شنبه , 14 تیر 1404
آخرین مطالب
خانه » محکمترین دستاویز ایمان(قسمت آخر)

محکمترین دستاویز ایمان(قسمت آخر)

download (1)

آشنائی شناسنامه ای مختصری با امام مهدی(عج)

درست است که شناخت مقام امام علیه السّلام ،رزق و روزی ای، از جانب خدای منان است وجویندگان باید در این خصوص به شرح های مفصل زیاراتی از قبیل زیارت جامعه ی کبیره مراجعه نمایند امّا شناختی اجمالی و شناسنامه ای لازمه ی محبّت هر محبّی است.

آخرين وصی نبی خاتم در سحرگاه روز جمعه پانزدهم شعبان سال255هجرى (مصادف با چهارشنبه10 مرداد 248 هجری شمسی)، درخانه كوچك امام حسن عسكرى(ع) قدم به عرصه وجود نهاد.[1]

او در اولين لحظات ولادت به يگانگى خدا و نبوّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) شهادت داد و در هفتمين روز در آغوش پدر بزرگوارش این آيه شريفه قرآن را قرائت نمود :

]وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ[[2] 

«اراده كرديم كه بر مستضعفان زمين منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم.»

او را بر حسب وصيّت پيامبر اکرم(ص) و مطابق احاديث سراسر بشارت «محمّد» نام نهادند، تا نه فقط با سيماى زيبايش ـ كه بيش ترين شباهت را به رسول الله (ص) داشت ـ بلكه با نام و مرامش نيز ياد آور آن آخرين پيامبر بزرگ الهى باشد و آيينه تمام نماى جدّ بزرگوارش خاتم انبيا گردد. كنيه اش را نيز به همين مناسبت «ابوالقاسم» نهادند، بعد ها به مناسبت هايى ديگر كنيه هاى ابو جعفر، ابوعبدالله،و ابوصالح نيز به آن افزوده شد.

مهدى، قائم، منتظر، صاحب العصر، صاحب الامر، صاحب الزّمان ،بقية الله، حجت الله، منصور، خلف الصالح، موعود، از مشهورترين القابى هستند كه در كتاب هاى حديث و دعا و كتب تاريخى در مورد امام زمان (عج) تصريح شده اند.

آشنائی با پدر بزرگوار حضرت

حضرت ابو محمد امام حسن عسكرى (ع) كه در طى دو دهه عمر شريف خويش ، جز  مرارت و سختى نديده و در مبارزه پيدا و پنهان عليه حكومت جابرانه عبّاسيان، همواره گرفتار حبس و مراقبت شديد آنان بوده است،در بيست و سوّمين سال عمر با بركت خود، شاهد ولادت اولين و آخرين فرزند خويش گردیده، و خطاب به اصحاب فرمود:

«ستم گران پنداشتند كه مى توانند با كشتن من، اين نسل منقطع می گردد! آنان قدرت خدا را نشناخته اند[3]

مادر حضرت مهدی(عج)

مادر حضرت، بزرگ زاده اى از نسل دو تن از بزرگ ترين شخصيت هاى اجتماعى ـ مذهبى روميان، مليكه، دختر «يشوعا» فرزند قيصر روم، كه مادرش نيز از فرزندان حضرت شمعون، وصى حضرت

عيسى مسيح(ع) بود، افتخارمادرى حضرت مهدى(عج) را يافت.

او به دنبال  ماجرايى شگفت كه باعث به هم خوردن مراسم ازدواجش با يكى از بزرگ زادگان قيصر شد، پيامبر(ص) را در خواب ديد و به پذيرش اسلام افتخار يافت و در جريان يكى از جنگ ها خود را در زمره اسير شدگان رومى به مركز حكومت عباسيان ( بغداد ) رسانيد و در آنجا به امر « امام هادى (ع) » توسط « بشربن سليمان » خريدارى شد و در خانه آن امام بزرگوار به همسرى امام حسن عسكرى (ع) در آمد.

او را به نام هاى «نرجس»، «سوسن»،  «ريحانه» و «صیقل» ذكر كرده اند.[4]

امامت آن حضرت

زمانى كه يازدهمين پيشواى معصوم اسلاميان به زهر جفاى معتمد، خليفه ستمگر عبّاسيان، در سّن بيست و هشت سالگى به شهادت رسيد، حضرت مهدى(عج) كودكى پنج ساله بود.[5]

تاريخ نمونه هايى بارز از اين قبيل رهبری رهبران خرد سال را به تكرار به خود دیده و مورد قبول و تصديق همگان نیز می باشد. آن چنان كه قرآن كريم درباره حضرت يحيى(ع)  مى فرمايد:

]وَ اتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً[6][

«ما در كودكى او را به نبوّت و حاكميّت رسانديم».

و درباره حضرت عيسى(ع) حكايت سخن گفتن او را در گهواره نقل مى فرمايد:

]قالَ اِنّى عَبْدُاللّهِ آتانِىَ الْكِتابَ وَ  جَعَلَنى نَبِيّاً[7][

«گفت: من بنده خدا هستم و او به من كتاب عنايت كرده و مرا پيامبر قرار داده است.» 

دوران غيبت صغرى

همان دلايلى كه باعث مخفى ماندن ولادت امام زمان(عج) از دشمنان و مخالفان گردید، سبب غيبت ایشان نيز گردید.

امام زمان(عج) را در روايات به حضرت موسى (ع) تشبيه كرده اند.[8]كه فرعونيان به انگيزه از بين بردن او همه زنان حامله و همه شيرخوارگان آن دوران را مورد هجوم قرار دادند و همه پسران نوزاد را از دم تيغ گذراندند.

عبّاسيان براى حفظ پايه هاى حكومت غاصبانه خويش و جلوگيرى از پديد آمدن آخرين وصى پيامبر عظیم الشّان اسلام (ص) كه از بين برنده همه ستمگران و جبّاران معرفى شده بود، براى هر جنايتى آمادگى داشتند.

از اینرو بدنبال شهادت امام حسن عسکری در سال 260، که حضرت مهدى(عج) از حجره بيرون آمده وعموى خود «جعفر كذّاب» را به كنار زده و بر جنازه پدر بزرگوارشان نماز خواندند[9] و با اين عمل امامت خويش را اعلام فرمودند. عوامل حكومت عبّاسى به فكر دسيسه افتادند و به شهادت ایشان كمر بستند.

خداوند متعال نیز چونان قبل، آخرين حجّت خويش را با قدرت مطلقه خود، در پس پرده غيبت قرار داد تا او را از توطئه هاى دشمنان در امان بدارد و از كشته شدن او جلوگيرى به عمل آورد.

 ]يُريدونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِأفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِروُنَ[10][

«مى خواهند نور خدا را با دهان هاى شان خاموش كنند; در حالى كه خداوند نور خويش را كامل خواهد ساخت، اگر چه براى كافران ناخوشايند باشد.»

افسانه دروغین سرداب

در سامرا، در جوار بارگاه مقدس امام هادى و امام حسن عسكرى(ع) سردابى است كه به عنوان محل برگزارى نماز توسط سه امام بزرگوار ما حضرت امام هادى و امام حسن عسكرى و امام زمانb مورد احترام شیعه بوده وهست. اما متأسّفانه برخى نويسندگان وتاريخ نگاران وهابی مسلک اهل سنّت داستانى ساختگى را مبنى بر غايب شدن امام زمان (ع) در محل سرداب، در نوشته هاى خويش آورده و با متّهم ساختن شيعيان به انتظار خروج امام زمان(ع) از سرداب، آن را مسخره كرده و شيعه را مورد انتقاد قرار داده اند. در پاسخ به اين بى احترامى ها، دانشمندان شيعه هم با تحقيق و استدلال، نحوه تلقى آنان را ابطال كرده اند. که ما در اين جا تنها به جواب مرحوم علامه امينى در کتاب گران سنگ «الغدير» اكتفا مى كنيم كه فرموده اند:

«…و تهمت سرداب، تهمتى زشت تر است،…شيعه اصلاً اعتقاد ندارد كه امام(عليه السلام) در سرداب غيبت كرده است. و نه آنها بوده اند كه او را غايب گردانيده اند و نه آن امام معصوم (ع) از سرداب ظهور خواهد كرد بلكه اعتقاد شيعه به مدد روايات بر آن است كه او از مكه معظمه و برابر كعبه ظهور خواهد كرد و هيچ كس به قصّه سرداب قائل نيست …و اگر سازندگان قصّه سرداب در اين دروغ فاحش همگى بر يك رأى مى بودند، نشانه هاى ساختگى بودن آن رسوایشان نمى ساخت، و چنين نبود كه يكى از آن ها سرداب را در حلّه و ديگرى در بغداد و آن ديگر در سامرا بداند و كسى هم از

آن اظهار بى اطّلاعى كند»[11]

نوّاب خاص حضرت بقیه الله(عج)

غيبت صغرى تا سال 329 هجرى طول كشيد. و در مدت 69 سال، اگر چه حضرت مهدى (عج) از ديد كليّه دشمنان مخفى بودند، لكن تعداد چهار نفر از ياران و اصحاب خالص ایشان یکی بعد از دیگری، با ایشان در ارتباط هميشگى بودند و سؤالات و مشكلات مردم را به حضور حضرت عرضه داشته و پاسخ آن بزرگوار را به مردم مى رساندند.

اوّلین نایب : جناب عثمان بن سعيد عمروى بودند که از يازده سالگى در خدمت امام هادى(ع) به سر مى بردند و بعدها با تظاهر به روغن فروشى در اوج خفقان حكومت متوكّل و ساير حاكمان جور عبّاسى بيش ترين نقش را در انتقال معارف به شيعيان بر عهده گرفتند. او كه از وكلا و نوّاب دو امام پيشين بود، به عنوان اوّلين نايب خاصّ حضرت مهدى(ع) معرفى شد. او در سال 300 هجرى در

گذشت و در بغداد مدفون شد.[12]

دوّمین نایب : محمّد بن عثمان عمروى، بود که پس از فوت پدر، افتخار نيابت خاص از امام زمان(عج) را يافت. او كه چندين كتاب درفقه وحديث نگاشته است، چندين بار مورد تأييد خاص قرار گرفت و حضرت مهدى(عج)در باره اش فرموده اند :

«اِنَّهُ ثِقَتى وَ كِتابُهُ كِتابى»[13]

«او مورد اطمينان من است و نوشته او نوشته من است.»

او در آخر جمادى الاول سال 305 هجرى درگذشت.

سوّمین نایب : حسين بن روح نوبختى، محمّد بن عثمان، چندى قبل از فوت خويش، به امر امام(ع) او را به سفارت و نيابت معرفى نمود. او از بزرگان اهل علم و مشهور به فضيلت و تقوا بود.

مناظراتى كه از او نقل شده است دلالت بر قدرت روحى و كثرت دانش او دارد. او چنان با اراده و با استقامت بود كه يكى از دانشمندان معاصرش درباره اش گفت:

«اگر دشمنان، اورا ريز ريز كنند او امام زمان(عليه السلام)را به آنان نشان نخواهد داد»[14]

او بيست و يك سال در مقام نيابت خاص باقى ماند و در سال 326 هجرى درگذشت و در «بغداد» مدفون گشت.[15]

چهارمین نایب: على بن محمّد سيمرى، در عظمت مقام او كافى است كه با وجود شخصيّت هاى عظيم علم و تقوا و مؤلّفين گران قدرى هم چون «محمّد بن يعقوب كلينى» صاحب «كافى»، تنها او افتخار نيابت خاص امام زمان(عج) را پيدا كرد.

شش روز قبل از وفات او امام زمان(عج) در نامه اى از مرگش خبر داده و شروع غيبت كبرى را به اطلاع مسلمانان رساندند.[16] او در نيمه شعبان سال 329 به جوار رحمت حق انتقال يافت.

آغاز غيبت كبرى

دوران 69 ساله غيبت صغرى به عنوان مقدمه اى براى غيبت كبرى، و فصلى كوتاه براى آماده سازى مردم جهت تحمل غيبتى طولانى به شمار مى رود.

اين غيبت كه اكنون بیش از يازده قرن به طول انجامیده ، از چند جهت با غيبت صغرى اختلاف دارد :

       1 ـ زمانش بسيار طولانى تر از آن است.

       2 ـ كسى به عنوان نيابت خاصّه با امام زمان(عج) ارتباط ندارد.

       3 ـ فقيهان جامع الشّرايط ـ كه ويژگى هاى آنان در كلام امام صادق و امام عسكرى و امام زمان (ع)آمده است، به عنوان راویان احادیث اهل بیت و مرجع مراجعه ی مردم در زمان غیبت امام زمان(عج) معرفی شده اند.

      4 ـ پايان يافتن آن به آماده شدن مردم و فراهم گشتن شرايط براى حكومت واحد جهانى بستگى دارد.

     5 ـ مدّت آن را هيچ كس جز خداى متعال نمى داند و مقدار زمان آن در هيچ حديثى ذكر نشده است. و نیز تعيين كنندگان وقت ظهور ـ كه تعيين كنندگان مدّت غيبت نيز محسوب مى شوند ـ دروغگو و افترا زننده شمرده شده اند.[17]

یاد آوری پاره ای از ويژگى هاى دوران غيبت

در برخى از احاديث معصومين b تعدادی از دلایل و ویژگیهای دوران غیبت مورد بحث قرار گرفته، لكن هرگز نمى توان از مجموعه اين احاديث به تصويرى روشن و قطعى از چگونگى غيبت آن بزرگوار دست يافت. از اين رو آن چه در پى مى آيد تنها بيانگر برخى از اين ويژگى ها است:

1 ـ همانند خورشيد است، آن زمان كه ابرها آن را پوشانيده باشند.

«كَما يَنْتَفِعوُنَ بِالشَّمْسِ اِذا سَتَرها سَحاب»[18]

2 ـ مردم او را مى بينند ولى نمى شناسند.

«يَجْعَلُ اللهَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْخَلْقِ حِجاباً يَرَوْنَهُ وَ لا يَعْرِفوُنَهُ»[19]

3 ـ هر سال در مراسم حج شركت مى كند و در عرفات مى ايستد و به دعاى مؤمنين آمين مى گويد.

«وَ اِنَّهُ لَيَحْ[20]ضَرُ الْمَوسِمَ فى كُلِّ سَنَة وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَّمَنُ عَلى دُعاءِ الْمُؤْمِنْ»

4 ـ اگر چه شخص او از ديدگان مردم غايب مى گردد لكن ياد او از دل هايشان نمى رود.

«اِنْ غابَ عَنِ النّاسِ شَخْصُهُ فى حالِ هُدْنَة لَمْ يَغِبْ عَنْهُمْ مَثْبُوتُ عِلْمَهِ»[21]

5 ـ بسيارى از شيفتگان و دل دادگان، توفيق ديدار و شناخت او را يافته اند[22].

6 ـ مكان مشخّصى ندارد و بيش تر در صحراها و اطراف شهرهاى نامشخص زندگى ميكند.

7 ـ او به دور از مساكن ستم گران و به طور ناشناخته همچون ساير انسان ها، در مسكنى خاص به سر مى بَرَد و همانند مردم به غذا و پوشاك و استراحت نيازمند است و همسر و فرزند نيز دارد.

8 ـ در مجالس مردم شركت مى كند و بر فرش هاى آنان قدم مى گذارد و در كوچه و بازارهاى شان راه مى رود.

9 ـ گاهى حكمت الهى اقتضا مى كند كه امام زمان(عج) در مكانى حاضر باشد، ولى ديده نشود. امام رضا(ع) فرمود:

«لا يُرى جِسْمُهُ»[23]

و امام صادق (ع) فرمود:

«يَغيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ»[24]

و گاهى حكمت بر آن است كه ديده شود لكن شناخته نشود.

محمد بن عثمان عمروى6 گويد :

«يَرَىَ النّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لا يَعْرِفوُنَهُ»[25]

ويژگيهای فردی و امتيازات اخلاقى حضرت

امام زمان (عج) از آن رو كه وارث همه پيامبران عظيم الشّأن و اولياى گران قدر الهى است، مجموعه اى كامل از صفات كمال و جمال را دارا است. او تجلّى بخش اخلاق عظيم پيامبر(ص) و خصوصيات شگفت اميرالمؤمنين (ع) و مكارم و فضايل والاى فاطمه زهرا (ع) و فرزندان معصوم او است. اشاره به برخى از اين ويژگى ها مى توانند مقدمه اى آگاهى بخش براى تبعيّت از او و همسويى با او باشد.

در قسمتی از صلوات خاصّه حضرت می خوانیم:

«…أللّهمَّ صلِّ وَسَلِّم، وَ زِد وَ بارِک»

بارخدایا! رحمت‌های پیاپی فرست و درودهای خجستة خویش را ارزانی دار

عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة،

بر امام بزرگواری که صاحب دعوت محمّدی است

وَ الصَّولَةِ الحَیدریَّة،

و دارنده ی صولت حیدری

و العِصمَةِ الفاطِمیَّة،

 و عصمت فاطمی

و الحِلمِ الحَسَنِیَّة،

و حلم حسنی

و الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة،

 و شجاعت حسینی

و العِبادَةِ السَّجّادِیَّة،

و عبادت سجّادی

و المآثِرِ الباقِریَّة،

 و مفاخر باقری

و الآثار الجَعفَرِیَّة،

و آثار جعفری

و العُلومِ الکاظِمیَّة،

 و علوم کاظمی

و الحُجَجِ الرَّضَوِیَّة،

 و حجج رضوی

و الجُودِ التَّقَوِیَّة،

و جود تقوی

و النَّقاوَةِ النَقَوِیَّة،

و نقاوت نقوی1

و الهَیبَةِ العَسکَریَّة،

و هیبت عسکری

و الغَیبَةِ الإلهیَّة،

 و غیبت الهی است.

آری امام ما دارای ویژگیهائی از این گونه است :

1 ـ دانش گسترده :

اميرالمؤمنين(ع) درباره او فرمودند:

«هو اكثركم علماً»[26]

«او دانشمندترين شمااست»

امام باقر (ع) فرمود:

«دانايى به كتاب خداى عزّوجل و سنّت پيامبر او در قلب مهدى ما مى رويد همچنانكه گياهان به بهترين شكل از زمين مى رويند. پس هر كس او را ديد بگويد: سلام بر شما اى اهل بيت رحمت و نبوّت و اى گنجينه علم و جایگاه رسالت»[27]

2 ـ زهد و بى اعتنايى به دنيا:

امام رضا(ع) درباره او فرمود:

«وَ ما لِباسُ الْقائِمَ اِلاَّ الْغَليظُ، وَ ما طَعامُهُ اِلاَّ الْجَشَبُ»[28]

«لباس قائم(عليه السلام) ما چيزى نيست جز پوشاكى خشن و غذاى او چيزى نيست جز طعامى خشك»

3 ـ عدالت گسترى در بين مردم:

امام باقر(ع) درباره حضرت مهدى(عج) فرمود:

«يَعْدِلُ فى خَلْقِ الرَّحْمنِ، اَلْبِرِّ مِنْهُمْ وَالْفاجِرِ»[29]

«او در بين مردم به عدالت رفتار مى كند چه نيكوكار باشند و چه بدكار»

4 ـ عمل به سنّت پيامبر(ص)

پيامبر (ص) فرمودند:

«او از من است، اسمش همانند اسم من است. خداوند مرا و آيين مرا به وسيله او حفظ مى كند. و او به سنت و روش من عمل مى كند»[30]

5 ـ جود و بخشش:

پيامبر (ص) فرمودند:

«مردى به نزد او مى آيد و مى گويد: اى مهدى چيزى به من ببخش، عطايى بفرما. پس حضرت مهدی (عج) آن مقدار از مال را كه او بتواند حمل كند در دامنش مى ريزد»[31]

6 ـ دعا و عبادت:

نمازهاى خاص و دعاهاى فراوانى كه از ناحيه مقدّسه امام زمان(عج) رسيده است، همگى دلالت بر مداومت آن بزرگوار بر دعاها و عباداتى دارند كه به يقين بالاترين نشانه بندگى و قوى ترين عامل در تقرّب به سوى خدا به شمار مى آيند.

اگر پيامبر اكرم(ص) براى آمادگى يافتن جهت دريافت مسئوليت بزرگ رسالت، مأمور به اقامه نماز شب به صورت واجب مى شود، به اين معنا است كه كثرت بندگى و شدت اهتمام به نماز ودعا وعبادت ،لازمه پذيرش مسئوليت هاى بزرگ است و از همين رو، قبول مسئوليت حاكميت بخشيدن به توحيد و عدالت در سراسر دنيا توسط امام زمان(عج) جز در سايه عبادت هاى هميشگى و دعاهاى پيوسته آن بزرگوار ميسّر نيست.

7 ـ شجاعت و صلابت:

رويارويى با همه مشركان و مستكبران و به زانو درآوردن همه قدرت هاى طاغوتى دنيا، دلاورى بى نظير و استوارى بى بديل مى طلبد. كسى كه همچون امام حسين (ع) مرد ميدان رزم باشد و همانند امام على (ع) زرهش پشت نداشته باشد و همچون رسول الله در گرماگرم پيكارها رزمش مايه دل گرمى رزم آوران و حضور قاطعانه اش پشتوانه كفر ستيزان باشد.

8 ـ صبر و شكيبايى:

      استقامت و صبر هر انسان را بايد با بررسى ميزان بلاها و مقدار مشكلات وارده براو، برآورد كرد. صبورترين و بردبارترين انسان هاى تاريخ چند سال در برابر سختى ها دوام آورده وچه اندازه بلاها وغمها را تحمل كرده اند؟

به يقين محنت ها و بلاها و مصيبت هاى امام زمان (عج) در طول اين همه قرن، هرگز قابل مقايسه با هيچ انسان ديگرى نيست; زيرا نه تنها كثرت بلاها و طول زمان ابتلائات است كه صبر و استقامتى والا مى طلبد; بلكه نوع مسئوليت انسان هم درتعيين ميزان استقامت و شكيبايى، تأثيرگذار است و حضرت مهدى (عج) امام زمان و حجت عالميان و ولى همه مؤمنان و پدر و سرپرست همه شيعيان است.

از ميلاد امام زمان(ع) (255 هـ.) تاكنون، 1179سال مى گذرد. اين عمر طولانى ممكن است دهها، صدها بلكه هزارها سال ديگر ادامه يابد. بااين همه هرگز جاى شگفتى نيست، زيرا:

يكم: خداى بزرگى كه انسان را ايجاد کرده،  بقاى هر چيزى نیز تنها به اراده او بستگى دارد.

]اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونَ[32][

«شأن او اين است كه چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مى‏گويد: باش، پس بى‏درنگ موجود مى‏شود.»

«توانايى دارد كه حيات يكى از آفريده هاى خويش را بنا به حكمت هايى، چندين هزار سال طولانى گرداند.»

در قرآن كريم درباره حضرت يونس آمده است كه اگر توبه نمى كرد خداوند او را تا روز قيام در شكم نهنگ زنده نگه مى داشت.[33]

دوم: از نظر منطقى در ارتقاى تدريجى عمر يك موجود نمى توان حد خاصى را معين كرد و بالاتر از آن را ناممكن شمرد.

سوّم: علم ثابت كرده است كه اگر مواد لازم اندامهاى بدن به مقدار متناسب به آنها برسد و همواره از مريضى ها و نارسايى هاى هر يك از آنها پيشگيرى شود، عمر موجودات زنده بطور شگفت انگيزى قابل ازدياد است.

صفات منتظران

شناخت امام و اعتقاد به امامت

تا امام زمان (عج) شناخته نشود و امامت او مورد اعتقاد قرار نگرفته باشد چگونه مى تواند انتظار شكل بگيرد؟! و چنين شناخت و اعتقادى اساسى ترين ويژگى منتظران به شمار مى آيد از آن رو كه خود از اركان مهم انتظار و مقدمه آن محسوب مى شود. چنانكه در كلام امام سجّاد (ع) آمده است:

«أنَّ أهْلَ زَمانِ غَيْبَتِه، اَلْقائِلوُنَ  بِاِمامَتِهِ، اَلْمُنْتَظِروُنَ لِظُهُورِهِ، اَفْضَلُ

اَهْلِ كُلِّ زَمانْ»[34]

«همانا مردم زمان غيبت حضرت مهدى (عج)كه به امامت او قائل باشند و در انتظار ظهورش به سر برند برتر از مردم هر زمان ديگرند.»

كه اولاً نشانگر اهميت بسيار زياد انتظار در عصر غيبت، و ثانياً بيانگر سختى هاى راه انتظار و لزوم مقاومت و سخت كوشى در اين مسير است.

پرهيزكارى و خوش اخلاقى

معيار كرامت و برترى در اسلام چيزى جز پرهيزكارى نيست.

]اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقيكُمْ[[35]

«چنان كه معيار ارزش ايمان، چيزى جز درجات نيكويى اخلاق نيست.»

]اَفْضَلُكُم ايماناً، اَحْسَنُكُم اَخلاقاً[

«بنابراين، قابل تصور نيست كه فضيلت و كرامت انتظار، براى كسانى، خارج از محدوده تقوا و خوش اخلاقى حاصل آيد.»

امام صادق(ع) فرمود:

«مَنْ سَرَّ اَنْ يَكوُنَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلَ بِالْوَرَعِ وَ

مَحاسِنَ الاْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظَرِ»[36]

«هر كس دوست بدارد از اصحاب و ياوران قائم(عج)باشد، بايد انتظار بكشد و بر اساس پرهيزكارى و نيكويى اخلاق رفتار نمايد; درحالى كه چشم انتظار ظهور است.»

 فرمان پذيرى

كسى كه چشم انتظار امام معصوم خويش است، با اعتقاد به رهبرى همه جانبه او، اطاعتش را واجب مى شمارد و با فرمانبرى از او در دوره غيبت، خود را براى اطاعت بى چون و چرا از او در هنگام ظهور

آماده مى سازد.

امام صادق(ع) فرمود:

«طُوبى لِشَيَعْةِ قائِمَنا الْمُنْتَظِرينَ  لِظُهورِهِ فى غَيْبَتِهِ، وَ الْمُطيعينَ لَهُ فى  ظُهُورِه»[37]

«خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش در انتظار او به سر مى برند و در دوران ظهورش مطيع  او هستند.»

انتظارموعود

در احاديث شريفه انتظار كشيدن براى مهدى موعود (ع) همپايه جهاد در راه خدا، بلكه جهاد و شهادت در پيشگاه رسولخدا(ص) شمرده شده است.[38]

انتظار به معنى نشستن و بى تفاوت ماندن و چشم به آينده دوختن نيست. بلكه به پاخاستن و با انحرافات و كژى ها مبارزه کردن و براى آينده اى روشن و اسلامى، زمينه سازى كردن است.

خاتمه:

خاتمه بحث خود را بخشي از دعاي امام رضا (ع) درباره امام زمان حضرت مهدي (عج) قرار مي دهيم که شيعيان را به خواندن اين دعا امر مي فرمودند. شايد که خداوند متعال، تفضلي کند وبه يمن اين دعاي شريف، ما را از پيروان اهل بيت (ع) واز ياران حضرت مهدي (ع) قلمداد فرمايد:

«اَللَّهُمَ‏ اسْلُكْ‏ بِنَا عَلَى‏ يَدَيْهِ‏ مِنْهَاجَ‏ الْهُدَى‏ وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى الَّتِي يَرْجِعُ إِلَيْهَا الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي‏؛

خدايا بر دست امام زمان عليه السلام ما را به مسير هدايت وراه بزرگ وطريقه معتدلي که هر کس که تند رفته وگزاف گفته بايد به آن راه بازگشت کند، وآن کس که کند رفته وعقب مانده بايد به آن بپيوندد برسان؛

وَ قَوِّنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَى مُشَايَعَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِمُتَابَعَتِه‏؛
ومارا بر پيروي از امام زمان عليه السلام نيرو ده وبر دنباله روي از او ثابت قدم فرما، به متابعت او بر ما منت گذار؛

وَ اجْعَلْنَا فِي حِزْبِهِ الْقَوَّامِينَ بِأَمْرِهِ الصَّابِرِينَ مَعَهُ الطَّالِبِينَ رِضَاكَ بِمُنَاصَحَتِه‏؛

 وما را در گروه او – که به امر او قيام کرده، در رکاب او شکيبايي نموده، با دلسوزي براي او خشنودي ترا جستجو مي کنند – قرار ده؛

حَتَّى تَحْشُرَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّيَةِ سُلْطَانِه‏؛
تا اينکه در قيامت ما را در بين ياران وياري دهندگان وتقويت کنندگان حکومت او محشور گرداني؛

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ ذَلِكَ لَنَا خَالِصاً مِنْ كُلِّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِيَاءٍ وَ سُمْعَةٍ حَتَّى لَا نَعْتَمِدَ بِهِ غَيْرَكَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَكَ وَ حَتَّى تُحِلَّنَا مَحَلَّهُ وَ تَجْعَلَنَا فِي الْجَنَّةِ مَعَه‏؛

خدايا تمام اين کارها (ئي که در راه پيوند وياري آن حضرت انجام مي دهيم) را خالص از هر گونه ترديد واشتباه وتظاهر وشهرت طلبي قرار ده، تا با انجام آنها جز بر تو اعتماد نکرده، خشنودي غير ترا نجوئيم، تا (در نتيجه) ما را در مکان او ودر بهشت همراه با او جاي دهي؛

وَ أَعِذْنَا مِنَ السَّأْمَةِ وَ الْكَسَلِ وَ الْفَتْرَة؛

و(در مسير خدمت به امام زمان (عج)) ما را از تنگدلي وتنبلي وسستي پناه ده؛

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ‏ وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِيِّكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَيْرَنَا فَإِنَّ اسْتِبْدَالَكَ بِنَا غَيْرَنَا عَلَيْكَ يَسِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْنَا عَسِير

وما را از کساني قرار ده که توسط آنها دينت را ياري داده، پيروزي امام

زمانت را توسط آنها بزرگ مي گرداني و(در اين خدمت) وما را با ديگري جايگزين مکن، که جايگزين کردن ديگري بجاي ما بر تو آسان وبراي ما سخت خواهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

سئوالات نمونه:

1-کدام گزینه های زیر صحیح می باشند:

1-  «راههای رسیدن به خدا به تعداد نفسهای خلایق است.

2-  خداوند کریم را به هر طریقی عبادت کنید، مورد قبول ذات اقدس اوست.

3-  عبادت خداوند  فقط و فقط از طریق دین مورد رضایت خداوند که خود خداوند نشان داده و رضایتش را از زبان نبیّ مکرّم اسلام که اسوه ی حسنه اوست معرفی فرموده، ممکن می باشد.

4-  همه راههای شناخت  و جلب رضایت و رسیدن به خداوند مهربان مانند یکدیگرند و از  این جهت راهی اختصاصی برای وصول به قرب حق نیست.

2-  محکمترین رشته ایمان کدام است؟

1-  دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا

2-  قبول ولایت و سرپرستی اولیای خدا و دشمنی با دشمنان خدا

3-  عبودیت و بندگی خدای رحمان

4-  جنگ و جهاد در راه خدا

3-  اساس اسلام چیست؟

1-  محبّت اهل بیت

2-  تسلیم شدن در برابر خدای متعال

3-  بندگی و  عبودیت خدای منان

4-  انجام فرائض دینی

4- شرط صحت اعتقاد به ولايت اهل بيت چیست ؟

1-   محبت اهل بیت

2-  شرط صحت ولايت اهل بيت، علاوه بر محبت اهل بیت و قبول ولایت وسرپرستی آنان، دوستی با دوستان اهل بیت و دشمني باکساني است که غاصب حق خلافت آنان بوده، آنان را آزار داده، به قتل رسانيده، و فضائل آنان را انکار کرده اند.

3-   دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان اهل بیت

4-  شرط اصلی بغض دشمنان اهل بیت است

5-  آیا محبت اهل بیت برای نجات کافی است؟

1-   نخیر، محبت بی ولایت باعث نجات نمی گردد

2-    بله این سفارش پیامبر اکرم است.

3-  بلی ، فرقه ناجیه محبین اهل بیت هستند

4-  نخیر، کساني که محب اهل بيت (ع) بوده، به مقام خلافت الهي آنان بعد از پيامبر (ص) اقرار ندارند وديگران را در اين مقام بر آنان ترجيح مي دهند، مانند فرزند نوح، نجات نمي يابند.

6- پایه اصلی اسلام چیست؟

1-   تولی و تبری

2-   عبودیت

3-  ولایت

4-   نماز

7-  مومن کیست؟

1-  مومن کسی است که  به یگانگی خدا و نبوت پیامبر اکرم ایمان داشته باشد.

2-  مومن کسي است که به جانشينان پيامبر اکرم (ص)، از امير المومنين گرفته تا حضرت مهدي (ع)، به همگي آنان معتقد بوده آنانرا جانشينان پيامبر و حجج الهي بداند.

3-  مومن کسی است که به احکام اسلام عامل بوده و یگانگی خداوند را باور داشته باشد.

4-  مومن کسی است که به توحید و نبوت معتقد بوده و آماده جهاد در راه یاری دین خداست.

8- چگونه می شود خدا را یاری کرد؟

1-  با انجام عبادات و صبر بر طاعات

2-   با یاری ولی خدا در هر زمان

3-   با کمک به انسانهای درمانده

4-  با هر نوع یاری بندگان خدا

9  مهمترین صفات منتظران کدام است؟

1-  آماده شدن برای ظهور

2-  تبعیت از امام

3-  ثبات قدم و انتظار راستین

4-  شناخت امام و اعتقاد به امامت او، پرهیز کاری و خوش اخلاقی، فرمان پذیری، انتظارصحیح

10 غیبت صغری چقدر طول کشید

1-   256سال

2-   هنوز ادامه دارد

3-  69 سال

4-  114سال

ج 1 – گزینه 3

ج2-  گزینه  2

ج3-  گزینه  1

ج4-  گزینه2

ج5- گزینه4

ج6- گزینه3

ج7- گزینه2

ج8- گزینه2

ج9- گزینه4

ج10- گزینه3



[1]  بحار الانوار، ج 51 ، ص 3 و 4

 [2]   سوره قصص: 5

[3]  منتخب الاثر- ص 4

 [4]  منتخب الاثر، ص 320

[5]  ارشاد مفید، ص 383

[6]  سوره مريم : 12

[7]  سوره مريم: آيه 30

[8]  منتخب الاثر،ص301

[9]  ينابع المودة، ص461

[10]  سوره صف : آيه 8.

[11]  الغدير، جلد 3، صفحه 309

[12]  حياة الامام المهدى(عليه السلام)،باقر شریف القرشى،ص121ـ123;بحارالانوار،ج51، صفحه 344

[13]  تنقيح المقال، ج3، ص149.

[14]  مراقد المعارف ، ج1، ص25

[15]  منتخب الاثر، ص393

[16]  بحارالانوار، ج51، ص361

[17]  منتخب الاثر، ص400.

[18]  ينابيع المودة، ص477

[19]  كمال الدين، ج2، ص351

[20]  منتخب الاثر، ص277

[21]  همان، ص272

[22]  دركتبى مانند:بحارالانوار،نجم الثّاقب،جنّة المأوى،  دارالسّلام و عبقرىّ الحسان، صدها حكايت از ديدار كنندگان حضرت مهدىgنقل شده است. که داستان شیعه شدن آقا سیّد محمد بحر العلوم یمنی بدست آیه الله عظمای اصفهانی که خود سبب استبصار و شیعه شدن بیش از چهار هزار نفر از مردم یمن گردید، داستان تشرّف شیرینی دارد

[23]  بحار الانوار، ج 51، ص 33

[24]  همان، ص 32

[25]  بحار الانوار، ج 51، ص 350

[26]  غيبت نعمانى، منتخب الاثر، ص309

[27]  كمال الدين، منتخب الاثر، ص309

[28]  غيبت نعمايى، منتخب الاثر، ص307

[29]  منتخب الاثر، ص310

[30]  منتخب الاثر و غيبت نعمانى

[31]  كنزالعمال، جلد 6، ص39; و ينابع الموده، ص431

[32]  يس: آيه 82

[33]  صافات : 144

[34]  بحارالانوار، ج52، ص122، ح4

[35]  سوره حجرات (49)، آيه 13

[36]  بحارالانوار، ج52، ص140، ح50

[37]  بحارالانوار، ج52، ص150، ح76

[38]  بحارالانوار، جلد 52، صفحه 126

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*