پنجشنبه , 12 تیر 1404
آخرین مطالب
خانه » چرا امام حسين (عليه السلام) با اين كه مي دانست شهيد مي شود ، اقدام به قيام كرد ؟

چرا امام حسين (عليه السلام) با اين كه مي دانست شهيد مي شود ، اقدام به قيام كرد ؟

توضيح سؤال :

بسم الله الرحمان الرحيم

يكي از شبهاتي که ممكن است ذهن خواننده را به خود مشغول كند اين است که آیا امام حسين عليه السلام با اين کار خود را به هلاکتي انداخته اند که خداوند در قرآن با آيه « وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ؛ خود را با دستهايتان به هلاکت نيندازيد »ازآن نهي کرده است . و انجام اين کار، خود کشي و حرام است ؟!!!

پاسخ مختصر:

1- معنای هلاکت در آیه مورد نظر فرار از ترک فداکاری در راه خداست.

2- جهاد در راه احیای دین خدا دستور خداوند در قرآن کریم است.

3- وصیت نامه امام و سخنان ایشان در برابر سپاه کوفیان روشنگر است.

پاسخ مشروح :

براي رسيدن به جواب اين شبهه مقدمه اي را در مورد معناي آيه « هلاكت » اشاره مي نماييم تا معني هلاکت حرام مشخص شود ، تا ببنيم كه آيا اين عنوان در مورد قيام بزرگ امام حسين عليه السلام صدق مي‌کند يا خير .

خداوند در قرآن کریم مي فرمايند :

وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ . البقره / 195 .

در راه خدا انفاق کنيد و خود را با دستهايتان به هلاکت نيندازيد و نيکي کنيد که خداوند نيکو کاران را دوست دارد .

« تهلکة» در اين آيه به معناي هلاکت است و مقصود از آن هر کاري است که انجام آن به انسان ضرر بزرگي بزند که تحمل آن در حالت عادي ممکن نيست ؛ مانند فقر يا مريضي يا مرگ .

اين آيه کريمه در ابتدا به انفاق در راه خدا ؛ يعني فداکاري در راه وي و بخشش در طريقي که او مي‌پسندد ، دعوت و پس از آن از انداختن خود در هلاکت منع مي نمايد . پس مراد از هلاكت در اين آيه ، هلاکتي است که از ترک فداکاري و از خود گذشتگي در راه خدا نشأت مي گيرد .

سپس مي‌فرمايد : ” و نيکي کنيد ” . يعني با فدا کاري و از خود گذشتگي در راه خدا از نيکو کاران باشيد .

خداوند در قرآن کریم در19 سوره و 36 آیه ،41 بار انسانها را با

کلمه جهاد و مشتقات آن مورد خطاب قرار داده و به فداکاری در راه دین و نثار جان فراخوانده و می فرماید :

الصف : 10 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ

اى اهل ايمان، آيا شما را به تجارتى سودمند كه شما را از عذاب

دردناك (آخرت) نجات بخشد دلالت كنم؟

الصف : 11 تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكمُ‏ْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَالِكمُ‏ْ خَيرٌْ لَّكمُ‏ْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

به خدا و رسول او ايمان آوريد و با مال و جان در راه خدا جهاد كنيد، كه اين كار (از هر تجارت) اگر دانا باشيد براى شما بهتر است.

بله، برداشت از یک آیه قرآن بدون در نظر گرفتن دیگر آیات کلام الله مجید حتماً چنین کج فهمی هائی را بدنبال خواهد داشت .

حال ببینیم هدف امام علیه السّلام از زبان خودشان چه بوده است ؟ ابتدا وصیّت نامه و سپس سخنان ایشان را در برابر سپاه عمر سعد بشنویم و سپس بی هیچ توضیحی قضاوت کنیم :

وصيت نامه امام به برادرش محمد حنفيه:

((بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،هذا ما اَوْصى بِهِ الْحُسَينُ بْنُ عَلِي اِلى اَخيِهِ مُحَمّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ

بنام خداوند بخشنده ی مهربان ،اين وصيت حسين بن على است به برادرش محمد حنفيه ؛

اَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّه وَحَدهُ لا شَرِيْكَ لَهُ

حسين گواهى مى دهد به توحيد و يگانگى خداوند و گواهى مى دهد كه براى خدا شريكى نيست

وَ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ

و شهادت مى دهد كه محمد صلّى اللّه عليه و آله بنده و فرستاده اوست و آيين حق (اسلام ) را از سوى خدا (براى جهانيان ) آورده است

وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقٌ وَالسَّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها

و شهادت مى دهد كه بهشت و دوزخ حق است و روز جزاء بدون شك به وقوع خواهد پيوست

وَ اَنَّ اللّه يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

و خداوند همه انسانها را در چنين روزى زنده خواهد نمود)).

وَ اَنَّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً

و من نه از روى خودخواهى و يا براى خوشگذرانى و نه براى فساد و ستمگرى از مدينه خارج مى گردم

وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلا صْلاحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى صلى اللّه عليه و آله

بلكه هدف من از اين سفر امر به معروف و نهى از منكر و خواسته ام از اين حركت ،

ارِيدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَاَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ

اصلاح مفاسد امت و احيا و زنده كردن سنت و قانون جدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله

وَ اَسيرَ بِسِيرَةِ جَدِّى وَاَبى على بْنِ اَبِى طالِبٍ

و راه و رسم پدرم على بن ابى طالب عليه السلام است .

فَمَنْ قَبِلَنى بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه اَوْلى بِالْحقِّ

پس هركس اين حقيقت را از من بپذيرد (و از من پيروى كند) راه خدا را پذيرفته است

وَ مَنْ رَدَّ عَلَىّ هذا اَصْبِرُ حَتّى يَقْضِيَ اللّهُ بَيْنِى وَبَيْنَ الْقَومِ

و هركس رد كند (و از من پيروى نكند) من با صبر و استقامت (راه خود را) در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و اين افراد حكم كند

وَ هُوَ خَيْرُالْحاكِمِينَ

كه او بهترين حاكم است .

وَ هذِهِ وَصِيَّتِى اِلَيْكَ يااَخِى

و برادر! اين است وصيت من بر تو

وَ ما تَوْفِيقى اِلاّ بِاللّه عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَاَليْهِ اُنِيبُ))

و توفيق از طرف خداست،بر او توكل مى كنم و برگشتم به سوى اوست

)مقتل خوارزمى ، ج 1، ص 188. مقتل عوالم ، ص 54.(

سخنان امام دربرابر سپاه کوفه:

تَبًّا لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَه وَتَرَحـًا! حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَالِهِينَ،

اي‌ جماعت‌! زيان‌ و هلاكت‌ بر شما باد! و فقر و نكبت‌ و اندوه‌ نيز از آن‌ شما باد؛كه‌ ما را با شور و وَلَه‌ به‌ فرياد رسي‌ خود خوانديد!

فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ؛ سَلَلْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً لَنَا فِي‌ أَيْمَانِكُمْ!

و ما چون‌ با شتاب‌ براي‌ فريادرسي‌ و دادخواهي‌ شما آمديم‌،

همان‌ شمشيري‌ را كه‌ متعلّق‌ به‌ ما بوده‌، و در دست‌ شما نهاده‌ بوديم‌ برهنه‌ نموده‌ و بر سر ما كشيديد!

وَحَشَشْتُمْ عَلَيْنَا نَارًا اقْتَدَحْنَاهَا عَلَي‌ عَدُوِّنَا وَعَدُوِّكُمْ!

و همان‌ آتشي‌ را كه‌ براي‌ دشمنان‌ خود و دشمنان‌ شما جرقّه‌ آن‌ را افروخته‌ بوديم‌ بر ما افروختيد!

فَأَصْبَحْتُمْ إلْبـًا لاِعْدَآئِكُمْ عَلَي‌ أَوْلِيَآئِكُمْ

و براي‌ سركوبي‌ دوستان‌ خود، با دشمنان‌ خود همدست‌ و هماهنگ‌ شديد!

بِغَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ،

با اينكه‌ آن‌ دشمنان‌، عَدلي‌ را در ميان‌ شما رواج‌نداده‌ و دادي‌ را نگستردند؛

وَ لَا أَمَلٍ أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ!

و نه‌ اميد خيري‌ براي‌ خود در آنها داريد.

فَهَلَّا ـ لَكُمُ الْوَيْلَاتُ ـ تَرَكْتُمُونَا؛ وَ السَّيْفُ مَشِيمٌ، وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ، وَ الرَّأْيُ لَمَّا يُسْتَحْصَفْ!؟

بنابراين‌، بليّه‌ها و رسوائيها دامنگيرتان‌ باد! چرا در آن‌ وقتيكه‌ شمشيرها در غلاف‌ بود،و نفوس‌ آرام‌،و رأي‌ها هنوز در قتال‌ مستحكم‌ نگرديده‌ بود؛ ما را رها ننموديد؟!

وَ لكِنْ أَسْرَعْتُمْ إلَيْهَا كَطَيْرَه الدَّبَي‌! وَتَدَاعَيْتُمْ إلَيْهَا كَتَهَافُتِ الْفَرَاشِ!

بلكه‌ مانند سيل‌ ملخ‌ بسوي‌ فتنه‌ گسيل‌ شديد! و مانند پروانه‌ در فتنه‌ به‌هم‌ ريختيد!

فَسُحْقـًا لَكُمْ يَا عَبِيدَ الامَّه! وَشُذَّاذَ الاحْزَابِ! وَنَبَذَه الْكِتَابِ!

پس‌ هلاكت‌ و نابودي‌ باد بر شما اي‌ بنده‌هاي‌ امّت‌ها! و اي‌ افراد كنار زده‌ شده‌ و دور شده‌ از حزب‌‌ها و جمعيّت‌‌ها! و اي‌ پس‌ زنندگان‌ كتاب‌ خدا!

وَمُحَرِّفِي‌ الْكَلِمِ! وَ عُصْبَه الاثَامِ! وَنَفَثَه الشَّيْطَانِ!وَمُطْفِـِي السُّنَنِ!

و اي‌ تحريف‌ كنندگان‌ كلمات‌ پروردگار! و اي‌ طائفه‌ گناه‌ آفرين‌! و اي‌ آب‌ و دَمِ دهان‌ شيطان‌! و اي‌ خاموش‌ كنندگان‌ سنّت‌‌هاي‌ الهيّه‌!

أَهَؤُلآءِ تَعْضُدُونَ؟! وَعَنَّا تَتَخَاذَلُونَ؟!

آيا شما اين‌ جماعت‌ را يار و ياوري‌ مي‌نمائيد و ما را مخذول‌ و تنها و منكوب‌ مي‌گذاريد؟!

أَجَلْ وَاللَهِ غَدْرٌ فِيكُمْ قَدِيمٌ! وَشَجَتْ إلَيْهِ أُصُولُكُم‌! وَتَأَزَّرَتْ عَلَيْهِ فُرُوعُكُم‌!

آري‌! سوگند به‌ خدا كه‌ اين‌ مكر و حيله‌ در شما بي‌سابقه‌ و تاريخچه‌ نيست‌! و بر اين‌ مكر، اصول‌ و ريشه‌هاي‌ شما پيوسته‌ و آميخته‌ شده‌ است‌! و شاخه‌هاي‌ شما بر آن‌ پرورش‌ يافته‌ و نيرو گرفته‌ است‌!

فَكُنْتُمْ أَخْبَثَ ثَمَرٍ شَجـًا لِلنَّاظِرِ! وَأُكْلَه لِلْغَاصِبِ!

پس‌ شما پليدترين‌ ثمره‌ اين‌ درختيد، كه‌ در كام‌ صاحبش‌ كه‌ ناظر آنست‌ چون‌ خار و استخوان‌ گلوگير مي‌گرديد! و در كام‌ شخص‌ غاصب‌ و متعدّي‌ لقمه‌ گوارا

مي‌باشيد!

أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛

آگاه‌ باشيد كه‌ اين‌ مرد بي‌پدر: زنازاده‌ و پسر زنازاده‌ (عُبيدالله‌ بن‌ زياد) مرا بين‌ دو چيز ثابت‌ و ميخكوب‌ نموده‌ است‌: يا باشمشير جنگ‌ كردن‌ و شربت‌ شهادت‌

نوشيدن‌، و يا تن‌ به‌ ذلّت‌ و خواري‌ دادن‌؛

وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه.

چقدر ذلّت‌ از ما دور است‌!

يَأْبَي‌ اللَهُ ذَلِكَ لَنَا وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ، وَحُجُورٌ طَابَتْ وَطَهُرَتْ،

خداوند بر ما زبوني‌ و ذِلّت‌ را نمي‌پسندد، و رسول‌ خدا و مؤمنين‌ نمي‌پسندند،و دامن‌هاي‌ پاك‌ و پاكيزه‌اي‌كه‌ ما را در خود پرورش‌ داده‌اند،

وَأُنُوفٌ حَمِيَّه،وَنُفُوسٌ أَبِيَّه؛مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَه اللِئَامِ عَلَي‌ مَصَارعِ الْكِرَامِ.

وسرهاي‌ پرحميّت‌،ونفس‌‌هاي‌ استواريكه‌ ابداًزيربارظلم‌ وتعدّي‌ نمي‌روند،برما نمي‌پسندندكه‌ اطاعت‌ فرومايگان‌ و زشت‌ سيرتان‌ را بر قتلگاه‌ كريمان‌ و

شرافتمندان‌ ترجيح‌ دهيم‌!

أَلَا وَإنِّي‌ زَاحِفٌ بِهَذِهِ الاسْرَه مَعَ قِلَّه الْعَدَدِ، وَخَذْلَه النَّاصِرِ.

آگاه‌ باشيد كه‌ من‌ با همين‌ جماعت‌ اندكي‌ كه‌ با من‌ هستند، با وجود كمي‌ تعداد و نبودن‌ مُعين‌ و ياور آماده‌ جنگ‌ هستم‌!

(مناقب آل أبي طالب عليهم السلام(لابن شهرآشوب)؛ج‏4؛ص68)

********************************************

وَ قِيلَ لَهُ يَوْمَ الطَّفِّ انْزِلْ عَلَى حُكْمِ بَنِي عَمِّكَ قَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِثُمَّ نَادَى يَا عِبَادَ اللَّهِ‏ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ ‏ :

در روز طفّ (عاشورا) به ايشان، گفته شد: به فرمان پسر عمويت (يزيد) گردن بنه، فرمود : بخدا قسم نه با شما بذلّت دست بيعت می دهم، و نه چون غلامان فرار خواهم کرد، (هان) ای بندگان خدا من از هر متکبر غيرِ معتقد به روز قيامت به پروردگار خود و شما پناه می برم :

وَ قَالَ (ع‏) مَوْتٌ‏ فِي‏ عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ‏ حَيَاةٍ فِي‏ ذُلٍ‏

و فرمود: «مردن‌ در راه‌ عزّت‌ وبا عزّت‌ بهتر است‌ از زندگي‌ با ذلّت‌.»

وَ أَنْشَأَ (ع) فِي يَوْمِ قَتْلِهِ‏ : و در روز قتلش می گفت:

الْمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعَارِ__وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّارِ

وَ اللَّهِ مَا هَذَا وَ هَذَا جَارِي( لمعات الحسین ص 52)

«مرگ‌ بهتر است‌ از مرتكب‌ عار و ننگ‌ شدن‌؛ و عار بهتر است‌ از دخول‌ در آتش‌.»

(يعني‌ آنچه‌ مرا به‌ آن‌ امر مي‌كنيد كه‌ تسليم‌ شدن‌ به‌ حكم‌ يزيد و عبيدالله‌ بن‌ زياد باشد، براي‌ من‌ عار است‌؛و مرگ‌ براي‌ من‌ بهتر از مرتكب‌ عار شدن‌ من‌ است‌.و اينكه‌ شما دست‌ از جنگ‌ بر نمي‌داريد و آن‌ را عار مي‌پنداريد، غلط‌ است‌؛ زيرا اين‌ مرتكب‌ عار شدن‌ بهتر از دخول‌ در آتش‌ جهنّم‌ است‌. و اين‌ فرمايش‌ حضرت‌ در مقابل‌ كلام‌ عمر است‌ كه‌ در وقت‌ مردن‌ چون‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام‌ به‌ او فرمودند: اعتراف‌ كن‌ بر غصب‌ خلافت‌ من‌، در پاسخ‌ گفت‌: اين‌ اقرار و اعتراف‌ براي‌ من‌ عار است‌؛ النّارُ وَ لا الْعارُ؛ من‌ راضي‌ ترم‌ داخل‌ آتش‌ جهنّم‌ گردم‌ و چنين‌ اعترافي‌ را كه‌ براي‌ من‌ عار است‌ نكنم‌.)

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*