جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مطالب
خانه » عنوان : عوامل ماندگاری قیام امام حسین(علیه السلام) (۱)

عنوان : عوامل ماندگاری قیام امام حسین(علیه السلام) (۱)

عنوان : عوامل ماندگاری قیام امام حسین(علیه السلام) (۱)
نویسنده : سید علی اکبر حسینی
کلمات کلیدی : عوامل ماندگاری قیام امام حسین(علیه السلام)، نقش زنان اهل بیت(علیه السلام) در استمرار قیام عاشورا، تبیین حقیقت قیام، عزاداری و سوگواری ، مرثیه :
ائمه اطهار(علیه‌السلام) و خاندان عصمت و طهارت جهت زنده نگهداشتن یاد و نام شهیدان کربلا به عنوان کامل­ترین الگوهای فداکاری و ایثار، سعی و تلاش فراوان از خود نشان دادند. ایشان هر فرصتی را دست­آویز خود برای یادکرد اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) و یاران شهیدش قرار داده و از هیچ فرصتی جهت زنده نگهداشتن یادشان فروگذار نکردند. بی­تردید احیای نام و یاد مردان بزرگ واقعه کربلا، الهام­بخش مردم بوده و ضمن احیاء روح فداکاری و ایثار در انسانها، آنان را در برابر مشکلات و ناملایمات زمانه سخت مقاوم و استوار می­سازد.
نقش زنان و اسرای اهل بیت(علیه‌السلام) در استمرار قیام عاشورا :
زنان بنی­هاشم اعم از زینب کبری(سلام‌الله‌علیه) و ام­کلثوم(سلام‌الله‌علیه) و فاطمه دختر امام حسین (علیه ‌السلام) و دیگر بانوان اهل بیت(علیه‌السلام) نقش بسیار مهمی در جاودانه ساختن قیام کربلا ایفا کردند. این مبلغان قهار به ظاهر اسیر، به رهبری امام سجاد(علیه‌السلام) از فرصتی که اسارت برای آنان به وجود آورده بود استفاده کرده حقیقت اسلام را به مردمی که طی حکومت سی و چند ساله بنی­امیه سخنی جز سخن آنان نشنیده بودند، بیان نمودند و آنان را از جایگاه واقعی اهل بیت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) مطلع نمودند. بانوان اهل بیت(علیه‌السلام) جهت رساندن پیام عاشورا و بیداری عمومی جوامع اسلامی از روشهایی استفاده کردند که در این بخش بدان پرداخته شده است:
۱-تبیین حقیقت قیام :
سعی و تلاش بنی­امیه بر این قرار گرفته بود تا امام(علیه‌السلام) را فردی خارجی معرفی کنند که در عراق بر ضد خلیفه مسلمین – یزید- شورش کرده است و می­خواهد مردم را به نافرمانی خلیفه وادار ساخته، امت اسلام را از هم پراکنده سازد. از این­رو جهت رسوخ دادن این اندیشه در اذهان عناصر نادان کوشیدند تا امام (علیه‌السلام) را فردی دروغگو معرفی کنند.[۱] زنان اهل بیت(علیه‌السلام)ودیگر اسرای اهل بیت(علیه‌ السلام) با اطلاع از این نقشه شوم دشمن، با تمام توان کوشیدند تا در سخنرانی­ها و احتجاجات خود،از سویی حسین(علیه‌السلام) و حقیقت دین را به تمامی مردم بشناسانند و از سوی دیگر نقاب از چهره دروغین بنی­امیه بردارند و به مردم ثابت کنند که حسین(علیه‌السلام) نه فردی شورشی و عصیانگر که برای متفرق کردن مسلمانان سر به طغیان نهاده بلکه او پسر دختر رسول خداست[۲] که برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش قیام کرده است. در یکی از زیباترین احتجاجات زنان اهل بیت(علیه‌السلام) که از سوی زینب کبری(سلام‌الله‌علیه) با عبیدالله بن ­زیاد صورت گرفت سعی و تلاش زنان اهل بیت(علیه‌السلام) برای شناساندن حقیقت این قیام به خوبی نمایان شده است. نقل شده که «پس از ورود اهل­بیت(علیه‌السلام) به دارالاماره، عبیدالله زینب(سلام‌الله‌علیه) را خطاب قرار داد و از نامش جویا شد. گفتند: «او زینب دختر فاطمه (سلام‌الله‌علیه) دختر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است.» ابن­زیاد رو به زینب(سلام‌الله‌علیه) کرده گفت: «خدای را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت و در آنچه که گفته بودید دروغ­تان را آشکار ساخت؟»
زینب(سلام‌الله‌علیه) فرمود: «سپاس خداوندى را که ما را به وسیله پیغمبرش محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) گرامى داشت وماراازپلیدیها پاک گردانید؛ فاسق است که رسوا می­شود و نابکار است که دروغ می­گوید [۳] و الحمدللَّه این شخص ما نیستیم، بلکه دیگری است.»[۴] عبیدالله گفت: «کار خدا را با برادرت و اهل بیت(علیه‌السلام) خود چگونه دیدی؟» زینب(سلام‌الله‌علیه) فرمود: «من چیزی جز نیکی و شایستگی از جانب خداوند ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برای­شان مقدر کرده بود و به سوی جایگاه ابدی خود شتافته و در آن آرمیده­اند و خداوند و روز قیامت میان تو و آنان داوری خواهد کرد.»این سخنان چنان پسر زیاد را به خشم آورده بود که گویا تصمیم بر قتل زینب (سلام‌الله‌علیها) گرفته بود که با توصیه عمرو بن حریث از این کار منصرف شد.»[۵]

۲-مرثیه سرایی
بی­تردید مرثیه­سرایی و سرودن اشعار در عزای اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام)ازجایگاه ویژه­ای برای تبیین و شناساندن حقیقت قیام عاشورا برخوردار است.قالب شعربه جهت برخورداری از وزن و آهنگ و بُعد عاطفی، بسیار مؤثرتر و ماندگارتر از کلام غیر منظوم بوده و از اثربخشی مضاعفی نسبت به آن برخوردار است. همین ویژگی­ها و امتیازات کلام منظوم بر کلام منثور موجب شده بود تا زنان اهل بیت(علیه‌السلام) از آن همچون سلاحی مؤثر و کارآمد در دفاع از حق و ستایش راستی به کار گیرند. آنان پس از واقعه عاشورا به خصوص پس از بازگشت به مدینه با سرودن اشعار سوزناک در رثای عزیزان از دست رفته و شهدای مظلوم اهل بیت (علیهم‌السلام)، یاد آنان را زنده و به اهداف بلندونقش سازنده فردی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی قیام عاشورا جلوه ویژه­ای می­دادند.ابیات سوزناکی که در برخی از منابع از قول ام­کلثوم – خواهر امام حسین(علیه‌السلام) -[۶] و رباب – همسر امام حسین(علیه‌السلام)-[۷] و نیز سکینه دختر امام حسین(علیه‌السلام)[۸] به ثبت رسیده است تنها بخشی ازاشعاری است که ازسوی بانوان اهل بیت(علیهنّ‌السلام)دررثای سیدوسالار شهیدان (علیه‌السلام) سروده شده است.

۳-عزاداری و سوگواری :
از اقدامات کارساز و بسیار تأثیرگذاری که پس ازحادثه دلخراش کربلاازسوی زنان اهل بیت (علیهنّ‌السلام)انجام گرفت اقامه مجالس عزا بودکه تأثیر شگرف آن دربیداری عمومی جوامع اسلامی رخ نمود . این عزاداری­ها که از آغازین دقائق شهادت امام(علیه‌السلام) و با حضور زنان اهل بیت(علیه‌السلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد[۹] تا بازگشت اسرا به مدینه ادامه یافت. آنان در قالبهای مختلف به عزاداری می­پرداختند و در مواقع گوناگون برای رسوا کردن خیانتکاران در تاریخ و آگاه کردن مردم از هدف شهیدان حق و فضیلت، در مقاطع و اماکن متعدد، مجلس عزا برای امام(علیه‌السلام) و دیگر شهدای کربلا بر پا می­کردند.
این حربه کارآمد، در سفر شام نیز از سوی زنان اهل بیت(علیه‌السلام) به کار گرفته شد به گونه­ای که بنا بر نقل برخی ازمنابع،اسرای اهل بیت(علیه‌السلام)در طول ایام اقامتشان در دمشق، همواره به سوگواری و نوحه ­سرایی بر امام حسین(علیه‌السلام) می­پرداختند.[۱۰]هنوز زمان چندانی از وروداسرای اهلبیت(علیهم‌السلام) به شام نگذشته بود که به مدد این عزاداری­ها و در پی سخنرانی­ها وافشاگری­های اهل بیت(علیه‌السلام)اوضاع چنان علیه یزید بن معاویه تغییر کرد که او نیز بالاجبار اقدام به برپایی عزا برای امام(علیه‌السلام) کرد. نقل شده به دستور یزید اسرای اهل بیت(علیه‌السلام) را به خانه­اش بردند. پس از ورود اهل بیت(علیه‌السلام) به کاخ، آنان مورد استقبال گرم زنان خاندان بنی­امیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست[۱۱] و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.[۱۲] کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام(علیه‌السلام) گریه می­کرد و مردم نیز هم­صدا با او می­گریستند.[۱۳] تا اینکه سرانجام درپی سخنرانی­ها و افشاگری­های اهل بیت(علیه‌السلام)، نشانه­های شکست در یزید و برنامه­ هایش روز به روز آشکارتر ­گردید و با روشن شدن حقایق، اعتراض به عمل زشت یزید در به شهادت رساندن اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام)، در سرتاسر دمشق بالا گرفت و یزید مجبور به بازگرداندن اسرا به مدینه شد. جالب اینکه حتی زمانی هم که یزید مجبوربه بازگشت اسرا به مدینه شد و حرم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌ و‌آله‌و‌سلم) را فرا خواند و به آنها گفت: «چه کاری را بیشتر دوست دارید ماندن نزد من یا رفتن به مدینه؟» آنان تشکیل مجلس عزا را پیش کشیدندوگفتند:«پیش از هر چیز دوست داریم که برای حسین(علیه السلام) نوحه­سرایی کنیم.»یزید نیزدستوردادتا خانه­هایی را در دمشق برایشان خالی کردند وهمه هاشمیان وقریشیان برای حسین (علیه‌السلام) جامه سیاه پوشیدند و بنابر نقلی هفت روز عزاداری کردند.[۱۴] سوگواری­ها و ذکر مصائب واقعه جانگداز کربلا پس از بازگشت اسرا به مدینه نیز ادامه پیدا کرد. پس از بازگشت کاروان اسرا به مدینه آنان از سوی زنان بنی­هاشم مورد استقبال قرار گرفتند و تا سه روز در مدینه به عزاداری و نوحه­سرایی پرداختند.[۱۵] به نقل از منابع متقدم برخی از این اسرا تا پایان عمر سوگواری خود را ادامه دادند. گفته شده رباب پس از بازگشت اسرا به مدینه، در سوگ اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) پیوسته گریان و عزادار بود[۱۶] او هرگز زیر سایه و سقفی نرفت تا اینکه سرانجام پس از گذشت یک سال، بر اثر گریه و اندوه فراوان بر شهادت امام حسین(علیه‌السلام) بیمار شد و در سال شصت و دو هجری در شهر مدینه وفات کرد.[۱۷] زینب کبری(سلام‌الله‌علیه) نیز پس از بازگشت به مدینه، این شهر را مرکزی برای مبارزات خود قرار داده بود و پیوسته یاد و خاطره امام حسین(علیه‌السلام) و مصائب ایشان را یادآور می­شد و مردم را به خونخواهی امام حسین(علیه‌السلام) و خلع یزید از حکومت فرا می­خواند.[۱۸] تا اینکه بنا بر نقلی، عمرو بن سعید – والی وقت مدینه- طی نامه­ای یزید را از جریان مطلع ساخت. پس به دستور یزید، زینب(سلام‌الله‌علیه) را از بقیه جدا کردند و سپس او را از مدینه خارج کردند تا به هر کجا که بخواهد برود. حضرت زینب(سلام‌الله‌علیه) علی­رغم مخالفت اولیه با این دستور، سرانجام راضی به خروج از مدینه شده رهسپار دیار مصر گردید.[۱۹] ام­البنین(سلام‌الله‌علیها)نیزبااین که در کربلا حضور نداشت؛اما پس ازدریافت خبرشهادت اهلبیت(علیه‌السلام) همه روزه به بقیع می­رفت و بچه­های فرزندش عباس(علیه‌السلام) را نیز به همراه می­برد و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه و نوحه می­خواند. زنان مدینه به واسطه نوحه­های سوزناک او، گرد وی جمع می­شدند و با او می­گریستند. اشعار سوزناکی که ام­البنین(سلام‌الله‌علیه) در یادکرد فرزندان شهیدش سروده بود آن چنان جانسوز بود که حتی دشمنان سرسختی چون مروان را هم تحت تأثیر قرار داده بود او نیز با گریه این زن می­گریست.[۲۰] [۱] -الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷،ج۵، ص۴۵۷؛ شیخ مفید؛ الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ص۱۴۱۳، ج۲، ص۱۱۵ و الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ص۱۹۹۱، ج۵، ص۱۲۲و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(علیه‌السلام)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبه المفید، بی­تا، ج۲، ص۴۲ و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۸۱٫
[۲] -اسرای اهل بیت در مواضع متعدد بارها انتساب خود را به رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) اظهار می­کردند و بدین طریق اذهان مردم را متوجه جایگاه رفیع خود می­کردند. به عنوان نمونه رجوع شود به؛ ابن­سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، طائف، مکتبه الصدیق، چاپ اول، ۱۹۹۳، خامسه۱، ص۴۸۸؛ شیخ صدوق؛ الامالی، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش.، ص۱۶۶؛ الطبری؛ پیشین، ص۴۵۷؛ شیخ مفید، پیشین، ص۱۱۵؛ الخوارزمی، پیشین، ج۲، ص۴۲؛ ابن اثیر، پیشین، صص۸۱ و ۸۶ ؛ سید بن طاوس؛ اللهوف فی قتلی الطفوف، قم، انوار الهدی، چاپ اول، ص۱۷۸؛ حلی، ابن نما؛ مثیر الاحزان، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، ۱۴۰۶، ص۹۹ و …
[۳]-الطبری، پیشین، ص۴۵۷؛ شیخ مفید، پیشین، ص۱۱۵؛ و ابن اعثم، پیشین، ج۵، ص۱۲۲و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، پیشین، ج۲، ص۴۲ و ابن اثیر، پیشین، ص۸۱٫
[۴]-شیخ مفید، پیشین، ص۱۱۵؛ الطبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.، ج۱، ص۴۷۱؛ سید بن طاوس، پیشین، ص۱۶۰ و ابن­نما، پیشین،ص۹۰٫
[۵]-الطبری، پیشین، ص۴۵۷؛ شیخ مفید، پیشین، صص۱۱۶-۱۱۵ و ابن­اعثم، پیشین، صص۱۲۲-۱۲۳و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، پیشین، ص۴۲ و ابن­اثیر، پیشین، ص۸۲٫
[۶]- روایت شده که ام­کلثوم پس از بازگشت از سفر شام و در بدو ورود به مدینه زمانی که شهر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) از دور پدیدار شد با حزن و اندوه بسیار شهر مدینه النبی را خطاب قرار داد و چنین سرود:
«مدینه جدّنا لا تقبیلنا فبالحسرات و الاحزان جئنا
الا فاخبر رسول الله عنّا بانّا قد فُجعنا فی أبینا
و أن رجالنا بالطف صرعی بلا رؤس و قد ذبحوا البنینا
و اخبر جدّنا أنّا اسرنا وبعد الأسر یا جدّا سُبینا
و رهطک یا رسول الله اضحوا عدایا بالطفوف مسلّبینا
و قد ذبحوا الحسین و لم یراعوا جنابک یا رسول الله فینا
و ….
مدینه جدمان ما را نپذیر همانا ما با دنیایی حسرت و اندوه به سوی تو آمده­ایم. از جانب ما به پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) خبر بده که ما به مصیبت از دست دادن برادرمان دچار شدیم. و مردان ما درسرزمین کربلا بدون سر به خون خود غلطیده­اند و به خاک افتاده­اند و فرزندانمان را سر بریده­اند. به جدمان خبر بده که مااسیر شدیم وپس ازاسارت ای جد بزرگوار مابه انواع مصائب اسارت مبتلاشدیم ای پیامبر خدا(صلی‌الله ‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) خانواده­ات و در سرزمین طف با تنی عریان به خاک افتاده­اند. حسین(علیه‌السلام) را سربریدند ودراین کار ای پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) جانب تو را رعایت نکردند. و …..» البحرانی، عبدالله؛ العوالم الامام الحسین(علیه‌السلام)، تحقیق مدرسه الامام المهدی(عج)، قم، مدرسه الامام المهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۷، ص۴۲۳٫
[۷]- واحسیناً فلا أنسی حسینا أقصــدته أسنّـــه الاعــــداء
غادروه بکربــــلاء صریعاً لاسقی الله جانبی (الغیث بعده) کربلاء
«آه ای حسین(علیه‌السلام) من هیچ­گاه حسین(علیه‌السلام) را فراموش نخواهم کرد؛ دشمنان او را هدف نیزه­های خود قرار دادند. آنان او را فریب دادند و جنازه­اش را در کربلا به خاک افکندند؛ بعد از او خدا آن سرزمین را سیراب نکند.» سبط بن جوزی؛ تذکره الخواص، قم، شریف رضی، ۱۴۱۸،صص۲۳۳-۲۳۴ و الامین، محسن؛ اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، بی­تا، ج۱، ص۶۲۲٫
او در یکی از اشعارش در رثای امام حسین(علیه‌السلام) چنین سرود:
ان الذی کان نوراً یستضــاء به بکربــــــلاء قتیل غیر مدفون
سبط النبی جزاک الله صالحـه عنا و حبیت خیـــــر الموازین
قد کنت لی جبلا صعبا الوذ به و کنت تصحبنا بالرحم و الدین
من للیتامی و من للسائلین ومن یغنی و یأوی الیـه کل مسـکین
و الله لا ابتغی صهـراً بصهــرکم حتی اغیب بین الـرمل و الطین
«به راستی آن کس که نوری روشنی­بخش بود [و مردم از پرتو آن نور بهره می­گرفتند] در کربلا کشته شد و به خاک سپرده نشد. ای سبط پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، خداوند از سوی ما به تو جزای نیک دهد و از تو خسران را دور گرداند. همانا تو برای من کوهی استوار بودی که به آن پناه می­بردم و تو با ما به مهربانی و دینداری رفتار می­کردی. دیگر چه کسی بعد از تو یتیمان و سائلان را دستگیری می­کند و آنها را بی­نیاز می­کند؟ و کیست که مسکینان را پناه می­دهد؟. به خدا قسم؛ پس از او هرگز همسری بر نخواهم گزید تا آن گاه که میان ریگ و گل پنهان شوم.» الاصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۱۶، ص۳۶۲؛ البری؛ الجوهره فی نسب الامام علی(علیه‌السلام) و آله، تحقیق محمد التونجی، دمشق، مکتبه النوری، چاپ اول، ۱۴۰۲، صص۴۶-۴۷ و الصفدی؛ الوافی بالوفیات،تحقیق احمدارنؤوط وترکی مصطفی،بیروت،داراحیاءالتراث،۲۰۰۰،ج۱۴،ص۵۳٫
[۸]- او اشعار و قصاید بسیاری در رثای پدر سروده است که از جمله این اشعار می­توان به این قصیده اشاره کرد:
« لا تعذلیه فهم قاطع طــرقه فغینـه بدمــوع ذرف غــدفــــــه
ان الحسین غداه الطف یرشقه ریب المنون فما ان یخطی الحـدقه
بکف شـــر عبادالله کلــــهم نسل البغایا و جیش المـرق الفسقه
یا امه السوء هاتواما احتجاجکم غــذا و جلــکم بالسیف قــد صفقه
کسی را سرزنش مکن که راهش را گم کرده است زیرا از چشمانش اشک فراوان می­بارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(علیه‌السلام) پرتاب شد که خطا نمی­رود و از حدقه چشم امام [سجاد(علیه‌السلام)] دور نمی­شود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و حرامزاده و خارج از دین و فاسق بودند. ای بدترین امت دلیل­هایتان را در رستاخیز اقامه کنید شما برهانی ندارید زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»ابن­صوفی نسابه؛ المجدی فی انساب الطالبیین، قم، مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۲۲، صص۵۸۲-۵۸۳ و التستری، شهید نورالله؛ احقاق الحق(الأصل)، بی­جا، بی­تا، ج۲۷، ص۴۹۲٫
[۹] -البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷،ج۳، ص۲۰۶؛ الطبری، پیشین، ص۴۵۶؛ الخوارزمى، پیشین، ص۳۹ و ابن نما، پیشین، ص۸۴٫ در برخی از منابع براین سخنان، سخنان دیگری نیز اضافه شده است برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: سید بن طاوس، پیشین، صص۱۳۳-۱۳۴ و البحرانی، پیشین، ص۳۰۳٫ ضمن این که در برخی از منابع نیز این
سخنان با بیانی متفاوت به ثبت رسیده است.
[۱۰]- ابن­اعثم، پیشین، ص۱۳۳و سید بن طاوس، پیشین، ص۱۸۸٫
[۱۱]-ابن­سعد، پیشین، ص ۴۸۹؛ الطبری، پیشین، ص۴۶۲؛ الخوارزمی، پیشین، ص۷۴ و ابن­اثیر، پیشین، ص۸۶٫
[۱۲]-ابن­سعد، پیشین، ص۴۸۹؛ الطبری، پیشین، ص۴۶۲؛ الخوارزمی، پیشین، ص۷۴ و سبط بن جوزی، پیشین، ص۲۳۶٫
[۱۳]-الخوارزمی، پیشین، ص۷۴٫
[۱۴]-الطبری، عماد الدین؛ کامل بهایی، مکتبه مصطفوی، بی­تا، ج۲، ص۳۰۲؛ مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۹۶؛ محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(علیه‌السلام)، ۱۴۰۸، ج۳، ص۳۲۸ و البحرانی، پیشین، ص۴۲۲٫
[۱۵]-یحیی بن حسن بن جعفر؛ اخبار الزینبیات، نشر محمد الجواد الحسینی المرعشی، بی­جا، بی­تا، ص۱۱۵٫
[۱۶]-ابن­اثیر؛ پیشین، ص۸۸ و ابن­الجوزی، عبدالرحمن بن علی؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۶، ص۹٫
[۱۷]-ابن­عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵، ج۶۹، ص۱۲۰؛ ابن­اثیر، پیشین، ص۸۸ و ابن­الجوزی، پیشین، ص۹٫
[۱۸]- یحیی بن حسن بن جعفر، پیشین، صص۱۱۵-۱۱۶٫
[۱۹]-همان، ص۱۱۸٫
[۲۰] -الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی­تا، ۱۹۹۲، ص۹۰ و البحرانی، پیشین، ص۲۸۳٫
منبع : http://www.pajoohe.com/

خبرنامه آرمان مهدویت

یک نظر

  1. ممنون از مطلب خوب و مفیدتون فقط اگه لطف می کردین و فونت و سایز نوشته رو تغییر می دادین بهتر می شد خیلی تو هم شده

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*