عنوان : عوامل ماندگاری قیام امام حسین(علیه السلام) (۱)
نویسنده : سید علی اکبر حسینی
کلمات کلیدی : عوامل ماندگاری قیام امام حسین(علیه السلام)، نقش زنان اهل بیت(علیه السلام) در استمرار قیام عاشورا، تبیین حقیقت قیام، عزاداری و سوگواری ، مرثیه :
ائمه اطهار(علیهالسلام) و خاندان عصمت و طهارت جهت زنده نگهداشتن یاد و نام شهیدان کربلا به عنوان کاملترین الگوهای فداکاری و ایثار، سعی و تلاش فراوان از خود نشان دادند. ایشان هر فرصتی را دستآویز خود برای یادکرد اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) و یاران شهیدش قرار داده و از هیچ فرصتی جهت زنده نگهداشتن یادشان فروگذار نکردند. بیتردید احیای نام و یاد مردان بزرگ واقعه کربلا، الهامبخش مردم بوده و ضمن احیاء روح فداکاری و ایثار در انسانها، آنان را در برابر مشکلات و ناملایمات زمانه سخت مقاوم و استوار میسازد.
نقش زنان و اسرای اهل بیت(علیهالسلام) در استمرار قیام عاشورا :
زنان بنیهاشم اعم از زینب کبری(سلاماللهعلیه) و امکلثوم(سلاماللهعلیه) و فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) و دیگر بانوان اهل بیت(علیهالسلام) نقش بسیار مهمی در جاودانه ساختن قیام کربلا ایفا کردند. این مبلغان قهار به ظاهر اسیر، به رهبری امام سجاد(علیهالسلام) از فرصتی که اسارت برای آنان به وجود آورده بود استفاده کرده حقیقت اسلام را به مردمی که طی حکومت سی و چند ساله بنیامیه سخنی جز سخن آنان نشنیده بودند، بیان نمودند و آنان را از جایگاه واقعی اهل بیت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مطلع نمودند. بانوان اهل بیت(علیهالسلام) جهت رساندن پیام عاشورا و بیداری عمومی جوامع اسلامی از روشهایی استفاده کردند که در این بخش بدان پرداخته شده است:
۱-تبیین حقیقت قیام :
سعی و تلاش بنیامیه بر این قرار گرفته بود تا امام(علیهالسلام) را فردی خارجی معرفی کنند که در عراق بر ضد خلیفه مسلمین – یزید- شورش کرده است و میخواهد مردم را به نافرمانی خلیفه وادار ساخته، امت اسلام را از هم پراکنده سازد. از اینرو جهت رسوخ دادن این اندیشه در اذهان عناصر نادان کوشیدند تا امام (علیهالسلام) را فردی دروغگو معرفی کنند.[۱] زنان اهل بیت(علیهالسلام)ودیگر اسرای اهل بیت(علیه السلام) با اطلاع از این نقشه شوم دشمن، با تمام توان کوشیدند تا در سخنرانیها و احتجاجات خود،از سویی حسین(علیهالسلام) و حقیقت دین را به تمامی مردم بشناسانند و از سوی دیگر نقاب از چهره دروغین بنیامیه بردارند و به مردم ثابت کنند که حسین(علیهالسلام) نه فردی شورشی و عصیانگر که برای متفرق کردن مسلمانان سر به طغیان نهاده بلکه او پسر دختر رسول خداست[۲] که برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش قیام کرده است. در یکی از زیباترین احتجاجات زنان اهل بیت(علیهالسلام) که از سوی زینب کبری(سلاماللهعلیه) با عبیدالله بن زیاد صورت گرفت سعی و تلاش زنان اهل بیت(علیهالسلام) برای شناساندن حقیقت این قیام به خوبی نمایان شده است. نقل شده که «پس از ورود اهلبیت(علیهالسلام) به دارالاماره، عبیدالله زینب(سلاماللهعلیه) را خطاب قرار داد و از نامش جویا شد. گفتند: «او زینب دختر فاطمه (سلاماللهعلیه) دختر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است.» ابنزیاد رو به زینب(سلاماللهعلیه) کرده گفت: «خدای را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت و در آنچه که گفته بودید دروغتان را آشکار ساخت؟»
زینب(سلاماللهعلیه) فرمود: «سپاس خداوندى را که ما را به وسیله پیغمبرش محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گرامى داشت وماراازپلیدیها پاک گردانید؛ فاسق است که رسوا میشود و نابکار است که دروغ میگوید [۳] و الحمدللَّه این شخص ما نیستیم، بلکه دیگری است.»[۴]
عبیدالله گفت: «کار خدا را با برادرت و اهل بیت(علیهالسلام) خود چگونه دیدی؟» زینب(سلاماللهعلیه) فرمود: «من چیزی جز نیکی و شایستگی از جانب خداوند ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان مقدر کرده بود و به سوی جایگاه ابدی خود شتافته و در آن آرمیدهاند و خداوند و روز قیامت میان تو و آنان داوری خواهد کرد.»این سخنان چنان پسر زیاد را به خشم آورده بود که گویا تصمیم بر قتل زینب (سلاماللهعلیها) گرفته بود که با توصیه عمرو بن حریث از این کار منصرف شد.»[۵]
۲-مرثیه سرایی
بیتردید مرثیهسرایی و سرودن اشعار در عزای اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)ازجایگاه ویژهای برای تبیین و شناساندن حقیقت قیام عاشورا برخوردار است.قالب شعربه جهت برخورداری از وزن و آهنگ و بُعد عاطفی، بسیار مؤثرتر و ماندگارتر از کلام غیر منظوم بوده و از اثربخشی مضاعفی نسبت به آن برخوردار است. همین ویژگیها و امتیازات کلام منظوم بر کلام منثور موجب شده بود تا زنان اهل بیت(علیهالسلام) از آن همچون سلاحی مؤثر و کارآمد در دفاع از حق و ستایش راستی به کار گیرند. آنان پس از واقعه عاشورا به خصوص پس از بازگشت به مدینه با سرودن اشعار سوزناک در رثای عزیزان از دست رفته و شهدای مظلوم اهل بیت (علیهمالسلام)، یاد آنان را زنده و به اهداف بلندونقش سازنده فردی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی قیام عاشورا جلوه ویژهای میدادند.ابیات سوزناکی که در برخی از منابع از قول امکلثوم – خواهر امام حسین(علیهالسلام) -[۶] و رباب – همسر امام حسین(علیهالسلام)-[۷] و نیز سکینه دختر امام حسین(علیهالسلام)[۸] به ثبت رسیده است تنها بخشی ازاشعاری است که ازسوی بانوان اهل بیت(علیهنّالسلام)دررثای سیدوسالار شهیدان (علیهالسلام) سروده شده است.
۳-عزاداری و سوگواری :
از اقدامات کارساز و بسیار تأثیرگذاری که پس ازحادثه دلخراش کربلاازسوی زنان اهل بیت (علیهنّالسلام)انجام گرفت اقامه مجالس عزا بودکه تأثیر شگرف آن دربیداری عمومی جوامع اسلامی رخ نمود . این عزاداریها که از آغازین دقائق شهادت امام(علیهالسلام) و با حضور زنان اهل بیت(علیهالسلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد[۹] تا بازگشت اسرا به مدینه ادامه یافت. آنان در قالبهای مختلف به عزاداری میپرداختند و در مواقع گوناگون برای رسوا کردن خیانتکاران در تاریخ و آگاه کردن مردم از هدف شهیدان حق و فضیلت، در مقاطع و اماکن متعدد، مجلس عزا برای امام(علیهالسلام) و دیگر شهدای کربلا بر پا میکردند.
این حربه کارآمد، در سفر شام نیز از سوی زنان اهل بیت(علیهالسلام) به کار گرفته شد به گونهای که بنا بر نقل برخی ازمنابع،اسرای اهل بیت(علیهالسلام)در طول ایام اقامتشان در دمشق، همواره به سوگواری و نوحه سرایی بر امام حسین(علیهالسلام) میپرداختند.[۱۰]هنوز زمان چندانی از وروداسرای اهلبیت(علیهمالسلام) به شام نگذشته بود که به مدد این عزاداریها و در پی سخنرانیها وافشاگریهای اهل بیت(علیهالسلام)اوضاع چنان علیه یزید بن معاویه تغییر کرد که او نیز بالاجبار اقدام به برپایی عزا برای امام(علیهالسلام) کرد. نقل شده به دستور یزید اسرای اهل بیت(علیهالسلام) را به خانهاش بردند. پس از ورود اهل بیت(علیهالسلام) به کاخ، آنان مورد استقبال گرم زنان خاندان بنیامیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست[۱۱] و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.[۱۲] کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام(علیهالسلام) گریه میکرد و مردم نیز همصدا با او میگریستند.[۱۳]
تا اینکه سرانجام درپی سخنرانیها و افشاگریهای اهل بیت(علیهالسلام)، نشانههای شکست در یزید و برنامه هایش روز به روز آشکارتر گردید و با روشن شدن حقایق، اعتراض به عمل زشت یزید در به شهادت رساندن اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)، در سرتاسر دمشق بالا گرفت و یزید مجبور به بازگرداندن اسرا به مدینه شد. جالب اینکه حتی زمانی هم که یزید مجبوربه بازگشت اسرا به مدینه شد و حرم رسول خدا(صلیاللهعلیه وآلهوسلم) را فرا خواند و به آنها گفت: «چه کاری را بیشتر دوست دارید ماندن نزد من یا رفتن به مدینه؟» آنان تشکیل مجلس عزا را پیش کشیدندوگفتند:«پیش از هر چیز دوست داریم که برای حسین(علیه السلام) نوحهسرایی کنیم.»یزید نیزدستوردادتا خانههایی را در دمشق برایشان خالی کردند وهمه هاشمیان وقریشیان برای حسین (علیهالسلام) جامه سیاه پوشیدند و بنابر نقلی هفت روز عزاداری کردند.[۱۴]
سوگواریها و ذکر مصائب واقعه جانگداز کربلا پس از بازگشت اسرا به مدینه نیز ادامه پیدا کرد. پس از بازگشت کاروان اسرا به مدینه آنان از سوی زنان بنیهاشم مورد استقبال قرار گرفتند و تا سه روز در مدینه به عزاداری و نوحهسرایی پرداختند.[۱۵] به نقل از منابع متقدم برخی از این اسرا تا پایان عمر سوگواری خود را ادامه دادند. گفته شده رباب پس از بازگشت اسرا به مدینه، در سوگ اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) پیوسته گریان و عزادار بود[۱۶] او هرگز زیر سایه و سقفی نرفت تا اینکه سرانجام پس از گذشت یک سال، بر اثر گریه و اندوه فراوان بر شهادت امام حسین(علیهالسلام) بیمار شد و در سال شصت و دو هجری در شهر مدینه وفات کرد.[۱۷]
زینب کبری(سلاماللهعلیه) نیز پس از بازگشت به مدینه، این شهر را مرکزی برای مبارزات خود قرار داده بود و پیوسته یاد و خاطره امام حسین(علیهالسلام) و مصائب ایشان را یادآور میشد و مردم را به خونخواهی امام حسین(علیهالسلام) و خلع یزید از حکومت فرا میخواند.[۱۸] تا اینکه بنا بر نقلی، عمرو بن سعید – والی وقت مدینه- طی نامهای یزید را از جریان مطلع ساخت. پس به دستور یزید، زینب(سلاماللهعلیه) را از بقیه جدا کردند و سپس او را از مدینه خارج کردند تا به هر کجا که بخواهد برود. حضرت زینب(سلاماللهعلیه) علیرغم مخالفت اولیه با این دستور، سرانجام راضی به خروج از مدینه شده رهسپار دیار مصر گردید.[۱۹]
امالبنین(سلاماللهعلیها)نیزبااین که در کربلا حضور نداشت؛اما پس ازدریافت خبرشهادت اهلبیت(علیهالسلام) همه روزه به بقیع میرفت و بچههای فرزندش عباس(علیهالسلام) را نیز به همراه میبرد و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه و نوحه میخواند. زنان مدینه به واسطه نوحههای سوزناک او، گرد وی جمع میشدند و با او میگریستند. اشعار سوزناکی که امالبنین(سلاماللهعلیه) در یادکرد فرزندان شهیدش سروده بود آن چنان جانسوز بود که حتی دشمنان سرسختی چون مروان را هم تحت تأثیر قرار داده بود او نیز با گریه این زن میگریست.[۲۰]
[۱] -الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷،ج۵، ص۴۵۷؛ شیخ مفید؛ الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ص۱۴۱۳، ج۲، ص۱۱۵ و الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ص۱۹۹۱، ج۵، ص۱۲۲و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(علیهالسلام)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبه المفید، بیتا، ج۲، ص۴۲ و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۸۱٫
[۲] -اسرای اهل بیت در مواضع متعدد بارها انتساب خود را به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اظهار میکردند و بدین طریق اذهان مردم را متوجه جایگاه رفیع خود میکردند. به عنوان نمونه رجوع شود به؛ ابنسعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، طائف، مکتبه الصدیق، چاپ اول، ۱۹۹۳، خامسه۱، ص۴۸۸؛ شیخ صدوق؛ الامالی، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش.، ص۱۶۶؛ الطبری؛ پیشین، ص۴۵۷؛ شیخ مفید، پیشین، ص۱۱۵؛ الخوارزمی، پیشین، ج۲، ص۴۲؛ ابن اثیر، پیشین، صص۸۱ و ۸۶ ؛ سید بن طاوس؛ اللهوف فی قتلی الطفوف، قم، انوار الهدی، چاپ اول، ص۱۷۸؛ حلی، ابن نما؛ مثیر الاحزان، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، ۱۴۰۶، ص۹۹ و …
[۳]-الطبری، پیشین، ص۴۵۷؛ شیخ مفید، پیشین، ص۱۱۵؛ و ابن اعثم، پیشین، ج۵، ص۱۲۲و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، پیشین، ج۲، ص۴۲ و ابن اثیر، پیشین، ص۸۱٫
[۴]-شیخ مفید، پیشین، ص۱۱۵؛ الطبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.، ج۱، ص۴۷۱؛ سید بن طاوس، پیشین، ص۱۶۰ و ابننما، پیشین،ص۹۰٫
[۵]-الطبری، پیشین، ص۴۵۷؛ شیخ مفید، پیشین، صص۱۱۶-۱۱۵ و ابناعثم، پیشین، صص۱۲۲-۱۲۳و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، پیشین، ص۴۲ و ابناثیر، پیشین، ص۸۲٫
[۶]- روایت شده که امکلثوم پس از بازگشت از سفر شام و در بدو ورود به مدینه زمانی که شهر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از دور پدیدار شد با حزن و اندوه بسیار شهر مدینه النبی را خطاب قرار داد و چنین سرود:
«مدینه جدّنا لا تقبیلنا فبالحسرات و الاحزان جئنا
الا فاخبر رسول الله عنّا بانّا قد فُجعنا فی أبینا
و أن رجالنا بالطف صرعی بلا رؤس و قد ذبحوا البنینا
و اخبر جدّنا أنّا اسرنا وبعد الأسر یا جدّا سُبینا
و رهطک یا رسول الله اضحوا عدایا بالطفوف مسلّبینا
و قد ذبحوا الحسین و لم یراعوا جنابک یا رسول الله فینا
و ….
مدینه جدمان ما را نپذیر همانا ما با دنیایی حسرت و اندوه به سوی تو آمدهایم. از جانب ما به پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خبر بده که ما به مصیبت از دست دادن برادرمان دچار شدیم. و مردان ما درسرزمین کربلا بدون سر به خون خود غلطیدهاند و به خاک افتادهاند و فرزندانمان را سر بریدهاند. به جدمان خبر بده که مااسیر شدیم وپس ازاسارت ای جد بزرگوار مابه انواع مصائب اسارت مبتلاشدیم ای پیامبر خدا(صلیالله علیهوآلهوسلم) خانوادهات و در سرزمین طف با تنی عریان به خاک افتادهاند. حسین(علیهالسلام) را سربریدند ودراین کار ای پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جانب تو را رعایت نکردند. و …..» البحرانی، عبدالله؛ العوالم الامام الحسین(علیهالسلام)، تحقیق مدرسه الامام المهدی(عج)، قم، مدرسه الامام المهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۷، ص۴۲۳٫
[۷]- واحسیناً فلا أنسی حسینا أقصــدته أسنّـــه الاعــــداء
غادروه بکربــــلاء صریعاً لاسقی الله جانبی (الغیث بعده) کربلاء
«آه ای حسین(علیهالسلام) من هیچگاه حسین(علیهالسلام) را فراموش نخواهم کرد؛ دشمنان او را هدف نیزههای خود قرار دادند. آنان او را فریب دادند و جنازهاش را در کربلا به خاک افکندند؛ بعد از او خدا آن سرزمین را سیراب نکند.» سبط بن جوزی؛ تذکره الخواص، قم، شریف رضی، ۱۴۱۸،صص۲۳۳-۲۳۴ و الامین، محسن؛ اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، بیتا، ج۱، ص۶۲۲٫
او در یکی از اشعارش در رثای امام حسین(علیهالسلام) چنین سرود:
ان الذی کان نوراً یستضــاء به بکربــــــلاء قتیل غیر مدفون
سبط النبی جزاک الله صالحـه عنا و حبیت خیـــــر الموازین
قد کنت لی جبلا صعبا الوذ به و کنت تصحبنا بالرحم و الدین
من للیتامی و من للسائلین ومن یغنی و یأوی الیـه کل مسـکین
و الله لا ابتغی صهـراً بصهــرکم حتی اغیب بین الـرمل و الطین
«به راستی آن کس که نوری روشنیبخش بود [و مردم از پرتو آن نور بهره میگرفتند] در کربلا کشته شد و به خاک سپرده نشد. ای سبط پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، خداوند از سوی ما به تو جزای نیک دهد و از تو خسران را دور گرداند. همانا تو برای من کوهی استوار بودی که به آن پناه میبردم و تو با ما به مهربانی و دینداری رفتار میکردی. دیگر چه کسی بعد از تو یتیمان و سائلان را دستگیری میکند و آنها را بینیاز میکند؟ و کیست که مسکینان را پناه میدهد؟. به خدا قسم؛ پس از او هرگز همسری بر نخواهم گزید تا آن گاه که میان ریگ و گل پنهان شوم.» الاصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۱۶، ص۳۶۲؛ البری؛ الجوهره فی نسب الامام علی(علیهالسلام) و آله، تحقیق محمد التونجی، دمشق، مکتبه النوری، چاپ اول، ۱۴۰۲، صص۴۶-۴۷ و الصفدی؛ الوافی بالوفیات،تحقیق احمدارنؤوط وترکی مصطفی،بیروت،داراحیاءالتراث،۲۰۰۰،ج۱۴،ص۵۳٫
[۸]- او اشعار و قصاید بسیاری در رثای پدر سروده است که از جمله این اشعار میتوان به این قصیده اشاره کرد:
« لا تعذلیه فهم قاطع طــرقه فغینـه بدمــوع ذرف غــدفــــــه
ان الحسین غداه الطف یرشقه ریب المنون فما ان یخطی الحـدقه
بکف شـــر عبادالله کلــــهم نسل البغایا و جیش المـرق الفسقه
یا امه السوء هاتواما احتجاجکم غــذا و جلــکم بالسیف قــد صفقه
کسی را سرزنش مکن که راهش را گم کرده است زیرا از چشمانش اشک فراوان میبارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(علیهالسلام) پرتاب شد که خطا نمیرود و از حدقه چشم امام [سجاد(علیهالسلام)] دور نمیشود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و حرامزاده و خارج از دین و فاسق بودند. ای بدترین امت دلیلهایتان را در رستاخیز اقامه کنید شما برهانی ندارید زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»ابنصوفی نسابه؛ المجدی فی انساب الطالبیین، قم، مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۲۲، صص۵۸۲-۵۸۳ و التستری، شهید نورالله؛ احقاق الحق(الأصل)، بیجا، بیتا، ج۲۷، ص۴۹۲٫
[۹] -البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷،ج۳، ص۲۰۶؛ الطبری، پیشین، ص۴۵۶؛ الخوارزمى، پیشین، ص۳۹ و ابن نما، پیشین، ص۸۴٫ در برخی از منابع براین سخنان، سخنان دیگری نیز اضافه شده است برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: سید بن طاوس، پیشین، صص۱۳۳-۱۳۴ و البحرانی، پیشین، ص۳۰۳٫ ضمن این که در برخی از منابع نیز این
سخنان با بیانی متفاوت به ثبت رسیده است.
[۱۰]- ابناعثم، پیشین، ص۱۳۳و سید بن طاوس، پیشین، ص۱۸۸٫
[۱۱]-ابنسعد، پیشین، ص ۴۸۹؛ الطبری، پیشین، ص۴۶۲؛ الخوارزمی، پیشین، ص۷۴ و ابناثیر، پیشین، ص۸۶٫
[۱۲]-ابنسعد، پیشین، ص۴۸۹؛ الطبری، پیشین، ص۴۶۲؛ الخوارزمی، پیشین، ص۷۴ و سبط بن جوزی، پیشین، ص۲۳۶٫
[۱۳]-الخوارزمی، پیشین، ص۷۴٫
[۱۴]-الطبری، عماد الدین؛ کامل بهایی، مکتبه مصطفوی، بیتا، ج۲، ص۳۰۲؛ مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۹۶؛ محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(علیهالسلام)، ۱۴۰۸، ج۳، ص۳۲۸ و البحرانی، پیشین، ص۴۲۲٫
[۱۵]-یحیی بن حسن بن جعفر؛ اخبار الزینبیات، نشر محمد الجواد الحسینی المرعشی، بیجا، بیتا، ص۱۱۵٫
[۱۶]-ابناثیر؛ پیشین، ص۸۸ و ابنالجوزی، عبدالرحمن بن علی؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۶، ص۹٫
[۱۷]-ابنعساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵، ج۶۹، ص۱۲۰؛ ابناثیر، پیشین، ص۸۸ و ابنالجوزی، پیشین، ص۹٫
[۱۸]- یحیی بن حسن بن جعفر، پیشین، صص۱۱۵-۱۱۶٫
[۱۹]-همان، ص۱۱۸٫
[۲۰] -الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ۱۹۹۲، ص۹۰ و البحرانی، پیشین، ص۲۸۳٫
منبع : http://www.pajoohe.com/
ممنون از مطلب خوب و مفیدتون فقط اگه لطف می کردین و فونت و سایز نوشته رو تغییر می دادین بهتر می شد خیلی تو هم شده