شنبه , 14 تیر 1404
آخرین مطالب
خانه » اسطورة بيرون كشيدن تير از پاي امير

اسطورة بيرون كشيدن تير از پاي امير

images

اسطورة بيرون كشيدن تير از پاي امير

بسم الله الرحمن الرحيم

همه‌ي شما در رساله‌هاي عمليه اين فرمايش را خوانده و يا شنيده‌ايد كه:
«انسان بايد مواظب باشد كه با عجله و شتابزدگي نماز نخواند و در حال نماز، به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجّه باشد كه با چه كسي سخن مي‌گويد. و خود را در مقابل عظمت و بزرگي خداوند عالم بسيار پست و ناچيز ببيند. و اگر انسان در موقع نماز كاملا به اين مطلب توجه كند، از خود بي خبر مي‌شود. چنانچه در حال نماز تير را از پاي مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند».


اين يك واقعيته كه تقريبا همه‌ي ما از ابتداي نيت نماز، روحمونو به يك بادكنك مي‌بنديم و با يه فوت كوچيك به همه‌جا سرك مي‌كشيم. و تنها جايي كه حواسمون نيست نماز است و خدا. و اين نماز اگرچه انشاالله به لطف و كرم و بزرگواري خداي متعال و ائمّه‌ي اطهار ممكنه از ما پذيرفته بشه ولي خب خداييش اگر روز تجسّم اعمال چشممون به نمازمون بيفته از خودمونم خجالت مي‌كشيم چه رسد از خدا و پيغمبر و امام. چون هر نمازي را به يك شكل مي‌بينيم. يكي دست نداره يكي پا نداره يكي سر نداره يكي يه دوش حموم رو سينشه و….
علماي بزرگوار ما فرمودن اينجوري نماز نخونين و موقع نماز حضور قلب داشته باشين و….
تا اينجاي قضيه فكر مي‌كنم مشكلي نباشه. اما اون قسمت آخر فتوا كه از اميرالمؤمنين نقل شده كه هنگام نماز تير از پاي مباركش كشيدن بيرون و متوجه نشد، اين ديگه از اون حرفاست كه به ما قالب كردن.
اين روايت را خيلي پي گرفتيم و آخرش به اينجا رسيديم كه يك نيم‌شيخ يا تمام شيخ از تبار اصحاب سقیفه به نام «ابوالفضل رشيد الدين ميبدي» در سال 520 هجري قمري در تفسير خودش به نام «كشف الأسرار» اين روايت را اينجوري آورده:«در آثار بياورند كه علي…» همين. حالا در كدام آثار بياورن و چه كسي بياورد ديگه الله اعلم. ما كه از قبل ازاين آقا هيچ اثري از اين روايت نيافتيم. اگر شما يافتيد به ما هم بفرماييد ممنون مي‌شيم.
اين از نظر سند روايت كه البته همه‌ي شما مي‌دونين روايت بي سندي كه به امام متصل نمي‌شه، اعتباري نداره.

اما اصل كلام:
همه‌ي ما مي‌دونيم كه اين آيه‌ي قرآن در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شده: «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون ـ تنها و تنها ولي و صاحب اختيار شما خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده و نماز به پا داشته و در حال ركوع نماز، زكات مي‌دهند».
روايات صحيح و قوي و درست و حسابي و فراوان از شيعه و غير شيعه در تفسير اين آيه وارد شده كه وقتي مولاي ما اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد نماز مي‌خواند در حالي كه به ركوع رفته بود، فقيري وارد مسجد شد و درخواست كمك كرد. اميرالمؤمنين كه جز انگشتر چيزي در دست نداشت در حال ركوع نماز دست مباركش را به سمت فقير دراز كرد و اشاره كرد كه بياد و انگشر حضرت را دربياره براي خودش. يعني مولا با اينكه نماز مي‌خواند و در مقابل خدا قرار گرفته بود، و حضور قلب و خشوع هم در مقابل خدا داشت، اما اين حضور قلب او باعث نشد كه از محيط اطرافش غافل بشه. و محيط اطراف هم باعث نمي‌شد كه حضور قلب او از بين بره. و اين از خصوصيّات امام معصوم هست.
اما دشمن براي اينكه اين جريان را زير سؤال ببره و خرابش كنه، اين روايت را جعل كرده كه علي عليه السلام وقتي تير به بدنش اصابت مي‌كرد تنها وقتي كه مي‌تونستند تيرها را بيرون بكشند، و درد احساس نمي‌كرد، موقع نماز بود كه حواسش به محيط اطراف نبود. و بر همين اساس، روايت تير را درست كردن كه بگن علي در حال نماز به كلي از خودش بيخود مي‌شد كه حتي حواسش به بيرون كشيدن تير از پاش هم نبود.
بعدشم شروع كردن به اشكال‌تراشي كه اي شيعه! كسي كه در حال نماز تير از پاش مي‌كشن بيرون و متوجه نمي‌شه و حواسش به تير نيست، چطور ممكنه كه در حال ركوع، متوجّه آمدن فقير بشه و انگشتر به فقير بده؟!
وبااين اشكال مي‌خوان بگن كه آيه‌ي«انما وليكم الله» درشأن اميرالمؤمنين نيست. و اصلا اون كسي كه انگشتر به فقير داده علي نيست. براي همينم عمر بعد از مدّتي همين كار را كرد. يعني در حال ركوع انگشتر به فقير داد تا اين آيه در مورد اون باشه نه در مورد حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام!
فكر كنم خوب فهميدين كلاه تا كجامون رفته! كلاهي كه تا ناف ما كه چه عرض كنم تا نوك پامون رفته اينه كه متأسّفانه علماي بزرگوار ما به همين داستان ساختگي تير استناد كردن براي حضور قلب در نماز! بي آنكه به دنبال سند روايت برن و تناقض روايت را با اعتقادات مسلّم شيعي و مخصوصا قضيّه‌ي انگشتري را ببينن. البته توجيهاتي هم كردن كه اي كاش نمي‌كردن.                   پيروز باشيد

منبع:عندلیب آنلاین  http://www.andalibonline.com/ftopic-4-days0-orderasc-0.html

خبرنامه آرمان مهدویت

7 نظر

  1. با سلام واحترام : جدای از صحت موضوع بیانی دیگر دراین مورد شنیده ام که تحلیل فوق را دچار مشکل می کند و آن اینکه ایشان متوجه کشیدن شدن تیر از پایشان بودند ولی عظمت وشان خداوند وادب احترام ایشان نسبت به خدا مانع از اظهار توجه به آن بود.در این صورت دادن انگشتر در رکوع نیز زیر سوال نخواهد رفت.باتشکر

  2. با سلام.

    نماز اولیای خدا همان فنا فی ا… است و در رابطه با حکایت بیرون کشیدن تیر (که بنده به یقین نمی دانم که صحیح است یا خیر), بالفرض صحیح بودن, چون بدن ایشان در اوج خشوع و خضوع و تمام توجه ایشان به محبوب بوده است, دردی در بدن خود احساس نمی کرده اند (گرچه آن بزرگ وار آن قدر شجاع و محکم بوده اند که در سخت ترین جنگ ها از هیچ ضربه ای هراس نداشتند و بنابرین کمی بعید به نظر می رسد که ایشان از درد تیر شکایتی داشته و یا به خاطر درد, بیرون کشیدن تیر را به تعویق می انداخته اند). شاید این داستان ساخته ی کسانی باشد که از سر محبت به آن حضرت قصد داشته اند تا حالات خضوع و خشوع ایشان در نماز را به همگان معرفی کنند. باز هم با فرض صحت داشتن این حکایت, در رابطه با حکایت اعطای انگشتری به سائل, باید گفت که شاید چون سائل مخلوقی از خلق محبوب بوده و حضرت همه را از او می دانسته, به سوال سائل هم که خارج از وجود مبارک خود حضرت بوده است التفات پیدا کرده است و در حال نماز, زکات و احسان به خلق را هم به جا آورده است. و این چنین است الگو و اسوه ی همه ی مومنین.

  3. این داستان در بسیاری از منابع حدیثی با نقل های مختلف آمده است. هرچند منابع و کتاب هایی که این داستان را نقل کرده اند از منابع دسته اول روائی نیستند، ولی از آن جا که اولاً: در منابع متعدد اعم از منابع شیعه و اهل سنت؛ مانند: ارشاد القلوب دیلمی، الانوار النعمانیة، المناقب المرتضویة، حلیة الابرار، منتهی الآمال، محجة البیضاء، و هم چنین کتاب های فقهی مثل عروة الوثقی آمده است.[1]

    ثانیاً: مؤلّفان این کتاب ها و ناقلان این داستان از علمای معروف و شناخته شده هستند. ثالثاً: محتوای این داستان بر خلاف عقل و نقل نیست، بلکه عقل و نقل امکان وقوع چنین حادثه را تأیید می کنند؛ بنابراین، براساس معیار های علمی نقل و بیان اصل این داستان اشکالی ندارد.

    در توجیه عقلایی این مسئله دو دلیل می توان ذکر کرد:

    1. از ویژگی‏های مهم علی بن ابی طالب (ع)، عشق به عبادت است. تا جایی که ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه می‏نویسد: “حضرت علی (ع) در عبادت، عابدترین مردم بود؛ نماز و روزه‏اش از همگان بیشتر بود و مردم نماز شب و ملازمت بر اذکار و مستحبات را از او آموختند”.[2]

    آن حضرت چنان خاشعانه به عبادت می‏پرداختند و با تمام وجود به خدا توجّه داشتند که برای خارج کردن تیری که در جنگ صفین به پای حضرت اصابت کرده بود و نمی‏توانستند آن را از پایش در آورند، در نماز در حال سجده از پای او خارج کردند. و چون حضرت از نماز فارغ شدند، متوجّه خارج شدن تیر گردیدند. و قسم یاد کردند که اصلاً خارج کردن تیر را احساس نکردند؛[3] زیرا نماز که عمود دین است، ستون خیمه معراج و مناجات خواهد بود و نمازگزار در عروج به سوی معبود و در نجوای با او است. بنابراین، چشم و گوش و دست و پا در اختیار معبود است نه در اختیار خود نمازگزار و چون ایمان علی بن ابی طالب (ع) بر اساس شناخت حقیقی بود و عبادت خدا را به عنوان زیارت او می دانست و نماز را شهود الاهی و زیارت معبود می داند و خدا را زیبای مطلق می بیند، هرگز خود را نمی بیند و آزادانه خدا را می پرستد و از هرچه رنگ تعلق دارد، آزاد است.[4]

    2. حالات پیامبران، امامان و اولیای خداوند در نماز همیشه به یک حال و به یک منوال نیست. گاهی با حفظ حضور قلب، به عالم کثرت و مظاهر مادی هم توجّه دارند و از آنها غافل نیستند و اگر مسئله ای پیش آید، در صورت لزوم واکنش نشان می دهند و گاهی هم غرق در عالم ملکوت می شوند و به جز ذات پاک کبریایی، چیزی نمی بینند و به آنچه در اطرافشان رخ می دهد، هیچ توجهی ندارند؛ حتی از بدن خود غافل می شوند انگار که دستگاه حواس ظاهری آنان در هنگام جذبه عشق و عرفان ربانی، از فعالیت خویش باز می ماند و آنچه را مربوط به بدن هایشان می شود، احساس نمی کنند. بیرون کشیدن تیر از پای امام علی (ع) در هنگام نماز در حال سجده از این قبیل است.[5]

    بنابر این با توجه به این که نقل های متعدد و متفاوتی از این قضیه شده است که در بعضی ها ظاهراً بوی غلو و اغراق استشمام می شود اما این به اصل داستان صدمه ای نمی زند و به نظر ما اصل داستان همان است که از کتاب های شرح نهج البلاغة و حیات عارفانه امام علی (ع) در قسمت توجیه اول بیان کردیم.

    و این قضیه، نه تنها موجب آسیب رساندن به مقام و شأن حضرت امام علی (ع) نیست بلکه موجب تکریم و تعظیم نسبت به آن حضرت خواهد شد؛ زیرا همان طور که زنان مصر از دیدن جمال حضرت یوسف (ع)، دیگر خود را ندیدند و در اختیار خود نبودند و به جای ترنج انگشتان خود را بریدند، حضرت علی (ع) هم، چون فقط زیبای مطلق را می بیند و تمام اعضای بدن در اختیار خدای متعال و معبود و معشوق حقیقی است، دیگر خود را نمی بیند و به مظاهر مادی توجهی ندارد و پیکان تیر را از پای آن حضرت در سجده نماز بیرون آوردند و آن حضرت عنایتی نداشتند.

    [1] دیلمی، ارشاد القلوب ج 2، ص 25و 26، انتشارات ناصر، قم، چاپ اول، 1376؛ جزایری، سید نعمت الله، الانوار النعمانیة، ج 2، ص 371، چاپ شرکت چاپ تبریز؛ کشفی حنفی ،محمد صالح، المناقب المرتضویة، ص 364؛ بحرانی، سید هاشم، حلیة الابرار، ج 2، ص180؛ قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ص 181، چاپخانه احمدی، چاپ نهم، 1377؛ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج1، ص 397و 398، بیروت؛ انوار النعمانیه، ص‏342؛ و همچنین کتاب های فقهی؛ مثل عروة الوثقی، محمد کاظم یزدی، بحث عبادات، باب صلاة.
    [2] . عبد الحمید ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 27، دار احیاء الکتب العربیة.
    [3] .حبیب الله، خویی، شرح نهج البلاغه، ج 8، ص 152؛ جوادی آملی، عبدالله، حیات عارفانه امام علی (ع)، ص 63و 64. مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم، 1385؛ و کتب مذکور در پاورقی شماره1.
    [4]. جوادی آملی، عبدالله، حیات عارفانه امام علی (ع)، 62 – 64، با تغییر و تلخیص.
    [5] . با استفاده از حیات عارفانه امام علی (ع)، ص62 – 64؛ مطهری، مرتضی، امامت و رهبری قم: صدرا، چاپ چهارم، 1365، با استفاده از ص‏180 و 181 .

  4. فاطمه خانووووم

    اصلا من به این حدیث شک دارم اساسی .شیر شجاع اسلام که تو همه جنگا بوده و بدنش مطمئنا پر از زخمای دشمن بوده (وسط جنگ که حلوا نمی دن می کشن )اونم زخمایی که به قصد کش بهش زدن .خوب این اقا از دراوردن تیر می ترسه ؟؟!!!عجب ?

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*