بسم الله الرحمن الرحیم
بازخوانی سوره تحریم و ناتوانی اهل سنت در توجیه آن
قسمت دوم(قسمت آخر)
در قسمت اول یاد آوری کردیم که مصداق ” اهل بیت ” در آیه تطهیر همسران پیامبر نیستند زیرا سوره تحریم بعد از احزاب نازل شده و در آن سوره ، خدا دو تن از همسران پیامبر را مذمت کرده است. تا این اندازه که خدا اعلام می کند آن دو از عصیان خویش توبه نکردند. این گزارش با “اذهاب رجس و تطهیر “که در سوره احزاب برای اهل بیت پیامبر آمده سازگاری ندارد و از اینجا نتیجه گرفتیم که همسران پیامبر نمی توانند مصداق آیه تطهیر در سوره احزاب باشند. ما در بخش اول مقاله نشان دادیم عایشه و حفصه مومن واقعی نبودند ، چون بر علیه پیامبر توطئه کردند. البته خداوند آنها را متوجه توبه کرده است ، و در قرآن نیامده که آنها از این گناه خویش توبه کرده باشند بلکه بالعکس آمده است : (فقدصغت قلوبکما ).
در قسمت اول و پس از نگاه کلی به سوره تحریم و در توضیح آیات ابتدائی سوره تحریم به طور خلاصه بیان کردیم که :
1 – خداوند در اول سوره تحریم خبر از توطئه و همدستی دو زن (که در برخی منابع اهل سنت نام عائشه و حفصه ذکر شده) می دهد ، سپس از آن دو می خواهد که توبه کنند. و در صورت ادامه توطئه گوشزد می نماید که خداوند با سپاه خود که متشکل از جبرئیل و صالح المومنین و ملائکه می باشد آماده پشتیبانی از پیامبر است . نهایتا به کنایه می فرماید که آن دو زن نه تسلیم پیامبر بودند و نه ایمان باطنی آوردند و نه فرمانبردارند و نه توبه کننده .
2 – دو همسر که مورد عتاب و خطاب خداوند واقع شده اند، فاقد ویژگی هائی همچون” مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائحَاتٍ” می باشند و این صفات متعلق به همسران احتمالی و جایگزین ایشان می باشد. بنابراین معنای آیه اینگونه می شود :
بر خلاف شما دو نفر که عصیانگرید، خدا همسرانی مطیع و مومن به پیامبر می دهد. بر خلاف شما که از پیامبر فرمان بردار نیستید ، آنها فرمانبردار هستند. برخلاف شما که پس از انجام گناه توبه نمی کنید آنها توبه کار هستند. برخلاف شما که خدا را به واقع عبادت نمی کنید، آنها عابد هستند.
3 – اخلاق و رفتار آن دو زن منجر شده تا راز رسول خدا را فاش کنند و پیامبر بر خود تحریم روا دارد ، دو زن انحراف قلب دارند و برای دشمنی با رسول خدا همکاری و توطئه کرده اند .
4 – لحن آیه تهدید دو زن می باشد و ثبوت صفات والا و ارزشمند مذکور در آیه ( مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائحَاتٍ ) برای آن دو همسر با تهدید خداوند سازگاری ندارد .
5 – توطئه آن دو نفر با مفاد این آیه شریفه نیز سازگاری دارد : سوره محمد : آیه 33 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ
6 – بنا بر مفاد آیه الأحزاب : 57 ” إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً ” آن دو زن پیامبر را اذیت کرده اند و مشمول عذاب الهی هستند
اینک ادامه مقاله :
ما تا اینجا نشان دادیم عایشه و حفصه مومن واقعی نبودند ، چون بر علیه پیامبر توطئه کردند و خداوند آنها را متوجه توبه کرده است ، ولی در قرآن نیامده که آنها توبه کرده باشند ، بلکه خلاف آن آمده است :”فقد صغت قلوبکما”
پس از آشنائی با مخاطبین آیه و شناسائی منویات و رفتار های توطئه آمیز دو زن اکنون به عکس العمل پیامبر و نوع ” تحریم ” مطرح شده در آیات می پردازیم :
رحمت و شفقت ،نه عتاب و توبیخ :
آيات ابتدای سوره تحریم ، تایید و ملاطفتی است از سوى خداوند بزرگ برای پیامبر عظیم الشان اسلام در برابر توطئه و دسیسه دو تن از همسران پیامبر .
خداوند نخست روى سخن را به خود پيامبر كرده مى گويد: اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى؟! (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ).
معلوم است كه اين تحريم، تحريم شرعى نبوده است ، بلكه به طورى كه از آيات بعد استفاده مىشود سوگندى از ناحيه پيامبر ياد شده بود برای ننوشیدن شربت عسل در آينده ،و مىدانيم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناه قلمداد نمی شود و هیچ خللی به عصمت پیامبر وارد نمی کند .
عبارت “لِمَ تُحَرِّمُ ” در مقام دلسوزى است نظير: لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ توبه/ 43.
در صورتی می توان گفت این آیه با بحث عصمت منافات دارد که لحن آیه را نسبت به پیامبر، لحن توبیخی بدانیم. یعنی منظور خداوند این باشد که ای پیامبر این کاری که انجام دادی بر خلاف رضای ما بود و به خاطر این کار توبیخ می شوی و یا لااقل مستحق توبیخ هستی!
ولی آیا به راستی مضمون و محتوای آیه مورد نظر این گونه می باشد؟ مثل اين كه ما به كسى كه زحمت زياد براى تحصيل درآمد مىكشد ، بگوئيم چرا اينقدر به خود زحمت مىدهى؟
پس محروم کردن پیامبر خود را از نوشیدن شربت عسل ( عمل مباح) ، به معنای حرام کردن یک حکم الهی نیست.
پیامبر گرامی به خانه یکی از همسرانشان رفته و آن همسر برایشان کمی عسل آورده تا پیامبر تناول کنند و از آنجایی که عایشه از این موضوع خبردار می شود ، حس حسادتش گل میکند و زمانی که پیامبر به خانه او می رود از بوی دهان حضرت گله میکند.(او می دانسته که پیامبر عسل میل نموده اند لذا از بوی دهان حضرت گله می کند ، نه اینکه پیامبر واقعا دهانشان بوی بد می داد ) و از آنجایی که پیامبر برای همسرانشان حقوق همسری قائل بوده اند ، تصمیم گرفتند دیگر عسل میل ننمایند و به دنبال این تصمیم آیه ” لم تحرم …” نازل شده است پس این موضوع نه تنها به عصمت ایشان لطمه ای نمی زند ، بلکه کمال احترام و ملاطفت ایشان نسبت به همسرانشان را نشان می دهد .
همچنین در مورد آیه 1 سوره تحریم ” یا ایهاالنبی لم تحرم ما احل الله ” باید بگوئیم :
با توجه به ذیل آیه اول، که خداوند می فرماید« وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيم» معلوم می شود که آیه در صدد توبیخ و تهدید پیامبرنیست، زیرا هرگاه خداوند بخواهد فرد یا گروهی را توبیخ و تهدید کند، از کلماتی که در آنها شدت و غلظت وجود دارد استفاده می کند. مانند آیه « وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» (و از فتنهاى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمىرسد (بلكه همه را فرا خواهد گرفت ) و بدانيد خداوند كيفر شديد دارد. سوره انفال، آیه25.
خطاب در آیه فوق اگرچه در مورد مومنان و مسلمانان می باشد، اما به دلیل جنبه توبیخی و تهدیدی آن، متضمن احتمال مبتلا شدن به عقاب الهی است.
در حالی که در آیه مورد بحث ( تحریم – 1 ) نه تنها صحبتی از عقاب و مجازات به میان نیامده، بلکه خداوند صفات لطف و رحمت خود را ذکر می کند، و این بیانگر محبت و توجه خاص خداوند نسبت به پیامبر گرامی اسلام(ص) می باشد.
تحریم به معنای ترک عمل مباح نه حرام کردن حکم تشریعی خدا:
آیه تصريح نكرده كه آنچه پیامبر اسلام حرام كرده چيست، و قصه چه بوده است؟ چيزى كه هست جمله” آيا خشنودى همسرانت را مىخواهى؟” اشاره دارد به اينكه آنچه آن جناب بر خود حرام كرده ، عملى از اعمال مباح و حلال بوده است، كه رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را برای رضایت بعضى از همسرانش ترک کرده و آن جناب سوگند خورده كه ديگر آن عمل را انجام نخواهد داد .
مضافا بر اینکه خداوند پیغمبر خود را با عبارت ” يا أَيُّهَا النَّبِيُ” مورد خطاب قرار داده اند و نه به عنوان رسول ، و این مطلب دلالت دارد كه مساله مورد نظر مربوط به خود اوست و جزو رسالتهاى او براى مردم نمی باشد . بنابراین ، محروم کردن شراب عسل بر خود ، نه خدشه بر عصمت ایشان وارد می کند و نه مخل برنامه رسالت ایشان می باشد .
چگونه خداوند پیامبر خود را مورد عتاب قرار دهد ، در حالیکه ایشان مرتکب گناهی نشده است ؟
” تحريم” در جمله” لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ”تحريم به وسيله نذر و سوگند بوده و آيه بعدى هم بر اين معنا دلالت دارد، چون در آنجا از سوگند یاد كرده و مى فرمايد:” قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ” معلوم مىشود آن جناب با سوگند ، بر خود چیزی را حرام كرده است .
آرى منظور از چنين تحريمى حرمت عملی مباح براى خود شخص می باشد، و پيغمبر نمىتواند چيزى را كه خدا واجب كرده بر خود و يا بر همه تحريم كند، و چنين اختيارى ندارد.
نارضایتی و سرزنش شديد خداوند نسبت به بعضى از همسران پيامبر :
از سياق آیات اینگونه بر مىآيد که عتاب متوجه دو همسر پیامبر می باشد ، و خداوند مىخواهد رسول گرامى خود را عليه آن همسران يارى كند . جمله ” تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ” بدل است از جمله” لم تحرم”. ممكن هم هست حال از فاعل آن باشد ، و اين جمله خود قرينهاى است بر اينكه عتاب مذكور در حقيقت متوجه زنان آن حضرت است، نه خود رسول ، و جمله( إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما …) و نيز جمله” وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ” اين معنا را تاييد مىكند.
بدون شك شخصیتی چون پيغمبر اسلام برای تمام جامعه اسلامى و عالم بشريت ارزشمند است، بنا بر اين اگر در داخل خانه او توطئهاى بر ضد وى، هر چند به ظاهر كوچك و ناچيز، انجام گيرد نبايد به سادگى از كنار آن گذشت.
در آيه بعد، شرح بيشترى پيرامون اين ماجرا داده می شود . خدا مى فرمايد:” به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى او رازدارى نكرد و به ديگران خبر داد، و خداوند پيامبرش را از اين افشاى” سر” آگاه ساخت و او قسمتى از آن را براى همسرش بازگو كرد و از قسمت ديگرى خوددارى نمود” وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ”.
اين چه رازى بود كه پيامبر به بعضى از همسران خود( عایشه یا حفصه) گفت و او رازدارى نكرد؟ مطابق آنچه در برخی شان نزولها آمده است ، اين راز مشتمل بر دو مطلب بود : يكى نوشيدن عسل نزد همسرش ماریه قبطیه، و ديگری تحريم نوشيدن آن عسل بر خود در آينده .
پيامبر چون از طريق وحى، از افشاى راز، آگاه شده بود ، قسمتى از آن را به” حفصه” یا ” عایشه “بازگو کرد ، و براى آنكه او زياده شرمنده و خجل نشود از ذكر قسمت ديگر خوددارى كرد .
به هر حال” هنگامى كه پيامبر اين افشاى” سر” را به او (حفصه) خبر داد او گفت: چه كسى تو را از اين موضوع آگاه كرد؟ (فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا).
گفت: خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت (قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ).
از مجموع اين آيه برمى آيد كه بعضى از همسران پيامبر نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مىكردند، بلكه مساله رازدارى كه از مهمترين شرائط يك همسر باوفا است نيز در آنها نبوده است ، اما به عكس، رفتار پيامبر با آنها با تمام اين اوصاف چنان بزرگوارانه بود كه حتى حضرت حاضر نشدند تمام رازى را كه همسرش افشا كرده بود به رخ او بكشد، تنها به قسمتى از آن اشاره كرده است.
خداوند روى سخن را به اين دو همسر كه در توطئه دست داشتند كرده و مىگويد:” اگر شما از كار خود توبه كنيد، و دست از آزار پيامبر برداريد به سود شما است، زيرا دلهاى شما با اين عمل از حق منحرف گشته، و به گناه آلوده شده است (إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما).
منظور از اين دو نفر به اتفاق مفسران شيعه و اهل سنت،” حفصه” و ” عايشه” است كه به ترتيب دختران” عمر” و” ابو بكر” بودند.
” صغت” از ماده” صغو” (بر وزن عفو) به معنى متمايل شدن به چيزى است لذا مىگويند: صغت النجوم يعنى ستارگان، متمايل به سوى مغرب شدند”، به همين جهت واژه” اصغاء”، به معنى گوش فرا دادن به سخن ديگرى آمده است، و منظور از” صَغَتْ قُلُوبُكُما” در آيه مورد بحث، انحراف دلهاى آنها از حق به سوى گناه بوده است
سپس اضافه مىكند:” اگر شما دو نفر بر علیه او دست به دست هم دهيد ، كارى از پيش نخواهيد برد، چرا كه خداوند مولى و ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان نيز بعد از آنها پشتيبان او هستند” وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ”.
اين تعبير، نشان مىدهد كه تا چه حد اين ماجرا در قلب پاك پيامبر و روح عظيم او تاثير گذاشته است ، تا آنجا كه خداوند به دفاع از او پرداخته و با اينكه قدرت خودش از هر نظر كافى است، حمايت جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان ديگر را نيز اعلام مى دارد.
قابل توجه اينكه: در” صحيح بخارى” از” ابن عباس” نقل شده كه مىگويد: از عمر پرسيدم آن دو نفر از همسران پيامبر كه بر ضد او متحد شده بودند چه كسانى بودند؟ عمر گفت: حفصه و عايشه بودند «1».
در طول تاريخ بسيارند بزرگانى كه همسرانى در شان خود نداشتند، و از عدم اجتماع شرائط لازم در آنها رنج مىبردند .در قرآن مجيد نيز نمونههايى از آنها در ميان انبياى بزرگ ذكر شده است.
آيات فوق نشان مىدهد كه پيامبر اسلام نسبت به بعضى از همسرانش چنين بوده است ، و آنها به خاطر رقابتهايى كه با يكديگر داشتند گاه روح پاك حضرتش را می آزردند، و گاه به اعتراض نسبت به او و يا افشاء سرش مى پرداختند، تا آنجا كه خداوند به سرزنش آنان و دفاع از پيامبرش پرداخته و مؤكدترين بيان را در اين زمينه فرموده و حتى آنها را تهديد به طلاق مىكند، و چنان كه ديديم بعد از ماجراى آيات فوق پيامبرحدود يك ماه از همسرانش کناره گیری كرد تا شايد خود را اصلاح كنند! اصولا تاريخ زندگى آن حضرت به خوبى نشان مىدهد كه بعضى از همسران پيامبر نه تنها معرفت لازم را نسبت به مقام نبوت نداشتند، بلكه گاه او را همچون يك فرد عادى مورد بازخواست و حتى خداى نكرده مورد اهانت قرار مىدادند!
اين رفتار از سوی بعضی همسران پیامبر نه تنها در عصر آن حضرت ، كه بعد از او نسبت به جانشينانش نيز تكرار شده است و عملکرد عایشه در مقابل امیرمومنان علی علیه السلام مخصوصا در جنگ” جمل” گواه این موضوع می باشد .
ارتکاب کبیره توسط دو همسر پیامبر :
تظاهر بر عليه پيامبر و اذيت ایشان از كبائر است، خداوند فرمايد: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً احزاب/ 57 و نيز فرمايد: وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ توبه/ 61
توطئه و ايذاء آنها بر علیه پیامبر چقدر عظيم و ناراحت كننده بوده كه خداوند می فرمايد:
“اللَّه و جبرئيل و صالح مؤمنان و ملائكه حامى و كمك پيامبر هستند” ، در همه قرآن مجيد چنین تعبيرى بر علیه کسی یا کسانی يافت نمی شود ، و این می رساند که این دو زن چقدر نزد خداوند ناباب و خطرناك و توطئه گر بودهاند.
حمايت خداوند وجبرئيل ومؤمنان صالح وفرشتگان از رسول خدا در مقابل همسران توطئه گر:
همانگونه که در آیه ” وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ”. مشاهده می شود ، خداوند متعال برای حمایت از فرستاده گرامی خود لشگرعجیبی را تجهیز نموده است ، که عبارتند از :
الف_ خدا
ب _ جبرئیل
ج _ صالح المومنین
د _ فرشتگان
براستی اگر پیامبر مورد سرزنش و عتاب خداست ، آیا این چنین لشگر کشی برای حمایت از او لازم بود ؟
این نکته نیز مورد توجه کسانی که معتقدند باید فقط و مستقیم از خدا حاجت خواهی کرد ، قرار گیرد . اگر تنها خداوند باید به یاری و حمایت رسول برود ، دیگر یاری خواستن از ” صالح المومنین ” چه ضرورتی دارد ؟
منظور از” صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ” كيست؟
بدون شك” صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ” معنى وسيعى دارد كه همه مؤمنان صالح و با تقوا و كامل الايمان را شامل مىشود، هر چند صالح در اينجا مفرد است و نه جمع ، ولى چون معنى جنسى دارد از آن عموميت استفاده مىشود . بعضى” صالح” را در اينجا جمع دانسته و گفتهاند نظر به اينكه واو” صالحوا” به هنگام اضافه حذف مىشود لذا در رسم الخط قرآن نيز نيامده است، ولى اين معنى صحیح به نظر نمى رسد.
عنوان” صالحين” در آيات قرآن براى انبياء نیز آمده است، از جمله در آيه وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ (انبياء- 72) و در آيه أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (يوسف- 101) مىباشد (كه در اولى عنوان” صالح” به جمعى از انبياء، و در دومى به حضرت يوسف اطلاق شده است) و هنگامى كه على علیه السلام به منزله” هارون” باشد، او نيز مصداق صالح خواهد بود .
نويسنده کتاب ” روح البيان” مىگويد: مؤيد اين مطلب ، حديث معروف” منزلت ” است كه پيامبر صلی الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود : “انت منى بمنزلة هارون من موسى” اما در اينكه مصداق اتم و اكمل ” صالح المومنین ” در اينجا كيست؟ از روايات متعددى استفاده مىشود كه منظور” امير مؤمنان” على علیه السلام است.
در حديثى از امام باقر ع مىخوانيم:
لقد عرف رسول اللَّه (ص) عليا (ع) اصحابه مرتين: اما مرة فحيث قال: (من كنت مولاه فعلى مولاه) و اما الثانية فحيث نزلت هذه الاية:( فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ …) اخذ رسول اللَّه (ص) بيد على (ع) فقال: ايها الناس هذا صالح المؤمنين!!:
” رسول خدا دو بار على علیه السلام را (با صراحت) به يارانش معرفى كرده است :
يك بار آنجا كه در غدير خم فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه” هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است” و بار دوم هنگامى كه آيه فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ … نازل شد، رسول خدا دست على ع را گرفت و فرمود: اى مردم اين” صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ” است”! (2)
اسماء دختر عميس گويد: شنيدم كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ميفرمود: صالح المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السّلام است.(3)
والسلام
______________________________
پاورقی ها :
(1)” صحيح بخارى” جلد 6 صفحه 195 (ذيل سوره تحريم).
(2) تفسير” مجمع البيان” جلد 10 صفحه 316.
(3) ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج25 ص 139
سلام و عرض ادب
واقعاً شما معتقدید برای یه عسل نخوردن، خدا اینهمه لشکر آماده کرده؟
اصلا عسل خوردن یا نخوردن مگر چقدر اهمیت داره؟!؟!؟
اون راز، به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر پدران دوزن بوده و راز دوم که نگفته، قتل پیامبر توسط این چهار نفره.
چرا نصفه و غلط تفسیر می کنید؟!؟!
روایات اهل بیت اینو میگن.