جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » دلائل نقلی عصمت(دلایل متکی برنقل قرآن و روایات/ دلایل درون دینی)

دلائل نقلی عصمت(دلایل متکی برنقل قرآن و روایات/ دلایل درون دینی)

دلائل نقلی عصمت(دلایل متکی برنقل قرآن و روایات/ دلایل درون دینی)

عصمت پیامبر اکرم(ص) و پیراستگی او از خطا و اشتباه در اخذ وحی از مقام ربوبی و یا در ابلاغ رسالتی که بر عهده گرفته است به طور صریح در آیات قرآن مطرح شده است:

عصمت پیامبر اکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) از دو نظر در آیات قرآن قابل بررسی است:

الف. عصمت در بیان: در اثبات این مورد می توان به چند آیه از قرآن استدلال کرد:

۱٫ «وَالنَّجمِ اِذا هَوی. ما ضَلَّ صاحِبُکُم و ما غَوی. ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی. اِن هُوَ اِلّا وَحیٌ یُوحی. عَلَّمَهُ شَدیدُ القُوی… فَاَوحی اِلی عبدِهِ ما اَوحی. ما کَذَبَ الفُوادُ ما رَاَی»(سوره نجم/آیات۱-۱۱)

یعنی:«سوگند به ستاره هنگامی که افول می کند.که هرگز دوست شما [پیامبر اسلام] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است. و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید.آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست. آن کس که قدرت عظیمی دارد[جبرئل امین] او را تعلیم داده است… در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده اش وحی نمود. قلب(پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت
۲٫ فَلا اُقسِمُ بِما تُبصِرونَ. اِنَّه لَقولُ رَسولٍ کریمٍ. وَ ما هُوَ بِقولِ شاعرٍ قلیلاً ما تُومِنون. وَلا بِقولِ کاهِنٍ قلیلاً ما تَذَکَروُنَ. تَنزیلٌ مِن رَبِّ العالَمینَ. و لَو تَقَوَّلَ عَلینا بَعضَ الاَقاویل. لَاَخَذنا مِنهُ بِالیَمینِ. ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتینَ. فَما مِنکُم مِن اَحَدٍ عَنهُ حاجِزینَ. وَ اِنَّهُ لَتَذکِرَهٌ لِلمُتَقینَ. (سوره حاقّه/آیات۳۸-۴۵)
یعنی: «سوگند به آنچه می بینید. وآنچه نمی بینید. که این قرآن گفتار رسول بزرگواری است. و گفته شاعری نیست، اما کمتر ایمان می آورید. و نه گفته کاهنی، هرچند کمتر متذکر می شوید. کلامی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است. اگر او [پیامبر] سخنی دروغ بر ما می بست, ما او را با قدرت می گرفتیم. سپس رگ قلبش را قطع می کردیم. و هیچ کس از شما نمی توانست از(مجازات) او مانع شود. و آن مسلماً تذکری برای پرهیزگاران است.

۳٫ «سَنُقرئُکَ فَلاتَنسَی» یعنی: «ما بزودی (قرآن) را بر تو می خوانیم و هرگز فراموش نخواهی کرد.» (سوره اعلی/آیه۶)

۴٫ «اِنَّما یُریدُ الله لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً» یعنی: «خداوند می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.» (سوره احزاب/ قسمتی از آیه۳۳ که به آیه تهیر معروف است و شامل عصمت ائمه(علیهم السلام) هم می شود.)

ب. عصمت در عمل: عصمت عملی پیامبر, این گونه نیست که خدا دست پیامبر را بسته باشد یا ایشان را به طور دیگری خلق کرده باشد که ایشان از اسوه حسنه بودن می افتند؛ بلکه خداوند به پیامبرش علم خدایی عطا فرموده (که در این مطلب شیعه و سنی متفق القول می باشند) و به واسطه این علم و رسیدن به یقین با این علم, پیامبر از خطاها و گناهان مصون بوده اند.

 ۱٫ آیات متعددی از قرآن که دستور اطاعت بی قید و شرط از همه دعوتهای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را صادر کرده، نشان از گواه قرآن بر عصمت این شخصیت اعظم دارد. مانند آیه ۶۳ سوره نساء که می فرماید:«وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ الاّ لِیُطاعَ بِاِذنِ اللهِ» یعنی:«و هیچ رسولی را نفرستادیم مگر برای اینکه به اذن الهی از انها تبعیت شود» بنابراین با دقت در آیات متعددی از قرآن کریم و روایات ائمه(علیهم السلام) می توان دریافت که بر عصمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تأکید و تصریح شده است و این موضوعی است که همه مؤمنان واقعی به رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بدون تردید آن را پذیرفته اند و هیچ گاه به خود شک و تردید راه نمی دهند.

۲٫ این مطلب درباره سایر پیامبران خدا هم همین گونه است و همگی پیامبران الهی معصوم از گناهند. در آیه ۱۲۴ سوره بقره داریم: «و َ اِذ اِبتَلی ابراهیمَ رَبُّهُ بکلِماتٍ فَاَتَمّهنَّ قالَ اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً قالَ وَ مِن ذُرّیّتی قالَ لایَنالُ عهدی للظالِمینَ» یعنی: «هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود؛ او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام وپیشوای مردم قرار دادم؛ ابراهیم عرض کرد: از دودمان من نیز [امامانی قرار بده]. خداوند فرمود پیمان من به ستم کاران نمی رسد.» دلالت این آیه بر عصمت پیامبران و  ائمه مومنین آنجنان واضح است که درترجمه آیه الله مکارم بر قرآن در اینجا داخل پرانتز ادامه می دهد:«و تنها ان دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند.» چرا که هر گونه گناهی ظلم و ستم محسوب می شود.

۳٫ در آیه ۲و۳ سوره صف هم خداوند خطاب به مومنین آنها را نهی می کند که چیزی را بگویند و خود به آن عمل نکنند و پیامبران که برترین انسان ها هستندبه طریق اولی باید دارای این کمال باشند که به آن عصمت می گویند. آیات چنین است: «یا اَیُّهَا الذینَ آمَنوُا لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفعَلونَ. کَبُرَ مَقتاً عِندَاللهِ اَن تَقُولُوا مالاتَفعلونَ» یعنی:«ای مومنین! چرا چیزی را می گویید که انجام نمی دهید؟ نزد خداوند بسیار خشم آور است که شما چیزی را بگویی که بدان عامل نیستید.»

۴٫ همچنین در آیه ۸۸ سوره مبارکه هود هم می خوانیم : «قالَ یا قومِ اَرَءَیتُم اِن کُنتُ عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبّی وَ رَزَقَنِی مِنهُ رِزقاً حَسَناً وَ ما اُریدُ اَن اُخالِفَکُم اِلی ما اَنهاکُم عَنهُ اِن اُریدُ اِلّا الاِصلاحَ مَا استَطَعتُ وَ ما توفیقی اَلِا باللهِ علیهِ تَوَکَّلتُ وَ اِلیهِ اُنیبُ» یعنی:«[حضرت شعیب علیه السلام در مدین خطاب به قومش] گفت: ای قوم! به من بگویید هر گاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم و و رزق [و موهبت] خوبی به من داده باشد [آیا می توانم برخلاف فرمان او رفتار کنم؟!] من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم، خودم مرتکب شوم. من جز اصلاح –تا آنجا که توانایی دارم- نمی خواهم؛ و توفیق من جز به خدا نیست. براو توکل کردمو به سوی او باز می گردم.»

۵٫ خداوند متعال درقران کریم فرموده که گروهی از انسانها که مخلَصَند(به فتح لام به معنای شخصی که خدا او را خالص کرده است، که با مخلِص به کسر لام به معنای شخصی که اعمالش را با نیت خالص انجام می دهد، تفاوت دارد) شیطان هم طمعی بر گمراه کردن انها ندارد. در آیات ۸۲ و۸۳ سوره صاد از قول شیطان امده است که «خدایا! به عزت تو سوگند که حتما فریب می دهم و اغوا می کنم همه انسان ها را به جز بندگان مخلَص تو را (که خودت انها را خلص کرده ای). طمع نداشتن ابلیس به گمراهی اینان قطعا به دلیل مصونیت الهی اینان از آلودگی گناه می باشد. در آیات ۴۵ و ۴۶ سوره صاد  و آیه ۵۱ سوره مریم و آیه ۲۴ سوره یوسف می خوانیم که پیامبران از زمره مخلَصین (به فتح لام) می باشند. (آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، درس۲۵)

۶٫ در نهج البلاغه نیز امیر المومنین (علیه السلام) همین مضمون را چنین می فرماید: « ای مردم! البته من – به خدا سوگند- شما را به اطاعت و فرمانبرداری ترغیب و تشویق نمی کنم، مگر آنکه خود در انجام ان بر شما سبقت و پیشی می گیرم و از هیچ نافرمانی و گناهی باز نمی دارم، مگر آنکه خود قبل از شما از آن اکتناع می نمایم.»(خطبه ۱۷۴ نهج البلاغه)

نکته قابل توجه در بحث عصمت این است که یکی از اهداف اساسی پیامبران الهی، هدایت و تربیت مردم بوده است و تحقق این هدف در گرو شرایطی است که مهمترین آن، ایمان افراد به صدق گفتار مربی است و بدون تحقق چنین شرطی، سخن و برنامه مربی نیز تحقق نمی یابد. هر گاه عمل مربی با گفتار او مطابق باشد، طبعاً اعتماد شنونده را جلب می کند و گرایش مردم به آن مکتب را سبب می شود و همچنین در صورت تناقض عمل مربی با گفتار او، در عامه باعث ایجاد تنفر می شودوگرایشی هم صورتنمی گیرد.(تفسیرمنشورجاوید،ج ۵،ص۳۷-۴۰)
بنابراین کسی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان یک فرستاده معصوم از سوی خداوند متعال بداند و این مسأله را باور داشته باشد، در طول حیات خود و در تمام عرصه های زندگی به سخنان و سیره و سنت آن حضرت توجه می کند و آن بزرگوار را به عنوان اسوه خود تلقی کرده، گام در جای پای ایشان می نهد.

http://www.quranblog.blogsky.com/?PostID=98

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*