بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
به آنان که در انتظار ظهور حجت خدایند
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَّهَ اللّهِ فى اَرْضِهِ
چهل حدیث از پیشوایان معصوم در ارتباط با وجود مطهّر و مقدّس حضرت حجّهبن الحسن العسکری، ارواحنا فداه که با ترجمه در اختیار شما دوستان آن حضرت قرار میگیرد. امید است به دعاى خیر آقا و مولایمان حضرت مهدى «عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف» که رحمهً للعالمین است، این تلاش ناچیز، مورد قبول خداوند رحمان قرار گیرد.
(۱)
عن سلیمان الجعفرىّ، قال: سَأَلْتُ ابَاالْحَسَنِ الرِّضاعلیهالسلام فقلت: أَ تَخْلُو الأرْضُ مِنْ حُجّهٍ؟ فقال: لَوْ خَلَتْ مِن حُجّهٍ طَرْفَهَ عَیْنٍ لَساخَتْ بِأَهْلِها۱ .
سلیمان جعفرى گفت: به حضرت ابوالحسن الرّضاعلیهالسلام عرضه داشتم: آیا زمین خالى از حجّت -خدا- مىماند؟ فرمودند: اگر زمین به اندازه یک چشم به هم زدن، از حجّت -خدا- خالى بماند، ساکنانش را در خود فرو مىبرد .
* بى هیچ تردیدى حجّت برگزیده خداوند در این زمان حضرت اباصالح المهدى امام دوازدهم قائم آل محمّدعلیهمالسلام مىباشد.
* بنا به فرموده امام هشتم، زندگى ما و همه ساکنان زمین (گیاهان، جانوران و انسانها) وابسته به برکت وجود حجّت خدا است. به خاطر او خداوند به ما روزى مىدهد و ما در سایه وجود مقدّس آن بزرگوار از مواهب الهى بهرهمندیم.
(۲)
عَن صَفْوانَبنِ یحیى قال: سَمِعْتُ الرّضاعلیهالسلام یقول: انّ الأرضَ لاتَخْلُو من اَنْ یَکُونَ فیها اِمامٌ مِنّا۲ .
صفوانبن یحیى گفت: از حضرت ابوالحسن الرضاعلیهالسلام شنیدم که مىفرمودند: زمین از وجود امامى از ما خاندان، خالى نمىماند .
* تأکید بر خالى نبودن زمین از امام معصوم نشانه اهمّیّت و نقش حیاتى وجود امام در آفرینش است.
* خداوند هرگز بندگان خود را بدون امام و حجّتِ بر حقّ رها نمىسازد. این سنّت تغییرناپذیر الهى است.
(۳)
عَنِ الفُضَیْلِبن یَسار، عن ابىجعفرعلیهالسلام قال: مَنْ ماتَ وَ لَیْسَ لَهُ اِمامٌ، ماتَ میتَهً جاهلیّهً، و لا یُعذَرُ النّاسُ حتّى یَعْرِفُوا اِمامَهُم۳ .
فُضَیلبن یسار گفت: حضرت ابوجعفر باقر العلومعلیهالسلام فرمودند: کسى که بمیرد و از امام -معصوم برحقّى که خدا او را براى هدایت خلق برگزیده- پیروى نکند، به مرگ جاهلیّت: -مشرک و بتپرست- مرده است؛ و مردم در شناخت امامشان معذور نیستند .
* موحّد و یکتاپرست واقعى کسى است که همه اعمال و رفتارش بر اساس فرامین خالق آسمانها و زمین باشد، و فرمان خدا را جز پیامبران و امامان معصوم علیهمالسلام کسى به مردم ابلاغ نمىکند.
* پیروى از هواى نفس و اطاعت غیر حجّت برگزیده خدا شرک و بتپرستى است.
* از حضرت آدم تا خاتم الأنبیاء علیهمالسلام همه از سوى خداوند تبارک و تعالى رسالت داشتند تا حجّتهاى خدا را آنگونه که براى مردم در شناخت آنان اشتباهى رخ ندهد به ایشان معرّفى کنند. تا جایى که نام و لقب و کنیه و مدّت عمر و… آنان را براى عموم بازگو کردهاند.
* حضرت بقیّه اللّه، حجّهبن الحسن العسکرى علیهماالسلام را همه پیامبران و امامان معصوم با تمامى ویژگیهاى زمان غیبت به عموم مسلمانان معرّفى کردهاند.
* با توجّه به مفاهیم احادیث یاد شده، شناخت امام زمان حضرت مهدى »عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف« بر همگان واجب است. زیرا عبادتهاى امّت اسلام بدون پذیرفتن ولایت آن بزرگوار مورد قبول خداوند سبحان نمىباشد.
(۴)
عَنِ الحسینبن ابِىالعلاء، عن ابىعبداللّهعلیهالسلام قال: قُلتُ لَه: تَکُونُ الأرضُ بغَیْرِ اِمامٍ؟ قال: لا. قُلتُ: أَ فَیَکُونُ اِمامانِ فى وَقْتٍ واحِدٍ؟ قال: لا، الاّ وَ اَحَدُهُما صامِتٌ. قُلْتُ: فَالْإِمامُ یُعَرِّفُ الْإمامَ الّذى مِنْ بَعْدِهِ؟ قال: نَعَمْ. قال: قُلْتُ: القائِمُ امامٌ؟ قالَ: نَعَم، امامُبنُ امامٍ، قَدْ اُوتِمّ بِهِ قَبْلَ ذلِکَ۴ .
حسینبن ابىالعلاء گفت: خدمت حضرت صادقعلیهالسلام عرضه داشتم: آیا زمین بدون امام مىماند؟ فرمودند: نه. عرضه داشتم: آیا در یک زمان دو امام وجود دارد؟ فرمودند: نه، مگر یکى از آندو ساکت باشد. عرضه داشتم: پس امامِ -هر زمان- امام پس از خود را -به مردم- معرّفى مىکند؟ فرمودند: آرى. عرضه داشتم: آیا قائمِ -آل محمّدعلیهمالسلام- امام است؟ فرمودند: آرى، امام است و پسر امام، و پیش از این به او اقتدا شده است .
* در زمان حیات هر یک از پیشوایان معصوم علیهمالسلام معمولاً امام دیگرى نیز وجود داشته است. همچنان که در زمان پیامبر علاوه بر شخص نبىّاکرم که امامت امّت اسلام را برعهده داشتند، حضرت امیرمؤمنان و امام مجتبى و سیّدالشّهداءعلیهمالسلام که همه امامان به حق بودند نیز حضور داشتند؛ ولى آن سه امام در مقابل امام ناطقى چون پیامبر، صامت و ساکت بودند؛ نه آن که به امامت برگزیده نشده و یا عارى از علم و عصمت و قدرت امامت بودند.
* خدا را شکر که از سال ۲۶۰ هجرى قمرى تا به امروز آقا و مولاى ما حضرت حجّهبن الحسن المهدىعلیهالسلام امام ناطق امّت اسلام است، و کسى غیر از او عهده دار مقام امامت عظمى نیست. و پیش از آن نیز امامتش از سوى فرستادگان الهى مورد تأکید قرار گرفته است.
(۵)
عَن محمّدِبن مسْلِم قالَ: قُلتُ لأَبیعبدِاللَّهعلیهالسلام فی قولاللَّه عزَّوجلَّ: «إنّما أَنتَ مُنذِرٌ و لکُلِّ قومٍ هادٍ۵» فقالَ: کلُّ إمامٍ هادٍ لِکلِّ قومٍ فی زَمانِهِم .۶
محمّدبن مسلم گفت: خدمت حضرت صادقعلیهالسلام عرضه داشتم: درباره قول خداوند عزّ و جلّ که فرموده: جز این نیست که تو ترسانندهاى و براى هر قومى هدایتگرى است، چه مىفرمایید؟ -حضرت- فرمودند: هر امامى – از ما خاندان – راهنماى همه مردم زمان خود مىباشد .
* خداوند توانا هر که را بخواهد به راه رشد هدایت مىکند.
* امام زمان که خلیفه برحقّ خداوند است او نیز با قدرت الهى خود هر که را بخواهد هدایت مىکند.
* شیعیان و دوستداران امام زمان باید در همه امور خود متوسّل به حضرتش بوده و براى دورى از لغزشها و گمراهىها از آن بزرگوار خواستار هدایت و دستگیرى باشند.
(۶)
عَنْ مَسعَدهِبنِ صَدَقَه، عن أبیعبداللَّه، عن آبائه، عن علىّعلیهمالسلام أَنّه قال فی خُطْبَهٍ لَهُ على مِنْبَرِ الکُوفه: اَللَّهُمّ إنَّهُ لا بُدَّ لأرْضِکَ مِنْ حُجَّهٍ لَکَ على خَلقِک، یَهْدیهِمْ إلى دینِک، و یعلّمُهم عِلمَک لئلّاتَبطُلَ حُجّتُک، و لایَضِلَّ أتْباعُ أَولیائِک بعدَ إذْ هَدَیْتَهُمْ بِهِ، إمّا ظاهرٌ لَیْسَ بِالْمُطاع، أَوْ مُکتَتَمٌ مُتَرَقَّبٌ، إِنْ غابَ عَنِ النّاسِ شَخْصُهُ فی حالِ هِدایَتِهِمْ، فَإِنَّ عِلْمَهُ و آدابَه فی قُلوبِ الْمؤمِنینَ مُثْبَتَهٌ، فَهُمْ بِها عامِلُونَ۷ .
مسعدهبن صدقه گفت: حضرت صادق از پدران ارجمندش از حضرت امیرمؤمنان علیهمالسلام نقل فرمود که آن بزرگوار در خطبهاى بر منبر مسجد کوفه چنین فرمودند: خداوندا! زمین تو را چارهاى جز آن نیست که حجّت تو بر خَلقت در آن ساکن باشد – آن حجّت و امامى که بندگانت را – به دین تو رهنمون گردد و دانش تو را به آنان بیاموزد، تا برهان تو باطل نگردد، و پیروان اولیائت پس از آنکه بوسیله حجّتت هدایت شدند، گمراه نگردند؛ -حجّت تو- یا آشکار است که فرمانش را اطاعت نمىکنند، و یا پنهان و منتظَر، که اگر در حال هدایت مردم، خودش از دید آنان پنهان است، ولى علم و آداب او در قلب مؤمنان وجود دارد و به آن عمل مىکنند .
* معارف و احکام دینى بخشى از علوم الهى است که پیامبران مأمور تعلیم آن به بندگان خداوند بزرگ مىباشند.
* خداوند، بندگان خود را در قیامت مورد سئوال قرار نمىدهد مگر آن که در دنیا حجّتها و دلائل آشکار خود را به آنان ابلاغ کرده باشد و این امر مهمّ به وسیله فرستادگان الهى تحقّق مىیابد.
* قرآن و تاریخ، گویاى آنند که مردم در هر عصرى، از پیامبران و پیشوایان معصوم علیهمالسلام خود اطاعت نکردند مگر گروه اندکى.
* امام زمان حضرت بقیه اللَّهالاعظمعلیهالسلام از سوى خدا مأموریّت یافته تا بر اساس «اِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِراً و اِمّا کَفُوراً- ما راه نجات و سعادت را نشان مىدهیم گروهى با انتخاب آن، شکرگزارند و گروهى ناسپاس۸ »، همه مردم را به دین خدا رهنمون گردد. و اگر در این زمان هدایت یافتهاى هست بنا به فرموده حضرت امیر مؤمنان علىعلیهالسلام: »بِنَا اهْتَدَیْتُمْ – به واسطه ما هدایت شدهاید«، به یقین{P – نهج البلاغه، خطبه ۴ . P }
هادى و راهنمایش نوراللَّه الّذى لا یُطفَأ یعنى شخص خاتم الاوصیاء حضرت حجّهبنالحسن العسکرىعلیهماالسلام مىباشد. گرچه شخصِ هدایتشده، سعادت دیدار جمال دلرباى وجهاللَّه را نداشته است.
(۷)
عن أبِیالْحَسَن اللّیْثی قال: حدَّثنى جعفرُبن محمّد، عن آبائه علیهمالسلام: أنَّ النَّبیَّ (صلّى اللَّه علیه و آله) قال: إنَّ فی کلِّ خَلَفٍ من اُمّتی عَدلاً من أهلِ بَیْتی یَنْفی عَن هذا الدِّینِ تَحْریفَ الغالینَ و انْتِحالَ الْمُبطِلینَ وَ تَأْویلَ الْجاهِلینَ، و إنَّ أَئِمَّتَکُمْ قادَتُکُمْ إلىَ اللَّه عزَّ و جلَّ، فانْظُرُوا بِمَنْ تَقْتَدُونَ فی دینِکُمْ و صَلاتِکم۹ .
ابوالحسن لیثى گفت: حضرت صادق -یک به یک- از پدران بزرگوارش علیهمالسلام نقل فرمود که پیامبر صلى الله وعلیه وآله فرمودند: در هر نسلى -از نسلهاى آینده- امّت من امام عادلى از اهل بیت من وجود دارد، که تحریفات متجاوزین و کلام و گفتارى که اهل باطل -از مآخذ دیگرى به دست آورده و- به دین نسبت مىدهند، و معانى و مفاهیم نادرستى که نادانها از کلام حق دارند را از این دین به دور مىسازد. همانا امامانتان پیشوایان شما به سوى خداوند عزّ و جلّ هستند. توجّه داشته باشید که در دین و نمازتان به چه کسى اقتدا مىکنید .
* ادیان الهى همیشه از سوى دنیاپرستان مورد تحریف واقع شدهاند. و دنیا پرستان به خیال خام خود هر زمان قرائتى تازه از دین دارند و این قرائت تازه همان گفتار دیگران است به عنوان تفسیر و یا نگاهى نو به آیات الهى که علم به آن آیات تنها در نزد امام زمانعلیهالسلام مىباشد.
* پیشواى عادل و معصومى که در این زمان باید در همه امور به او اقتدا کنیم تنها حجّت باقیمانده خدا حضرت بقیهاللَّهعلیهالسلام مىباشد.
(۸)
عن غیاثبن اِبراهیم، عن الصّادِق جعفرِبنِ محمّد عن أبیه محمّدِبنِ علىّ، عن أبیه علىّبنِ الحسین، عن أبیه الحسینبن علىّعلیهمالسلام قال: سُئِل أمیرُالمؤمنین صلوات اللَّه علیه، عن معنى قولِ رسولِ اللَّه صلى الله وعلیه وآله : إنّی مُخلِّفٌ فیکُمُ الثِّقلَیْنِ کتابَاللَّهِ و عِتْرَتی؛ مَنِ الْعِتْرهُ؟ فقال: أَنَا وَ الْحَسَنُ و الْحُسَیْنُ و الائمّهُ التِّسْعهُ من وُلْدِ الْحُسَیْنِ، تاسِعُهُم مَهدیُّهُم و قائِمُهُم، لایُفارِقُونَ کتابَ اللَّه، و لایُفارِقُهُم حتّى یَرِدُوا على رسولِ اللَّه صلى الله وعلیه وآله حَوْضِهِ۱۰ .
غیاثبن ابراهیم گفت: حضرت صادق به نقل از پدران ارجمند خود علیهمالسلام فرمودند: از امیرمؤمنانعلیهالسلام درباره فرمایش رسول خداصلى الله وعلیه وآله که فرمودند: (من دو چیز گرانقدر را در میان شما به جاى مىگذارم: کتاب خدا و عترتم را)، پرسیده شد: عترت چه کسانى هستند؟ -حضرت امیرمؤمنان- فرمودند: من و حسن و حسین و امامان نُهگانه از فرزندان حسین، که نهمین آنان مهدى ایشان و قائمشان است علیهمالسلام آنان از کتاب خدا جدا نمىشوند و کتاب خدا از ایشان جدا نمىشود تا زمانى که بر پیامبرصلى الله وعلیه وآله در کنار حوضش وارد شوند .
* امام زمان حضرت مهدىعلیهالسلام باقیمانده عترت پاک پیامبرصلى الله وعلیه وآله مىباشد.
* آن بزرگوار هرگز از قرآن جدا نبوده و قرآن نیز از او جدا نیست، او در حقیقت قرآن ناطق است.
* آنچه خدا از ما خواسته پیروى از قرآن به امامت حضرت بقیهاللَّهعلیهالسلام مىباشد. نه پیروى از قرآن تنها.
* قرآن هرگز از امام زمان جدا نیست. پس آنان که قرآن را بدون امام زمان پذیرفتهاند، از نشانه هدایت روى گردان شده و در گمراهى بسر مىبرند.
(۹)
عن أبِىالْجارُود، عن أبیجعفرعلیهالسلام عن جابِرِبْنِ عبدِاللَّه الأنصاری قال: دَخَلْتُ على فاطِمَهَ علیهاالسلام و بَیْنَ یَدَیْها لَوْحٌ فیه أسماءُ الأَوصیاء مِنْ وُلدِها، فَعَدَدْتُ اثْنَىْعَشَرَ، آخِرُهُمُ الْقائِمُعلیهالسلام، ثلاثهٌ مِنهم محمّدٌ و ثلاثهٌ منهم علیٌّ۱۱ .
ابوجارود از حضرت باقر العلومعلیهالسلام نقل کرد که آن امام همام از جابربن عبداللَّه انصارى شنید که گفت: بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شدم؛ لوحى در مقابل آن بزرگوار بود که نام جانشینان پیامبر از فرزندانش در آن ثبت و ضبط شده بود؛ شمردم دوازده نفر بودند. آخرین آنان حضرت قائمعلیهالسلام بود. سه تن از آنان به نام محمّد و سه تن از آنان به نام على بودند .
* امامان معصوم علیهمالسلام برگزیده خدا هستند، پیش از آن که حضرت آدمعلیهالسلام به وجود بیاید.
* چون یازده تن از اوصیاى پیامبر علیهمالسلام از فرزندان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام مىباشند گفته مىشود جانشینان پیامبر از اولاد حضرت فاطمه علیهاالسلام مىباشند.
* از این که در حدیث گفته شده: سه على، پیداست که حضرت امیرمؤمنان علىعلیهالسلام را چون از فرزندان حضرت فاطمهعلیهاالسلام نیست به حساب نیاوردهاند. زیرا با احتساب آن وجود مقدّس چهار على خواهند بود.
(۱۰)
عن أبیبصیر، عن الصّادقِ جعفرِبنِ محمّدٍ عن آبائه علیهمالسلام قال: قالَ رسولُ اللَّهِصلى الله وعلیه وآله: المهدىُّ مِن وُلْدى، اسمُهُ اسمى، و کُنْیَتُهُ کُنْیََتی، أشْبَهُ النّاسِ بى خَلْقاً و خُلْقاً، تَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ و حیرَهٌ حتّى تَضِلَّ الخَلْقُ عَن أدیانِهِم، فعِندَ ذلک یقبَلُ کَالشَّهابِ الثّاقِبِ، فَیَمْلأُها قِسْطاً و عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا۱۲ً .
ابوبصیر گفت: حضرت صادق از پدران گرامیش علیهمالسلام نقل فرمود که رسول خدا صلى الله وعلیه وآله فرمودند: مهدى – منتظر – از فرزندان من مىباشد. اسم و کنیه او اسم و کنیه من است. در خِلقت و خُلق و خوى همانندترین مردم نسبت به من خواهد بود. براى او غیبتى و – براى خلق – حیرتى در پى دارد تا آنجا که مردم از دینشان بر مىگردند. در چنان وقتى – مهدى – همچون شهاب فروزان پیش مىآید و زمین را پر از قسط و عدل مىکند همانگونه که از ظلم و جور پرگشته است .
* ویژگیهاى ذکر شده در این حدیث براى امام زمانعلیهالسلام بیانگر آن است که هیچکس در طول تاریخ نمىتواند به دروغ مدّعى مهدوّیت باشد.
* مدّعیان مهدویّت علاوه بر آن که از امامان معصوم نبودند نه تنها نتوانستند ظلمى را از مظلومى دفع کنند بلکه خود ستمگرى بودند در حقّ خدا و امام زمان و همه خلق خدا.
(۱۱)
عن أبىالْجارودِ زیادِبنِ الْمُنْذِر، عن أبیجعفر محمّدِبن علیٍّ الْباقِرعلیهماالسلام قال: قال لى: یا أبَاالْجارود، إذا دارتِ الفلکُ، و قال النّاسُ: مات الْقائِمُ أَوْ هَلَکَ، بأىِّ وادٍ سَلَکَ، و قالَ الطّالِبُ: أَنّى یکونُ ذلک و قد بُلِیَتْ عظامُهُ، فَعِنْدَ ذلکَ فارْجُوهُ، فَاِذا سَمِعْتُمْ بِهِ فَأْتُوهُ و لَوْ حَبْواً علَى الثَّلْجِ۱۳ .
زیادبن منذر گفت: حضرت باقرعلیهالسلام به من فرمودند: اى اباجارود هرگاه روزگار به جایى برسد که مردم بگویند: قائم – آل محمّد علیهمالسلام – مرده است و یا هلاک شده است. – یا بگویند: – به کدامین بیابان رفته است؟ و یا خواستارش بگوید: او کجاست در حالى که استخوانهایش پوسیده است؟ در چنان وقتى به او امیدوار باشید. پس هرگاه سخنى – از ظهور و قیام – او شنیدید بسویش بروید گرچه با سینه خیز بر روى برف و یخ باشد .
* روزگار ما آنچنان است که در حدیث شریف پیش بینى شده است. پس باید بیش از هر زمان دیگر به ظهور و فرج مقدّس امام زمانمان »ارواحنا له الفداء« امیدوار باشیم.
* در حرکت به سوى امام زمانعلیهالسلام نباید هیچ چیز مانع رفتن ما باشد. زیرا چارهاى جز رفتن به سوى او نداریم.
(۱۲)
عن أبیخدیجه، عن أبیعبداللَّهعلیهالسلام أنّه سُئِلَ عنِ الْقائِمِ فقال: کلُّنا قائِمٌ بِأَمرِاللَّه، واحدٌ بعدَ واحدٍ حتّى یجیىءَ صاحبُ السَّیْفِ، فَإِذا جاءَ صاحِبُ السَّیفِ، جاءَ بأَمْرٍ غَیرَ الّذى کان۱۴ .
ابو خدیجه گفت: از حضرت صادقعلیهالسلام پرسیده شد: قائم کیست؟ فرمودند: ما جملگى قائم به امر خداییم، یکى پس از دیگرى، تا آن که صاحب شمشیر – او که مأمور به قیام است – بیاید. پس هرگاه صاحب شمشیر بیاید امرى غیر از آن که بوده است مىآورد .
* پیشوایان معصوم هیچیک مأمور به قیام مسلّحانه نبودهاند مگر وجود مقدّس امام ثانىعشر حضرت حجّهبن الحسن العسکرىعلیهماالسلام.
* همه مخالفان امامان معصوم مىدانستند که آن بزرگواران از سوى خداوند متعال مأمور به قیام نیستند.
* اگر همه امامان معصوم مأمور به قیام بودند براى آنان نیز همچون امام زمانعلیهالسلام غیبتى در پیش بود، تا از خطر دشمنان محفوظ باشند.
* امام زمانعلیهالسلام از سوى خدا مأموریّتى دیگر دارد، مأموریّتى که هیچیک از انبیاء و اوصیاى الهى علیهمالسلام نداشتهاند.
(۱۳)
عن إسحاقبن عَمّار قال: قال ابوعبدِاللَّهعلیهالسلام: لِلْقائِمِ غَیْبَتانِ: إِحْداهُما قَصیرَهٌ وَ الْأخْرى طَویلَهٌ. الْغَیْبَهُ الْأولى لایَعلَمُ بِمَکانِهِ فیها إِلاّ خاصّهُ شیعَتِه، وَ الْأخْرى لایَعْلَمُ بِمَکانِهِ فیها إِلاّ خاصَّهُ مَوالیهِ .۱۵
اسحاقبن عمّار گفت: حضرت صادقعلیهالسلام فرمودند: براى قائم -آل محمّدعلیهمالسلام- دو غیبت است: یکى کوتاه و دیگرى طولانى. در غیبت اوّل کسى جاى او را نمىداند مگر شیعه خاصّ او؛ و در غیبت دیگر، کسى جاى او را نمىداند مگر دوستان خاصّش .
* خوشا به حال دوستان خاصّ سرور و مولاى ما حضرت بقیه اللَّه الاعظمعلیهالسلام که در این زمان مکان نزول فرشتگان، مهبط وحى الهى وخانه امید ماسوىاللَّه را مىشناسند. چنین افتخارى گواراى وجودشان باد.
(۱۴)
عن أبىأحمد محمّدِبن زیادِ الأَزدی قال: سَأَلْتُ سَیّدى مُوسَىبنَ جعفر علیهماالسلام عن قولِ اللَّه عزَّ و جلَّ: «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَه ظاهرهً و باطنهً۱۶»، فقالَعلیهالسلام: النِّعْمَهُ الظّاهِرَهُ، الإِمامُ الظّاهِرُ، وَ الباطنهُ الإِمامُ الْغائِبُ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ یَکُونُ فِى الْأَئِمَّهِ مَنْ یَغیبُ؟ قال: نَعَمْ. یَغیبُ عنْ أبْصارِ النّاسِ شَخْصُهُ؛ و لایَغیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ ذِکْرُهُ؛ وَ هُوَ الثّانىعَشَرَ مِنّا، یُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ کُلَّ عَسیرٍ، و یُذَلِّلُ لَهُ کُلَّ صَعْبٍ، وَ یَظْهَرُ لَهُ کُنُوزَالْأرضِ، و یُقَرِّبُ لَهُ کُلَ بَعیدٍ، و یُبیرُ بِهِ کُلَّ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ یَهْلِکُ على یَدِهِ کُلُّ شَیْطانٍ مَریدٍ، ذلکَ ابْنُ سَیِّدَهِ الْإِماءِ الّذی تُخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ لایَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِیَتُهُ حتّى یُظْهِرَهُ اللَّهُ عزَّ و جلَّ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلْماً۱۷ .
محمّدبن زیاد ازدى گفت: از آقاى خودم موسىبن جعفرعلیهماالسلام در باره فرمایش خداوند عزّ و جلّ که فرموده: »خداوند نعمتهایش را به گونه آشکار و پنهان بر شما کامل کرد« پرسیدم -:نعمت آشکار و پنهان چیست؟- فرمودند: نعمت آشکار همان امام آشکار، و نعمت پنهان همان امام غایب است. عرضه داشتم: آیا از امامان -معصوم- کسى غائب مىشود؟ فرمودند: آرى. شخص او از چشمان مردم غایب مىشود، ولى یادش از دلهاى مؤمنان غیبت نمىکند. او دوازدهمین ما مىباشد. خداوند هر مشکلى را براى او آسان، و هر سخت و دشوارى را براى او رام مىگرداند؛ و گنجینههاى زمین را برایش آشکار ساخته ؛ و هر چیز دورى را برایش نزدیک و هر ستمگرى را بهدست او درهم مىشکند؛ و بهدست او هر شیطان سرکشى را به هلاکت مىافکند. آن -بزرگوار- پسر سرور کنیزان است، – پسرى که – ولادتش بر مردم پوشیده مىماند؛ و بر آنان حلال نیست که نامش را ببرند تا آنکه خداوند او را از پس پرده غیبت برهاند. سپس او زمین را آکنده از قسط و عدل نماید همانطور که آکنده از جور و ظلم شده باشد .
* در روز غدیر پس از آنکه پیامبر امامان معصوم علیهمالسلام را یک به یک به امّت اسلام معرّفى فرمودند و بر ولایت آنان تأکید کردند. این آیه نازل شد: »اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى -{P – قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳٫ P }
امروز دینم را براى شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم« و تمام شدن نعمت به نعمتهاى ظاهرى و نعمت باطنى است.
* امام زمانعلیهالسلام خود را از چشمان مردم پنهان مىدارد و هرگاه بخواهد خود را از کسى پنهان نکند هیچ مانعى بر سر راه او نیست.
* عدالت تنها به دست امام زمانعلیهالسلام در جهان حکمفرما خواهد شد. نه به دست هیچکس دیگر.
(۱۵)
عن أبیهاشم داوُدِبنِ الْقاسِمِ الجعفری قال: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ صاحِبِ الْعَسْکَرِعلیهالسلام یقول: الْخَلَفُ مِنْ بِعْدی، اِبْنِىَ الْحَسَنُ، فَکَیْفَ لَکُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ؟ فَقُلْتُ: وَ لِمَ، جَعَلَنِىَ اللَّهُ فداک؟ فقال: لِأَنّکم لاتَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لایَحِلُّ لَکُمْ ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ، قُلْتُ: فَکَیْفَ نَذْکُرُهُ؟ قال: قُولُوا: الْحُجَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍصلى الله وعلیه وآله۱۸ .
داود بن قاسم گفت: از حضرت ابوالحسن الهادىعلیهالسلام شنیدم که مىفرمودند: جانشین پس از من پسرم حسن است با جانشینِ جانشین -من- چه خواهید کرد؟ عرضه داشتم: خداوند مرا فداى شما کند براى چه -چنین پرسشى فرمودید-؟ فرمودند: براى اینکه شما شخص او را نمىبینید و نباید او را با نامش بخوانید. عرضه داشتم: پس چگونه او را یاد کنیم؟ فرمودند: بگویید: حجّت از آل محمّدعلیهمالسلام .
* ما امروز با امام زمانمان حضرت حجّه بن الحسن المهدى علیهماالسلام چگونه رفتار مىکنیم؟ در حالى که او را نمىبینیم و حقّ نداریم او را با نام مقدّسش که همنام پیامبرصلى الله وعلیه وآله است بخوانیم.
پینوشت:
۱ – کمال الدّین صدوق، ص ۲۰۴، حدیث ۱۵.
۲ – کمال الدّین صدوق، ص ۲۲۸، حدیث ۲۳ .
۳ – کمال الدّین صدوق، ص ۴۱۲، حدیث ۱۰ .
۴ – کمال الدّین صدوق، ص ۲۲۳، حدیث ۱۷٫
۵ – قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۷٫
۶ – کمال الدّین صدوق، ص ۶۶۷، حدیث ۹٫
۷ – کمال الدّین صدوق، ص۳۰۲، حدیث ۱۱٫
۸ – قرآن کریم، سوره انسان، آیه ۳ .
۹ – کمال الدّین صدوق، ص ۲۲۱، حدیث ۷ .
۱۰ – کمال الدّین صدوق، ص ۲۴۰، حدیث ۶۴ .
۱۱ – اصول کافى، جلد ۱، ص۵۳۲، حدیث ۹ .
۱۲ – کمال الدّین صدوق، ص ۲۸۷، حدیث ۴ .
۱۳ – کمال الدّین صدوق، ص۳۲۶، حدیث ۵ .
۱۴ – اصول کافى، ج ۱، ص۵۳۶، حدیث ۲ .
۱۵ – اصول کافى ج۱، ص۳۴۰، حدیث ۱۹ .
۱۶ – قرآن کریم، سوره لقمان، آیه ۲۰٫
۱۷ – کمال الدین صدوق، ص ۳۶۸، حدیث ۶ .
۱۸ – کمال الدّین صدوق، ص۳۸۱، حدیث ۵٫