- اسلام تا دويست سال ديگر اروپا را تسخير مىكند.
6- كليساى كاتوليك به جهت رواج همجنسبازى و سستى كانون خانواده و معضلات اخلاقى و عاطفى مسيحيّت، نگران آينده مسيحيّت و جمعيّت آنان مىباشد. اين در حالى است كه جمعيّت مسلمانان به جهت استحكام خانواده، در حال افزايش است.
7- افزايش جمعيّت مسلمانان، باعث تغيير موازنه جمعيّتى و دينى مىشود. چون رشد آنان بيشتر از ميزان رشد جمعيّت مسيحيان است.
8- توجّه خاص جهان غرب، نسبت به افزايش جمعيّت جوان بين 15 تا 24 ساله در جوامع مسلمان، حائز اهميت است.
9- نگرانى غرب از خيزش و انقلاب جوانان مسلمان، و تلخى انقلاب ايران در کام جهان غرب، كه جوانان در آن نقش اصلي را ايفا كردند.
10- نگرانى غرب از اينكه، جوامع اسلامى كه داراى جمعيّتى بيشترند در آينده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فكر اشغال اراضى ديگران باشند.
11- تغييرات موازنه جمعيّتى در يوگسلاوى و كوزوو و بوسنى موجب جنگ شد. و صربها از تغيير موازنه جمعيّتى احساس خطر كرده و واكنش نشان دادند و مسلمانان را قتل عام كردند!
13- رشد جمعيّت مسلمانان، باعث مهاجرت جوانان جوياى كارِ آنان به غرب خواهد شد كه براى غرب يك خطر محسوب مىشود!
13- جمعيّتشناسان پيشبينى كردهاند كه نرخ رشد جمعيّت در جهان اسلام كاهش يابد!
14- در صورت كاهش جمعيّت مسلمانان، روابط بين اسلام و غرب بهبود خواهد يافت. كه البتّه همچون گذشته، غلبه با غرب خواهد بود.
15- ظهور پديده بيدارى اسلامى و مقابله با ارزشهاى فرهنگى غرب، بسيار مورد توجّه غربيها است. زيرا در اين صورت، جوانان مسلمان، به عنوان نيروهاى مقتدر اسلامى پابرجا خواهند ماند.
با وجود اخبارى كه گذشت، براي آنان که از چشماني نسبتا تيزبين برخوردارند، شايد نيازى به بحث پيرامون مسألة كنترل جمعيّت مسلمانان نباشد. چون اظهارات دشمنان، چنان واضح و گويا است كه پايان قصّه را به وضوح مي توان ديد. ولى به جهت اهميّت موضوع، بررسي اجمالي و تذكّر برخى از آراء و اخبار، ضرورى است.
آنگونه كه در اظهار نظرها تصريح شده است، جمعيّت مسلمانان و بخصوص جوانان مسلمان، به ويژه جوانان ايران، بطوري باعث نگرانى شديد غرب است كه تحمّل كتمان آن را نداشته و صريحاً اين مطلب را اعلام كردهاند. و اين صراحت بيان، اعلام جنگ آشكار عليه جمعيّت مسلمانان بلكه تهديدي صريح عليه تمام موجوديت آنان است. اين كارشناسان، افروخته شدن آتش جنگها در جهان را ناشى از افزايش جمعيّت ملتها مىدانند، و بر اين باورند كه افزايش جمعيّت مسلمانان نيز منجر به جنگ آنان با غرب و مبارزة ايشان با ارزشهاى غربى خواهد شد. به همين جهت بر كنترل جمعيّت مسلمانان اصرار مىورزند و براى انجام آن، از اعطاى هيچ امكانى دريغ نمىكنند.
از طرفى رشد اسلامگرايى، به گونهاى است كه بنا بر اظهارات نظريّهپردازان غربى، جهان غرب به سرعت به سوى مسلمان شدن پيش مىتازد و اسلام، زمانى اروپا را تسخير خواهد كرد. و اين مسأله براي غرب بسيار نگران كننده است.
از سوى ديگر، همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، سستى كانون خانواده كه منشأ آن، انحرافات اخلاقى، همجنسبازى، روابط نامشروع، خودارضايى و بىعاطفگى است، جهان غرب را شديداً تهديد به انقراض مىكند. و چون براى حل اين مشكلات، راهي منطقى و نتيجه بخش سراغ ندارد، و اصلاح ساختار جامعه غربى عملاً محال مي نمايد، كارشناسان غرب، چارهاى جز مقابله با جمعيّت، فرهنگ، اقتصاد و امنيّت جوامع مسلمان ندارند. از اين رو براى شكستن هر يك از اين حصارها، تهاجم گسترده و همهجانبهاى را آغاز كردهاند. براى تهاجم عليه جمعيّت مسلمانان با تمام توان نظامى و تبليغاتى و عملى در قالبهاى مختلف به بهانههاى متعدّد از جمله «انفجار جمعيّت» به پيش تاخته و مي تازند.
در كتاب مأموريّتى كه وزارت مستعمرات انگليس، براى اجراى مفاد آن در كشورهاى اسلامى، به همفر داد، چنين آمده است:
«واجب است محدود كردن نسل (فرزند كمتر، زندگى بهتر) و اينكه نبايد يك مرد بيش از يك زن بگيرد و براى ازدواج، شرايط بسيارى گذاشته شود.»
«كتاب خاطرات سياسى و تاريخى مستر همفر، ص157»
بنا بر اين بايد دانست كه غوغاى «انفجار جمعيّت» نيز مانند به وجود آمدن معضل ازدواج، از شگردهاى سابقه دار غرب براى مقابله با مسلمانان جهان است. كه تحت عنوان «مبارزه با رشد جمعيّت»، «مهار جمعيّت» و… برايش بودجههاى هنگفتى هزينه کرده و مىكنند. و تا به دست آوردن يك نتيجة مطلوب، اين روند را ادامه خواهند داد.
_________________________________________________
[1] ـ سوره زمر، آیه های 25، 26 و 28.
[2] ـ سوره اسراء، آیه 31.
[3] ـ روزنامه زن، 27/11/1377.
[4] ـ روزنامه رسالت، 5/5/1377.
[5] ـ ساموئل هانتينگتن، استاد رشته سياسى دانشگاه هاروارد، و نيز مدير انستيتوى مطالعات استراتژيك اين دانشگاه كه به دليل نگارش كتاب «رويارويى تمدّنها» از شهرت ويژهاى برخوردار شده، پانزده سال قبل يعنى پيش از آنكه به اين دانشگاه ملحق شود، مسؤول برنامهريزى شوراى امنيّت ملّى دولت كارتر بود. هانتينگتن، از بنيانگزاران ويژهنامه «سياست خارجى» است، و هنوز هم عضو هيأت تحريريّه آن مىباشد. رياست فعلى جمعيّت علوم سياسى آمريكا با اوست و داراى تأليفات متعدّد در كتب و نشريات گوناگون است. «روزنامه جمهورى اسلامى، 24/4/1376«. لازم به تذكر است كه آقاى هانتينگتن، تبعه آمريكا بوده ولى آلمانىالأصل است.
منبع : http://www.andalibonline.com/