یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » هشدارهای اجتماعی از نگاه آیات و روایات (قسمت اوّل)

هشدارهای اجتماعی از نگاه آیات و روایات (قسمت اوّل)

هشدارهای اجتماعی از نگاه آیات و روایات

پرهیز از تنبلی و بی حوصلگی

قال الباقر (ع): “إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ … مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّا وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَی حَقٍّ”(۱)

از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی می باشند و کسی که تنبل باشد حقی را نگذارد و کسی که بی حوصله باشد بر حق شکیبایی نورزد.

از جمله هشدارهایی که در فرهنگ دینی بسیار به چشم می خورد و مسلمانان را نسبت به آن بیدار باش داده اند، موضوع تنبلی و تن پروری و بی حوصلگی و کوتاهی در کار است واژه های مانند “کسل”، “ضجر” و “توانی” یعنی تنبلی و بی حوصلگی و سستی در بردارنده این صفت نا پسند و مورد نکوهش می باشند.

لغت شناسان در کالبد شکافی این واژگان گفته اند:

“الْکَسَلَ ، التَّثاقُلُ عَمّا لا یَنْبَغی التَّثاقُلُ عَنْهُ وَ لِاَجْلِ ذلکَ صارَ مَذْمُوما”(۲).

تنبلی یعنی کوتاهی و سستی ورزیدن و زیر بار نرفتن چیزی که شایسته است انجام گیرد و به همین جهت این خصلت از صفتهای مذموم و مورد نکوهش بشماررود.

در حدیث اول نوشتار امام باقر (ع) با تعبیر ” إیَّاکَ ” هشدار داده اند و پی آمدهای منفی تنبلی و بی حوصلگی را اینگونه بر شمرده اند:

الف: اگر کسی گرفتار این صفت منفی و خصلت مذموم تنبلی شد برای ورود به کارهای بد مانعی در جلو راه نخواهد دید، انسان تنبل و تن پرور برای اداره زندگی دست به هر کار زشت و پلشت خواهد زد، برای نان ثناگر دونان خواهد شد. به تعبیر امام (ع) این صفت صفت منفی کلیدی است یعنی کلید بسیاری از زشتی ها و بدیها است و به وسیله آن دَرِ شرور و زشتی ها به روی انسان گشوده خواهد شد.

ب: انسان تنبل هرگز نمی تواند از حق دفاع کند و همواره ذلیل و محکوم و زیر دست خواهد بود. زیرا حق گرفتنی است، برای احقاق حق باید تلاش و کوشش کرد، انسان بی تحرک و بی نشاط نه از حق خودش می تواند دفاع کند و نه از حق اجتماعی پاسداری نماید.

ج: کسی که در زندگی بی حوصله و سست اراده باشد، پایداری و شکیبایی را از دست می دهد و در نتیجه در مسیر پیشرفت حق و حقیقت آسیب پذیر می گردد. گزیده فرمایش امام باقر (ع) این است: مسلمانی که تنبل و سست اراده و بی حوصله باشد نه ” تَواصَوْا بِالْحَقِّ “(۳) را می تواند عملی سازد و نه “تواصوا بالصّبر”(۴) را می تواند به اجرا درآورد. و در نتیجه از ” تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَه”(۵) نیز محروم است و به فضیلت ” تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی”(۶)هم دست نخواهد یافت.

در روایت دیگر امام صادق (ع) فرمود:

” إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَهِ “(۷)

از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز می دارند.

اسلام دین معاش و معاد، دنیا و آخرت، و مادی و معنوی است، به دنیا و نعمتهای آن با دو چشم می نگرد. انسانهایی که در زندگی یک بعدی هستند از نظر اسلام انسانهای ایده آل نخواهند بود، اگر کسی از دنیا بگریزد به بهانه آخرت و یا آخرت را از دست بدهد به خاطر دنیا، هردو مورد نکوهش و سرزنش هستند، آنچه اسلام می پسندد داشتن دنیا و آخرت در کنار هم و با هم است.

“رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الاْآخِرَهِ حَسَنَهً …”(۸)

پروردگارا دنیای خوب و آخرت خوب به ما عطا فرما.

این دعایی است که همواره مؤمنان خدا باور در قنوت نمازهای واجب و مستحب خوانند و از پروردگار جهان خیر دنیا و آخرت را طلب می کنند. انسانهای تنبل و بی حوصله و سست اراده نه از دنیا بهره ای می برند و نه از آخرت طرفی خواهند بست. از این رو امام صادق (ع) هشدار می دهند که اگر می خواهید به خیر دو جهان دست یابید تن پروری و تنبلی و سستی را از خود دور کنید.

بی تردید در مسیر زندگی اجتماعی موانع و دست اندازهای گوناگونی وجود دارد که باید آنها را با عزم و اراده پولادین از جلو راه برداشت تا به مقصد و مقصود راه یافت، انسان تنبل توان برداشتن این موانع را ندارد از این رو همواره در بین راه زمین گیرشود و از رسیدن به قله سعادت و عزت باز می ماند.

کسی که می خواهد در زندگی اجتماعی آبرومند زندگی کند باید توانمندی های خدا دادی خود را به کار گیرد و ضعف و سستی را از خود دور سازد و با نیروهای راهزن که از آن جمله است تنبلی و بی حوصلگی مبارزه کند.

انسانهایی که بی حوصله و سست اراده و دون همت و تن پرورند گرفتاریهای گوناگونی پیدا می کنند که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است.

علی (ع) فرمود:”مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی”(۹)یکی ازعوامل محرومیت سستی(درکار) است.

و نیز فرمود:

” التَّوَانِی إِضَاعَهٌ “(۱۰) سستی و اهمال در کار نابود کننده (عمر و فرصت) است.

در جای دیگر فرمود:”مِنَ التَّوَانِی یَتَوَلَّدُ الْکَسَلُ”(۱۱) از سستی است که تنبلی زاییده می شود.

پیشوایان دینی در لابلای نیایش و دعاهایشان از صفت کسالت و تنبلی و بی حوصلگی به خدا پناه می بردند امام سجاد(ع) می فرماید:”اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِکَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَالْعَجْزِ وَالْکَسَلِ”(۱۲).

بار خدایا، من از غم و اندوه و ناتوانی و تنبلی به تو پناه می برم.

نشاط و عزم

در برابر این هشدار هدایت هم وجود دارد، اگر کسی بخواهد از تنبلی و سست ارادگی و بی حوصلگی برهد باید در پی روحیه با نشاط و عزم آهنین باشد انسانهای پرنشاط و با اراده دیو تنبلی را از سرزمین وجود خویش دور می سازند و با به کارگیری انرژیهای خدادادی از موانع پیش روی یکی پس از دیگری عبور می کنند و گامهای مؤثر و سازنده ای در زمینه سلامت و سعادت زندگی اجتماعی بر می دارند.

“نشاط” در لغت به معنای “گشودن گره است”(۱۳) آن که کاری را به آسانی و با سرعت انجام می دهد و از امروز و فردا کردن و روزمره گی خود را می رهاند انسان با نشاط نام دارد انسانهای با نشاط روحیه، نیت و عمل را با هم هماهنگ می کنند اگر روحیه انسان شیفته کاری شد و اگر شیفته خدمت به خلق خدا گردید در انجام کار سستی و تنبلی نخواهد ورزید.

انسان اگر هدفدار زندگی کند و به هدفش نیز ایمان داشته باشد در عمل سرزنده و با نشاط خواهد بود.

عالمی که به علم عشق می ورزد و طعم شیرین و دلپذیر دانش را چشیده است در دانش آموزی شب و روز نمی شناسد و به گفته خواجه طوسی:

لذات دنیوی همه هیچ است نزد من

در خاطر از تغیّر آن هیچ ترس نیست

روز تنعّم و شب عیش و طرب مرا

غیر از شب مطالعه و روز درس نیست

انسان مؤمن خدا باور و معاد شناس که جهان هستی را هدفمند و هشیار بیند تمام توان و تلاش خودش را به کار می گیرد که در مسیر عبودیت و بندگی از بیهودگی و عبث گرایی و سستی و تنبلی بگریزد و در انجام عمل صالح با نشاط و همراه با شوق و رغبت زندگی اجتماعی خود را ساماندهی کند.

علی (ع) در ضمن شمارش اوصاف انسانهای پرهیزگار می فرماید:”… وَ نَشَاطا فِی هُدًی”(۱۴)(آنان) در مسیر هدایت با نشاطند.

و چه خوب ترسیم کرده عالم و عارف دلسوخته مرحوم الهی قمشه ای این حقیقت را:

همی بینی در آن دلهای آگاه- نشاطا فی هدی شوقا الی اللّه

چو یابد راه کوی دلبرش را- نشاط انگیز سازد خاطرش را

بشارت باد مستان صفا را- بجان پویندگان راه وفا را

یکی را مست چشم یار کردند- یکی دردی کش خمار کردند

یکی را ناز جانان دار باید- یکی را نقش بیجان جان فزاید

تو شادی با می انگور بستان- چه دانی شادی ایزد پرستان

تو را زیبد نشاط آب و نانی- نشاط عشقبازان را چه دانی

ادامه دارد…..

خبرنامه آرمان مهدویت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*