سرانجامِ جامعۀ جهانی از آنِ تشیّع است
جامعۀ جهانی راهی غیر از پیروی از علوم قرآن و اهل بیت(ع) ندارد
شگفت نیست؟ در این بحبوحۀ شیعه کشی، مشاهدۀ فراگیری جهانی تشیع-؟!
آن هزاران طفل سر ببریده شد تا کلیم الله صاحب دیده شد
بنام خدا مقدمه قرآن منتظر بود و هست قرآن خود اعلام کرده است که پیروزیش در کوتاه مدت به دست نخواهد آمد، منتظر دراز مدت است و پیامبرش را نیز به انتظار دراز مدت توصیه میکند: «وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ- قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ- فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ»[۱]: میگویند:
این پیروزی که قرآن وعده میدهد کی خواهد بود؟- بگو: در روز پیروزی ایمان کافران سودی برای شان نخواهد داشت، و دیگر مهلتی نخواهند داشت.- از آنان روی بگردان و منتظر باش، که آنان نیز منتظرند.
نکات:
۱- قرآن در موارد مکرر وعدۀ پیروزی و گسترش اسلام بر کل جهان را داده بود و میداد: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون»[۲] و در آیه ۲۸ سورۀ فتح میفرماید «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً»: او خدائی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همۀ ادیان پیروز کند، و اینکه خود خدا گواه این (وعده) است کفایت میکند.
۲- کافران میگفتند (و میگویند): این وعده کی محقق خواهد شد؟ در پاسخ نه وقت این پیروزی را معین میکند و نه چگونگی آن را، زیرا وعده به حدّی به دراز مدت مربوط بود که تعیین زمان آن برای مردم آن روز قابل هضم فکری نبود. بل میگوید منتظر باش همچنانکه خود آنان منتظرند؛ آنان منتظرند که بدون دین به سرانجام مطلوب برسند، تو هم منتظر باش که دین بر همۀ ادیان پیروز شود.
۳- مراد از «ادیان» هم ادیان تحریف شده است و هم هر بینش و جهانبینی غیر دینی. یعنی «دین» در این آیه به معنی لغوی به کار رفته نه به معنی اصطلاحی، و لفظ «کلّه» نیز در مسیر تاکید به این شمول است. و کلمۀ «مشرکین» در آیه دقیقاً دلالت دارد که هر جهانبینی با هر معنائی مورد نظر است. زیرا شرک و بت پرستی بت پرستان، دین به معنی اصطلاحی نبود و نیست.
۴- میگوید «قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ». متاسفانه در اکثر متون تفسیری، این آیه را درست معنی نکردهاند؛ گفتهاند: در روز فتح اگر غیر مسلمانان ایمان بیاورند ایمانشان پذیرفته نیست و هیچ مهلتی به آنان داده نمیشود. معنی درست این است که لفظ ایمان نیز در این آیه به معنی لغوی گرفته شود:
روز فتح این ویژگی را دارد که در آن روز برایشان مشخص میشود راهی که تا آن روز رفتهاند و به آن راه ایمان داشتهاند، نفعی برایشان ندارد، و دیگر مهلتی هم ندارند. یعنی اولاً بر جهانیان مسلم میشود راهی که رفتهاند نادرست بوده، ثانیاً میبینند که به «بن بست» رسیدهاند و مهلت دیگری برای پیمودن هیچ راهی نمانده، و راهی غیر از پیروی از مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) برایشان نیست. و بدینسان دین بر کل ادیان پیروز میشود.
اینکه گفتم این آیه را درست معنی نکردهاند، دلیلش خیلی روشن است: یکی از اصول مسلّم و اجماعی اسلام است که تا پایان عمر کرۀ زمین، راه توبه باز است و هر کس ایمان بیاورد ایمانش پذیرفته است. معنائی که برای این آیه آوردهاند، اولاً عوامانه است و ثانیاً با این اصل مسلم اسلام تضاد بل تناقض دارد. و برای این تفسیرشان دلیلی از احادیث ندارند مگر یک حدیث که در منابع (مانند کتب اربعه و بحار)[۳] نیامده، سندش ضعیف و نیز متنش مضطرب است، با اینکه آیه را به ظهور حضرت قائم (عج الله تعالی فرجه) تفسیر کرده[۴]، اما «ایمان» را به معنی «ایمان آوردن» معنی کرده است و با تکیه به چنین حدیثی نمیتوان یک اصل بزرگ و مهم و مسلم اسلام را دربارۀ پذیرش توبه و ایمان کنار گذاشت.
این انتظار قرآن و دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به انتظار با اشاره به دراز مدت بودن آن، در آیههای آخر سورۀ هود نیز آمده است حتی برای پیامبرش برای دراز مدت بودن این وعده، دلداری میدهد: «وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ جاءَکَ فی هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَهٌ وَ ذِکْرى لِلْمُؤْمِنینَ- وَ قُلْ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ إِنَّا عامِلُونَ- وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»:
ما هر کدام از سرگذشت پیامبران را برای تو بازگو کردیم تا بوسیلۀ آن قلبت را آرامش بخشیم، و در این بازگوئیها برایت حق و حقیقت آمده و برای مؤمنین موعظه و تذکر آمده است- و به آنان که ایمان نمیآورند بگو: بر طبق آنچه معتقد هستید عمل کنید، ما هم (بر طبق باور خودمان) عمل میکنیم[۵]– و منتظر باشید ما هم منتظریم.
سپس پایان انتظار و فرا رسیدن آن وعده را به غیب نسبت داده و میگوید: «وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون»[۶]: و آگاهی از (این سرّ دراز مدت و) غیب آسمانها و زمین تنها از آنِ خدا است و برگشت همۀ این گونه امور به اوست، پس او را عبادت و بر او توکل کن، و پروردگارت از کارهائی که میکنید آگاه است. و در آیه ۶ سورۀ کهف به پیامبرش میفرماید : «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً»: گویا تو در پی آنان بحدّی میکوشی که خودت را هلاک میکنی که چرا به این پیام ایمان نمیآورند.
و باز در آیۀ ۳ سورۀ شعراء، میفرماید: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ»: گویا میخواهی خودت را هلاک کنی که چرا مومن نمیشوند. و برایش یاد آور میشود که تا پیروزی و موفقیت پیام و دین تو، راه درازی در پیش خواهد بود، شتاب مکن و منتظر باش؛ منتظر باش تا بشر به هر دری بزند، هر مسیری را طی کند و سرش به سنگ بخورد تا به «بن بست» برسد، آنوقت است که جامعۀ جهانی به سوی دین تو روی خواهد آورد. و در آیههای ۵۲، ۵۳ و ۵۴ سورۀ مؤمنون، میفرماید:
«وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ- فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ- فَذَرْهُمْ فی غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حینٍ» و این است امت شما، امت واحده، و من پروردگار شما هستم، از مخالفت من پروا کنید- اما آنان امر (دین و باور) خود را در میانشان تکّه، تکّه کردند؛ هر حزبی به آنچه در نزد خود دارند، شادمان هستند.- آنان را در فرو رفتن به اشتباهشان وا گذار تا یک زمان معین. بگذار در ادیان مختلف، مذاهب مختلف، و «ایسم»های مختلف، و جریانها و حزبهای مختلف، باشند تا آن «حین» فرا رسد. شرح بیشتر دربارۀ این آیات در متن این دفتر خواهد آمد.
اهل بیت (علیهم السلام) نیز منتظرند: انتظار اهل بیت، فراز تر و شناخته تر از آن است که به شمارش حدیثها بپردازیم، و انتظار پیروانشان نیز اصل مسلّم و پرچم بلندی است که امروز بر بام جهان در اهتزاز است بحدّی که فوکویاما در سخنرانی خود در اسرائیل میگوید: شیعه دو بال دارد: اعتقاد به کربلا و شهادت، و انتظار. آیهها به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میگویند: به انسان مهلت داده شده که در توهّم «خود کفائی» در اندیشه، علم و آئین، راههای متعدد و مختلف را برود و هرازگاهی دینی و «ایسم»ی پدید آورد؛ زُبر: جمع زبور، به معنی کتاب و کتابها، مکتب و مکتبها، ایسم و ایسمها، پشت سر هم طلوع و غروب کنند، تا انسان از احساس متکبرانۀ «خود کفائی از وحی و دین الهی» مأیوس شود و به بن بست برسد که این پایان آن مهلت است.
امتیاز و خوبی این بن بست: آخرالزمان هر بدیای داشته باشد یک خوبی بس مهم هم دارد: بشر گرچه در «جاهلیت ثانی»[۷]خواهد بود لیکن تا حدی فهمیده و دانا خواهد بود و درک خواهد کرد که دیگر نه ادامۀ راهی هست و نه راهی. و همین درک و فهم است که انسان را لایق گرایش بر دین قرآن و اهل بیت خواهد کرد. و لذا در متن احادیث آخرالزمان میبینیم که درگیری نظامی حضرت قائم علیه السلام تنها در درون جامعۀ مسلمانان خواهد بود و دیگر مردمان جهان داوطلبانه به نهضت او خواهند پیوست. خطابههائی که در این دفتر میخوانید در صدد است که:
۱- واقعی بودن و به واقعیت پیوستن این وعده را در روند تاریخی با عناصر جامعه شناختی عینی و تجربی نشان دهد.
۲- میکوشد که با توجه به واقعیات روز، طلیعههای محقق شدن آن وعده، و طلیعههای پایان یافتن روند دین گریزی را تصویر کند.
۳- از خود علم بر خود علم شاهد و شاهدهای پایهای بیاورد که علم و دانش امروزی نیز منتظر است و میرود که این انتظار را به پایان برساند.
۴- علم و دانش (علوم انسانی) به بن بست رسیده لیکن در همین بن بست- بدون این که آیه و حدیث بخواند- به سوی دین، آنگاه به سوی دین قرآن و اهل بیت علیهم السلام دعوت میکند، و در پیش روی انسان راهی نمیگذارد مگر این راه را. متن این خطابهها اصلاح و ترمیم شده و افزودههائی نیز بر آن افزوده شده است. محتوای این خطابهها که در این دفتر آمده، بر اصول و مبانیای استوار است که در دیگر نوشتهها (کتابها و مقالهها)ی این بندۀ حقیر آمده است؛ بویژه اصل و مبنای «تعدد روح در وجود انسان» که انسان موجودی است علاوه بر روح غریزه- که حیوان هم آن را دارد- روح دیگر بنام روح فطرت دارد. این اصل «شاه کلیدِ» علوم انسانی است که دست اندرکاران علوم انسانی روز، از آن غفلت دارند و همۀ لنگیهای این علوم در همین غفلت است. جامعۀ جهانی به سوی تشیع میرود بسرعت هم میرود، و راهی غیر از این ندارد، گرچه مراکز قدرت کابالیسم در صدد براندازی تشیع و شیعه کشی باشند و هستند. روند جامعۀ مردمی جهان، غیر از روند استراتژیک مراکز قدرت کابالیسم است. شرح این مسئله در متن این دفتر.
بامید تعجیل و سرعت فرا رسیدن این وعدۀ الهی، لیکن نباید شتاب کرد.
مرتضی رضوی
۵/۶/۱۳۹۲هـ، ش
۱۹/۱۰/۱۴۳۴هـ، ق
[۱] سه آیهای که سورۀ سجده را به پایان میبرند.
[۲] آیۀ ۳۳ سورۀ توبه.
[۳] تجربه و تحقیق، روشن کرده حدیثهائی که در کتب اربعه نیامده باشند و آنگاه در بحار هم نباشند، معمولاً ضعیف و غیر قابل اعتماد هستند.
[۴] این حدیث در تفسیر «البرهان» ذیل همین آیه آمده اما در چاپ قدیم دارای غلط است از جمله آن را به محمد بن یعقوب(ره) نسبت داده، لیکن در چاپ موسسۀ بعثت قم تصحیح شده و مطابق آنچه در «تاویل الایات» ص ۴۳۸، هست اصلاح شده است. لیکن اصل آن ضعیف است.
[۵] لغت: المکانه (ج مکانات) المنزله و الشأن- متاسفانه حتی در برخی ترجمههای اخیر «مکانه» به «امکانات» ترجمه شده که هرگز درست نیست. آیه میفرماید: شما بر طبق شأن فکری و موضعگیری خودتان عمل کنید، ما نیز بر طبق فکر و دین خودمان عمل میکنیم تا آن روز فرا رسد.
[۶] آیۀ ۱۲۳ سورۀ هود.
[۷] قرآن به دو دورۀ جاهلیت اشاره میکند؛ میگوید: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى»- آیه ۳۳ سورۀ جنّ- و مفهوم این، جاهلیه دیگر است که نامش «جاهلیت ثانیه» میشود.
منبع:http://www.binesheno.com/Files/books.php?idVeiw=2349&level=2&subid=2349