1- دین به چه معناست؟ (تعریف دین)
دين:مجموعه (سيستم) حقايقي هماهنگ و متناسب از نظامهاي فکري ( عقايد و معارف )، نظام ارزشي (قوانين و احکام) و نظام پرورشي(دستورات اخلاقي و اجتماعي) است که در قلمرو ابعاد فردي، اجتماعي و تاريخي از جانب پروردگار متعال براي سرپرستي و هدايت انسانها در مسير رشد و کمال الهي ارسال ميگرددکه شامل عقايد، احکام و اخلاق می گردد.
2- با توجه به این که بشر امروز از لحاظ علمی و فکری پیشرفت نموده است و می تواند راه سعادت خود را تشخیص دهد چه نیازی به دین دارد؟
اوّلاً : نتیجه عملی علم روز اومانیسمی بوده که منجر به جنگهای جهانی اوّل و دوّم وسلطه قدرتهای برتر جهان و گرسنگی صدها میلیون افریقائی و آسیائی است.
و دوّم : اینکه، علم آمده است براى اینکه به شناسائى انسان گسترش بدهد , شناخت را افزایش دهد . ما دو نوع افزایش داریم:
افزایش افقى یعنى گسترش و توسعه که علم این کار را مى کند ،
و افزایش عمقى .
ادیان هم آمده اند که به شناخت انسان افزایش دهند ، اما افزایش در جهت ژرفائى شناخت.آمده اند بگویند تمام این جهان که مى بینی در مقابل جهان غیبی که بر این جهان احاطه دارد مثل یک حلقه است در صحرا.« آیا میدانید از جهان مادّی ما تنها چهار در صد قابل رویت می باشد؟ »
علم بدون دین شمشیر بی غلاف دردست زنگی مست است و یا مانند چراغی در دست دزد : چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
3- آیا دینی که 1400 سال پیش نازل شده است می تواند به نیاز بشر امروز پاسخ گوید؟
پاسخ :
1- بله ، اگر دينی در درون خود خاصيت پويائی داشته و با خواسته های اصيل انسان تطابق داشته باشد ، می تواند هميشگی باشد .
2- و اگر جهان آفريدگاری دانا و حکيم داشته وتوسط سفيرانی امين بشر را توسط دين هدايت کند؟ حتماً می تواند چرا که نه؟!!!
اگر گفته شود که علماى علوم اجتماعی، و جامعهشناسان، و قانوندانان عصر حاضر، اين معنا برايشان مسلم شده: كه قوانين اجتماعى بايد با تحول اجتماع و تكامل آن تحول بپذيرد، و پا بپاى اجتماع رو بكمال بگذارد، و معنا ندارد كه زمان بسوى جلو پيش برود، و تمدن روز بروز پيشرفت بكند، و در عين حال قوانين اجتماعى قرنها قبل، براى امروز، و قرنها بعد باقى بماند.
در جواب اين شبهه را اجمالاً گفته میشود:
قرآن اساس قوانين را بر توحيد فطرى، و اخلاق فاضله غريزى بنا كرده، ادعاء مىكند كه تشريع (تقنين قوانين) بايد بر روى بذر تكوين، و نواميس هستى جوانه زده و رشد كند، و ازآن نواميس منشا گيرد، ولى دانشمندان و قانونگذاران، اساس قوانين خود را، و نظريات علمى خويش را بر تحول اجتماع بنا نموده، معنويات را بكلى ناديده مىگيرند، نه بمعارف توحيد كار دارند، و نه به فضائل اخلاق، و بهمين جهت سخنان ايشان همه بر سير تكامل اجتماعى مادى، و فاقد روح فضيلت دور مىزند، و چيزى كه هيچ مورد عنايت آنان نيست، كلمه عاليه خداست.
آیا براستی انسانی که خود را مولود تصادفی کور دانسته و وجود هیچ هدف و انگیزه الهی را در آفرینش معتقد نیست نه معاد و نه کرامتی انسانی را در اصل آفرینش می بیند وخود را زائیده میمون می داند،
زیر بنائی برای اخلاق دارد ؟ و ضمانت اجرائیش چیست ؟
4- مگر غیر از این است که همه دین ها ما را به داشتن پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک فرا می خوانند پس چه تفاوتی بین دین ها وجود دارد و چرا یک دین را باید به سایر ادیان ترجیح داد؟
پاسخ : معيار نيکی را هر دين و مکتبی برای خود تعريف می کند، يک شيطان پرست ضد تمام ارزشهای انسانی است ويا يک يهودی بالاترين ارزشی راکه برای غير يهوديها قائل است اسبی است که فقط میتواند به يهوديها سواری بدهد و يا هنوز ادرار گاو برای غسل در آئين زرتشت مقدّس است و…درحاليکه معيار نيکی ها در آئين اسلام ارزشهای الهی است…
5- ما می دانیم که کامل ترین دین را در جهان دارا هستیم اما چرا دیگران توانسته اند به پیشرفت های بسیاری برسند و ما از قافله عقب مانده ایم؟
پاسخ : مثل ما مثل کسی است که از بهترين پزشک، عاليترين نسخه راگرفته وآنراقاب گرفته بديوار زده است، تنهازمانی واقعاًموفق میشويم که به آن عمل کنيم .در اين ميان نبايدازهواهای نفسانی انسان، توطئه های دشمنان و تبليغات مخالفين غافل شد .