احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام به اینکه چرا باابوبکر وعمر نجنگیدند.
بسم الله الرحمن الرحیم
نقل شده كه آن حضرت پس ار جنگ نهروان در مجلسي نشسته بود و از جريان امور گذشته مذاكره مي شد، تا اينكه از آنحضرت پرسيده شد كه چرا با ابوبكر و عمر همچون طلحه و زبير و معاويه نجنگيدي؟
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: من از روز نخستِ زندگي پيوسته مظلوم واقع شده و حقوق خود را مورد تجاوز و دستبرد ديگران مي ديدم.
پس اشعث بن قيس برخاسته و گفت: اي اميرالمؤمنين، چرا دست به شمشير نبردي و حقّ خود را نستاندي؟
فرمود: اي اشعث مطلبي را پرسيدي پس خوب به پاسخش گوش كرده و بخاطر بسپار، و به حقيقت كلام و حجّت من توجّه كن، كه من از شش تن از انبياي گذشته تبعيّت و پيروي نمودم:
اوّل از حضرت نوح عليه السلام كه خداوند در باره اش مي فرمايد: «فَدَعا رَبّهُ أنّي مَغلُوب ٌفَانْتَصِرْ»(سورۀ قمر:10) « تا آنكه بدرگاه خدا دعا كرد كه بارالها من سخت مغلوب قوم شده ام تو مرا ياري فرما». پس اگر كسي بگويد او از قوم خود خوف نداشته؛ منكر كلام خدا و كافر بدان شده است، وگرنه وصيّ رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلم معذورتر است.
و دوّم از حضرت لوط عليه السلام كه خداوند دربارۀ او مي فرمايد: «لَو أنّ لي بكُم قوّةً أوْ ءاوي إلي رُكنٍ شديدٍ» (سورۀ هود:80) «اي كاش مرا بر منع شما اقتداري بود يا آنكه چون قدرت ندارم از شر شما بر كن محكمي پناه خواهم برد.»، پس اگر كسي بگويد: لوط اين كلام را براي مطلبي غير از ترس گفته مسلّماً كافر است، وگرنه اوصياي انبياء در اين مقام معذورترند.
و سوم ازحضرت ابراهيم خليل عليه السلام،دراين آيه كه:«وَ أعْتَزَلُكُمْ وَ ما تَدعُونَ مِن دونِ الله»(سورۀ مريم:48) « من از شما و بتاني كه بجاي خدا مي پرستيد دوري كردم » پس اگر كسي بگويد او اين سخن را براي غير ترس گفته كافر است، و گرنه وصيّ رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلم معذورتر است.
و چهارم از حضرت موسي عليه السلام در اين آيه:فَفَرَرْتُ مِنكُم لَمّا خِفتُكُم (سورۀ شعرا:21) و آنگاه از ترس شما گريختم ، پس اگر كسي با وجود اين آيه منكر ترس موسي شود كافر است، وگرنه وصيّ معذورتر است.
و پنجم از سخن هارون برادر آنحضرت در اين آيه كه گفت:«یاابنَ أمَّ إنّ القَومَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» (سورۀ اعراف150) « اي جان برادر اي فرزند مادرم بر من خشمگين مباش كه آنها مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا كه بس با قوم خصومت و ممانعت كردم نزديك بود مرا بقتل رسانند» ، اگر كسي منكر ترس هارون باشد مسلماً كافر است، وگرنه وصيّ رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلم معذورتر است.
وششم از برادرم محمّد صلّي الله عليه وآله وسلم خيرالبشر پيروي و تبعيّت نمودم كه روي احتياط و خوف از قريش مرا در جاي خود خوابانيده، و خود از مكّه بيرون و در غار مخفي شد، اگر كسي منكر ترس آن حضرت از دشمنان باشد كافر است، وگر نه وصيّ او معذورتر است.
در اينوقت همۀمردم يكپارچه برخواسته و گفتند:
اي اميرالمؤمنين ما همه دريافتيم كه فرمايش شما صحيح و عمل شما حقّ است، و ما جاهل و گناهكاريم، وما مي دانيم كه شما در ترك دعوي و سكوت و تسليم شدن خود معذور مي باشي.
كتاب احتجاج، تأليف مرحوم طبرسي، ص411-413.