پنج شنبه , ۸ آذر ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » بازخوانی سوره تحریم و ناتوانی اهل سنت در توجیه آن قسمت دوم(قسمت آخر)

بازخوانی سوره تحریم و ناتوانی اهل سنت در توجیه آن قسمت دوم(قسمت آخر)

بسم الله الرحمن الرحیم

بازخوانی سوره تحریم و ناتوانی اهل سنت در توجیه آن

قسمت دوم(قسمت آخر)

 

در قسمت اول یاد آوری کردیم که مصداق ” اهل بیت ” در آیه تطهیر همسران پیامبر نیستند زیرا سوره تحریم بعد از احزاب نازل شده و در آن سوره ، خدا دو تن از همسران پیامبر را مذمت کرده است. تا این اندازه که خدا اعلام می کند آن دو از عصیان خویش توبه نکردند. این گزارش با “اذهاب رجس و تطهیر “که در سوره احزاب برای اهل بیت پیامبر آمده سازگاری ندارد و از اینجا نتیجه گرفتیم که همسران پیامبر نمی توانند مصداق آیه تطهیر در سوره احزاب باشند. ما در بخش اول مقاله نشان دادیم عایشه و حفصه مومن واقعی نبودند ، چون بر علیه پیامبر توطئه کردند. البته خداوند آنها را متوجه توبه کرده است ، و در قرآن نیامده که آنها از این گناه خویش توبه کرده باشند بلکه بالعکس آمده است : (فقدصغت قلوبکما ).

در قسمت اول و پس از نگاه کلی به سوره تحریم و در توضیح آیات ابتدائی سوره تحریم به طور خلاصه بیان کردیم که :

۱ – خداوند در اول سوره تحریم خبر از توطئه و همدستی دو زن (که در برخی منابع اهل سنت نام عائشه و حفصه ذکر شده) می دهد ، سپس از آن دو می خواهد که توبه کنند. و در صورت ادامه توطئه گوشزد می نماید که خداوند با سپاه خود که متشکل از جبرئیل و صالح المومنین و ملائکه می باشد آماده پشتیبانی از پیامبر است . نهایتا به کنایه می فرماید که آن دو زن نه تسلیم پیامبر بودند و نه ایمان باطنی آوردند و نه فرمانبردارند و نه توبه کننده .

۲ – دو همسر که مورد عتاب و خطاب خداوند واقع شده اند، فاقد ویژگی هائی همچون” مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائحَاتٍ” می باشند و این صفات متعلق به همسران احتمالی و جایگزین ایشان می باشد. بنابراین معنای آیه اینگونه می شود  :

بر خلاف شما دو نفر که عصیانگرید، خدا همسرانی مطیع و مومن به پیامبر می دهد. بر خلاف شما که از پیامبر فرمان بردار نیستید ، آنها فرمانبردار هستند. برخلاف شما که پس از انجام گناه توبه نمی کنید آنها توبه کار هستند.  برخلاف شما که خدا را به واقع عبادت نمی کنید، آنها  عابد هستند.

‏۳ – اخلاق و رفتار آن دو زن منجر شده تا راز رسول خدا را فاش کنند و پیامبر بر خود تحریم روا دارد ، دو زن انحراف قلب دارند و برای دشمنی با رسول خدا همکاری و توطئه کرده اند .

۴ – لحن آیه تهدید دو زن می باشد و ثبوت صفات والا و ارزشمند مذکور در آیه ( مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائحَاتٍ ) برای آن دو همسر با تهدید خداوند سازگاری ندارد .

۵ – توطئه آن دو نفر با مفاد این آیه شریفه نیز سازگاری دارد :  سوره محمد : آیه ۳۳ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ

۶ – بنا بر مفاد آیه الأحزاب : ۵۷   ” إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً ” آن دو زن  پیامبر را اذیت کرده اند و مشمول عذاب الهی هستند

اینک ادامه مقاله :

ما تا اینجا نشان دادیم عایشه و حفصه مومن واقعی نبودند ، چون بر علیه پیامبر توطئه کردند و خداوند آنها را متوجه توبه کرده است ، ولی در قرآن نیامده که آنها توبه کرده باشند ، بلکه خلاف آن آمده  است :”فقد صغت قلوبکما”

پس از آشنائی با مخاطبین آیه و شناسائی منویات و رفتار های توطئه آمیز دو زن  اکنون به عکس العمل پیامبر و نوع ” تحریم  ” مطرح شده در آیات می پردازیم :

رحمت و شفقت ،نه عتاب و توبیخ :

آیات ابتدای سوره تحریم ،  تایید و ملاطفتی است از سوى خداوند بزرگ برای پیامبر عظیم الشان اسلام در برابر توطئه و دسیسه دو تن از همسران پیامبر .

خداوند نخست روى سخن را به خود پیامبر کرده مى‏ گوید: اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى‏کنى؟! (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ).

معلوم است که این تحریم، تحریم شرعى نبوده است ، بلکه به طورى که از آیات بعد استفاده مى‏شود سوگندى از ناحیه پیامبر یاد شده بود برای ننوشیدن شربت عسل  در آینده ،و مى‏دانیم که قسم خوردن بر ترک بعضى از مباحات گناه قلمداد نمی شود و هیچ خللی به عصمت پیامبر وارد نمی کند .

عبارت “لِمَ تُحَرِّمُ‏ ” در مقام دلسوزى است نظیر:  لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ‏ توبه/ ۴۳٫

در صورتی می توان گفت این آیه با بحث عصمت منافات دارد که لحن آیه را نسبت به پیامبر، لحن توبیخی بدانیم. یعنی منظور خداوند این باشد که ای پیامبر این کاری که انجام دادی بر خلاف رضای ما بود و به خاطر این کار توبیخ می شوی و یا لااقل مستحق توبیخ هستی!

ولی آیا به راستی مضمون و محتوای آیه مورد نظر این گونه می باشد؟  مثل این که ما به کسى که زحمت زیاد براى تحصیل درآمد مى‏کشد ، بگوئیم چرا اینقدر به خود زحمت مى‏دهى؟

پس محروم کردن پیامبر خود را از نوشیدن شربت عسل ( عمل مباح) ، به معنای حرام کردن یک حکم الهی نیست.

پیامبر گرامی به خانه یکی از همسرانشان رفته و آن همسر برایشان کمی عسل آورده تا پیامبر تناول کنند و از آنجایی که عایشه از این موضوع خبردار می شود ، حس حسادتش گل میکند و زمانی که پیامبر به خانه او می رود از بوی دهان حضرت گله میکند.(او می دانسته که پیامبر عسل میل نموده اند لذا از بوی دهان حضرت گله می کند ، نه اینکه پیامبر واقعا دهانشان بوی بد می داد ) و از آنجایی که پیامبر برای همسرانشان حقوق همسری قائل بوده اند ، تصمیم گرفتند دیگر عسل میل ننمایند و به دنبال این تصمیم  آیه ” لم تحرم …” نازل شده است پس این موضوع نه تنها به عصمت ایشان لطمه ای نمی زند ، بلکه کمال احترام و ملاطفت ایشان نسبت به همسرانشان را نشان می دهد .

همچنین در مورد آیه ۱ سوره تحریم ” یا ایهاالنبی لم تحرم ما احل الله ” باید بگوئیم :

با توجه به ذیل آیه اول، که خداوند می فرماید« وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم» معلوم می شود که آیه در صدد توبیخ و تهدید پیامبرنیست، زیرا هرگاه خداوند بخواهد فرد یا گروهی را توبیخ و تهدید کند، از کلماتی که در آنها شدت و غلظت وجود دارد استفاده می کند. مانند آیه « وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ» (و از فتنه‏اى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمى‏رسد (بلکه همه را فرا خواهد گرفت ) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد. سوره انفال، آیه۲۵٫

خطاب در آیه فوق اگرچه در مورد مومنان و مسلمانان می باشد، اما به دلیل جنبه توبیخی و تهدیدی آن، متضمن احتمال مبتلا شدن به عقاب الهی است.

در حالی که در آیه مورد بحث ( تحریم – ۱ )  نه تنها صحبتی از عقاب و مجازات به میان نیامده، بلکه خداوند صفات لطف و رحمت خود را ذکر می کند، و این  بیانگر محبت و توجه خاص خداوند نسبت به پیامبر گرامی اسلام(ص) می باشد.

تحریم به معنای ترک عمل مباح نه حرام کردن حکم تشریعی خدا:

آیه  تصریح نکرده که آنچه پیامبر اسلام حرام کرده چیست، و قصه چه بوده است؟ چیزى که هست جمله” آیا خشنودى همسرانت را مى‏خواهى؟” اشاره دارد به اینکه آنچه آن جناب بر خود حرام کرده ، عملى از اعمال مباح و حلال بوده است، که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را برای رضایت بعضى از همسرانش ترک کرده و آن جناب  سوگند خورده که دیگر آن عمل را انجام نخواهد داد .

مضافا بر اینکه خداوند پیغمبر خود را با عبارت ” یا أَیُّهَا النَّبِیُ‏”  مورد خطاب قرار داده اند و نه به عنوان رسول ، و این مطلب دلالت دارد که مساله مورد نظر مربوط به خود اوست و جزو رسالتهاى او براى مردم نمی باشد . بنابراین ، محروم کردن شراب عسل بر خود ، نه خدشه بر عصمت ایشان وارد می کند و نه مخل برنامه رسالت ایشان می باشد .

چگونه خداوند پیامبر خود را مورد  عتاب قرار دهد ، در حالیکه ایشان مرتکب گناهی نشده است ؟

” تحریم” در جمله‏” لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ”تحریم به وسیله نذر و سوگند بوده و آیه بعدى هم بر این معنا دلالت دارد، چون در آنجا از سوگند یاد کرده و مى ‏فرماید:” قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمانِکُمْ” معلوم مى‏شود آن جناب با سوگند ، بر خود چیزی را حرام کرده است .

آرى منظور از چنین تحریمى حرمت عملی مباح براى خود شخص می باشد، و پیغمبر نمى‏تواند چیزى را که خدا واجب کرده بر خود و یا بر همه تحریم کند، و چنین اختیارى ندارد.

نارضایتی و سرزنش شدید خداوند نسبت به بعضى از همسران پیامبر :

از سیاق آیات اینگونه بر مى‏آید که عتاب متوجه دو همسر پیامبر می باشد ، و خداوند مى‏خواهد رسول گرامى خود را علیه آن همسران یارى کند . جمله ” تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ” بدل است از جمله” لم تحرم”. ممکن هم هست حال از فاعل آن باشد ، و این جمله خود قرینه‏اى است بر اینکه عتاب مذکور در حقیقت متوجه زنان آن حضرت است، نه خود رسول ، و جمله‏(  إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما …) و نیز جمله‏” وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ” این معنا را تایید مى‏کند.

بدون شک شخصیتی چون پیغمبر اسلام  برای تمام جامعه اسلامى و عالم بشریت ارزشمند است، بنا بر این اگر در داخل خانه او توطئه‏اى بر ضد وى، هر چند به ظاهر کوچک و ناچیز، انجام گیرد نباید به سادگى از کنار آن گذشت.

در آیه بعد، شرح بیشترى پیرامون این ماجرا داده می شود . خدا مى‏ فرماید:” به خاطر بیاورید هنگامى را که پیامبر  یکى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى او رازدارى نکرد و به دیگران خبر داد، و خداوند پیامبرش را از این افشاى” سر” آگاه ساخت و او قسمتى از آن را براى همسرش بازگو کرد و از قسمت دیگرى خوددارى نمود” وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ‏”.

این چه رازى بود که پیامبر به بعضى از همسران خود( عایشه یا حفصه) گفت و او رازدارى نکرد؟ مطابق آنچه در برخی شان نزولها آمده است ، این راز مشتمل بر دو مطلب بود : یکى نوشیدن عسل نزد همسرش ماریه قبطیه، و دیگری تحریم نوشیدن آن عسل بر خود در آینده .

پیامبر چون از طریق وحى، از افشاى راز، آگاه شده بود ، قسمتى از آن را به” حفصه” یا ” عایشه “بازگو کرد ، و براى آنکه او زیاده شرمنده و خجل نشود از ذکر قسمت دیگر خوددارى کرد .

به هر حال” هنگامى که پیامبر این افشاى” سر” را به او (حفصه) خبر داد او گفت: چه کسى تو را از این موضوع آگاه کرد؟ (فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا).

گفت: خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت (قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ).

از مجموع این آیه برمى ‏آید که بعضى از همسران پیامبر نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى‏کردند، بلکه مساله رازدارى که از مهمترین‏ شرائط یک همسر باوفا است نیز در آنها نبوده است ، اما به عکس، رفتار پیامبر با آنها با تمام این اوصاف چنان بزرگوارانه بود که حتى حضرت حاضر نشدند تمام رازى را که همسرش افشا کرده بود به رخ او بکشد، تنها به قسمتى از آن اشاره کرده است.

خداوند روى سخن را به این دو همسر که در توطئه دست داشتند کرده و مى‏گوید:” اگر شما از کار خود توبه کنید، و دست از آزار پیامبر بردارید به سود شما است، زیرا دلهاى شما با این عمل از حق منحرف گشته، و به گناه آلوده شده است (إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما).

منظور از این دو نفر به اتفاق مفسران شیعه و اهل سنت،” حفصه” و ” عایشه” است که به ترتیب دختران” عمر” و” ابو بکر” بودند.

” صغت” از ماده” صغو” (بر وزن عفو) به معنى متمایل شدن به چیزى است لذا مى‏گویند: صغت النجوم یعنى ستارگان، متمایل به سوى مغرب شدند”، به همین جهت واژه” اصغاء”، به معنى گوش فرا دادن به سخن دیگرى آمده است، و منظور از” صَغَتْ قُلُوبُکُما” در آیه مورد بحث، انحراف دلهاى آنها از حق به سوى گناه بوده است‏

سپس اضافه مى‏کند:” اگر شما دو نفر بر علیه او دست به دست هم دهید ، کارى از پیش نخواهید برد، چرا که خداوند مولى و یاور او است، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان نیز بعد از آنها پشتیبان او هستند” وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ”.

این تعبیر، نشان مى‏دهد که تا چه حد این ماجرا در قلب پاک پیامبر و روح عظیم او تاثیر گذاشته است ، تا آنجا که خداوند به دفاع از او پرداخته و با اینکه قدرت خودش از هر نظر کافى است، حمایت جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان دیگر را نیز اعلام مى‏ دارد.

قابل توجه اینکه: در” صحیح بخارى” از” ابن عباس” نقل شده که مى‏گوید: از عمر پرسیدم آن دو نفر از همسران پیامبر که بر ضد او متحد شده بودند چه کسانى بودند؟ عمر گفت: حفصه و عایشه بودند «۱».

در طول تاریخ بسیارند بزرگانى که همسرانى در شان خود نداشتند، و از عدم اجتماع شرائط لازم در آنها رنج مى‏بردند .در قرآن مجید نیز نمونه‏هایى از آنها در میان انبیاى بزرگ ذکر شده است.

آیات فوق نشان مى‏دهد که پیامبر اسلام نسبت به بعضى از همسرانش چنین بوده است ، و آنها به خاطر رقابتهایى که با یکدیگر داشتند گاه روح پاک حضرتش را می آزردند، و گاه به اعتراض نسبت به او و یا افشاء سرش مى‏ پرداختند، تا آنجا که خداوند به سرزنش آنان و دفاع از پیامبرش پرداخته و مؤکدترین بیان را در این زمینه فرموده و حتى آنها را تهدید به طلاق مى‏کند، و چنان که دیدیم بعد از ماجراى آیات فوق پیامبرحدود یک ماه از همسرانش کناره گیری کرد تا شاید خود را اصلاح کنند! اصولا تاریخ زندگى آن حضرت به خوبى نشان مى‏دهد که بعضى از همسران پیامبر نه تنها معرفت لازم را نسبت به مقام نبوت نداشتند، بلکه گاه او را همچون یک فرد عادى مورد بازخواست و حتى خداى نکرده مورد اهانت قرار مى‏دادند!

این رفتار از سوی بعضی همسران پیامبر نه تنها در عصر آن حضرت ، که بعد از او نسبت به جانشینانش نیز تکرار شده است و عملکرد عایشه در مقابل امیرمومنان علی علیه السلام مخصوصا در جنگ” جمل” گواه این موضوع می باشد .

ارتکاب کبیره توسط دو همسر پیامبر :

تظاهر بر علیه پیامبر و اذیت ایشان از کبائر است، خداوند فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً احزاب/ ۵۷ و نیز فرماید: وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏ توبه/ ۶۱

توطئه و ایذاء آنها بر علیه پیامبر چقدر عظیم و ناراحت کننده بوده که خداوند می فرماید:

“اللَّه و جبرئیل و صالح مؤمنان و ملائکه حامى و کمک پیامبر هستند” ، در همه قرآن مجید چنین تعبیرى بر علیه کسی یا کسانی یافت نمی شود ، و این می رساند که این دو زن چقدر نزد خداوند ناباب و خطرناک و توطئه گر بوده‏اند.

حمایت خداوند وجبرئیل ومؤمنان صالح وفرشتگان از رسول خدا در مقابل همسران توطئه گر:

همانگونه که در آیه ” وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ”. مشاهده می شود ، خداوند متعال برای حمایت از فرستاده گرامی خود لشگرعجیبی را تجهیز نموده است ، که عبارتند از :

الف_ خدا

ب _ جبرئیل

ج _ صالح المومنین

د _ فرشتگان

براستی اگر پیامبر مورد سرزنش و عتاب خداست ، آیا این چنین لشگر کشی برای حمایت از او لازم بود ؟

این نکته نیز مورد توجه کسانی که معتقدند باید فقط و مستقیم از خدا حاجت خواهی کرد ، قرار گیرد . اگر تنها خداوند باید به یاری و حمایت رسول برود ، دیگر یاری خواستن از ” صالح المومنین ” چه ضرورتی دارد ؟

منظور از” صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ‏” کیست؟

بدون شک” صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ‏” معنى وسیعى دارد که همه مؤمنان صالح و با تقوا و کامل الایمان را شامل مى‏شود، هر چند صالح در اینجا مفرد است و نه جمع ، ولى چون معنى جنسى دارد از آن عمومیت استفاده مى‏شود . بعضى” صالح” را در اینجا جمع دانسته و گفته‏اند نظر به اینکه واو” صالحوا” به هنگام اضافه حذف مى‏شود لذا در رسم الخط قرآن نیز نیامده است، ولى این معنى صحیح  به نظر نمى ‏رسد.

عنوان” صالحین” در آیات قرآن براى انبیاء نیز آمده است، از جمله در آیه‏ وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ‏ (انبیاء- ۷۲) و در آیه‏ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ‏ (یوسف- ۱۰۱) مى‏باشد (که در اولى عنوان” صالح” به جمعى از انبیاء، و در دومى به حضرت یوسف اطلاق شده است) و هنگامى که على علیه السلام به منزله” هارون” باشد، او نیز مصداق صالح خواهد بود .

نویسنده کتاب ” روح البیان” مى‏گوید: مؤید این مطلب ، حدیث معروف” منزلت ” است که پیامبر صلی الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود : “انت منى بمنزله هارون من موسى‏” اما در اینکه مصداق اتم و اکمل ” صالح المومنین ” در اینجا کیست؟ از روایات متعددى استفاده مى‏شود که منظور” امیر مؤمنان” على علیه السلام است.

در حدیثى از امام باقر ع مى‏خوانیم:

لقد عرف رسول اللَّه (ص) علیا (ع) اصحابه مرتین: اما مره فحیث قال: (من کنت مولاه فعلى مولاه) و اما الثانیه فحیث نزلت هذه الایه:( فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ …) اخذ رسول اللَّه (ص) بید على (ع) فقال: ایها الناس هذا صالح المؤمنین!!:

” رسول خدا دو بار على علیه السلام  را (با صراحت) به یارانش معرفى کرده‏ است :

یک بار آنجا که در غدیر خم فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه” هر کس من مولاى او هستم على مولاى او است” و بار دوم هنگامى که آیه‏ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ … نازل شد، رسول خدا دست على ع را گرفت و فرمود: اى مردم این” صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ‏” است”! (۲)

اسماء دختر عمیس‏  گوید: شنیدم که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله میفرمود: صالح المؤمنین علىّ بن ابى طالب علیه السّلام است.(۳)

والسلام

______________________________
پاورقی ها :

(۱)” صحیح بخارى” جلد ۶ صفحه ۱۹۵ (ذیل سوره تحریم).

(۲) تفسیر” مجمع البیان” جلد ۱۰ صفحه ۳۱۶٫

(۳) ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن  ج‏۲۵ ص   ۱۳۹

خبرنامه آرمان مهدویت

یک نظر

  1. سلام و عرض ادب
    واقعاً شما معتقدید برای یه عسل نخوردن، خدا اینهمه لشکر آماده کرده؟
    اصلا عسل خوردن یا نخوردن مگر چقدر اهمیت داره؟!؟!؟
    اون راز، به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر پدران دوزن بوده و راز دوم که نگفته، قتل پیامبر توسط این چهار نفره.
    چرا نصفه و غلط تفسیر می کنید؟!؟!
    روایات اهل بیت اینو میگن.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*